Devil May cry4 Novel

devil girl

کاربر سایت
سلام
داشتم برای خودم سرچ می کردم که متوجه شدم جدیدا کتابی با نام Devil May Cry 4 novel در ژاپن توسط نویسنده ی ژاپنی Morihashi Bingo نوشته شده و منتشر شده ، هنوز نسخه ی انگلیسی این کتاب نیومده اما به زودی عرضه خواهد شد . جالب اینکه تو این کتاب ابهامات بازی نسخه ی 4 برطرف شده و یه جورایی داستانش کامل شدم ، از اونجایی که آقای Bingo ایده ی داستان دویل 3 و 4 رو داده بود و قبلا با کاپکوم همکاری می کرده خودش گفته که این کتاب در واقع کامل شده ی داستان دویل 4 هستش لازم به ذکره که ایشون در حال حاضر دیگه با کاپکوم کار نمی کنه و این کتاب هم یکی از Free Story هایی هست که قبلا هم داشته . خب اشاراتی که در بازی نشده اما در رمان آورده شده رو من اینجا براتون میارم امیدوارم طرفداران DMC لذت ببرن !
با تشکر از همه ی طرفداران DEVIL MAY CRY >:d<
منبع : http://devils-lair.org/dmc4novel.php

---------- نوشته در 09:30 PM اضافه شد ---------- نوشته قبلی در 08:52 PM ارسال شده بود ----------

کلا 16مورد در قسمت اول کتاب هست که من براتون می زارم :
قسمت اول رمان:1
-
بعد از اولین جنگ دانته با نیرو فورا این فکر در ذهن دانته ایجاد میشه که نگاه نیرو بسیار به نگاه ورجیل شبیه هست ، به طریکه تنها دانته متوجه این شباهت نزدیک میشه و می گه : Hmm…
2- درست بعد از اولین مبارزه با نیرو ، ماموریت دانته این بوده که سراغ بقیه ی ماموران مرکز فرماندهی بره و باقی اونها رو نابود کنه و کلا The Order رو شکست بده اما تصمیم می گیره از وقت کمی که داره استفاده کنه و اطراف شهر Fortuna بگرده تا شاید نشانه هایی از حضور اسپاردا در سالهای پیش در اون شهر رو پیدا کنه رمان توضیح میده که دانته واقعا اهمیت نمی داده به اینکه اسپاردا کجا زندگی می کرده و با چه افرادی ارتباط داشته یا دشمنان

او چه کسانی بودند و اکثر مطالبی هم که دانته در مورد اسپاردا می دونه چیزایی هست که از بقیه شنیده و چون

براش مهم نبوده در راستی و درستی اونها هم شکی نکرده و بی مهابا همه رو می پذیرفته. اما شایعاتی که در

مورد برادر دوقلوش شنیده بوده.... دانته به ورجیل اهمیت می داده و چیزایی که راجع به اون می شنیده تا خودش
به یه یقین نمی رسیده باور نمی کرده . ورجیل در مورد هر کاری که انجام میداد با حساسیت زیادی عمل می کرد و
هم چنین نشانه هایی وجود داشت مبنی بر حضور ورجیل در فورتونا برای دلیل خاصی.
3-
نیرو یه یتیم بوده . مردم شهر وقتی که اونو پیدا می کنن به یتیم خونه ی شهر می سپارند و مسئولان یتیم خونه اسم اونو نیرو می زارن ( فکر می کنم Nero در زبان یونانی به معنای سیاه پوش باشه چون که در کتاب گفته شده از نظر مسئولان یتیم خونه دلیل این نام گذاری این بوده که نیرو در پارچه ای مشکی پوشیده شده بوده اما بعدا خوده نویسنده میگه که این دلیل مزحکه و این اسم خیلی ناگهانی به ذهنشون رسیده و می تونست هر اسم دیگه ای داشته باشه ، اجالتا اسامی یونانی انتخاب شدند و این مسئله در قسمت دوم کتاب مطرح شده) همزمان که نیرو بزرگ میشه بچه های دیگه اون رو بخاطر اینکه مادرش مشخص نیست و احتمال می رفته یه زن خیابونی باشه مورد تمسخر قرار میدن . دلیلش هم اینکه فورتونا یه شهر کوچک که همه ، همدیگرو میشناسن و اینکه مادر نیرو فرد نامعلومی بوده باعث شده بود که مردم اون رو حرامزاده بدونند.
4- همونطوری که گفته شد نیرو یتیم بوده اما کایری ( که حتی یک سال هم از نیرو بزرگتره) و برادرش کریدو پدر و مادر داشتن و والدینشون هم اتفاقا از مسئولین یتیم خونه بودند . در کتاب گفته شده پدر و مادر آن دو افراد معتقد و مهربانی بودند و از اسپاردا بخاطر نجات بشر سپس گذار بودند و به نوعی اسپاردا بت اونها بودند و از این رو که نیرو با موهای سفیدش شباهت بسیاری به اسپاردا داشته تمام لطف و مهربانی خود را به او هدیه می دهند پس دوران کودکی نیرو بی هیچ غم و غصه ای می گذره.
5- متاسفانه چند ساله بعد آنها توسط تعدادی از شیاطین به قتل می رسند . طبق تصورات مردم این شیاطین همانهایی بودند که توانسته بودند به نوعی از دروازه ی جهنمی عبور کرده و به این دنیا بیایند. این دسته از مردم همانهایی بودند که از The order دستور می گرفتند و بعدها گروهی را تشکیل دادند که اتفاقا شکست خورد. طبق رمان آنها که ( قوی ) هستند می تونند از دست شیاطین نجات یابند . ( منظور از قوی بودن احتمالا هر دو قدرت روح و جسم یا چیزی شبیه به این مد نظر هست) آنهایی که ضعیف هستند به راحتی در دست شیاطین می افتند یا خود شیطان می شوند یا نیمه شیطان خواهد شد و کنترل روح و روانشان را از دست خواهند داد. کریدو یکی از معدود کسانی بود که می دونست واقعا چه اتفاقی داره می افته اما به خاطر یه سری دلایل مشخص نمی تونست به کایری چیزی بگه! نیرو هیچوقت پسر مذهبی نبود اما بعد از مرگ ناپدری و نامادریش به این نتیجه رسید که آنچه به عنوان خدا آن دو می پرسیدند وجود خارجی ندارد و اگر بود هرگز نمی گذاشت که چنین انسانهای خوب و مهربانی که خانواده ای به او هدیه داده بودند نابود شوند.
 
آخرین ویرایش:
خیلی خوب بود. میخواستم اعتبار بدم سیستم نذاشت.:d
فقط یه چیزی:احساس میکنم به زبون بی زبونی گفت نیرو پسر ورجیله.
هر چند که بسیار متعجب اوره.
 
آخرین ویرایش:
آره متاسفانه خوده نویسنده گفته حالا براتون موارد دیگه ای رو میزارم ، به نظر من که گند زده به رابطه ی ورجیل و نیرو اصلا دلم نمی خواست بشنوم که نیرو پسره ورجیله ! :(
 
[FONT=2 Mitra_1 (MRT)]6- مهارت شمشیر زنی که نیرو از اون برخورداره بخاطر تعلیمات کریدو بوده در رمان به طور کامل توضیح داده شده که چطور کریدو مثل برادری بزرگتر هوای نیرو رو داشته و بهش شمشیر زنی رو آموزش داده البته خودمون هم می تونستیم به این مسئله پی ببریم مثلا اون حرکت خاص نیرو با شمشیر که 3 ضربه بر سر دشمن می زنه و ضربه ی نهایی شمشیر رو در بدن او فرو می کنه مشابه حرکت کریدو ست زمانیکه فرشته شده و به عنوان باس مرحله باهاش مبارزه می کنیم. در واقع نیرو هم کریدو رو بسیار دوست داشته بخاطر همون مهربانی که در وجودش بوده و حس قضاوتی که در وجودش موج می زده.برای همین نیرو از بچگی سعی داشته در راه کریدو قدم برداره و در واقع کریدو براش مثله یه الگو بوده و یکی از دلایلش برای پیوستن به [/FONT]The Order[FONT=2 Mitra_1 (MRT)] همین بوده دلیل دیگه ش هم که مشخصه نیرو می خواسته از مردم سرزمینش و به خصوص عشقش کایری در مقابل شیاطین دفاع کنه .[/FONT][FONT=2 Mitra_1 (MRT)]7- به دو دلیل اعضای [/FONT]the order[FONT=2 Mitra_1 (MRT)] زیاد از نیرو خوششون نمی اومد یکی از دلایلش اینه که نیرو اصلا کارگروهی بلد نیست و در واقع آدم آزادی و همیشه دوست داره تک رو باشه ( در رمان گفته شده تمام اعضای [/FONT]The order[FONT=2 Mitra_1 (MRT)] به سرعت گروهی و مشترک کار می کنند.) دلیل دوم هم اینه که نیرو از سلاح گرم استفاده می کنه طبق اعتقاد اعضا باید جنگها همواره با شمشیر انجام بشه همون طوریکه زمان اسپاردا فقط شمشیر وجود داشته و استفاده از سلاح گرم در واقع نوعی خیانت به بت بزرگ یعنی اسپاردا هستش. ( حالا ممکنه با خودتون بگین مزخرفه پس [/FONT]Luce & ombora [FONT=2 Mitra_1 (MRT)] از کجا اومدن؟ خب دو تا تعریف واسه این داریم یک اینکه مثلا [/FONT]order[FONT=2 Mitra_1 (MRT)] اطلاعی نداشته از اینکه اسپاردا اسلحه ای استفاده می کرده دوم اینکه اسپاردا واقعا اسلحه استفاده نمی کرده !!! می دونم حالا با خودتون می گین که در [/FONT]DMC 1[FONT=2 Mitra_1 (MRT)] وقتی که کاراکتر رو از دانته به اسپاردا سوییچ می کنیم اسپاردا اسلحه داره اما باید بدونین که این کاراکتر اسپاردای واقعی نیست و شاید کاپکوم فقط خواسته یه جورایی مدل بازی رو اینجوری کنه = برای فهمیدن اصل مطلب به منبع رجوع کنید، ) به هرحال میشه گفت شاید بعدها که اسلحه اختراع شده اسپاردا در فرم انسانیش از اسلحه استفاده می کرده.[/FONT][FONT=2 Mitra_1 (MRT)]8- خب شما تقریبا توی همه ی [/FONT]DMC [FONT=2 Mitra_1 (MRT)] ها فرم شیطانی اسپاردا رو دیدین : در فیلم اول [/FONT]DMC 1[FONT=2 Mitra_1 (MRT)] ، فرم شیطانی آرخام در [/FONT]DMC 3[FONT=2 Mitra_1 (MRT)] و البته مجسمه ای که در شهر فورتونا ساخته شده ، در واقع میشه گفت این فقط یه دلیل داره و اون اینه که مردم اسپاردا رو فقط به فرم شیطانیش دیدن و احتمال داره که فقط اوا و پسراش تونستن اسپاردا رو به شکل انسانیش بگیرین و همون طوری که قبلا هم اشاره شده احتمالا اسپاردا در فرم انسانی از اسلحه استفاده می کرده . ( حالا چه بحثی شد این ؟! وقتی تو رمان اشاره ی کوچیکی کرده که مردم خوششون نمی اومد نیرو از اسلحه استفاده کنه ، دیگه چه دلیلی داره واسه اعتقادات مزخرف [/FONT]order[FONT=2 Mitra_1 (MRT)] ما هم هی دلیل بتراشیم ، پس بی خیال!!!) به هر حال دانته از سلاح گرم استفاده می کرد از اونجا که در کتاب هم اومده خیلی آدم غد و مغروری بود و به حرف هیچکس گوش نمی داد در واقع نیرو به آزادی عملکرد معتقده و اینکه هر کسی باید از هر وسیله ای که دم دستش هست برای نابودی دشمن استفاده کنه . و بخاطر اینکه هیچکس در فورتونا اسلحه ای نداشت و مغازه ی اسلحه فروشی هم نبود !!! نیرو مجبور شد سلاحش رو خودش بسازه ( الان دانش ساخت سلاح رو این از کجا اورده ؟!!!)[/FONT][FONT=2 Mitra_1 (MRT)]9- بقیه موارد مربوط به اسلحه ی نیرو میشه ( ار علاقمندان می خوام که به منبع مراجعه کنن) [/FONT][FONT=2 Mitra_1 (MRT)]10- در رمان در ممورد زمانیکه نیرو متوجه تغییر دستش میشه اومده که روزی که کایری به همراه چند بچه از یتیم خانه به جنگل رفته بودند مورد حمله ی تعدادی از شیاطین قرار می گیرند . [/FONT]order[FONT=2 Mitra_1 (MRT)] گروهی سه نفر رو برای محافظت از اونها می فرسته اما نیرو به تنهایی و جدا از گروه راه می افته . احتملا نیرو فکر می کرده به نوعی بیماری پوستی مبتلا شده ([/FONT]LOL[FONT=2 Mitra_1 (MRT)]) توی رمن اورده شده که یکی از سه نفر به اسم جاش در حین دفاع از کایری کشته میشه و دست نیرو هم همون موقع تغییر می کنه ( دیگه گفته نشده چه زمانی دست نیرو تغییر پیدا می کنه و یا چجوری تغییر پیدا می کنه مثلا اول پوست دستش کشیده میشه و دست از حالت انسانی خارج میشه به همرا خونریزی و کثیف کاری یا اینکه خیلی جادویی دور دست نورانی میشه و یهو میشه اینی که می بینین!!!) خب نه آقای بینگو و نه کاپکوم هیچ چیز در مورد جزئیاتی که ما علاقمندیم بدونیم چیزی نگفته ! اما صبر کنید آخر قسمت دوم رمان اورده شده که چطور نیرو با این دست کنار میاد و می پذیره که این دست برای این بهش داده شده تا با شیاطین مبارزه کنه نیرو در واقع در آخر به این نتیجه می رسه که حالا دست واقعی خودش رو بدست آورده ، در داستان با این جمله بیان شده ([/FONT]just like how a caterpillar transforms into a pupa and then a butterfly) [FONT=2 Mitra_1 (MRT)]نیرو در واقع پیش خودش به این نتیجه می رسه که برای اولین بار در زندگیش کسی شده که انتظارش رو داشته و باید می شده. اما نکته ی جالب اینه که آقای بینگو و یا کاپکوم فراموش کرده که توضیح بده با اینکه نیرو ربع شیطان هست ( از اونجایی که ورجیل پدر نیرو میشه و نیمه شیطانه پس نیرو باید ربع شیطان باشه نه؟! ) چطور دستی که مربوط به تمامی شیطان هست در فرم انسانی اون حضور داره . پس باز هم اینجا نکته ی ابهامی هست که امیدواریم آقای بینگو و یا کاپکوم برای ما روشنش کنن!!![/FONT]
 
12- برای اولین بار زمانیکه نیرو متوجه این فشار شیطانی در وجودش شد ( در پایان مرحله ی 5) دانته که در بالای قلعه ی فورتونا در اتاق خوابی حضور داشته این سیر انرژی رو احساس می کنه و در کتاب اومده که برای چند ثانیه این انرژی باعث میشه تا شیطان درون او نیز بهش فشار وارد کنه . در کتاب اومده که این واکنش فقط زمانی ایجاد میشه یه نفر همخون دانته بخواد به فرم شیطانی تبدیل بشه . داستان این طور نوشته : ( the cry of a soul that only one of the same blood origins can detect) و هم چنین دانته ابراز می کنه این ( احساس) دقیقا مشابه با

همون احساسی بود که دانته هنگام برخورد با ورجیل پیدا می کرد و تا اونجایی که دانته می دونست ورجیل تا حالا

مرده و طبق گفته ی کتاب این جمله رو به کار می بره (
no longer in this world) خب بدین ترتیب آقای بینگو نیرو رو وارد خانواده ی اسپاردا می کنه.


13- اگر واقعا نیرو انسان بود باید بعد از ضربه ی شمشیر آگنوس (
Agnus) در بدنش در پایان مرحله ی 5 در بازی باید می میرد . چیزی که در کتاب مورد گره گشایی قرار گرفته اینه که ( ما فقط صدای نیرو می شنویم که کایری رو فریاد
می زنه در واقع اینجا نیرو همون تصاویر در جنگل رو که بار اول دستش تغییر پیدا کرده رو می بینه ) پس از این فلش
بک نیرو رویایی رو میبینه که طبق گفته ی رمان الان سالهاست که مکررا این رویا رو میبینه . در رویا نیرو مردی رو
می بینه که هیچگاه در واقعیت ملاقات نکرده . در ذهن نیرو چهره ی مرد بی روح و سرد ( کتاب لفظ
Cold رو بکار برده ) مجسم شده که دارای نگاهی با دو منظور هست یکی وقار و متانت و دیگری مهربانی . بعد از چند لحظه ای سکوت و نگاه مستقیم در چشمان نیرو ، مرد که مشخصا ورجیل بوده رو به نیرو می گه: صدای فریاد یک روح را می شنوی ؟ (Can you hear it, the cry of a soul) و بعد اضافه می کنه که : روحت تو را به چه چیزی فرا می خواند؟ (What’s your soul saying?) نیرو به جای پاسخ دادن متقابلا می پرسد:روح تو ، تو را به چه چیزی فرا می خواند ؟ (What’s yours saying?) ورجیل لبخندی می زند و پاسخ می دهد: قدرت... من خواهان قدرت بیشتری هستم (Power….I want more power) نیرو می گوید: پس من هم همین رو خواهانم ( I’ll take that ,too then) و بعد از آن را خودمون دیدیم که نیرو بیدار میشه و یاماتو ترمیم میشه و به نوعی شیطان خفته ی نیرو چشم می گشاید.و اما در
مورد روح آبی پشت سر نیرو؟ طبق گفته ی کتاب (
it’s Nero ‘s SOUL..) بعله به نظر من این بهترین ایده ای بود که کاپکوم می تونست بده خب متاسفانه باید بگم که کسایی که تا این لحظه فکر می کردن این روحه ورجیله سخت در اشتباه بودن!

14- در مرحله ی 11 جایی که سنکتوس (
Sanctus) نیرو رو اسیر می کنه و ابراز می کنه که چقدر خوشحاله از این

که یک نفر دیگه رو پیدا کرده که خون اسپاردا تو رگهاش هست . در رمان سنکتوس یاده گذشته ای می افته مربوط
به 16-17 سال پیش : در اون زمان هنوز سنکتوس به عنوان فرمانده ی کل
order انتخاب نشده بود . در واقع فرمانده فرد دیگری بوده کمی از او بزرگتر و به اسم سولمنیس (Solemnis) . وقتی که سنکتوس از فرماندهی کل شوالیه ها باز نشسته شد دیگه فکر اینکه زمانی فرماندهی order رو بدست بگیره رو از سرش بیرون می کنه چرا که تنها راه فرمانده شدن مرگ solemnis بوده . اما در نهایت سنکتوس پس از چند ماه تصمیم می گیره که Solemnis رو بکشه برای همین سمی رو تهیه می کنه و در غذای روزانه اون میریزه بعد از چند سال اون به بیماری لاعلاجی مبتلا
میشه که پزشکا از تشخیص علت بیماری اون ناتوان بودند در نهایت خیلی راحت می میره بدون اینکه کسی متوجه

بشه که به مرگ غیر طبیعی مرده. طبق مقررات حاکم سنکتوس فرمانده بعدی می شه . این جزئی از مراسمشون

بوده که فرمانده جدید باید یک شب در اتاق مخصوصی که باور داشتند زمانی اسپاردا در اون استراحت میکرده

بخوابه ( همون اتاق خوابی که در آخرین طبقه ی قلعه ی فورتونا هست) دلیلش هم این بوده که روح فرمانده ی

قبلی به عنوان میراثی در بدن فرمانده ی جدید نفوذ کنه ( خودم هم نمی دونم این جمله چه معنی می ده) وقتی

ساعاتی از نیمه شب می گذره سنکتوس متوجه حضور شخصی در اتاق میشه . در این لحظه سنکتوس تلاش
می کنه که با شمشیری به مرد حمله کنه اما متوجه یه تششع نورانی از قدرت درون مرد میشه و سرجاش می

ایسته. مرد ، مشخصا ورجیل بوده ، به سنکتوس می گه : اومده تا در راه اسپاردا گام برداره و مسیر اونو ادامه بده.
طبق همون تششع ماورایی و عجیب ، سنکتوس متوجه میشه آن مرد انسان نیست در همین لحظه سنکتوس

می خواد از ورجیل در مورد این مسئله که آیا اون یه شیطانه یا نسبتی با بت مورد پرستش آنها یعنی اسپاردا داره

، نگهبانان فورا داخل اتاق میشن برای همین ورجیل به سمت پنجره می ره تا از اونجا خارج بشه در همین لحظه
سنکتوس ازش می خواد که بایسته . ورجیل در جواب سنکتوس برمیگرده و با لحن سردی می گه: برام مهم
نیست که تو اسپاردا رو به عنوان بت خودت می پرستی اما در مورد این مسئله به دقت فکر کن من از این بت تو
جلو میزنم و وقتیکه زمان من برسه ، تو چه کسی رو پرستش می کنی؟ اونی که یه زمانی بت تو بوده یا پسر اون

بت که تونست ازش جلو بزنه و بهتر باشه ، سپس ورجیل از پنجره بیرون می پره و در سیاهی شب ناپدید میشه.

15
- بر می گردیم به زمان حال ، سنکتوس به نیرو این قصه رو میگه که دلیل این حرفش که نیرو از بستگان دور
اسپاردا هست رو توجیه کنه. از اونجایی که آن مرد ( ورجیل ) 16
17 سال پیش در فورتونا بود و به احتمال زیاد با زنی از همان شهر رابطه داشته ، سنکتوس توجیه می کنه که نیرو یقینا پسره ورجیله! ( از اونجایی که این داستان واقعا مزخرف و گنده!!! نیرو قبول نمی کنه پس ما هم قبول نمی کنیم !! ) :p
 
خیلی دوست دارم وقتی رابطه واقعی نیرو و ورجیلو دانته مشخص میشه چه عکس العملی از خود نشون میدن.
باید بگم دانته ورجیل رو کشته پس خیال کنم نیرو طرف ورجیلو میگیره و بعد ها دشمن دانته میشه بدون اینکه بدونه واقعا داستان واقعی چیه؟
 
official confirmation that nero is meant to be vergil's son , but they haven't made their
decision yet...

http://www.capcom-unity.com/carbo/b..._devil_may_cry_news_no_new_game_unfortunately

_____________________________________

imagef7dc4e623c23.gif
 
آخرین ویرایش:
متاسفانه بله! :( شما مورد شماره ی 15 رو بخونید!
من نمی دونم که کاپکوم یا همین آقای بینگو چه دلیلی واسه این کارشون دارن اما تا جایی که می دونم توی رمان تمام ابهامات برطرف شده و آقای بینگو هر سوال ما در مورد نیرو و داستان 4 رو به صورتی خیلی مسخره و در حد چرت و پرت محض جواب داده شما مواردی رو که من ترجمه کردم بخونین افتضاحه! یه دلایل مسخره ای اورده نمی دونم فکر کرده ما کییم!!!

[FONT=2 Mitra_1 (MRT)]16-آگنوس برای اولین بار فرم (فرشته ی ) سنکتوس رو داخل [/FONT]Savior[FONT=2 Mitra_1 (MRT)] پس از فعال شدندش می بینه . این صحنه در بازی نشون داده نشده در واقع در اینجا آگنوس به شدت متاثر میشه وقتی که می بینیه فرم فرشته ی سنکتوس بسیار به فرم انسانی اون نزدیکه! در واقع آگنوس در اینجا به این پی میبره که دلیل ای شباهت زیاد اینه که سنکتوس فقط خواهان قدرت محض شیطانی بوده به جای اینکه خواهان قدرت یه جنگجوی افسانه ای برای مبارزه با شیطان باشد ( دقیقا مثل کریدو ، پس نیت کریدو خیر بوده) بدین ترتیب اصلا نیازی نبوده و یا اصلا تاپیری نداشته که در ظاهر سنکتوس تغییری ایجاد بشه .




[/FONT]
قسمت دوم رمان شامل 22 مورده ترجمه می کنم براتون می زارم به نظرم قسمت دوم خیلی بهتر از قسمت اول نوشته شده!


---------- نوشته در 01:28 PM اضافه شد ---------- نوشته قبلی در 01:03 PM ارسال شده بود ----------

هنوز نمی دونم به انگلیسی ترجمه شده یا نه، ممکنه شده باشه بازم یه سرچ می کنم
البته احتمالش هم هست که به فارسی هم ترجمه بشه ، چند وقت پیش شنیده بودم برای Resident evil هم رمانی اومده بود البته اون فکر کنم نویسنده ش ایرانی بود پس داستانش تایید نمیشه اما این توسط خوده کاپکوم منتشر شده، دوستان سرعت اینترنت ومن واقعا پایینه اگه می تونید یه سرچ بزنین عکسش رو بزارین !

ممنون
 
خب بچه ها یه بار دیگه سرچ کردم مثل اینکه خبر قدیمیه و ترجمه ی انگلیسی کتاب هم اومده البته هنوز نمی دونم اینترنتیش هم هست یا نه فعلا که چیزی پیدا نکردم به هر حال من خلاصه ش رو دارم و براتون می زارم
خبر ماله آپریل 2009 هست اگه اشتباه نکنم کتاب هم تایید شده یعنی هر نکته ای که اشاره می کنم همه ش توسط کاپکوم تایید شده!
 
آتوسا جونم مرسی.
واقعآ خیلی خیلی خیلی مرسی و خسته نباشی :-*
عالی بود عزیزم.
یعنی الان این فرد منفور و خوش قیافه با ما فامیله ؟ :(:(:( :d
میگم اگه این کتاب قدیمیه و مال یکی دو سال پیشه پس چرا خبرش الان داره به ما میرسه؟ :d
 
خواهش می کنم بهاره جون !
بله الان این پسره ی خوش تیپ و در عین حال منفور با ما فامیل شد و دانته میشه عموش !
نمی دونم عزیزم فکر کنم تازه به انگلیسی ترجمه شده که خبرش هم تازه به مارسیده!
فعلا دارم قسمت دوم رو ترجمه می کنم!

---------- نوشته در 10:17 PM اضافه شد ---------- نوشته قبلی در 10:07 PM ارسال شده بود ----------

البته همین جا باید اعتراف کنم که من به شدت از نیرو بدم می اومد اما حالا که کتابو خوندم ، و نکاتش رو فهمیدم ، باید بگم به شدت از نیرو خوشم اومده و از ورجیل به همون اندازه بدم اومده اصلا بیاین فکر کنیم کی ورجیل وقت کرد بره از Sh*t work! )x
 

کاربرانی که این گفتگو را مشاهده می‌کنند

تبلیغات متنی

Top
رمز عبور خود را فراموش کرده اید؟
اگر میخواهی عضوی از بازی سنتر باشی همین حالا ثبت نام کن
or