Halo 3 Preview: Part 1-a
در سال 2519 در یک عملیات تمرینی 68 کودک حضور پیدا کردند که این نشان می دهد 7 کودک در فاصله این دو سال به سرنوشتی نامعلوم دچار شده اند. سرانجام در سن 14 سالگی این افراد که به سن نوجوانی رسیده بودند تحت یک سری آزمایش های بسیار سنگین ژنتیکی قرار می گیرند تا به توانایی هایی فراتر از یک انسان معمولی دست یابند. مراحل این آزمایش عبارت بودند از:
Carbide Ceramic Ossification: یک ماده پیشرفته به ساختار اسکلتی فرد پیوند زده می شود تا استخوان را بالقوه غیر قابل شکستن و خرد شدن، کند. این ماده به خاطر فساد بافت های گلبول های سفید خون نباید بیش از 3 درصد از حجم کلی استخوان را بپوشاند. با این حال در دوران نوجوانی به خاطر رشد استخوان ها ممکن است صدمات جبران ناپذیری به استخوان زده شود و یا در حالتی حتی استخوان پودر شود!
Muscular Enhancement Injections: به منظور افزایش تراکم بافت ها و کاهش زمان بازیافت lactase (آنزیمی که توانایی هیدرولیز کردن لاکتوز به گلوتوز و گالاکتوز را دارد) یک کمپلکس پروتئین به صورت درون ماهیچه ای به فرد تزریق می شود. 5 درصد از افراد تحت این آزمایش با افزایش کشنده حجم قلب مواجه شدند.
Catalytic Thyroid Implant: یک گلوله کوچک پلاتینی شامل هورمون رشد در غده تیروئید کار گذاشته می شود تا رشد ماهیچه و استخوان ها را تسریع ببخشد و غریزه جنسی را نیز در فرد از بین ببرد. چندین مورد رشد بی رویه اعضای مختلف بدن و معلولیت در این مرحله گزارش شد.
Occipital Capillary Reversal: جریان خون در شبکیه چشم فرد تقویت شده و قدرت بینایی بیش از یک انسان معمولی می شود. البته ممکن است شبکیه چشم، آن را پس بزند و در این صورت فرد به طور دائم کور می شود.
Superconducting Fibrification of Neural Dendrites: کارگذاری عصب های بیوالکتریکی در بدن فرد که رفلکس و عکس العمل های فرد را تا 300درصد افزایش می دهد. آزمایش ها نشان می دهد که پس از این مرحله هوش، حافظه و خلاقیت فرد به طور قابل توجهی افزایش می یابد. البته چندین مورد هم ابتلا به پارکینسون و سندروم فلچر گزارش شده است.
از 68 نوجوانی که تحت این آزمایشات قرار گرفتند، 23 نفر جان خود را از دست دادند و 12 نفر هم به ناتوانی های مختلف گرفتار شدند تا جایی که توان حضور در میدان مبارزه را از دست دادند ولی چند نفر از آنها به پست های بالای دفتری منصوب شدند تا از توانایی های پیشرفت کرده ذهنی آنها استفاده شود. و اما 33 سرباز دیگر که آزمایش ها را با موفقیت پشت سرگذاشته بودند به نخبه ترین نیروهای UNSC تبدیل شدند و توسط تمام پرسنل این سازمان شدیدا مورد احترام قرار می گرفتند.
در جریان تمرینات اسپارتان ها روابط دوستانه عمیقی برقرار کردند و به یکدیگر به عنوان برادر و خواهر نگاه می کردند. حتی پس از اینکه پوشش نظامی MJOLNIR را دریافت کردند و صورت آنها به طور کامل پوشیده شد، آنها یکدیگر را از روی طرز راه رفتن نیز می شناختند درست مثل دکتر هالزی. آنها حتی برای نشان دادن احساس خود از اشاراتی استفاده می کردند مثلا وقتی یکدیگر را می دیدند، دو انگشت خود را جلوی visor (قسمت جلویی helmet) نگه می داشتند که علامت لبخند بود و نشان می داد از دیدن یکدیگر خوشحال شده اند.
این افراد با نام کوچک خود به علاوه کدی که هنگام آزمایشات به آنها داده شده بود شناخته می شدند مثلا John-117 که همان Master Chief محبوب و مشهور و یکی از مهمترین شخصیت های دنیای Halo است (البته Master Chief Petty Officer عنوان کامل نظامی او است و در واقع همان "استوار یکم" است و اغلب از او به "چیف" یاد می کنند). برای ایجاد این طرز تفکر که سربازان اسپارتان شکست ناپذیر هستند و هم چنین برای افزایش روحیه پرسنل UNSC هیچ گاه وضعیت یک اسپارتان "کشته شده در ماموریت" یا K.I.A گزارش نشد و در عوض از عباراتی هم چون "مفقودالاثر" یا "مجروح" استفاده می شد هر چند که تعداد این گزارشات بسیار کم بود چون اسپارتان ها واقعا سربازانی دلیر و قدرتمند بودند. بعد ها هم برای افزایش روحیه نظامیان وجود این سوپرسربازان به طور علنی اعلام شد.
اولین ماموریتی که اسپارتان ها در آن مورد استفاده قرار گرفتند در سال 2525 منظومه Eridanus انجام شد که طی آن باید یک گروه یاغی سرکوب می شدند. در نهایت کولونل رابرت واتز رهبر شورشی ها بازداشت شد ولی چیف در جریان عملیات مجروح شد به همین خاطر نشان نظامی Purple Heart را دریافت کرد. دکتر هالزی از او به عنوان luckiest (خوش شانس ترین) یاد می کرد، چیف هم چنین اولین کسی بود که مدرن ترین پوشش نظامی انسان ها یعنی MJOLNIR armor (بخوانید میولنیر) را امتحان کرد.
درود به حمید رضا دشتی عزیز
منبع