با اینکه همه جوره بازی رو تموم کردم ولی هنوزم کلی سوال تو ذهنم دارم.داستان برای یک بازی فوق العاده بود(من اسم قاطل رو خونده بودم ولی بازم اواسط بازی باورم نمیشد کار اون باشه و فکر کردم سر کار بودم) ولی برای یک اثر هنری که کیج تو ذهنش بود ضعفهایی داره.یکسری مراحل مثل مانفرد اصلا میتونست اتفاق نیفته و هنوز نفهمیدم چرا اسکات قضیه ماشین تایپ رو به لورن گفت که بره اون بدبخت رو بکشه.قضیه رویاهای ایتن و اون اوریگامی های دستش کلا جالب نبود .چطوری پیدا کردن مادر اسکات به وسیله مدیسن و چندتا مورد دیگه که الان یادم نیست هم همینطور.البته میشه با یک dlc اینها رو هم براحتی حل کرد.
تو مراحل بازی سه تا از اون تستها فوق العاده بودن.پروانه،مارمولک و کوسه.مخصوصا قطع کردن انگشت تو مارمولک که واقعا حالمو به هم زد.چند مرحله اول هم جالب و تاثیر گذار بودن.کلا مراحل خوب زیاد داشت.
تو پایانهای بازی هم از اونی که مدیسن کتاب چاپ کرده ،اونی که ایتن جلوی در تیربارون میشه و اونی که لورن اسکات رو میکشه خیلی جالب بودن.اون نورمن پایانهاش هم مثل خودش داغون بودن

کلا باهاش حال نمیکردم
