vet.miladh
کاربر سایت
امیلیا پرز رو چون woke بود لیسیدنخب به انورا موز رسید!
نفرین آمون بر اینا
امیلیا پرز رو چون woke بود لیسیدنخب به انورا موز رسید!
جایی که نوشته بودی: سالی که اوریگامی به چندتا فیلم امتیاز 7 به بالا بده سال خوبیه... میخواستم ریپلای کنم ولی خب خودت زحمت اشاره رو کشیدیخوشحالترین فرد سالن از نبردن انورا @SiminSecret بود!
جایی که نوشته بودی: سالی که اوریگامی به چندتا فیلم امتیاز 7 به بالا بده سال خوبیه... میخواستم ریپلای کنم ولی خب خودت زحمت اشاره رو کشیدی
حق هم نداشت آنورا برنده چیزی بشه... یه فیلم سو... که بهش دو ساعت داستان اضافه شده در احمقانه ترین شکل ممکن
برنده بهترین فیلم و نقش اول زن و مرد
پ.ن: خوشحالم برای آدرین برودی.
View attachment 362694
View attachment 362697
View attachment 362695
هنوز ندیدم.این فیلم (بروتالیست) رو دیدی که از برندهشدنش خوشحالی یا فقط همینجوری یه لفظه؟!
هنوز ندیدم.
گفتم برای آدرین برودی خوشحالم. ازش خوشم میاد به طور کلی. شخصیتش در خارج از سینما هم متین و جنتلمنه.
غیر از اسکار پیانیست که لایقش بود و عالی ایفای نقش کرد، بازی هاش رو اکثرا دوست دارم.
مهم اینه که نقش رو خوب دربیاره. همونطور که گفتم مجموعا دوست دارم بازی هاش رو. اسکار هم بگیره خوشحال میشم. البته باید منتظر شد تا ببینیم رقباش چه کسانی خواهند بود.اومده بعد از 22 سال، همون نقش یه یهودی رو بازی کرده که از جنگ نجات میکنه و به آمریکا مهاجرت میکنه؛ قراره 22 سال بعد هم دوباره برای نقش یهودی ستمدیده اسکار بگیره؟!
برای من احمقانه بودنش اینجاست که طرف داشت خودشو گول میزد یا حداقل کارگردان قصد داشت اینجوری به ما نشون بده! طرف یه هفته با یارو خوابیده پول گرفته بعد بهش پیشنهاد ازدواج داده و اینم قبول کرده و حالا که ننه بابای پسره سر و کله شون پیدا شده میخواد ازدواجشو نگه داره! تو چجور احمقی هستی که نمیفهمی بهت اجازه همچین کاریو نمیدن و خودت هم میدونی که به خاطر پول و ثروت پسره باهاش ازدواج کردی... بعد این همه هم تلاش داری که این ازدواج رو نگه داری و پسره رو راضی کنی در صورتی که پسره یک کلمه هم حرف نمیزنه!فیلم ایراد گلدرشت نداره؛ چون همهچیز اندازه است؛ پرده اول تو باید «انورا» را به چشم یک Hooker نگاهش کنی ولی از پرده دوم، «آنورا» را باید به چشم یک زن شوهردار نگاه کنی که دربهدر به دنبال شوهر بچهسالهاشه؛ با اینکه دانای کل مشخص هست؛ اما به زیرکی بخش قابلتوجهی از پرده دوم و رسیدن به پرده سوم، دیدگاه روایی به سمت ایگور متمایل میشه؛ سکانس جایِ در هواپیما و حرکت دوربین به سمت ایگور که انگار ایگور قاضی داستان انورا و والدین پولدار ایوان است؛ بینظیره. این دید هم اشتباه هست که ایگور به چشم تنها رابطه جنسی به انورا نگاه میکنه؛ یک Love at First sight به طرز احمقانهای ایجاد میشه که بامزه است. سادهترین موارد در فیلمنامه، ایجاد تعلیق و بحران است که هر دو به خوبی پیاده شده؛ قبلاً هم گفتم فیلم خیلی کمی پیدا میتونی کنی که پرده دوم طوفانی داشته باشه! آنورا یکی از اون استثناهاست. دوربین روی دست اعصابداغون خردکنی هم نداره که تعلیق ادایی دربیاره!
برودی خیلی خوب بود تو پیانیست ولی من هر کاری میکنم نمی تونم بازی دی لوئیس تو نقش بوچر رو فراموش کنم.غیر از اسکار پیانیست که لایقش بود و عالی ایفای نقش کرد، بازی هاش رو اکثرا دوست دارم.
عالی گفتی. بوچر برای من هم فراموش نشدنی و منحصر به فرده.برودی خیلی خوب بود تو پیانیست ولی من هر کاری میکنم نمی تونم بازی دی لوئیس تو نقش بوچر رو فراموش کنم.
البته بعدا دی لوئیس دو بار دیگه به حقش رسید ولی انصافا گنگز یک چیز دیگه بود.
-----------------
برای من احمقانه بودنش اینجاست که طرف داشت خودشو گول میزد یا حداقل کارگردان قصد داشت اینجوری به ما نشون بده! طرف یه هفته با یارو خوابیده پول گرفته بعد بهش پیشنهاد ازدواج داده و اینم قبول کرده و حالا که ننه بابای پسره سر و کله شون پیدا شده میخواد ازدواجشو نگه داره! تو چجور احمقی هستی که نمیفهمی بهت اجازه همچین کاریو نمیدن و خودت هم میدونی که به خاطر پول و ثروت پسره باهاش ازدواج کردی... بعد این همه هم تلاش داری که این ازدواج رو نگه داری و پسره رو راضی کنی در صورتی که پسره یک کلمه هم حرف نمیزنه!
نه واقعا من امتیازم به فیلم 5.5/10 و کمدی هم هست مخصوصا سکانس های داخل خونه و اون سه تا ارمنی واقعا کمدی خوبی داره. کلا بابا و پسره تو شرایط بتخممی هستن که نظیر نداره! بعید میدونم این فیلمو مجدد ببینم و چشم دوختم به آثار بعدی که هنوز کیفیت خوبشون نیومده.خب نیمخط اول که لاگلاین داستان رو داری شرح میدی که همینه؛ ازدواج میان این دو خیلی یکهویی شکل میگیره؛ چون شخصی که پیشنهاد ازدواج میکنه، یه پسر 21 ساله با عقل یه بچه دبستانی هست که از پدر و مادرش میترسه؛ یادت هم باشه که انورا پیش از ازدواج به ایوان میگه که «آیا ننه و بابات با این وصلت رضایت میدن یا نه؟» که ایوان ناقصالاعقل میگه چرا ندن از خودشونم باشه! از شروع ازدواج تا شروع بحران اصلی (ینی چیزی که نیروی محرکه داستان هست)؛ پسره تو عالمِ هپروت قرار داره؛ خبر اومدن ننه و بابا یک شوک میمونه؛ یه شوکی که آغازکننده بحران داستان هست؛ فرار و ادامه ماجرا؛ توی این بحران انورا اصلاً به فکر پول و ثروت پسره نیست؛ به دنبال شوهرشه و بهش جرات بده که جلوی پدر و مادرش وایسته؛ دفاعیه اولش در دادگاه حرف از پول و ثروت نمیزنه؛ حتی پیشنهاد مالی پدرخوانده ایوان هم قبول نمیکنه؛ رابطه از زمانی به فروپاشی تبدیل میشه که پسره جلوی ننه و باباش (به خصوص ننهاش) موش میشه و میفهمه که ازدواج و حرفهای عاشقانه همهچیز یکهویی و پوچ بوده؛ تو قرار نیست انورا رو به چشم یک زنِ با هوش مایکل اسکوفیلدی درنظر بگیری! با اینکه طلاق گرفت و پولش رو هم گرفت؛ اما تو متوجه میشی که انورا یک شکست عشقی خورده که حتی با برقراری رابطه جنسی با ایگور هم درست نمیشه!
فیلم دوباره نگن؛ به لحظات کمیکش بخند؛ به اون شلوغکاریها و لحن بیان زبان روسیشون قهقهه بزن؛ اونجایی که پدرخواندهشون میفهمه که تو لاسوگاس ازدواج کردند؛ عالیه! سکانس طلاق و خندههای پدر بابت طعنههای تند انورا به مادرِ عالیه! مسعود قطبیزاده نباش؛ پورنهاب نبین و دیدگاهت رو بعداً عوض کن (شاید دوسال یا سه سال دیگه Reassess کردی و شد فیلم محبوبت!)