Origami 2008
عضو تحریریه
بله قبول دارم که هنوز هم میشه تو سینما امیدوار به فیلم های با درون مایه روانشناسانه و بعضا ترسناک بود.
اما همون فیلم ها هم به نظرم از دید مخاطبی که جدی سینمای وحشت رو دنبال میکنه و بارها دیده و تجربه کرده بعد از یک مدت تکراری میشن و حقه هاشون دیگه تازه نیست.
بیشتر منظور من از پتانسیل بر میگرده به ابزارهایی که می تونه سینما یا گیم ازش کمک بگیره تا مخاطب رو بذاره جای شخصیت اصلی و اینجوری فضا و اتمسفر ترسناک رو به مخاطب القا بکنه. هر چقدر کار سازندگان گیم یا فیلم بهتر باشه مخاطب بیشتر درگیر میشه.
در سینما فیلمبرداری، بازی بازیگر ها، صدا ، نورپردازی و سناریوی خوب همه دخیل هستن اما همه این ها تا یک حدی می تونن کشش ایجاد کنه و تا یک حدی حقه های بکار رفته درشون میتونه مخاطب رو شوکه یا درگیر کنه بعد از یک مدت تمام این حقه ها تکراری میشن و تبدیل میشن به کلیشه.
به خصوص برای مخاطب حرفه ای که سینمای وحشت رو در شرق و غرب دنبال میکنه پیدا کردن اثر جدید و نو چیزی که اون لذت وحشت رو در مخاطب زنده نگه داره خیلی سخت تر میشه چون فیلم ها به نوعی همه بعد از یک مدت حالت تکراری پیدا میکنن.
یکی از علت هاش به نظر من اینه که سینما هم دستش بسته است و به جز صدا و فیلمبرداری سناریو خوب چیز خاص دیگه ای تو دست و بالش نیست که ارائه بکنه .
شما وقتی یک فیلم رو میخواهید نگاه کنید نهایت کنترلتون و تاثیرگذاریتون تو فیلم مگه چقدره ؟؟ فوقش قرار یک دکمه پلی و پاز رو بزنین که فیلم رو نگه داره یا اجرا کنه، همین.
اما وقتی میگم پتانسیل گیم بیشتر هست (که البته خودتون هم قبول دارید) منظورم اینه که علاوه بر تمامی ابزارهای سینما که بالا اشاره کردم(شخصیت پردازی و دیالوگ های کاراکتر، صدا ، اتمسفر و نورپردازی محیط گیم ) گیم به شما امکان کنترل شخصیت رو میده چه بسا با VR. میتونین تو کل یک نقشه اصلا سراغ یک سری مراحل نرید ، پایان متفاوتی داشته باشه هر بار که بازی میکنید . شما صد بار هم یک فیلم رو ببینید آخرش عوض که نمیشه. در ضمن شما P.T رو مثال زدید که خود من هم میخواستم تو پست اولم بهش اشاره کنم . اگر درست یادم باشه بار دومی که دمو رو بازی میکردی به جای اینکه اون زنه ترسناک تو راهرو بار 10 یک دفعه سر و کله اش پیدا بشه بار 13 ام یک دفعه میدیدش. همین یک مورد هم میشه یک ابزار جدید حتی در خلال تجربه دوباره بازی جای عناصر وحشت در گیم جابجا میشه و شما رو دوباره شوکه میکنه چون انتظارش رو نداشتید.
همه این ها به علاوه پیشرفت هوش مصنوعی تو بازی ها به شدت تو بازی ها می تونن دست سازنده رو باز بذارن و همین جاست که صنعت گیم قشنگ از سینما سبقت میگره.
اینکه شاید تفاوتی بین Outlast2 یا P.T ندیدید رو قبول ندارم چون به نظرم زیربنای قضیه وجود داره تو بستر این بازی ها فقط حالا بسته به سازنده های این ژانر هست که چقدر بتونن این پتانسیل نهفته تو گیم رو گسترش بده . شاید تو سال های بعد بشه دید.
اینکه الان اونقدر تفاوتی بین این بازی ها نیست به معنای نبود بستر لازم برای شکوفایی پتانسیل ژانر وحشت تو بازی ها نیست به این معناست که فعلا بازیساز ها اونقدر جلو نرفتن .
من چند مدت پیش فیلم مدیوم رو که محصول مشترک تایلند و کره بود رو دیدم. بیشتر تو همون حال و هوای کانجورینگ و اکسورسیت بود . نمیشه گفت که سینمای شرق هم بی تاثیر از سینمای هالیوود بوده .
ولی اونجا هم بعضا کمتر آثار شناخته شده و قوی به نظرم پیدا میشه. از سینمای اندوزی زیاد فیلم ندیدم این چند سال فیلم ترسناک قوی دادن بیرون ؟
بحث اعتقاد هم درست هست به طوریکه وقتی 18 سالم بود و هنوز اعتقادات قوی داشتم Exorcist رو برای بار اول دیدم زهره ترک شدم چند شب راحت نمی تونستم بخوابمولی با بالا تر رفتن سن و کاهش اعتقادات دیگه الان برام حکم ترسناک بودن رو هیچ کدوم از این فیلم های جن گیری نداره.
اینجوری به نظرم داشته اعتقادات قوی یک امتیاز مثبت برای لذت بیشتر بردن از سنمای وحشت هست.![]()
چیزی که من متوجه شدم این است که مایل هستید سینما بیشتر به سمت تولید آثار Interactive بره؟ شما موافق دخالت فناوری در تغییر فرم سینما جهت ارائه یک تجربه متفاوت به مخاطب هستید؛ کاری که «چارلی بروکر» با اپیزود Bundersnatch کرد که همان فرمت Interactive Movie میشود. بحث سینما و گیم جدا هست؛ تجربه تعاملی با تجربهای که تنها چشم مسیر را دنبال میکند، متفاوت است؛ من این را فکر کنم در زمان اقتباس The Last of Us گفتم که اقتباس نمایشی آن تجربه تعاملی از بازی را به ارمغان نمیآورد اما میتواند با انسجام داستانی و همان ابزارهای الفبایی سینما نمایش را جذابتر کند. بحث دیگر ترسیدن که خارج از مبحث سینما است، به حالت روح و روان ما بازمیگردد؛ یکی همان مود است؛ من فیلم Victoria را شب دیدم اما انگار نه انگار که ترسی در وجودم ایجاد کند اما به طرز عجیبی در اواسط ظهر، قسمت پایانی فصل دوم تویین پیکس واقعا لحظاتی مرا ترساند! پس یک بحث مود هست و تمرکز فکریمان به اثر!
من آنچنان در گیم خیلی عمیق به جزئیات مثل سینما و سریال نگاه نمیکنم؛ فقط اینکه P.T Like Horror را زیاد شده و تا حدودی دارند Indie کارها زیراکس میزنند؛ من تکرار را در set-piece های Madison و P.T دیدم؛ حالا گویا همان set-piece داخل تونل متروکه Outlast 2 قرار است در Amnesia Bunker پیاده شود! قضیه فوبیا به تابلوهای نقاشی که در Layers of Fear میپردازد هم در فیلم The Stendhal Syndrome (1996) بهش پرداخته شده بود ولی باز همان تجربه تعاملی است که دوز القای وحشت آن چند برابر قویتر از سینما و تلویزیون است؛
پ.ن: هرکی میخواد FEAR EXTRACTION POINT رو از الان شروع کنه، باید دو سه تا پوشک همراه خودش داشته بشه که مبادا ...