Control

  • Thread starter Thread starter Bahram
  • تاریخ آغاز تاریخ آغاز

پلتفرم: Xbox One, PS4 و PC
سازنده: Remedy
ناشر: 505 Games
تاریخ انتشار: 27 August 2019


بررسی بازی Control




پیش‌نمایش بازی‌سنتر:
معرفی بازی Control - بازی سنتر
نگاهی به دموی بازی کنترل در نمایشگاه E3 2019 - اختصاصی بازی سنتر - بازی سنتر
بازی جدید خالقان «Alan Wake» و «Quantum Break» با عنوان «Control» در طول کنفرانس «E3» شرکت «سونی» معرفی شد. عنوان کنترل شباهت‌های فراوانی به عنوان Quantum Break دارد.

داستان:
بعد از آن که یک آژانس امنیتی در شهر «نیویورک» مورد حمله قرار می‌گیرد، شما تبدیل به مدیر برای کنترل اوضاع می‌شوید. عنوان کنترل داستان «Jesse Fadens» را بازگو می‌کند. پلات اصلی بازی، به دنبال جواب سوال Jesse به عنوان مدیر این گروه است. جهان عنوان کنترل دارای ماموریت‌های فرعی، شخصیت‌های مختلف و راز های گوناگونی است. همچنین در طول بازی شما با بقیه اعضا آژانس امنیتی و آزمایش های علمی گوناگون سر و کار دارید.

گیم‌پلی:
همانند عنوان کوانتوم‌بریک، کنترل یک شوتر سوم شخص بر پایه استفاده از قدرت‌های گوناگون است. البته در این بازی شما قابلیت تغییر و آپگرید این قابلیت‌ها را خواهید داشت.

ویژگی‌ها:
محیط داینامیک که با توجه نحوه بازی شما دچار تغییر خواهد شد.
یک دنیا تاریک و بی‌رحمانه که توسط یک گروه فاسد کنترل می‌شود.
بازی در یک ساختمان در شهر نیویورک جریان دارد که مدام تغییر می‌کند و شرایط و محیط های غیر قابل پیش‌بینی را برای شما به ارمغان می‌آورد.

سم‌لیک در خصوص معرفی بازی گفت:
« کنترل پیوستن رویا به حقیقت است. به رمدی و کارگردان بازی «Mikael Kasurinen» افتخار می‌کنم.»

اسکرین‌شات:

officeoffice-1300x731.jpg takeoverdot-1300x731.jpg Security_team_bodies-1300x731.jpg Ritual_Point_combat_2-1300x731.jpg Jesse_levitating_tunnel-1300x731.jpg FaceOff-1300x731.jpg Drifter_combat-1300x731.jpg Bad_day_at_the_offce-1300x731.jpg bweiss-1300x731.jpg circle-1300x731.jpg different_things-1300x731.jpg haunting-1300x731.jpg
DfdQ25aVMAAhide (1).jpg
 

Attachments

  • photo_2018-06-11_19-24-07.jpg
    photo_2018-06-11_19-24-07.jpg
    51.3 KB · مشاهده: 17,734
Last edited by a moderator:
البته بگم بازی اگه اشتباه نکنم سه تا DLC داستانی قرار داشته باشه که فکر کنم فعلا یکیش اومده خودم هنوز بازیش نکردم. احتمالا اونا هم بخش های بیشتری از داستان رو ادامه بدن چون پایانش نیازمند ادامه هستش:دی

حالا افتضاح نه ولی مثل گاو 2018 لازمه که بقیش رو ببینی و خودش به تنهایی کافی نیستش. انگار بقیه ماجرا میمونه برای شماره بعدی یا شاید هم DLCها:دی
دیگه منم سر بازی اصلی میگم....دیگه ما از اویل ویتین 1 بدتر داستان توی این مورد نداریم، اون داستان اش 99.99% پلات هول و غیر قابل فهم بود...دیگه دوتا DLC دادن تازه درست شد، ولی خب داستان اصلی رو حساب کنیم جدا با هر معیاری حساب کنیم واقعا بده:دی
اینم داستان اش کاملا بد نبود، ولی مشکلاتی رو جدا بنظرم داشت.
بعدا چیکارش میکنن، من جدا کاری ندارم ولی چیزی که الان دادن خیلی یهویی و بد بود.
 
  • Like
  • Smile
Reactions: IMANOKA and Sepi_60
البته بگم بازی اگه اشتباه نکنم سه تا DLC داستانی قرار داشته باشه که فکر کنم فعلا یکیش اومده خودم هنوز بازیش نکردم. احتمالا اونا هم بخش های بیشتری از داستان رو ادامه بدن چون پایانش نیازمند ادامه هستش:D

حالا افتضاح نه ولی مثل گاو 2018 لازمه که بقیش رو ببینی و خودش به تنهایی کافی نیستش. انگار بقیه ماجرا میمونه برای شماره بعدی یا شاید هم DLCها:D
کلا رمدی همینه! داستانش قشنگ و مرموز شروع میشه تا وسطاش خوبه. آخرش گند میزنه.اصلا بلد نیستن یه پایان درست و حسابی بنویسن واسه بازیاشون.
 
  • Like
Reactions: Sepi_60
اتفاقا پایان بازی به شدت حساب شده است.
در اصل تمام اتفاقات FBC در ذهن جسی داره اتفاق میوفته و تمام داستان بازی حول این هستش که جسی هویت خودشو و کنترل روی خودش پیدا کنه.از جایی که هویت جنسی شو پیدا میکنه تا جایی که دیگه آخر در یک صحنه فکر میکنه کنترل روی خودش رو از دست داده و حالت دیوانگی میگیره و در ادامه با غلبه بر ترس اش میتونه با خودش کنار بیاد و کنترل خودش رو به دست بیاره همه برای نشان دادن ذهن،روان و بنیان های روانی پیجیده انسان هاست.همه ی ما در برحه های زندگی مون چنین بحران هایی رو پشت سر میزاریم و کنترل به بهترین شکل تقابلات در ذهن مون رو نمایش میده.
یکی از تمثیل هایی که فوق العاده نشون میده تقابلات Id , Ego و Super Ego در ذهن جسی هستش.بدین ترتیب که سرپرست ترنچ حکم سوپر ایگو
رو داره،جسی حکم ایگو و دیلان حکم اید.
میگم اینا تئوریه، یا خود سازنده تاییدشون کرده؟
چون شنیده بودم هنوزم در حد تئوری و برداشت شخصی هست.
اگه سم لیک حرفی در اینباره زده خیلی خوشحال میشم لینک اش رو بزارید تا بخونم.

با این حال داستان اش طوری هست که بشه برداشت های متفاوتی ازش داشت، از بس زیادی رمزی و مفهومیه ولی بازم اگه هدف اش اینا بوده، توضیح خوبی اصلا توی این مورد به عمل نیاورده.
 
  • Smile
Reactions: IMANOKA
میگم اینا تئوریه، یا خود سازنده تاییدشون کرده؟
چون شنیده بودم هنوزم در حد تئوری و برداشت شخصی هست.
اگه سم لیک حرفی در اینباره زده خیلی خوشحال میشم لینک اش رو بزارید تا بخونم.

با این حال داستان اش طوری هست که بشه برداشت های متفاوتی ازش داشت، از بس زیادی رمزی و مفهومیه ولی بازم اگه هدف اش اینا بوده، توضیح خوبی اصلا توی این مورد به عمل نیاورده.
نه
حقیقتا فکر نکنم که سم لیک اصن وقت بزاره بیاد چینین توضیحاتی بده.
توی یکی از سایت های ایرانی من چنین تحلیلی در مورد توضیح مسایل روانی دیدم و برام جرقه ای شد که خودم برم تحقیق کنم راجع مفاهیمی مثل Id و Ego ، تحولات بلوغ فکری و ... .
و وقتی به بازی تونستم این مفاهیم رو تعمیم بدم تازه فهمیدم اصلا داستان از چه قرار بوده و عجب مریضیه این سم لیک.
تو اینترنت تحلیل های زیادی هست و همشون هم به نوعی درست در میان،بازی بیشتر شبیه یک کتابی میمونه که پلیر خودش با توجه به تفکرات اش میتونه برداشت های متفاوت کنه و یا برداشت های دیگران رو بنا بر تفکراتش انتخاب کنه و بازی روش تاثیرات متفاوتی داشته باشه.
اگر بخواییم داستان بازی رو بازی های داستان محور دیگه ای که یک داستان شسته رفته و تمیز ارایه میدن مقایسه کنیم،کنترل یک بازی متوسط حساب میشه اما اگر بازی رو اونجور که باید ببینیم متوجه یه اثر متفاوت و موندگار میشیم.
 
  • Like
Reactions: Medusa and Sepi_60
نه
حقیقتا فکر نکنم که سم لیک اصن وقت بزاره بیاد چینین توضیحاتی بده.
توی یکی از سایت های ایرانی من چنین تحلیلی در مورد توضیح مسایل روانی دیدم و برام جرقه ای شد که خودم برم تحقیق کنم راجع مفاهیمی مثل Id و Ego ، تحولات بلوغ فکری و ... .
و وقتی به بازی تونستم این مفاهیم رو تعمیم بدم تازه فهمیدم اصلا داستان از چه قرار بوده و عجب مریضیه این سم لیک.
تو اینترنت تحلیل های زیادی هست و همشون هم به نوعی درست در میان،بازی بیشتر شبیه یک کتابی میمونه که پلیر خودش با توجه به تفکرات اش میتونه برداشت های متفاوت کنه و یا برداشت های دیگران رو بنا بر تفکراتش انتخاب کنه و بازی روش تاثیرات متفاوتی داشته باشه.
اگر بخواییم داستان بازی رو بازی های داستان محور دیگه ای که یک داستان شسته رفته و تمیز ارایه میدن مقایسه کنیم،کنترل یک بازی متوسط حساب میشه اما اگر بازی رو اونجور که باید ببینیم متوجه یه اثر متفاوت و موندگار میشیم.
والا حقیقتا مشکل اینطور برداشت ها اینجاست، هیچکدوم Canon نیستن.
تهش واقعا برداشت شخصی و Headcanon های فن بیس بازی هستن.
ممکنه درست باشن، ممکن هم هست اصلا کاملا غلط باشن.

ایرادی هم نداره داستانی بخواد همچین مسیری رو بره، داستان های زیادی مثل بازی های میازاکی یا اوئدا داشتیم که همچین سمت سویی رفتن ولی کاملا مخالف اینم که بخاطر این موضوع اتوماتیک وار تبدیل به داستان بی نقصی بشه که در نتیجه اون موضوع انتقادی بهش وارد نباشه. این بازی بنظر خودم، با توجه به نحوه پیشرفت و Exposition هایی که داشت از لحاظ داستان سرایی موفق نبوده.
بقول دوست بالاییمون شاید در ادامه بقیه قطعه های پازل رو بگیریم، همه چیز با هم جفت و جور شه ولی چیزی که من دیدم یک پایان مبهم، گیج کننده، یهویی و Anticlimacticاهه بود.
قشنگ قسمت پایانی پوکر فیس بودم:|

اینکه همه چیز در ذهن جسی شکل میگیره هنوزم فقط تئوریه، حتی مثلا جریان هویت جنسی....با توجه به دیالوگ های بازی کلا میشه برداشت بشدت متفاوتی از این موضوع داشت.
مثلا خودم بیشتر تشابه شخصیتی بین دو کرکتر در اون مکالمات میدیدم یا حتی ممکن بود بخشی از پرسونالیتی گم شده جسی باشه، ولی در نهایت همه این ها حدس و گمانه!
چیزی که بازی به خورد ما داد رابطه برادر و خواهری بین این دو بود. تلویحا چیزی غیر از این در بطن داستان نبود.

بازی داستان بدی نداره ولی در ارائه اون ایده کلی که داره به مخاطب بنظر من زیاد موفق نبوده.
 
من داستان کنترل رو نمیدونم ولی بنظر بعد از قضایای الن ویک ، خود الن ویک توی دنیای کنترل گیر افتاده! پیر هم شده!
--- اسپویل الن ویک ----
اگه درست یادم باشه الن ویک اخر داستان برای اینکه همسرش رو نجات بده خودش توی دنیای تاریکی گیر میکنه
 
من داستان کنترل رو نمیدونم ولی بنظر بعد از قضایای الن ویک ، خود الن ویک توی دنیای کنترل گیر افتاده! پیر هم شده!
--- اسپویل الن ویک ----
اگه درست یادم باشه الن ویک اخر داستان برای اینکه همسرش رو نجات بده خودش توی دنیای تاریکی گیر میکنه
کنترل رو تموم کن و حتما همه فایل‌های بازی رو بخون، قضایا روشن تر میشه.

========

من Control شاید از لحاظ قلبی و لذت بهترین بازی نسل برام باشه! لول دیزاین بی نظیر و گان پلی و فضای بازی و موسیقب برام تو کل نسل بی نمونه هست.
Ashtray Maze اگه نگیم بهترین مرحله تو کل بازیای این نسله قطعا تو Top 3 هست.
 
به عنوان کسی که تقریبا هر سال میرم سراغ الن ویک و این عنوان برام یکی از بهترین عناوین تاریخ محسوب میشه (جدا از مشکلاتی که داره)، خیلی احساس خوبی به تریلر و مسیری که قراره الن ویکو به کنترل مرتبط کنن، ندارم. امیدوارم احساسم اشتباه باشه.
 
اتفاقا پایان بازی به شدت حساب شده است.
در اصل تمام اتفاقات FBC در ذهن جسی داره اتفاق میوفته و تمام داستان بازی حول این هستش که جسی هویت خودشو و کنترل روی خودش پیدا کنه.از جایی که هویت جنسی شو پیدا میکنه تا جایی که دیگه آخر در یک صحنه فکر میکنه کنترل روی خودش رو از دست داده و حالت دیوانگی میگیره و در ادامه با غلبه بر ترس اش میتونه با خودش کنار بیاد و کنترل خودش رو به دست بیاره همه برای نشان دادن ذهن،روان و بنیان های روانی پیجیده انسان هاست.همه ی ما در برحه های زندگی مون چنین بحران هایی رو پشت سر میزاریم و کنترل به بهترین شکل تقابلات در ذهن مون رو نمایش میده.
یکی از تمثیل هایی که فوق العاده نشون میده تقابلات Id , Ego و Super Ego در ذهن جسی هستش.بدین ترتیب که سرپرست ترنچ حکم سوپر ایگو
رو داره،جسی حکم ایگو و دیلان حکم اید.

پیرو اشاره ای که کردید بد نیست دوستانی که علاقه دارند به شناخت نسبی شخصیت این متن و بخونن.

نهاد یا Id
نهاد یا Id بنیادهای زیستی انسان را بازنمایی می‌کند. نهاد یا Id از هنگام زایش انسان و حتی پیش از آن در هنگامی که در رحم مادر است وجود دارد. نوزاد را می‌توانیم نهاد بدانیم و در آن خود و فراخود به چشم نمی‌خورد. نهاد بر پایه‌ی اصل لذت کار می‌کند. لذت در این‌جا به معنی دریافت آرامش و لذت و دوری از رنج است. این لذت هنگامی پدید می‌آید که نیازهای زیستی و نخستین کودک برآورده شود. نخستین نیازهایی کودک، خوراک، نگه‌داری و دوری از آسیب جسمانی است و اگر این نیازها برآورده نشود به مرگ نوزاد می‌انجامد. نوزاد با گریه کردن و رفتارهایی که انجام می‌دهد برآورده شدن نیازهایش را خواستار است. کودک می‌خواد این نیازها بی‌درنگ و فوری برآورده شود. پس نهاد را می‌توانیم مانند نوزادی نیازمند و وابسته بدانیم که هر چه را بخواهد باید بی‌درنگ فراهم شود.
نهاد نمی‌تواند ناامیدی را تحمل کند و می‌خواهد به هر آن‌چه می‌خواهد دست پیدا کند. نهاد در این راه به واقعیت و منطق توجهی نمی‌کند. نهاد دلیل، منطق، اخلاق و قانون را نمی‌شناسد و آزمند، خودخواه، لذت‌جو، غیرمنطقی و کور است. نهاد تنها یک هدف را دنبال می‌کند و آن لذت است و همان‌گونه که گفته شد این لذت به معنی رسیدن به خواسته‌ها و دوری از رنج و ناراحتی است. نهاد از هنگامی که انسان پدید می‌آید تا هنگام مرگ همراه اوست و کاملا ناهشیار است.

خود یا Ego
خود یا Ego بر خلاف نهاد، منطقی و واقع‌بین است. خود بر پایه‌ی اصل واقعیت کار می‌کند. خود یا ‌Ego خواستار برآورده شدن نیازهای انسان است اما به واقعیت‌ها توجه می‌کند و بر پایه‌ی منطق، اخلاق و قانون کار می‌کند.
خود هم خواستار برآورده شدن نیازهاست اما این برآورده شدن را در هنگامی می‌خواهد که شرایط مناسب باشد. خود یا Ego بخش هشیار و نیمه هشیار را دربرمی‌گیرد. خود یا Ego از هنگام کودکی بخشی از ساختار شخصیتی انسان می‌شود. بازخورد از دیگران، رفتارهای والدین، تنبیه و پاداش‌هایی که کودک هنگام انجام رفتار می‌بیند او را آگاه می‌کند که گاهی باید برآورده‌سازی برخی نیازها را به تعویق بیاندازد.

فراخود یا Super-ego
فراخود Super-ego نقطه‌ی مقابل نهاد است. و نشان‌گر بخش اخلاقی کنش انسان است. فراخود یا Super-ego با نام خود آرمانی هم شناخته می‌شود. فراخود کمال‌گرا و آرمان‌گرا است. فراخود دربرگیرنده‌ی ایده‌آل‌ها و آرمان‌هایی است که برای رسیدن به آن‌ها تلاش می‌کنیم و تنبیه‌هایی (گناهانی) که هنگام رعایت نکردن اصول اخلاقی دریافت می‌کنیم. ساختار فراخود برای کنترل رفتار بر پایه‌ی قوانین اجتماعی کار می‌کند. فراخود نیز از همان کودکی با فرد همراه می‌شود و با نهاد و خود در تضاد است. فراخود در دربرگیرنده‌ی ۲ بخش است:
۱- آرمان: آرمان دربرگیرنده‌ی استانداردها، اصول و قوانینی است که فرد برای رفتارهای خوب دارد. پیروی کردن از این اصول و قوانین به پاداش می‌انجامد. و به فرد احساس غرور، ارزش و رضایتمندی می‌دهد.
۲- وجدان: وجدان دربرگیرنده‌ی رفتارهایی است که خانواده و جامعه آن‌ها را بد و ناپسند می‌دانند. این رفتارها ممنوع است و به پیامدهای بد، تنبیه و احساس گناه می‌انجامد.
فراخود در راستای تکامل بخشیدن به خود کار می‌کند و فراخود یا Super-ego، نهاد را سرکوب می‌کند و در تلاش است تا خود یا Ego را مجبور کند که خودآرمانی را به جای قواعد و اصول واقع‌بینانه در نظر بگیرد. فراخود دربرگیرنده‌ی هشیار و ناهشیار است. فراخود نیز همانند نهاد کور است زیرا به طور غیرمنطقی و غیر واقع‌بینانه کمال‌گراست به گونه‌ای که برآورده کردن برخی از نیازهایش ناممکن است.

کنش و ارتباط نهاد، خود و فراخود با یک‌دیگر
هر ۳ بخش نهاد، خود و فراخود دربرگیرنده‌ی شخصیت انسان است و این بخش‌ها با هم در کنش و ارتباط هستند. نهاد و فراخود پیاپی در حال کشمکش هستند. نهاد می‌خواهد به همه چیز فوری و بی‌درنگ دست یابد و لذت‌جوست. فراخود هم با کمال‌گرایی غیرمنطقی و آرمان‌هایی که دارد به دنبال سرکوب خواسته‌ها و لذت‌جویی نهاد است. در این میان خود یا Ego تلاش می‌کند تا کشمکش‌های میان نهاد و فراخود را کنترل و مدیریت کند. خود یا Ego همانند مادری است که میان کودک بزرگ‌تر و کوچک‌تر گیر کرده باشد و این دو کودک در حال کشمکش با هم باشند و هیچ منطقی را در برابر هم نپذیرند. از آن‌جایی که خود یا Ego بر اساس اصل واقعیت کار می‌کند و دربرگیرنده‌ی هشیار و نیمه‌هشیار است می‌تواند تعادل و توازن میان نهاد و فراخود را فراهم کند. در چنین شرایطی شخصیت فرد در شرایط مطلوب خواهد بود. اما با نیرو گرفتن نهاد یا فراخود فرد دچار چالش و مشکلات شخصیتی و اختلال روانی می‌انجامد.
------

در واقع بازی خیلی اشکار به این مساله اشاره داره و بشدت جذاب روایت میشه!
 

کاربرانی که این گفتگو را مشاهده می‌کنند

Top
رمز عبور خود را فراموش کرده اید؟
اگر میخواهی عضوی از بازی سنتر باشی همین حالا ثبت نام کن
or