.
.
.
.
برد نمرده!
درواقع از اول بخوام بگم ترور و برد و لستر و یوجین و مایکل قرار بانک زنی میذارن!
در نورف یانکتون!
بعد از استخراج پول و تصادف با ماشین و مردن راننده میرسن به قسمت سوم نقششون یعنی فرار با هلی کوپتر!
که مایکل اشاره می کنه طبق نقشه پیش برن...
برد تیر میخوره ولی نمیمیره!
مایکل هم به ضد گلوله اش می خوره!
ترور هم مجبور به فرار میشه و فک می کنه مایکل و برد مردن...
برد پس از گذشت چندسال تونست با ترور ارتباط برقرار کنه.
و داخل زندانه اما از وضعیت مایکل خبری نداشت.
حتی توی خود بازی می تونین بهش ایمیل بزنین!
از ترور تقاضا می کنه که بدیدنش بیاد چون اجازه ی ملاقت گرفته...
حالا جدا از فرعیات.
لستر موفق به فرار میشه و یوجین هم همینطور با یک نفر دیگه که حضور ذهن ندارم.
اعضای کرو بودن...قرار بوده نیکو بلیک هم بیاد! لستر توضیح داده بود!
-------
پس از گذشت چند سال یه سیاه پوست گنگ بنگی
![4 :دی :دی](data:image/gif;base64,R0lGODlhAQABAIAAAAAAAP///yH5BAEAAAAALAAAAAABAAEAAAIBRAA7)
آمریکایی آفریقایی/25 ساله رو میبینیم که کارمند ( نه در واقع! ) یه کار دیلر هست به نام سیمون!
کار اینا چی بوده؟ یعنی خودشو رفیقش لامار!
اینا میرفتن ماشین هایی رو که مولشون پرداخت نشده کش میرفتن و صحیح و سالم( البته فک کنم فرانکلین به جای ماشین فقط چارتا لاستیک و یه فرمون برده باشه!
![4 :دی :دی](data:image/gif;base64,R0lGODlhAQABAIAAAAAAAP///yH5BAEAAAAALAAAAAABAAEAAAIBRAA7)
) تحویل سیمون می دادن.
و پول می گرفتن.
حالا با پیشروی میبینیم که فرانک( لین ) به عنوان کارمند ماه انتخاب میشه.
حالا جدا از مسائل گنگستری داخل بازی و دزدین اون یارو بنفشه و موتوره سیمون ، همون اوایل شما فردی رو میبینید که اومده یه لند کروز( مثلا!
![4 :دی :دی](data:image/gif;base64,R0lGODlhAQABAIAAAAAAAP///yH5BAEAAAAALAAAAAABAAEAAAIBRAA7)
) بخره که اسمش جیمیه.
لامار یکم سربه سرش میزاره و خلاصه ماشینو میبره.
بعد از مدتی سیمون زنگ میزنه به فرانک میگه این پول ماشینو مرداخت نکرده و فلان...و اینکه چون موتور رو با لامار دزدیدن باید در عوضش اینکارو واسه سیمون انجام بده تا بعدا بتونن با هم حرف بزنن.
یعنی خیانت کرد فرانکلین! همچنین بهش میگه باید از داخل خونه وارد بشه چون گاراژش از این هوشمنداست!
فرانکلین به خونه ی مایکل میره و دعوای تریسی و جیمیو ل.ا.س زدن اون تنیس کوچه یا مربیه با آماندا رو میبینه و جدا از این حرفا ماشینو می قاپه میزنه به چاک!
![4 :دی :دی](data:image/gif;base64,R0lGODlhAQABAIAAAAAAAP///yH5BAEAAAAALAAAAAABAAEAAAIBRAA7)
داخل راه یه دفه مایکل با یه اسلحه بلند میشه و ضمن توصیف اسلحه میگه واسه کی کار میکنه و فلان...
فرانک میگه من کاره ای نیستمو فقط وظیفمو داشتم انجام میدادم بالاخره راضی میشه بگه واسه یه بیزنیس من توی کار دیلر کار میکنه.
میرن اونجا و طی برخورد ماشین با مغازه دعوا بین سیمون و مایکل راه میفته!
یه پولی به فرانک میده و میفرستتش بره.
و با خود سیمون جرو بحث می کنه و آخر تهدیدش می کنه...
حالا که فرانک بیکار شده و شغلشو از دست داده( زیاد یادم نیست دیالوگا خلاصه میگم ) میره پیش مایکل.
یکم حرفو گفتگو و اینا تا مایکل راضیش می کنه که به عنوان الگو خودشو قرار بده و تحت تاثیرش بزاره فرانک رو...
حالا جیمی لعنتی زنگ میزنه و مصیبت قایق!
فرانک و مایکل به سمت قایق میرنو پسر مایکل رو نجات میدن.
و فرانک ثابت می کننه خودشو به مایکل.
یه شب این مایکل میبینه دوتا راکت تنیس در خونشه و تا ته قضیه رو میگیره میره! اهم...پدر تنیس کوچ رو درمیاره!
![4 :دی :دی](data:image/gif;base64,R0lGODlhAQABAIAAAAAAAP///yH5BAEAAAAALAAAAAABAAEAAAIBRAA7)
که خودتون میدونید چی شده!
![4 :دی :دی](data:image/gif;base64,R0lGODlhAQABAIAAAAAAAP///yH5BAEAAAAALAAAAAABAAEAAAIBRAA7)
حالا این اقا مربی میره یه جا قایم میشه ولی مایکل فکر میکنه خونه ی خودشه!
میزنه خونه رو میاره پایین!
و تنیس کوچ زنگ میزنه میگه من فقط اونجا قایم شده بودم! و میگه اخه کدوم مربی تنیسی میتونه همچین خونه ای داشته باشه!
بعد جی اف مادرازو زنگ میزنه و امارا رو میده...
فرانک فتا اسم مارتین رو میفهمه میگه که توی چه مخمصه ای افتادن!
مارتین دم خونه ی مایکل میاد و میگه باید یه هتل بسازه !( فک کنم پنج هزار متر! یادم نیست درست ) حالا مایکل میگه باید به یه دوست قدیمی زنگ بزنم....
لستر وارد کار میشه...
مایکل و لستر یکم در مورد قدیما حرف میزنن و اینا و لستر میگه تو به کمک من احتیاج داری و در عوض باید بری به لایف اینویدر و فنگی بندازی!
یکم صحبت و اینا راجب جی نوریس و دادن اون تراشه و اینکه مایکل اول از کار طفره میره ولی اخر قبول میکنه میرسیم به ساختمون لایف اینویدر...
بعد از اون قرار دادن تراشه مایکل خونه میره و برنامه رو میبینیه و جی نوریس رو میترکونه!
![4 :دی :دی](data:image/gif;base64,R0lGODlhAQABAIAAAAAAAP///yH5BAEAAAAALAAAAAABAAEAAAIBRAA7)
لستر که حالا کارش انجام شده امارارو میده ...
بعد از جمع کردن یه کرو جدید اماده واسه سرقت و درووردن پول مادرازو!
اینجا داخل یکی از گفتگو ها مایکل میگه یه پسری رو میشناسم بچه خوبیه و میخوام وارد اینکارا کنمش.
فرانک رو معرفی میکنه اما لستر میگه من با اماتور ها کار نمی کنم ولی اخر قبول می کنه.
اینا جواهر فروشی رو میزنن و پولو درمیارن و میدن به مادرازو...
مایکل یه سوتی میده!
جمله ای رو میگه که ثبلن ها هم گفته بوده.
و این میزنه همه چیو خراب میکنه!
اینجا بازی زوم میکنه روی ترور...
میفهمه مایکل زنده است و اعصابش خورد میشه.
حالا اگه به قسمت ایمیل ها برین میبینین برد ایمیل زده به تی و درجوابش تی میگه باورت نمیشه مایکل زنده است!
ما میفهمین تی یه انترپرایز اسلحه داره که اسم خودشم روشه! توکار قاچاقو اینا.
همون اوایل تی داره به دختر جانی اهم میکنه و این باعث دعوا میشه و جانی میمیره.
حالا جنگ بین تی و لاست لعنت شده!
تی میزنه همه رو چپن در چلاق میکنه!
![4 :دی :دی](data:image/gif;base64,R0lGODlhAQABAIAAAAAAAP///yH5BAEAAAAALAAAAAABAAEAAAIBRAA7)
( شاید بعدا با جزییات تر گفتم.الان دارم خلاصه میگم )
بعد از این واقعه تی میره تا با شریک جدیدش معامله کنه که چینیا هستن.ولی قبل از اون با کشتن اورتگا یه نبردی باید داشته باشن با همراهاش!
پس اون دونا شریکو قایم میکنه تو سطل زباله!
![4 :دی :دی](data:image/gif;base64,R0lGODlhAQABAIAAAAAAAP///yH5BAEAAAAALAAAAAABAAEAAAIBRAA7)
بعد از گند زدن به یارای اورتگا و کلا ختم ماموریتش دوباره به سمت اون شریکاش میره که بله....
میبینه دارن شروور میبافنو نمیخوان معامله کنن!
و حالا پارانرشون کی بوده؟ بله! اونیل برادرز
![22 :| :|](/styles/default/xenforo/smilies/meep/22.gif)
یه انتقام هیجان انگیز ارشون میگیره و میره خونه که میبینه وید اومده و یه اطلاعاتی راجب مایکل اورده:/( یعنی اونقدر که با این وید میخندم با ترور نمیخندم:/)
بعد از به اف بردن کامل گروه لاست به سمت لوس سانتوس میرن...
خوب تا اینجا خودم رفتم! چون زیاد بازی نمیکنم....