Movie Center

SiminSecret

کاربر سایت
pulp-fiction-h_upscayl_2x_high-fidelity-4x.png
And I will strike down upon thee with great vengeance and furious anger those who attempt to poison and destroy My brothers. And you will know I am the Lord when I lay My vengeance upon you​

فهرست سایت ها و ربات های دانلود فیلم و سریال که بدون سانسور هستن (آپدیت شده در تاریخ 9 آذر 1404):

رایگان:
farsiland.com = دانلود فیلم های سینمای ایران به محض پخش شدن + سریال های پخش شده از سرویس های استریم ایرانی
سیلیکس | دانلود فیلم , دانلود سریال
خانه | شوفیلیکس
دانلود رایگان فیلم و سریال | موبو مووی
www.kargadanmovie.com
آن کات مووی - مرجع بروز فیلم و سریال
دارک نما | DARKNAMA
دنیای سریال
https://almasmovie.website/
cinema-tika.com
hashtagfilm.site
کیمولند | دانلود رایگان فیلم و سریال بدون سانسور
فیلمیاتو
http://movie-zone.co/
https://bcmoviez.com/
https://www.f2medi.ir/ نیمه اشتراکی
kiamovie.ir نیمه اشتراکی
انیمه http://animebin.arshiaplus.com
https://mercimovie.info/ انیمه
boxmovie.github.io‎
https://b2n.ir/FreeMovie
https://cinemaplus-app.vercel.app

اشتراکی (پولی):

https://digimoviez.com
https://avamovie.shop/
https://30nama.com/
https://nightmovie.org
https://www.f2medi.ir/
https://9movie.tv/
https://imovies-dl.com/
https://empirebesttv.com
https://mywir57.sbs‎
https://mymoviz.co/
https://zarfilm.com
https://bamabin.com
https://bluemoviee.com
https://www.cineby.app/
https://rahamovie.top/
https://filmyar.net/
https://www.niik.fun/
https://cinemafreak.net/
https://grandcinema.tv
https://ymoviz.com/
https://serfil.cc/
http://mavimovie.com
https://www.ariomovie.site/landing
https://neterplay.com/
https://playrooz.com/
https://lucimovie.com/
https://www.lookapo.fun
https://www.nitrugen.com/
http://tiny-movie.com
https://tvpedia.tv/

ربات های رایگان تلگرامی:

@OmegaDlBot
@NT_Movie_bot
@dooqbot
@donyayeserialbot
@MegamoviBot
@TenFlixBot
@FileMovieBot
@filmgirbot
@streamwidebot
@redmoviesdl_bot
@diakomoviebot
@filmyarrbot
@viewfliexbot
@HashtagFilm2Bot
@frameamirbot
@BoxOffice_VipBot
@chibebinm1_bot
@alphadlbot نیمه اشتراکی

اپلیکیشن های تماشای آنلاین و دانلود فیلم و سریال

اپلیکیشن فیلم جذاب ببین رایگان
https://filmjazabapp.info/

اپلیکیشن فیلم و سریال خارجی رایگان بدون سانسور زد مووی
https://github.com/CluvexStudio/ZedMovie/releases

دیجی موویز:
https://digimoviez.com/app-landing/

بلبل جان
https://bolboljan.net/

مووی باز:
https://play.google.com/store/apps/details?id=com.idea.moviebaz24

جم مووی:
https://yek.link/gemovies.net

فیلمکیو
https://filmkio.run/wp-content/uploads/2024/02/FilmKio1.5.apk

تی وی:
https://filmkio.run/wp-content/uploads/2024/02/FilmKioTv1.1.apk

فلامینگو:
https://play.google.com/store/apps/details?id=com.filamingo.app
....
مووی باکس (ایرانفلیکس):
https://zil.ink/movieboxapp

لیموفیلم «نارنج»
https://play.google.com/store/apps/details?id=com.narenji.org&hl=en_GB

مووی جوان
moviejavan.website

الماس مووی
https://zil.ink/almasmovieapp

فیلمجو
نسخه آیفون
https://tdmmo.xyz/login

نسخه اندروید
http://dlas3.tdmmov.xyz/f3.apk

اپلیکیشن اسکل خان
https://oskolkhan.site/OskolKhan-1.9.1.apk

ویدیو کلوب
https://go.vidiocloob.com/

کینگ مووی
https://king-movie.net/app.apk

نکست مووی
https://nextmovieapp.xyz/nextmovie.apk

اپلیکیشن دلفان

https://delfanapp.ir/

اپلیکیشن سیمبا پلاس

https://dornaplus.github.io/dorna/sigma.html

اپلیکیشن CCloud
https://github.com/code3-dev/CCloud/releases/latest

اپلیکیشن سینما پلاس
https://cinemaplus-app.vercel.app/s...hbmQgU2VyaWFsIEtpbGxlcg==&type=serie&id=29461

اپلیکیشن highfilm
https://highfilm.github.io/download/

نماشا
https://namashoapp.ir/

موویلیکس
https://play.google.com/store/apps/details?id=com.expertapp.movielix

"فیلم ناز Filmnaz"
https://play.google.com/store/apps/details?id=com.filmnaz.app

تیک توک
https://play.google.com/store/apps/details?id=com.developerkashef.tiktokfilm

مووی چی!؟
https://play.google.com/store/apps/details?id=com.arianadeveloper.movie.chi

ویدیوکلوب
https://play.google.com/store/apps/details?id=net.moboplus.pro

پارادوکس مووی
https://paradoxmovie.ir/

نیک مووی
https://www.niik.fun/apps/nikmoviez.apk
.
.
.
Stremio
(از تورنت استریم میکنه)
stremio.com

تماشای آنلاین فیلم و سریال خارجی:
fmovies.co
movies2watch.tv

 
آخرین ویرایش:
نقده مسعود خان رو ماهی و گربه.
مشکل اصلی گربه و ماهی همان چیزی است که بابتش پز می دهد، نان می خورد و جایزه می گیرد. و با نقد های ستایش آمیز مثلاً فرمیک، از خود بی خود می شود و کرخت: تکنیک فیلم- برداشت بلند- که فیلمساز ومنتقد شیفته به غلط فرم می انگارندش.
این تیکش که واقعا سوپرفکته!:
فیلم، یکصد و چهل دقیقه تمرین پلان سکانس می کند. تجربه ای هرچند خوب و دشوار، اما نه برای فیلم بلند داستانی. نتیجه اینکه فیلمی در کار نیست. حداکثر با تجربه ای تکنیکال مواجه ایم که سخت کسالت بار است
فکت بعدی:
با آدم هایی وراج که نه شخصیت اند نه تیپ. بیشتر ماکت اند. ماکت هایی مقوایی، بی حس و بی جان، سر گردان- و حیران- در جنگل و دور و بر دریاچه در حال قدم زدن که از پس زمینه به پیش زمینه می آیند، دیالوگی می گویند و از کادر خارج می شوند. اما آدم هایی که فیلمبرداری می شوند فقط درون این فیلم وجود دارند. در بیرون وجود خارجی ندارند و ما به ازایی. به هیچ وجه نمی شود با آنها همدردی کرد. آدم هایی بی قصه- و بی غصه-، غیر واقعی، بی ریشه و کولاژی که به زور دیالوگهای ادبی- رادیویی سعی در یافتن خرده پیرنگی بی ربط دارند و ادای “deja vu” در می آورند. آدم هایی که عمده ی دیالوگ هایشان از فیلم های فرنگی- بیشتر پست مدرن- آمده و غیر قابل شناسایی رها شده اند.
بررسی قصه ای که وجود نداشت:
به راستی اگر چند خط نوشته ی خبری روزنامه ی اول فیلم را حذف کنیم، از فیلم- و از روایت- چه می ماند؟ باقی، تک پلانی است که چی را روایت می کند؟ نکند خود، اصل است و باقی- آدم ها و محیط- بازی؟ یک بازی دور همی یا پیک نیکی در جنگل و دریاچه. ترسناکی اش کجاست، جز در چند دیالوگ آخر فیلم؟
هیچ فیلمی فقط به خاطر شیوه ی بیانش،یا برجستگیه فقط یه المانش،بهترین و شاهکار نمیشه! :
مهارت فنی در گرفتن تک برداشت بلند در خدمت چه هدفی است؟ خود، هدف است نه وسیله ای برای بیان؟فیلمی که چیزی ندارد تا بیان کند، بحث مهم چگونه بیان کردن برایش اضافی نیست؟تجربه ی فنی و حتی مهارت فنی چیز خوبی است اما نه همه چیز. سرسپردگی به تکنیک، حداکثر تکنیسین می سازد و فن سالار. اصل گرفتن فن و اصالت بخشیدن به آن، فن زدگی می آورد و بس. فن- تکنیک- در خدمت بیان اگر باشد، فن هنری می شود.
بیراه نمیگه،البته واسه مخاطب عامه و یه ساعت دور همی اشکالی نیست اما...:
بگذریم که فیلمساز و طرفداران ایرانی و فرنگی اش هم فرق موضوع، مضمون و محتوا را نمی دانند. و محتوا را تا حد موضوع و مضمون تنزل می دهند. گویا این دوستان- فیلمساز و منتقدان ستایشگر- معتقدند با تکنیک بازی- به جای بادبادک بازی- می شود به هنر رسید و به هنرمند. به هر چیز بی حس و بی جان و بی فرمی که هرچقدر تکنیک زده باشد، نمی گویند هنر؛ و به هر تکنیسینی- که هنوز اول کار است- نیز هنرمند.

و نهایتا شاهکار مسعود که تو یه جمله خلاصه کرد فیلمو:دی
با گل آلود کردن آب نمی شود ماهی گرفت. نه تماشاگر ماهی است، نه فیلمساز گربه.

نقد مسعود فراستی بر «ماهی و گربه» - پايگاه اطلاع رساني رجانيوز | Rajanews.com
 
:)) :x :))
فیلم، ادعای ترسناک بودن و ژانر وحشت دارد، اما ناتوان از ترساندن است
با دیدن اولین جمله نقد، آدم میمونه بخنده یا صفحه مرورگر رو ببنده
قصد جسارت به جناب فراستی ندارم؛ ولی کسی که هنوز نمیدونه هدف فیلم چی بوده و چی رو میخواسته به تصویر بکشه، کی مجبورش کرده بیاد نقد کنه !؟!

بعد از اکران خود مکری در مورد فیلم و ژانر وحشتش!و ادعای ترسودن! توضیح داده
این فیلم درباره جامعه ای است که دائم مورد تهدید قرار می گیرد و این حس در همه وجود دارد. این فیلمنامه را زمانی نوشتم که اوج زورگیری در خیابان وجود داشت و فیلم‌های متعددی درباره این کار در اینترنت منتشر می‌شد. حالا هم وقتی از عابربانک پول می گیرید، حس می کنید با تهدید زورگیر مواجه خواهید شد. در این جامعه به ظاهر اتفاقی نمی افتد اما سایه تهدید را نمی توانیم منکر شویم و آن را همیشه حس می کنیم.

-
یک بازی دور همی یا پیک نیکی در جنگل و دریاچه. ترسناکی اش کجاست
:)) :x :)) [2]
آرامش جامعه (با وجود تهدید های اطراف) رو از این بهتر نمیشد به تصویر کشید

پ.ن 1 : توضیح مکری در مورد اینکه چرا برداشت بلند و اینکه آیا فقط هدف همین بوده:
برای اینکه به تعریف روشنی از زمان برسیم و بتوانیم جادوی آن را به تصویر کشیم، بهترین روش این است که شکست زمان را در یک پلان سکانس نمایش دهیم. یعنی اتفاقاتی را که در یک زمان درهم و به طور موازی رخ می دهد را در یک پلان نشان دهیم. الگوی من دراین کار تابلوهای اشر بود که می توانیم با نگاه به این تابلوها حرکت را حس کنیم
لینک

پ.ن 2: به مسعود خان پیشنهاد میشه بره Wrong Turn ببینه. هم ترسناکه، هم دیالوگ های کتابی نداره، هم کسالت بار نیست ;)
 
اگه یه منتقد ناشناسی با اسم چمیدونم هاشم قلی زاده یا جعفر عبدلی مقدم راجع به "ماهی و گربه" نقد نوشته بود، شاید آدم به خودش میگفت ارزش چند دقیقه وقت گذاشتن و خوندن رو داره. ولی وقتی اسم مسعود خان بیاد وسط، مطمئناً همون چند دقیقه رو میشه صرف کارهای دیگه ای کرد. :دی یعنی آدم چند دقیقه از پشت کامپیوتر بلند بشه و نفسی تازه کنه هم چیز بیشتری بدست میاره تا اینکه نقدهای زیبای این رفیق ـمون رو بخونه که ذهنش همچنان توی چند دهه قبل گیر کرده و فکر میکنه همه فیلم های عالم باید عیناً از یه ساختار پیروی کنن و بس! البته از کسی که اخراجی ها رو دوست داره و قلاده های طلا رو فیلم خوبی ارزیابی میکنه ، انتظار زیادی هم نمیره.
من که به شخصه به جای خوندن قصیده های داش مسعود نشستم مقاله 25 صفحه ای شماره آبان مجله 24 رو در مورد "ماهی و گربه" خوندم و کلی لذت بردم.
--------
نگاهی داشته باشیم به یه سری دیگه از نقدهای فیلم (دوستانی که فیلم ماهی و گربه رو ندیدن، نقدها رو کامل نخونن بهتره. اگه میخواین بخونین، فقط بخش هایی که پررنگ کردم رو بخونین)

مهرزاد دانش:
کیفیت شگفت‌آور این فیلم منحصر به فرد، صرفاً به فرایند دشوار ساختش در قالب یک سکانس‌پلان دو ساعت و ده دقیقه‌ای معطوف نیست، بلکه فرم ساختاری‌اش در یک هندسه‌ی دوار و توالی‌ها و تکرار‌ها و تلاقی‌های مداوم که به‌شدت با درون‌مایه‌ای شامل سیالیت فضا در مفاهیم مختلف عشق، سیاست، جنایت، وحشت، تفنن، خانواده و… هم‌سنخ است. حس ناشی از تماشای فیلم تداعی‌بخش تجربه‌ای غریب میان کابوس و رؤیاست و مکری با هوشمندی، فاصله‌بندی‌های بین این دو مرز را در مسیر روایت فیلم رعایت کرده است، به نحوی که بعد از تجربه‌ی وحشتناک رویارویی یکی از دو مرد غریب با مرد راننده، وارد فضای سرخوشانه‌ی جوان‌های کنار کمپ می‌شویم. در عین حال هرچه به پایان فیلم نزدیک‌تر می‌شویم، در عین عبور از‌‌ همان توالی‌ها و تلاقی‌ها، فضای کلی اثر هم رو به شفافیتی بیش‌تر می‌رود و خشونت نامرئی در فضای میانی موقعیت‌ها، عیان‌تر می‌شود. ماهی و گربه در جشنواره‌ی امسال به دلیل اختصاص فضای بسیار محدود به نمایشش مظلوم واقع شد، اما قطعاً در آینده جایگاهی بلند در سینمای ایران به خود اختصاص خواهد داد.

محسن جعفری راد:
ماهی و گربه از نظر کارگردانی جزو بهترین فیلم‌های جریان مستقل و تجربی سینمای ایران محسوب می‌شود که به خاطر موضوع‌های اجتماعی‌اش هم می‌تواند به عنوان اثری روشنگر ارزیابی شود. شهرام مکری با تجربه‌گرایی و خلاقیتی که در ساخت آثار کوتاه و فیلم اولش از خود نشان داد حالا به حدی از بلوغ در اجرا رسیده که می‌تواند فرم و هندسه‌ی متناسب با محتوا و مضمون داستانش را پیدا کند. اگر در فیلم‌های کوتاه او فرم و روایت غیرخطی بیش‌تر ناشی از خودنمایی کارگردان به نظر می‌رسید، حالا فرم به بهترین شکل ممکن در خدمت محتوا قرار گرفته است. به بیان بهتر درون‌مایه‌های داستانی فیلم ایجاب می‌کند که یک روایت غیرخطی با شکست‌های زمانی مختلف را مشاهده کنیم. برای ارزش‌گذاری روی کار مکری کافی‌ست به تعداد زیاد بازیگران، جغرافیای وسیع لوکیشن و مدت زمان صدوسی دقیقه‌ای فیلم با استفاده‌ی مداوم از شیوه‌ی دوربین روی دست توجه داشته باشیم تا خلاقیت‌های کارگردان در حفظ انسجام و یکدستی عناصر بصری با عناصر روایی مشخص شود. البته فیلم چند ضعف کوچک نیز دارد که مهم‌ترین آن‌ها استفاده‌ی زائد از موسیقی است که شاید به سهم خود به تعلیق و تأخیر معنا کمک کرده باشد اما استفاده‌ی مکرر از آن باعث شده تعلیق مورد نظر بیش از حد لزوم توضیح داده شود که این خصیصه با جهان معنایی چندلایه‌ی فیلم مغایرت دارد. در واقع مکری هر چه‌قدر که در روایت سعی کرده به طور غیرمستقیم مخاطب را در جریان فضای زمانی و مکانی داستان قرار دهد، با استفاده از موسیقی به مستقیم‌ترین شکل ممکن توجه او را برمی‌انگیزد. با وجود این مکری توانسته به یک لحن مستقل دست پیدا کند که در حافظه‌ی تحلیلی و عاطفی مخاطبان سینما ثبت می‌شود؛ حافظه‌ای سرشار از خیال‌پردازی و بادکنک‌های رنگارنگ که در انتهای فیلم خوانش‌های چندگانه را رقم می‌زنند.

علیرضا حسن خانی:
تجربه‌ی تماشای ماهی و گربه آن‌قدر ویژه و یگانه است که نه به این راحتی‌ها قابل توصیف است و نه تصویرش از حافظه محو خواهد شد. ماهی و گربه یک پلان‌سکانس ۱۳۰ دقیقه‌ای است که برای درک و دریافتش بجز خودش به هیچ مثال و نمونه و تلاش سینمایی دیگری نمی‌شود رجوع کرد. تلاش برای ورود به دنیای تکنیکی و سبک کارگردانی از طریق نمونه‌هایی مانند کشتی روسی الکساندر ساکورف، بازگشت ناپذیر گاسپار نوئه تلاش‌های نافرجامی خواهند بود که بیش‌تر می‌توانند توصیفی درباره‌ی شکل و شمایل ماهی و گربه باشند تا واقعیت عینی آن. در توصیف کارگردانی فیلم درست‌تر آن است که به جای عنوان کارگردانی و یا فیلم‌سازی به یک فرآیند دقیق مدیریت و مهندسی اشاره کرد که بیش از ابزار فیلم‌سازی به ادوات و نرم‌افزارهای مهندسی نیاز دارد. مکری بیش از آن‌چه خودش بداند از تکنیک‌های مهندسی در اجرای این فیلم بهره برده است. با این حال استفاده از واژه‌ی «مهندسی» برای این نیست که احیاناً این واژه‌ها به کار او تشخص و یا وجهه‌ای کاذب می‌بخشند، بلکه از این جهت ادا می‌شوند که مخاطب بتواند تصویری ذهنی از اجرای یک پلان‌سکانس ۱۳۰ دقیقه‌ای در مساحتی چندصد متری برای خودش ایجاد کند. تصویر ذهنی‌ای با بازیگران متعدد که به قاب وارد می‌شوند و از آن خارج می‌شوند و حتی در فواصل دورِ چندده متری هم در پس‌زمینه حضورشان مشخص و الزامی است. اما آن‌چه در مورد کیفیت مرعوب‌کننده‌ی اجرا و سبک بصری فیلم گفته می‌شود ظلمی است در حق بار معنایی و محتوایی غنی فیلم. مفهوم لوپ در زمان و ارتباط معنایی‌اش با دژاوو در تقابل با نقطه‌ی انفصالی به نام مرگ در بستر یک پلان‌سکانس طولانی و تکرارشونده که چون چرخی دوار به دور شخصیت‌ها می‌گردد تا جایی تکرار می‌شود که مخاطب ناگهان خودش را محصور در چرخ و فلکی غریب می‌بیند که راه گریزی از آن نیست. اما درست زمانی که به این سیر دوار خو کرده است چرخ از حرکت می‌ایستد. وقتی سرگیجه و تهوع این حبس در چرخه‌ی زمان و مکان کمی بهبود یافت مخاطب خودش را اسیر چنگال مرگ می‌بیند و این همان نقطه‌ی پایان است. نقطه‌ی پایان؟ یا نکند نقطه‌ی شروع؟

هما توسلی:
دیشب بالاخره آن اتفاق خجسته افتاد. بعد از دو ساعت و ده دقیقه زل زدن به تصویر و هی هیجان خود را قورت دادن، لحظات پایانی «ماهی و گربه» دیگر اختیار اشک‌هایم دست خودم نبود. فیلم همان چیزی است که هر فیلم دیگری باید تلاش کند باشد؛ ترکیبی از کمال‌گرایی و تسلط تکنیکی، سرشار از حس و زیبایی، به‌روز و عمیق، همدلی‌برانگیز و تاثیرگذار. خوشحالم که اگر دوران پیرمردهای سینما به پایان رسیده جوان‌ها با عزم‌هایی جزم و دل‌هایی مطمئن و سرهایی پرشور آمده‌اند. فیلم شهرام مکری شگفت‌انگیز است. متاسفانه الان نمی‌شود زیاد درباره‌اش حرف زد. باید ببینیدش، زیر سنگ هم شده!

سعید عقیقی:
امیدوارم در یک مطلب مفصل بتوان بدان پرداخت.تجربه ای بسیار جذاب و موثر، و در خور ستایش.فیلم ؛ نه ربطی به اکسپرسیونیسم دارد و نه نشانه ای از امپرسیونیسم در آن هست.ایده ی "برداشت بلند" از کشتی روسیِ سوخوروف می آید،قطعه ی پایانی و حضور گروه موسیقی ،امیرکوستوریتسا را به یاد می آورد،و رفت و برگشت بدون قطع، مستقیما از فیل(گاس ون سنت)وام گرفته شده.رستوران داران خلاف کار، بازی های مفرّح هانکه را به یاد می آورند و راه حل شان برای بریدن خطّ تلفن، بسیار شبیه انداختن موبایل در آب (در فیلم هانکه) است.به جز بابک کریمی و سعید ابراهیمی فر، بازی ها همگی بد و ناشیانه و آماتوری ست.دو ایراد بزرگ در فیلم هست که به متن برمی گردد:نخست استفاده از گفتار متن شخصیت های درون ِ فیلم،که برخلاف "زمان بندی واقعی"آن، موقعیت نمایشی را (بی دلیل)باز می گذارد و اطلاعاتی بی کاربرد را داخل فیلم می ریزد.دوم، فقدان توازن دراماتیک میان شخصیت ها،که سبب می شود پرویز را سه بار به یک نقطه برگردانیم. تغییر لحن،سبب می شود که بخش های مربوط به پرویز و لادن(زن حامله)،که آن هم متاثر است از اپیزودی از فیلم 9زندگی ،دختری که رنگ چشمانش تغییر کرده، روح ِ روزنامه نگار،و دختر طراح،سردرگم و رها شده به نظر برسند.زمان فیلم برای این نوع تجربه بیش از حد طولانی ست؛شاید به این دلیل که فیلم اصرار دارد هم زمان، وحشتناک، عاشقانه،"اسپریچوال"(با هر ترجمه ای که برایش می گذاریم)و آوان-گارد به نظر برسد.اما فیلم از همه ی این ها می گذرد، و به دلیل کوشش در برقراری ارتباط میان اجزایی که هم سان سازی شان خطر کردن است،به یکی از بهترین فیلم های جشنواره بدل می شود.شهرام مکری را از زمان دانشجویی اش می شناسم و کارش را دورادور ، از فیلم های کوتاه اش پی گیری کرده ام.بنابراین، به خودم اجازه می دهم ایرادهایی را که احتمالا از دیگران دریافت نمی کند،توضیح بدهم؛ و کارش را برای آن چه دارد، و نه آن چه برای مصرف کردن و نابود کردن اش به او نسبت می دهند،ستایش کنم.ضمن آن که مهارت امیر اثباتی و محمود کلاری،سبب نمی شود تا بر ضعف های فیلم نامه، به ویژه دیالوگ نویسی و بازی گرفتن از بازیگران جوان اش، چشم ببندم.صمیمانه برایش آرزوی موفقیت می کنم.

مجید اسلامی:
این متنی‌ست که فیلیپ فالاردو کارگردان فیلم «موسیو لازار» روی فیسبوک‌اش گذاشته. ترجمه‌ی فارسی‌اش می‌شود این: «نتیجه‌ی حضورم در هیئت داوران جشنواره استانبول! جایزه‌ را دادیم به «ماهی و گربه»ی شهرام مکری، یک فیلم دو ساعت و پانزده دقیقه‌ای بدون قطع که اعجاز فرمی‌اش در خدمت فیلم‌نامه‌ای‌ست بدیع، بازیگوش و تاثیرگذار که با ساختار «پلکان موریس اشر»ی‌اش قوانین روایت داستانی را به چالش می‌کشد. فیلم با طنینی از تریلرهای ترسناک، دلشوره‌های یک نسل را در ایران بازگو می‌کند. هرگز هیچ چیزی شبیه این فیلم ندیده‌ام. ساکوروف می‌تواند میدان را خالی کند.» "ماهی و گربه" بهترین فیلم ایرانی‌ست که در این چند سال اخیر دیدم و شاید هم جایگاه شاخصی در تاریخ سینمای ایران داشته باشد، چه به لحاظ تکنیکی و چه زیبایی‌شناسی. واقعا متاسفم که در برج میلاد ـ میان این همه فیلم به‌دردنخور ـ امکان نمایش‌اش در سالن اصلی فراهم نشد و فقط معدودی آن را دیدند. تصورم این است که بسیاری عاشق‌اش خواهند شد...
همه از قبل می دانیم که فیلم مکری قطع ندارد.ولی مسئله فقط فیلمبرداری بدون قطع نیست .این هم البته هست که چطور ریتم کنترل شده بازیگرها دیالوگ هایشان را در دقیقه ی ایکس چگونه این طرو بی شتاب گفته اند.حرکات شان را چطور کنترل کرده اند.یک نگاه اشتباه یک بی حواسی میتوانسته کل زحمت گروه را به باد بدهد.اما این ها همه هیچ است در مقابل این همه تغییر لحن و حس های جورواجور.ترس.دلهره.راز.دوربینی که در جنگل پیش می رود.همراه مردهایی که که مسویقی کلاسیک گوش میدهند و کارد سلاخی به کمر دارند و یک پیت بنزین ویک مشمع خونی (پر از چیزهای لزج) در دست دریاچه محل اتراق جوان هایی ست که معصوم و مودب اند.دوربین به نوبت همراهی شان می کند که با هم معاشرت می کنند.کسی عشق سالهای دورش را می بیند.دیگران نگران کیف وسایلش است و بادباک هایی که قرار است به هوا رود.جوان ها از کنار هم میگذرند بی دلهره وسرخوش ولی برای ما هنوز دلهره هست .چرخ می زنیم و هنوز هست.موقعیت ها تکرار می شود.گویی برای به تاخیر انداختن آن تقدیر محتوم فیلم مکری یادآور خیلی فیلمهاست .از جادوگر بلر تا نه زندگی و طبعا کشتی نوح روسی .ممکن است یاد گاس ون سنت هم بیفتیم با جنگل زمستانی اش و جوان های سرگردانش.ژانر ها با هم می آمیزند و قراردادهای هالیوود این سالها با روح سینمای اروپا همجوار می شود.اما ماهی و گربه در نهایت شبیه هیچ فیلمی نیست .احساسی یگانه است که مثل موسیقی می توان دوباره وچند باره تجربه کرد وهیچ فکر نکرد به این که معنایش چیست و چه منظوری دارد.می شود خود را سپرد به این چرخ و فلکی که پیچ میخورد و می چرخاند و میلی به جلو رفتن ندارد.مثل سه قطره خون هدایت یا هزار توی روب-گری یه. حالا برای من پس از بی خود وبی جهت و آسمان زرد کم عمق این سومین چرخ وفلکی سینمای ایران است که از ا« دو فیلم قبلی مصمم تر وجاه طلبانه تر است.سعی ابراهیمی فر و بابک کریمی آن دو مردند و چند بازیگر جوان مستعد ( از جمله مونا احمدی وضعیت سفید ) آن جوانان کنار دریاچه. بودجه ای اندک .یک دنیا ایده ی خلاق و عزم راسخ به فیلمی منجر شده که مایه شرمساری دیگران است .همان هایی که همیشه طلبکارند و زیاده خواه.همه ی پول ها را می خواهند و همه جایزه ها را به زور به چنگ می آورند و از پروژه ای به پروژه ی دیگر می روندو با هم به جنگ زرگری مشغول اند. فیلم مکری غزیبانه در سالن کوچک میلاد به نمایش در می آید و این گونه از بدنه ی سینمای ایران جدا نگه داشته می شود.شاید هم این طوری بهتر است . در آغوش مستقل ها و دور از فرش قرمز و هیاهو ها و جنجال ها.این حکایت سینمایی است که آن همچنان عده ای فیل هوا می کنند و عده ای هم به خوردن ((نان و ماست)) قانع اند.ولی فیل هوا کنندگان حریص چشم شان به همین نان و ماست است! جشنواره تمام می شود.جایزه ها از همیشه مضحک تر است .انتظار دارند باور کنیم که اهدای دو سیمرغ بهترین فیلم اتفاقی است (آن هم وقتی پای رستاخیز وسط است)می خواهند باور کنیم که سیزده کاندیداتوری رستاخیز و یازده کاندیداتوری چ اتفاقی طبیعی است .همچنان که کناره گیری عصبانی نیستم از داوری.مراسم در حال برگزاری است . با اجرایی لوس تر از همیشه ... و من هنوز به جنگلی فکر می کنم که در آن شبحی با دست های نه چندان تمیز به دختر جوان معصومی می گفت: (( دست هایت را بشور.زیر ناخن هایت را بشور... خوب بشور.))

صفی یزدانیان:
تصویری که این‌‌جا گذاشتم از فیلم ماهی و گربه‌ی شهرام مکری نیست. لحظه‌ای است از فیلمی که با تمام شدن فیلم شهرام در ذهنم روشن شد. در "گردشی در ییلاق" رنوار تا لحظه‌ای پیش از این دو دوست در می‌خانه نشسته‌اند و با جهان خود خوش‌اند. آن پنجره بسته است. آن‌قدر بسته است که حتا متوجه نمی‌شویم که پشت‌شان پنجره‌ای هست. بعد که یکی‌شان پا‌می‌شود و آن را می‌گشاید در یک آن زندگی خودشان و قاب تصویر و مفهوم میزانسن را در سینما تغییر می‌دهد. حالا می‌ٰفهمیم که آن جهان تا چه حد بی‌ِزنانی عاشق شدنی و بی‌تاب‌بازی و بی بازی ملال‌انگیز بوده است. ماهی و گربه برایم چنین پنجره‌ای بود. یک‌باره قابی در قاب سینمای ایران باز می‌شود. امکانی نو برای تنفسی.

مسعود ثابتی:
حاصل مصاف جسورانه ی شهرام مکری با ایده ی فوق رادیکال و سرگیجه آور ماهی و گربه که تا پیش از تماشا و اجرای حاصل کار ناممکن می نماید تازگی و بداعتی است فراتر از مقیاس ها و معیارهای سینمای ایران و هم سنگ بهترین آثار فرمالیستی و تجربی سینمای امروز دنیا . فراتر و مهم تر از ترفند اجرای فیلم در یک نمای 130 دقیقه ای که به خودی خود و با اندکی نابلدی می تواند در حد یک نمایش خودنمایانه و حتی مبتذل باقی بماند تبدیل این ترفند به یک ضرورت فرمال و روایی است . به شکلی که مناسب ترین و بایسته ترین فرم روایی برای بیان آنچه مد نظر فیلمساز است بنماید . در واقع ماهی و گربه یکی از معدود تجربه های هیجان انگیز سینمای ایران در بررسی و مطالعه ی نسبت فرم و محتوا و فراتر از آن زایش محتوا از دل فرم و به عبارت بهتر همانندی و یکسان بودن این دو مفهوم در متعالی ترین و آرمانی ترین شکل سینماست . فیلم با نشانه هایی از عناصر و مولفه های سینمای هراس آور می آغازد و با حرکت آن دو شخصیت به سمت جنگل همراه با نوشته های تیتراژ بر آن مولفه ها و نشانه های آشنا تاکید می کند اما در ادامه و همچنان که با فیلم پیش می رویم آن نشانه ها و مولفه ها بیش از آنکه طبق قرارداد ها و ساز و کارها ی ژانری خلق شوند به شکلی از خود انگیخته از فرم روایی منحصر به فرد اثر داده می شوند و در داد و ستدی تنگاتنگ تعلیق و ابهام می آفرینند و فیلم را پیش می برند. در ماهی و گربه مضمون دور و تکرار چه در ساختار دوار و دایره ای فیلم و چه در نتایجی که از این ساختازر حاصل می شوند همچون اصلی ترین و بنیادی ترین وجه فیلم جلوه می کنند ..داستان در یک مسیر خطی پیش نمی رود و فیلم دور خود می پیچد و در این پیچش موقعیست های تکرار شونده ی به ظاهر ناممکنی که هر بار از منظر و زاویه ای متفاوت اتفاق می افتند بیننده را دچار چالش ذهنی بی پایانی می کنند که نتیجه ای در بر ندارد و تنها اجرای منکوب کننده و هنرمندانه ی فیلمساز و فرم روایی به شدت متناسب و هماهنگ با مضمون فیلم است که امکان تجلی آن موقعیت ها را فراه م می کند. تجلی زمان به مثابه ی مفهومی دایره ای بیگانه با غایت و فرجام در ادیان و مکتب های فلسفی و عرفانی شرقی که قایل به بازگشت و تکرار است و شاید جذاب تر از مفهوم خطی و تاریخی زمان بنماید و تهیه کنندگان فیلم همین مفهوم را شعار تبلیغاتی فیلم قرار دادند در ماهی و گربه ابعادی روزمره تر و ملموس تر یا فته و در پیوند با مساله ی جبر فراتر از مضمون و محتوا و اسکلت فیلم را شکل داده است.
فیلم با فرم دایره ای خوب و در گریز از انتخاب تنها یک نظرگاه و یا یک راوی در همراهی با هر شخصیت و اختصاص دادن نظرگاه فیلم به او و نشاندنش در جایگاه راوی داشتان را زا نظر گاه های مختلف روایت می کند و به عبارت درست تر با ترکیب مناسب این نظرگاه ها و سرگذشتها ست که فیلم شکل می گیرد و پیش می رود. ماهی و گربه به شکلی بدیع و منحصر به فرد و بر آمده از فرمالیسمی به شدت سنجیده و سازمان یافته داستان تکرارهاس و آدم هایی که در دوری بی حاصل و بسته گرفتار آمده اند فیلمساز مفهوم تداعی معانی و خاطرات را که پیش از شروع بازی اصلی فیلم از زبان یکی از شخصیت ها به آن اشاره ای مستقیم می شود به یاری میزانسن تبدیل به عینیتی گریزناپذیر و گاه هولناک می کند که پیش از هر مفهوم روان شناختی و متافیزیکی برآمده از انتخابها و کنش ها و واکنش های شخصیت ها به نظر می رسد . ماجرای تکرار رخدادها و وقایع از منظرهای مختلف که با اجرایی پیچیده هیچ سرنخی برای پی بردن به چگونگیش در اختیار مخاطب نمی گذارند و همچون نقاشی های موریس اشر ناممکن هایی به نظر می رسند که تنها به یاری اجرا و نه منطق مجال امکان یافته اند و در هم پیچیدن حال و آینده و رسوخ یکی در دیگری که با چنین صراحت و وضوحی تنها در حیطه ی آثار علمی خیالی مجال طرح دارد اینجا به وضوح کنایه ای است فلسفی و هستی شناختی و نمادین . وضوحی که به طور مطلق برآمده از زبان سینمایی و میزانسن اثر است و این کیفیتی است یگانه که در سینمای ایران کمتر نظیری دارد و جز با فرار رفتن از حصار تنگ سینمای ایران یافتن نمونه های هم سنگ کوششی است بیهود و نافرجام می نماید.


اکثر افراد بالا رو اهالی سینما میشناسن. خود من که زیاد نقد نمیخونم هم با بیشترشون آشنا هستم. البته اسم هاشون در حد مسعود خان شناخته شده نیست، چون کمتر از اون چرت و پرت میگن و معروفیتشون رو از راه های حاشیه ای بدست نیاوردن و سرشون به کار خودشون گرم هست.
همون طور که دیده میشه، اکثراً به شدت از فیلم تعریف کردن و اون رو تجربه ای فوق العاده دونستن. فقط سعید عقیقی (که منتقد معروفی هم هست) هست که بیشتر از بقیه مشکلاتی از فیلم گرفته، ولی همون هم باز یه جاهایی از فیلم تعریف کرده و اون رو یکی از بهترین های جشنواره دونسته. بگذریم، هرچی داش مسعود بگه...



 
من الان هیچی ندارم هر کی حرف میزنه چارتا نقد بارش میکنم پول سیگارهای فراستی رو داشتم همه دنیا رو نقد میکردم در یک آن دو پاکت میزنه :|

پ.ن : به من گفت دلیل حمایتم از قلاده های طلا جلوه های ویژش بوده /:)
 
مشکل اینه که چون توی تلویزیون به این بابا فرصت صحبت کردن میدن، حرفهاش بیشتر مورد توجه قرار می گیره. مطمئنا هر کسی بتونه توی یه جایگاهی مثل تلویزیون فرصت ابراز عقیده داشته باشه، خیلی بیشتر شناخته میشه. من خودم چند بار حرفهاش و نقدهاش رو دیدم و خوندم، از نظر من کلا نقدهاش چرت و پرت هستن :دی
 
گویا منتظر dvd screen های interstellar نباید بود چون نولان برا هیچکس فیلمو نفرستاده تا برن تو سینما ببینن.
ولی از اون طرف احتمالا ظرف این هفته ها دی وی دی اسکرین های یه سری فیلم خوب از جمله Gone Girl, Fox Catcher, Inherent Vice و Birdman میاد.
 
کلا خوشم ومد تو جواب نقدش همتون موندینا!!:دی زدین جاده خاکی،به جز دانیال که ایشونم فقطم تونست یدونه از ایرادارو پاسخ بده،آریا که کلا گفت نخوندم در نتیجه جوابی نداد و به جاش نقد یه سری منتقد دیگه رو اورد که من نمیدونم به به و چه چه یه عده ی دیگه،چطوری میشه ازش به عنوان پاسخ به ایراداتی که یه عده دیگه گرفتن استفاده کرد:دی اصلا ایرادایی که مسعود گرفته بود یه چی دیگه بود.
فرهودم که اومده میگه فراستی میخواد اعلام وجود کنه:))کسی که تلیوزیون منتشو داشت که بیاد نقد کنه باید اعلام وجود کنه:))کسی که هر فیلمی میاد،تهیه کنندش حتی به مسعود پولم میده که بیا فیلم مارو ببین،کسی که داوره فجر و واسه فیلمای فجر اکران خصوصی داره،باید اعلام وجود کنه:))شناخته شده ترین منتقد سینمای ایران(در کنار معلم)باید اعلام وجود کنه:))محمدم که خودشو خلاص کرد و گفت همه نقداش چرتو پرتن.amin7081 هم که هیچی:دی در کل هیچکدومتون نتونستین جواب نقدای فراستیو به این فیلم بدین. به دو دلیل:1-حرفاش راست بود و نقدش وارد!حرف حساب جوابی نداره. 2-دلیل دومم خب اینه که لِوله مسعود تو منتقدی یه خورده از همه شما رو هم بیشتره:دی البته حکایت شمارو فراستی تو خط اول تعریف کرده: منتقد شیفته به غلط فرم می انگارندش.دیگه وقتی اریا جان و دانیال جان به این فیلم 10 دادن،توقع نمیره هیچ نقدی رو علیه این فیلم بپذیرن.
 
فراستی :smile: خیلی حال میکنم با نقداش!اخرت خنده س این ادم..

بین منتقدا یه کامبیز کاهه بود که خیلی کارشو قبول داشتم جوونیام که مشترک ماهانامه فیلم بودم همیشه میخوندم نقداشو.:dالان اما دیگه نیستش نمیدونم چرا کار نمیکنه.یادمه نقد معرکه ایی بر فیلم "تنگنا" نوشته بود.
 
کلا خوشم ومد تو جواب نقدش همتون موندینا!!
:biggrin1:

خوب فراستی نقد نمیکنه که کسی بخواد جواب نقدش رو بده. من خودم چون هنوز فیلم رو ندیدم نقدش رو هم نخوندم و نظری در مورد این نقدش ندارم اما چون نقدهای قبلی فراستی رو خوندم شیوه کارش رو میدونم. همونطور که گفتم فراستی نقد نمیکنه، بلکه نقدهاش نوشتارهای سرتاسر آمیخته به مغالطه هست. یعنی ایشون استاد مغالطه اسکاتلندی هست. تو همه توجیحات و براهینی هم که میاره از همین تکنیک استفاده میکنه.

مثلا ایشون به قول خودش همیشه دغدغه فرم رو داره و فیلم هارو به طور جدی بر اساس فرمشون نقد میکنه یا بهتره بگم ازشون ایراد میگیره. متر و ملاک سنجشش هم اصولا جان فورد هست. حالا نقدهاش به چه شکل هست؟ به این شکل که مثلا میاد میگه "ماهی و گربه" استفاده درستی از فرم نمیکنه و تکنیک پلان سکانسهای بلندش بدرد نخور هست و تو فیلم در نیومده (مشابه گیر مشابهی که به دوربین رو دست میده). بعد هم مثال میزنه که بهترین فرم و استفاده درست رو میشه تو فیلم های جان فورد پیدا کرد. اما مشکل از انجایی شروع میشه که ایشون نمیتونه هیچ تعریف دقیقی از فرم جان فورد بده. در نتیجه همه استدلال های ایشون به همین شکل در میاد: "این فیلم بده چون فرم بدی داره". چه فرمی خوب و درسته؟ "فرم تو فیلم های جان فورد". فرم تو فیلم های جان فورد یعنی چی؟ "یعنی انی که من دوست دارم". در نتیجه هرچیزی که باب طبع این آقا نباشه میشه بد.

حالا این یه مثال بود اما میشه به همه ایراداتی که از همه فیلم ها میگیره بست دادش. مثلا ایشون منتقد دوربین رو دست هست و میگه توی سینمای ایران کاربرد نداره. تو که طرفدارش هستی و به مطلع بیا استدلال کن بگو چرا؟ خود فراستی هم هیچ ایده ای نداره که چرا و همیشه هم دلایلی که میاره مغالطه هست.
 
فراستی نقد نمیکنه، نق میزنه.

منتقد هم حرفاش باید برای بیننده و مردم مهم باشه که 90 درصد مردم حرفای ایشون رو به بعضی چیزاشون نمیگیرن. منتقدی هم که حرفاش برای مردم مهم نباشه و نظراتش در حد گریه کردن و لوس شدن یه بچه باشه معلومه که اصلا نه منتقد بزرگیه و نه منتقد تاثیرگذاریه. یارو رو دوبار تو تلویزیون بعنوان منتقد مخالف دعوت کردن اینم فکر کرد باید کل زندگیش رو دیگه از فیلم های بقیه ایراد بگیره. شد سر مشقش !

ماکان خیلی قشنگ خلا ایشون رو توضیح داد. ایراد میگیره و نق میزنه ولی کوچکترین راه حلی نداره و توصیه ای نداره که باید چیکار کرد یا چی میشد.

تو همین تاپیک و همین فروم که اقلیت حساب میشن هم 95 درصد بچه ها حرف ایشون براش مهم نیست حالا اصلا بیاد یه فیلم رو ببره اسمون یا ببرتش زیر زمین !
 

کاربرانی که این گفتگو را مشاهده می‌کنند

رمز عبور خود را فراموش کرده اید؟
اگر میخواهی عضوی از بازی سنتر باشی همین حالا ثبت نام کن
or