BioShock for PC

27190379220070427000247.jpg


هنوز چند ساعتي از جان سالم به در بردن از آن حادثه هولناك نگذشته است كه شما خود را زنده، اما در موقعيتي نچندان بهتر و در اعماق اقيانوس ميابيد. در ميان صداي ريزش قطرات آب كه از لابه لاي ديوارها و سقف به زمين مي ريزد و وجود شهري در زير آب را به شما ياد آوري مي كند، صداي قدم هاي موجود غول پيكري نيز به گوش ميرسد. چند لحظه بعد هيبتي عظيم در آستانه در آشكار مي شود و اسلحه عجيب خود را در هوا به حالت تهديد آميزي به حركت در مي آورد و با ايجاد صداهاي نامفهومي به شما ميفهماند كه بهتر است چند قدمي عقب تر بايستيد. پس از چند لحظه كه هيولا از بي خطر بودن اتاق اطمينان حاصل كرد، دخترك كوچكي را با چشمان نارنجي مي بينيد كه آرام آرام از پشت او بيرون مي آيد و به سمت جسد بي جان بر روي زمين پيش مي رود. همانطور كه دخترك سرنگ بزرگي را در جسد متعفن فرو مي كند، ذهن شما نيز به بررسي موقعيت هاي بعدي مشغول است. مي توانيد اتفافات رخ داده در چند لحظه اخير را فراموش كنيد و به آرامي از راهي كه وارد شده ايد اتاق را ترك كنيد و مواجهه با اين دو موجودي كه تا ساعاتي پيش حتي نمي توانستيد در روياهايتان تصورشان را بكنيد، را تا موقعيت بعدي به تاخير بيندازيد، يا ...
با نگاهي دوباره به دخترك و محافظ ظاهرا غير قابل عبور او دستتان را به آرامي تا به روي ماشه بالا مي آوريد. ثانيه ها سپري مي شوند و حالا دخترك در حال خارج كردن سرنگ است. انگشت شما بازهم بر روي ماشه مردد مي ماند ... آيا ارزشش را خواهد داشت؟ شايد مرگ سرانجام اين تصميم گيري عجولانه باشد ... اما با فشار ماشه و آغاز اين مبارزه خواهيد توانست دوباره به نفس كشيدنتان ادامه دهيد. و به احتمال زياد با كمي خوش شانسي بتوانيد از دست حمله بعدي هيولا جان سالم به در ببريد و به ماده موجود در سرنگ دست يابيد. پس چرا منتظريد؟

169817253820070426234807.jpg


بازي Bioshock در اواخر سال 2004 با چند طرح (Artwork) نسبتا ساده، اما جالب به دنياي بازي هاي ويدئويي معرفي شد (طرح ها در اين عكس ها موجود نيست). استوديوي Irrational Games مدت زيادي پس از معرفي اوليه بازي سكوت كرد و سرانجام در يكي از شماره هاي اوليه سال 2006 مجله Game Informer بازي در دست ساخت خود را معرفي كرد. Irrational تا به حال بازي هايي چون Freedom Force، SWAT 4 و Tribes: Vengeance را تهيه كرده است و بيشتر اعضاي آن از استوديوي Looking Glass‌ به آن پيوسته اند. Looking Glass استوديويي است كه بازي System Shock در آن تهيه شده است. بازيي كه آن را تركيبي از FPS و RPG‌ دانسته اند و Bioshock نيز از سبكي مشابه آن پيروي مي كند.

28651615120070426235002.jpg


بازي در سال هاي ابتدايي دهه 60 رخ مي دهد. جايي در ميانه آبها، كه شما خود را در حال غرق شدن مي بينيد. پس از چند لحظه و با تلاش فراوان خود را به سطح آب مي رسانيد و با جسد هاي شناور بر روي آب و قطعات هواپيماي سقوط كرده اي مواجه مي شويد. هيچ
Cutscene يا نمايشي در آغاز بازي وجود ندارد تا سقوط هواپيما يا وقايع قبل از آن را براي شما شرح دهد. مطمئنا پس از بازيابي حواس خود اولين هدف شما زنده ماندن در اين شرايط دشوار خواهد بود. در پهناي افق به دنبال ساحل يا خشكي اي خواهيد گشت. اما نه در دور دست ها بلكه در وسط اقيانوس شيئي توجه شما را به خود جلب مي كند. نوري در ميانه آب ها ديده مي شود. شما خود را به نزديكي نور مي رسانيد و با سازه اي عجيب روبرو مي شويد كه نردباني بر روي آن قرار دارد كه به اين سازه وارد مي شود. شما از نردبان پايين مي رويد و با جسد بي جاني روبرو مي شويد. جسد را كنار مي زنيد و وارد وسيله زير دريايي مي شويد. با اين وسيله در آب هاي ناشناخته پايين مي رويد و در نزديكي بستر اقيانوس نور و ساختمان هاي شهري زير آبي را مي بينيد. وقتي كه وسيله زير دريايي در محل خود متوقف شد، از آن خارج مي شويد و پا به شهري مي گذاريد كه به نظر مي رسد، زمان در آن متوقف شده است. شهري با ظاهر منحصر به فرد كه در اثر نبرد و گذشت زمان و ورود آب از ديوارهاي شيشه اي آن ويران شده است. به Rapture خوش آمديد!

112427326920070427004559.jpg


بازي همچون System Shock سبكي FPS دارد و همانطور كه گفته شد در شهري زير آبي به نام Rapture اتفاق مي افتد. Rapture در اواسط دهه 40 ميلادي توسط Andrew Ryan پي ريزي شد. رايان، رپچور را محلي براي نوابغ در نظر گرفته بود تا بتواند آن ها را از بحبوحه جنگ جهاني دوم دور سازد و محلي امن براي شكوفايي استعدادهاي آن ها پديد آورد. هنرمندان و دانشمندان اجازه داشتند بدون هيچ محدوديتي به كارهاي خود بپردازند. همه چيز به خوبي پيش مي رفت تا زماني كه دانشمندي به نام Tenenbaum توانست ماده اي تحت عنوان Adam‌ را كشف نمايد. Adam از نوعي حلزون دريايي به دست مي آمد و با تبديل آن به Plasmidها مي توانستند از آن براي درمان بيماري ها و مهمتر از آن، بهبود عملكرد انسان ها استفاده كنند. انسان هايي قوي تر از همه نظر. كاهش اين ماده ارزشمند باعث پديد آمدن جنگ داخلي در رپچور شد. مصرف اين ماده باعث شده بود مردمان رپچور بسيار خشن تر، قوي تر و خطرناك تر از انسان هاي عادي باشند و تاثيرات جانبي اين ماده باعث شده بود كه ظاهر آن ها تغيير شكل دهد و تبديل به موجوداتي جهش يافته شوند. اين وضعيت، افراد موجود در رپچور را به دو دسته تقسيم كرده بود. دسته اول افرادي بودند كه تبديل به موجوداتي كاملا غير عادي شده بودند و تحت فرمان رايان بودند و دسته دوم افرادي بودند كه در مخفي گاه هاي خود پنهان شده بودند و به دنبال راه فراري براي خلاصي از اين شهر مي گشتند.

82712619020070426235119.jpg


اين وضعيت و كمبود Adam باعث شده بود كه محيط شهر بسيار خطرناك و نا امن شود. در رپچور جديد، موجودات دختر بچه مانندي به نام Little Sisters به همراه محافظانشان (Big Daddy ها) مامور جمع آوري و بازيافت Adamها از بدن اجساد موجود در سطح شهر شده بودند. در دنياي جديد پس از كشف Adam اين ماده بعنوان طلايي ارزشمند بود كه با آن هر كس مي توانست قدرت هاي خارق العاده اي پيدا كند يا بيماري هاي خودش را از بين ببرد.
Plasmidهاي به دست آمده قدرت هاي مختلفي را به مصرف كننده هاي خود مي دهند (كه يكيشان شخصيت شما در بازي باشد). مثلا Enrage شما را قادر مي سازد كه موجودات را به جان يكديگر بيندازيد، طوري كه يكديگر را دشمن هم بدانند. يا با استفاده از Cryo-Field قادر خواهيد بود كه دشمن خود را به يك مجسمه يخي تبديل كنيد.
Bioshock را مي توان اولين بازي اي دانست كه گيم پلي از جنس نسل بعد را (حداقل در حرف) معرفي كرد و طي اين مدت توانسته با طرح هاي فوق العاده خود از يك شهر زير آبي توجه بسياري را به خود جلب سازد.


بازي در 21 آگوست 2007 براي Xbox 360 و PC عرضه خواهد شد. در كنفرانس X06 مايكروسافت آقاي پيتر مور صحبت از اختصاصي بودن اين بازي براي اين دو سيستم كردند. اما طبق شواهد و گفته هايي كه تا به حال شده به نظر ميرسه كه بازي براي مدت مشخصي اختصاصي باشه و بعدا براي PS3 هم عرضه بشه.

در اين تاپيك هم اميدوارم تا زمان عرضه بازي، با كمك ديگر علاقمندان به اين بازي مجموعه مطالبي جمع آوري كنيم. مطلب بالا تنها مقدمه اي از بازي مورد نظر بود كه فكر مي كنم براي آشنايي اوليه با بازي كافي بوده باشه.
لطفا از زدن پست هاي بي مورد پرهيز كنيد تا بتونيم حجم تاپيك را تا عرضه بازي (چهار ماه ديگر) در كمترين حد خود نگه داريم.

با تشكر از همه براي همكاري هاي آيندشون ... :cool:
 
آخرین ویرایش:

zxc0012004

Da Spirit of Eternity - مدیر سابق
Loyal Member
Sep 30, 2005
1,289
نام
احمد
سلام
بچه ها یکی از دوستای من رفته Bioshock گرفته و میخواد روی ویستا بازی کنه. ولی وقتی بازی رو اینستال میکنه و میخواد اجراش کنه این پیغام میاد :
The application has failed to start because its side-by-side configuration is incorrect.
از نظر سخت افزار هم هیچ مشکلی نداره :
CPU : Intel Core 2 Duo E6600
VGA : NVidia Gforce 8800 GTS 640 mb
Ram : 2 Gig DDR2 800
ویندوز ویستاش هم مشکلی نداره و بقیه برنامه ها و بازیها رو اجرا میکنه و فقط توی این یکی به مشکل خورده !
خلاصه اگه کسی راه حلی چیزی میدونه دریغ نکنه !

سلام

توی DVD بازی یک فولدر هست بنام vs redist که داخلش فایلی با نام vcredist_x86.exe وجود داره
این فایل محتوی Microsoft C++ Redistributable هستش که برای این بازی در ویندوز ویستا (ی 32 بیتی) لازمه
بهش بگو این فایل رو نصب کنه و بعدش ببینه می تونه وارد بازی بشه یا نه ؟؟؟ (چون عملاً نصب این فایل موجب رفع اوئن Error ی که دادی میشه)
 

Dinosaur

Loyal Member
Sep 29, 2005
17,005
نام
آریا
سلام

توی DVD بازی یک فولدر هست بنام vs redist که داخلش فایلی با نام vcredist_x86.exe وجود داره
این فایل محتوی Microsoft C++ Redistributable هستش که برای این بازی در ویندوز ویستا (ی 32 بیتی) لازمه
بهش بگو این فایل رو نصب کنه و بعدش ببینه می تونه وارد بازی بشه یا نه ؟؟؟ (چون عملاً نصب این فایل موجب رفع اوئن Error ی که دادی میشه)
احمد جون ممنون از راهنماییتون ولی ویندوز دوستم 64 بیتی هست ! توی اون نمیشه همچین کاری کرد ؟
 

shervinrs

کاربر ویژه
کاربر سایت
Mar 9, 2006
401
نام
شروين
مصاحبه زير شامل مقدار زيادي Spoiler است. و خواندن آن فقط به افرادي كه بازي را تمام كرده اند پيشنهاد مي شود. هر سه بخش مصاحبه به صورت كامل در همين پست موجود است.

?WOULD YOU KINDLY STOP READING IF YOU DON'T WANT TO BE SPOILED

بخش اول و دوم:
اميدوارم همتون مثل من از انجام بازي لذت برده باشيد. Chris Remo مدتي پيش از طرف سايت Shacknews مصاحبه اي حول موضوعات مطرح در اين بازي با طراح بازي يعني Ken Levine انجام داده كه بد نديدم كه در اين تاپيك هم قرار بگيره. توجه داشته باشيد كه براي خوندن اين مطلب حتما بايد بازي را تمام كرده باشيد.
همچنين در طول اين مقاله به Objectivism اشاره شده است كه مكتب فكري است كه توسط Ayn Rand مطرح شده و زمينه اصلي طراحي اين بازي مي باشد.
بابت ضعيف بودن ترجمه و روان نبودنش ببخشيد (ديگه من همه زورم رو زدم). براي خواندن مطلب اصلي مي تونيد به اينجا برويد.

Shack: آيا فكر مي كنيد كه Objectivism را در معرض نوعي اقرار به اشتباه قرار داده ايد؟ من طرفدار اين فلسفه نيستم، برايم جالب است كه نظر شما را در اين باره بدانم.

Ken Levine: من شيفته Objectivism بودم. فكر مي كنم بله - به نظر من مشكل ما با همه مكاتب فلسفي اين است كه درك آن بستگي به خود افراد دارد. اين مكتب فلسفي مي تواند Objectivism باشد و يا هر ديدگاه فلسفي ديگري. مسئله مربوط به زماني است كه آرمان ها (يا اهداف) با واقعيت روبرو مي شوند، مي توان مفهوم BioShock را به اين صورت خلاصه كرد.
هنگامي كه فلاسفه كتاب مي نويسند، داستان هاي تخيلي اي همچون Atlas Shrugged (يكي از دو كتاب داستاني Ayn Rand)، يك شخص را به عنوان معيار يا سرمشق معرفي مي كنند كه به وسيله او آرمان ها و ايده آل هاي خود را به اجرا مي گذارند. من هميشه دوست داشتم داستاني داشته باشم درباره زماني كه شخصي به عنوان معيار يا نمونه كامل در آن وجود نداشته باشد. كسي كه واقعا هدف خوبي را دنبال مي كند، اما آيا در نهايت همه چيز به خوبي پيش خواهد رفت؟ فكر مي كنم مشكل در اينجاي كار قرار دارد.
اين بازي نقدي بر Objectivism نيست، يك نگاه منصفانه به سيرت بشري است. ما مسائل را كمي پيچيده كرده ايم. ما بسيار جايزالخطا هستيم. اين زيبايي را در اختيار داريد، يك شهر زيبا، اما چه خواهد شد وقتي آرمان ها با واقعيت روبرو می شوند؟ زيبايي ها و ساخته هاي شهر آرمان هاي اوليه آن هستند و آبي كه در درون آن جاري است واقعيت حال حاضر آن.

Shack: روند بازي در يك سوم انتهايي تغيير بسيار اساسي ازRyan به Fontaine پيدا مي كند. آيا اين تغيير اشاره اي به اين موضوع است كه اين ديدگاه فلسفي نيست كه اساسا دچار مشكل و شکست شده است، بلكه پيروان آن نيز به همان اندازه يا بيشتر در شكست آن نقش داشته اند؟

Ken Levine: هر دوي آن ها افرادي بسيار افراطي هستند. Ryan كسي است كه به چيزهايي كه خلق كرده و از آن پيروي مي كند ايمان كامل دارد، و Fontaine در طرف مقابل به هيچ چيز اعتقاد ندارد. در پايان كار، هر دوي آن ها با تمام تضادهايشان به يك اندازه خطرناك هستند. Fontaine فردي پوچ گرا (Nihilist) است، و تمام چيزي كه به آن اهميت مي دهد تنها خودش است. او چيزي را در درون خودش فراموش كرده كه باعث بشر (Human) بودن ما مي شود.
Fontaine تنها هيولاي اين بازي است، زيرا او اصلا آرماني ندارد، و تمام چيزي كه Ryan دارد آرمان هاي اوست. من بسيار از اين مسئله در بازي هايم استفاده كرده ام. مثلا در Thief كافران و دين داران بودند و شما جايي در ميانه اين دو داشتيد (در حد تعادل بوديد). به نظر من Fontaine فردي (از درون) تهي است. اين وضعيتي است كه وقتي هيچ اعتقادي وجود نداشته باشد بوجود مي آيد.

52aph6x.jpg


Ken Levine
Shack: ملاقات با Ryan بسيار قابل توجه بود، كسي كه تمام اين مسائل و اين قدرت ها (Plasmid ها) را بوجود آورده بود، و همچنان مثل يك فرد عادي به نظر مي رسيد. دليل تشويق Ryan به كشتنش چه بود؟ آيا او سعي داشت انسان بودن بازيكن را به او ياد آوري كند؟

Ken Levine: اين مسئله، تصميم واقعا بحث برانگيزي بود، اينكه بخواهيم از Ryan به عنوان يك Boss در بازي استفاده كنيم. توجيه بازيكن در اين مرحله چه ميشد؟ Fontaine شما را متقاعد به كشتن Ryan كرده بود، و در عين حال از شما سو استفاده کرده بود و باعث زجر شما بود، در اين شرايط انتظار داريد كه افراد چه كار كنند؟ من گفتم، نه فقط شما با او مبارزه نخواهيد كرد، بلكه او شما را مجبور خواهد كرد كه او را بكشيد.

Shack: و اين خارج از كنترل بازیکن خواهد بود.

Ken Levine: بله، و اين خارج از كنترل شما خواهد بود. در پايان كار نيز، چيزي كه او مي خواهد نشان دهد در ارتباط با آرمان هايش است. چيزي مهم تر از اين ها براي او وجود ندارد، حتي جان و زندگيش. ممكن است تصور كرده باشيد که او ديوانه شده. براي او اين مسئله مهم تر بوده كه به شما نشان دهد كه او فرمانروا و صاحب اختيار اراده شما است، تا اينكه بخواهد به زندگيش ادامه دهد. (بطور خلاصه Ryan سعي داشته با كشتن خود به اين شكل به شما بفهماند كه داشتن اختيار مهم تر از زنده ماندن و زندگي كردن است.)
فكر مي كنم اين نهايت توهين به بازيكن است، كه او مرگ را انتخاب مي كند و بازيكن نمي تواند انتخاب ديگري داشته باشد. شما هيچ اراده اي از خود نداريد. بقيه بازي تا به پايان براي اثبات وجود اراده شما است. خواست و اراده مسئله بسيار مهمي در بازي هاي كامپيوتري است. اينكه چه كاري مي خواهيد انجام دهيد؟

Shack: استوديوي Valve در Half-Life مقداري به اين موضوعات پرداخته است.

Ken Levine: بله، اما در BioShock مي خواستم اين كار را به گونه ای انجام دهم كه مربوط به كارهاي انجام شده در گذشته ميشد. ذهن او (بازيكن) به نوعي توسط كسي ديگر كنترل ميشده، انجام كارهايي كه معمولا در بازي هاي كامپيوتري به اين شيوه معمول است. مثلا، برو فلان كار رو انجام بده، و شما با خود مي گوييد "باشه انجامش ميدم چون بازي از من خواسته".
من هميشه گفته ام كه مي خواهم طرز فكر مردم را درباره بازي هاي شوتر تغيير دهم. اين يكي از آن قسمت هاست. وقتي كسي به شما مي گويد چه كار كنيد، دوست دارم با خود فكر كنيد كه، خوب، دليل او براي اين كار چه بوده؟
Ryan به نوعي قصد داشته به شما به عنوان شخصيت بازي نشان دهد، كه چيزهايي فراتر از پيروزي در مبارزه مي تواند وجود داشته باشد. او مي خواسته زماني بميرد كه هنوز ايدئولوژي هايش دست نخورده و بي نقص هستند، زماني كه به شما نشان مي دهد كه هيچ ايدئولوژي اي نداشته ايد، كه شما هيچ چيز نبوده ايد. براي او اين مسئله مهم تر بوده است. و اين مسئله براي ما بسيار مشكل ساز بود، براي اينكه آن صحنه درست به نظر برسد زمان زيادي صرف شد.

Shack: سال ها پيش گفته ميشد كه بازي قرار بوده در جزيره اي و با حضور نازي ها باشد. چه اتفاقي براي نازي ها افتاد؟

Ken Levine: (مي خندد) براي بقيه بايد داستاني پيدا مي كردم كه به آن ها بگويم، و اين داستان در آن زمان به اين صورت بود. فكر نمي كردم كه بخواهم تغييرش بدهم.
البته قبل از آن داستان ديگري بود درباره يك Cult deprogrammer. مطمئن نيستم كه بدانيد Cult deprogrammer چيست. Cult deprogrammer كسي است كه افراد را از Cult شان (طرز تفكر يا اعتقادي كه دارند) جدا مي كند و دوباره آن ها را برنامه ريزي ميكند (يا شستشوي مغزي مي دهد) تا ديگر به چيزي كه اعتقاد داشتند، اعتقاد نداشته باشند. كار عجيبي است. چون اين افراد به نوعي آدم ها را مي دزدند. (اعتقاداتشان را مي دزدند.)
اما براي ما، Game design (طراحي بازي) در مرحله اول ارجحيت است. بسياري از اصول طراحي بازي مثل گذشته است. داستان بسيار تغيير كرده، اما گيم پلي هميشه براي ما مهم تر بوده.

Shack: پس عيد سال نو (New Year’s Eve) زمان حمله Fontaine‌ بوده است؟

Ken Levine: بله، حمله Atlas بر عليه ثروتمندان. غير ثروتمندان به رهبري Fontaine براي مبارزه با فقر شورش كردند و خودشان را با Plasmid ها و سلاح ها مجهز كردند و بر عليه مردم Ryan حمله كردند، افرادي كه ثروتمند و قوي بودند. جنگ داخلي به این شکل شروع شد. اين مسئله از طريق مكالمات McClintock، دوست دختر Ryan‌ گفته می شود. او چگونگي وقوع جنگ داخلي را از ديدگاه Atlas و طرفدارانش شرح می دهد و McDonough اين داستان را از طرف Ryan براي شما بازگو می کند.

4pjxyc7.jpg


Shack: منتقد سايت ما براي اين بازي از من خواست كه از شما درباره Sea slug stem cell ها سوال كنم (ماده اوليه كه از آن Adam گرفته شده). به نظر او اين مسئله كمي سرسري گرفته شده است. (توضيحات كافي در اين باره گفته نشده است.)

Ken Levine: درست است، اين مسئله سرسري گرفته شده است چون عمق اطلاعات علمي من در اين باره به اندازه قطره آب درون ليوان است. براي من، اين مسئله هيچ وقت علمي نبوده. من دانشمند نيستم و صادقانه بگويم كه اين وجه از موضوع اصلا برايم اهميتي نداشته است. همين قدر كه اين موضوع باور پذير باشد كافيست.
ما مقداري تحقيق كرديم، يكي از طراحان ما اطلاعاتي در اين زمينه داشت و برادر من هم دكتر بود، و تحقيقات من هم به اندازه اطلاعات آن ها بود. Tenenbaum (كسي كه Adam را كشف مي كند) شخصي مشابه و هم عصر Crick and Watson بود. (كه كارهايي در زمينه ژن ها و كشف رمز DNA انجام داده بودند.)

Shack: شخصيت بازي پسر نامشروع Ryan بوده؟

Ken Levine: استريپر Fort Frolic رو يادتون هست، اتاقش را ديديد؟ آن صحنه روح مانند - نوار خاطره باقي مانده از او روشن مي كند كه Fontaine به او پول داده تا توسط معشوق خود يعني Ryan ... بشود. و آن ها از اين مسئله استفاده كردند (منظور از آن ها دشمنان Ryan و کسانی است كه براي به قدرت رسیدن Fontaine تلاش كردند). Ryan نسبت به سيستم امنيتي محفوظ بود، و او تنها كسي بود كه مي توانست از زير دريايي استفاده كند. بنابراين شما نياز به ويژگي هاي وراثتي (ژن هاي) او داشتید. اما فقط نيمي از وجود شما از Ryan بوده، براي همين شما نسبت به سيستم حفاظتي آسيب پذير بوديد. اين، جزو مسائل ثالثيه (بعد از ثانويه!) مي شود. اما من مي خواستم همه چيز در بازي پاسخ داده شده باشد.

Shack: نظرتان راجع به Contextual richness of the world در مقابل با Exposition (توضيحات نوشتاري) چيست؟ بيشتر بازي ها تنها بصورت حكايت وار (Narrative) پیش مي روند، اما تعدادي از موفق ترين بازي ها از جمله BioShock سعي كرده اند تا بيشتر همه چيز را بصورت زيركانه و نامحسوس، و كمتر فيلم گونه به نمايش بگذارند.

Ken Levine: هدفي كه در اين مورد دنبال ميشود، اين است كه ما فقط اصول داستاني را در اختيار بازيكن مي گذاريم، تا داستان و Cutscene ها را متوجه شود. اگر مي خواهد بيشتر بداند، آزاد است. جزئيات بسيار زيادي براي آن هايي كه مي خواهند بيشتر از موضوع سر در بياورند در داستان قرار داده شده.
من طوري بازي را ساخته ام كه هر شخصيتي در بازي قسمتي از موضوع را پوشش دهد. McClintock در داستان قرار داد شده تا درباره حوادثي كه بر سر طبقه متوسط آماده و همچنين چگونگي قدرت گرفتن Atlas صحبت كند. McDonough درباره ايدئولوژي هاي از هم گسسته Ryan صحبت مي كند. Sullivan و Peach نیز راجع به برخاستن Fontaine و بروز كارهاي خلاف صحبت مي كنند.
فهم اين موضوعات نسبتا ساده است، زيرا من زمينه داستان را مشخص كرده ام. نمي خواستم افراد را گيج كنم، زيرا اين داستان بسيار پيچيده است. اين شخصيت راجع به يك موضوع صحبت مي كند و آن يكي راجع به موضوعي ديگر. در واقع همه چيز را متمركز كرده ايم.

52xteom.jpg


Shack: شخصيت هاي مخالف اصلي (Antagonist) (Boss هاي درون بازي)، هنرهاي بارزي داشته اند و هر یک عقده هاي روحي روانی جالب و خلاقي دارند. چه عواملي در خلق آن ها دخيل بوده است.

Ken Levine: آن ها همگي بازتابي از Ryan بوده اند. آن ها افرادي بودند كه آرمان هاي خاص خودشان را داشته اند. در مورد يك جراح پلاستيك، اين آرمان زيبايي فيزيكي است. او اين دلخواه خودش را دنبال مي كرد و با استفاده از Plasmid ها آن را به حدي فراتر رسانده بود. در مورد Cohen، اين اثر هنري او بود، كه به حدي فراتر رسيده بود و در مورد Ryan اين فلسفه و اعتقادات او بود.
آن ها همگي به نوعي شبيه Ryan بودند. Ryan عاقل تر و متعادل تر از آن ها بود – و بيشتر متوجه كارهايش بود - اما در پايان ماجرا او نيز مانند بقيه آن ها بي حركت و بي جان مانده بود. اين افراد هيچ شكي راجع به كاري كه انجام مي دادند نداشتند، حتي يك ذره. اين مسئله هميشه براي من ترسناك بوده. مقداري ترديد داشتن لازم است.

Shack: افرادي در Rapture حضور داشتند كه فقير به نظر مي رسيدند. افرادي كه به نظر مي رسيد به اين مكان تعلق ندارند، مكاني كه به نوعي آتوپيای دولتمندي است.

Ken Levine: وقتي كه من جهان بازي را براي افراد مرتبط با آن تشريح مي كردم، براي افراد مشكل بود كه دقيقا متوجه بشوند كه منظور من از آتوپيا چيست. منظور من مكاني نبود كه همه افراد در آن توانا هستند. در ابتدا مشكل بود كه به چيزي كه مي خواهم برسم. حتي در موارد جزئي مثل بخش درماني (Medical area). آن ها براي طراحي اين بخش شروع به ساخت بيمارستان كردند. و من گفتم نه، نه، اين كار بايد بصورت بيزينسي كاملا رقابتي باشد (نه مثل يك بيمارستان متمركز).

Shack: اين حد نهايي بازار آزاد است.

Ken Levine: بله. هيچ اداره مركزي اي وجود ندارد. همه چيز درباره بازار آزاد و رقابت است. اين كار بسيار مشكل بود، زيرا پياده سازي اين كار به هيچ وجه مشابه System Shock 2 نبود (بازي قبلي از همين گروه Irrational كه به سال ها قبل بر مي گردد و از جهاتي BioShock ادامه آن به حساب مي آيد). در آن بازي يك بخش مربوط به كارهاي مهندسي بود، يك بخش پزشكي و الي آخر. اين كار بسيار دردسر ساز بود چون بازيكنان به اين صورت موضوعات را نمي بينند. من فكر مي كنم كه ما در نهايت كارمان را بسيار خوب انجام داده ايم و تمام اين مكان ها كاملا منحصر به فرد هستند.
و همچنين چيزي كه افراد با خودشان فكر مي كنند اين است كه "اُه اين يك آتوپياست و همه خوشحال در كنار هم هستند". اما در واقعيت، چرا ما لوله كش داريم؟ همه نمی توانند موفق باشند. تعدادي نيز به پايين سقوط خواهند كرد.

Shack: من يكي از مكالمات را به خاطر مي آورم كه در آن راجع به كسي كه قرار بود توالت ها را تميز كند صحبت شده بود.

Ken Levine: درست است. كسي بايد توالت ها را تميز كند. درست در مرحله دوم، در Fisheries، Peach Wilkins اين كار را انجام ميداد، و Fontaine از اين افراد استفاده مي كرد. او وضعيت اين افراد را مي ديد، و برايشان صدقه جمع مي كرد. اين روش او بود، او به شما يك جاي خواب و يك ليوان قهوه ميداد و شما همه آن چيزي را كه او مي خواست به او ميدايد.
ايده كلي اين كار را من بعد از ديدن فيلم Syriana گرفتم. آن فيلم را ديده ايد؟

Shack: بله.

Ken Levine: آن ها نقطه ضعف افراد را پيدا مي كردند و كاري مي كردند كه آن ها خشنود و راضي باشند، و بعد بمب را به دور كمرشان مي بستند. Fontaine يك شكارچي بود. او افراد محروم را پيدا مي كرد و از آن ها حمايت مي كرد، و سر پناهي براي Little Sister ها شده بود. او تمام اين افراد را از طريق صدقه دادن دور خود جمع كرده بود. كه به نوعي طعنه آميز هم بود، چون Ryan از صدقه دادن متنفر بود.
او به عنوان پدر اين اجتماع بود. اما اين كار را تنها براي منفعت خود انجام ميداد. افراد از ميان شكاف ها به پايين سقوط مي كردند و او تنها به فكر منفعت طلبي خود بود. و او حتي وضعيت را براي آن ها بدتر نيز مي كرد. تمام افرادي كه در Fort Frolic مشغول كارهاي قاچاق (Smuggling) بودند، و او به آن ها مي گفت "بهتر است مشغول كارهايتان براي من باشيد، يا من شما را لو خواهم داد". او استاد ابداع جنايت بود. افرادي كه بسيار به آرمان هايشان اهميت مي دادند شكار ساده اي براي او بودند.

Shack: تا حدودي به نظر مي رسد كه Ryan طرز فكر خود را درباره Rapture تغيير داده كه به Fontaine اجازه داد كه در نهايت كنترل همه چيز را به دست گيرد.

Ken Levine: هيچ كدام از آن ها اجازه نمي دادند كه چيزي سد راهشان شود. فكر مي كنم در نهايت، Fontaine عملكرد بهتري درباره افكار و كارهايش داشت تا Ryan. زيرا زماني كه مسائل در دنياي رقابت به نفع Fontaine پيش مي رفت، Ryan ايده آل هاي خودش را قرباني غلبه بر Fontaine كرد، و از قدرت حكومتي خود بر عليه Fontaine استفاده كرد.

4xqftom.jpg

عكس ها تزئيني است!

Shack: رايان (Ryan) در جايي اشاره مي كند كه چقدر برايش مهم است كه از مقرارت و حكومت مداري دوري كند (همه چيز آزاد باشد). اما ظاهرا در نهايت اين كار ممكن نشد.

Ken Levine: بله، و فكر مي كنم اين بي رحمي در نهايت كار (در مورد خودش؟) مانند طلب بخششي براي گناهش بوده است. McDonough نقش نوعي پند دهنده را ايفا مي كرده، كه اين كار را انجام نده، به سمت تباهي خواهي رفت. اما او راهش را ادامه مي داد. Ryan اعتقاد راسخي به افكارش داشت، او به اشتباهش پي برد ولي در جايي كه دير شده بود. BioShock به نوعي يك تراژدي است. Ryan مي توانست Fontaine را شكست دهد اگر به خوبي فكرش را بر روي اين كار متمركز مي كرد. فكر مي كنم او بهتر و قوي تر بود. اما در درونش مي ترسيد.

Shack: من پايان بد بازي را ديدم. آينده به چه صورت پيش خواهد رفت؟ (پايان بد به اين صورت است كه شما با Splicer ها به سطح آب بر مي گرديد كه زير دريايي اتمي در حال جمع آوري بقاياي هواپيماي متلاشي شده در سطح آب است و Splicer ها به خدمه زيردريايي حمله مي كنند و همه را از بين مي برند، دوربين در سطح زير دريايي جلو مي رود و يك بمب اتمي نشان داده مي شود.)

Ken Levine: خودت فكر مي كني كه چه اتفاقي خواهد افتاد؟

Shack: خب، شايد به نوعي ادامه دهنده راه Fontaine مي بود، كه شما با بازگشت به جهان واقعي و با اين قدرت عظيم كه خواهيد توانست آن را بر عليه ديگران به كار گيريد.

Ken Levine: به طور خلاصه، در نهايت شما كنترل آن زيردريايي اتمي را بدست مي آوريد، و براي من بدست آوردن اين سلاح كمتر به منزله بروز جنگ و بيشتر به معناي بدست آوردن اين قدرت (قدرت بيشتر) بوده است. گسترش قدرت Rapture و تبديل آن به سومين ابر قدرت موجود. البته هيچ كدام از اين مسائل گفته نمي شود، اين برداشت من از موضوع است. او سلاح هسته اي را به دست آورده، و چه خواهد شد اگر اين شهر نيز به قدرتي برابر با ابر قدرت ها برسد؟ وضعيت جهان بايد جالب ميشده. (مي خندد)

Shack: پس Rapture لزوما در اين مرحله از بين نرفته است؟

Ken Levine: شايد. من نمي خواهم زياد اتفاقات را توضيح دهيم. شما قدرت را در آغوش گرفته ايد، و حالا شهر به چه سمتي خواهد رفت. در نهايت، مسئله در ارتباط با مردم است يا قدرت؟ همانطور كه Tenenbaum گفت، موضوع بر سر تغيير سرنوشت است. براي رسيدن به پايان خوب بايد سرنوشت خود را تغيير دهيد.
نمي دانم كه در نهايت چه تعدادي از افراد موفق خواهند شد كه به "پايان خوب" در زندگيشان دست پيدا كنند. Ryan دست نيافت. وقتي كه به يك مسير بسته رسيد راه ساده تر را انتخاب كرد. هر كاري كه ما انجام مي دهيم بازتاب و نتيجه دهنده چيز ديگري است. در نهايت شما مي خواهيد Ryan باشيد، يا شخصي بهتر از او؟

Shack: چه دليلي داشت كه صحنه Harvest كردن Little Sister ها بوجود آمد و چرا اجازه كشتن آشكار آن ها را نداديد؟

Ken Levine: فكر مي كنم بسياري از افراد در فروم ها از اينكه نمي توانند Little Sister ها رو به طور آشكارا بكشند ناراحت شده باشند. نمي دانم چرا، اما شايد اين كار را حق خودشان مي داستند. فكر كرديم كه اين مسئله بسيار بهتر و قوي تر بود كه آن ها در مقابل شما قرار بگيرند و اين انتخاب در مقابلتان باشد. با اين وجود همچنان آن صحنه غير قابل نمايش بود.

Shack: نارضايتي مشابه اي نيز بين طرفداران بازي Fallout وجود دارد، كه Bethesda هنوز تصميمي در مورد كشتن بچه ها در Fallout 3 نگرفته است.

Ken Levine: بله، وضعيت مشابه ايست. مشكل همه بازي سازان است. من اعتقاد دارم كه هنر هنر است و واقعيت واقعيت. اما اين مسئله در مورد بازي ما بي معني بود و كمكي در كاري كه ما مي خواستيم بكنيم نمي كرد. مشكلاتي در طراحي گيم پلي به اين دليل بود. در نهايت، بحث هاي زيادي شد و عده اي عقيده داشتند كه با اين كار دست بازيكنان را خواهيم بست. اما براي من اين مسئله از همان ابتدا روشن بود و تصميمي بود كه از همان ابتدا گرفته شده بود.
بخش سوم:​
Shack: امكان دارد من كاملا اشتباه فكر كنم، اما آيا تاثيري از كانديداي منچوري Frankenheimer گرفته ايد؟

Ken Levine: بله، البته. آن فيلم تاثيري زيادي روي من گذاشته است. من هميشه گفته ام كه من علائق بسيار متنوعي نسبت به بقيه بازي سازان دارم. چيزي در فيلم ها وجود دارد، اصطلاح درستش را نمي دانم، اما من به آن پردازش داستاني نامطمئن (Unreliable narrator) مي گويم. يعني شما اطميناني به چيزي كه بر روي صحنه نمايش مي بينيد نداريد. آن صحنه در كانديداي منچوري اصلي، صحنه مهماني در باغ.

Shack: بله، فوق العاده بود.

Ken Levine: بعضي از فيلم ها شما را در موقعيت خاصي قرار مي دهند. اين فيلمي است كه از زمان خود جلوتر است. متعجب بودم كه اگر چنين كاري در فيلمي ممكن بوده، آيا در مورد بازي نيز مي توانسته كار ساز باشد؟ زمان زيادي برد تا چگونگي اين كار را در Bioshock متوجه شوم. من در مورد Unreliable narrator با تيم طراحي بازي صحبت كردم. زمان زيادي برد تا متوجه شوم چگونه مي توان اين كار را به درستي انجام داد.
واقعا نمي توانم به درستي تاثيري را كه آن فيلم روي من به عنوان يك داستان پرداز (Storyteller) گذاشته را توضيح دهم. فيلمي مثل Fight Club نيز نمونه ديگري از اين موضوع است. وقتي كه شما فيلم را براي بار دوم تماشا مي كنيد، مثل اين است كه يك فيلم ديگر را مي بينيد، و من اين موضوع را دوست دارم. Beautiful Mind نيز به همين صورت است، اين فيلم ها تقلب (Cheating) نمي كنند، اما چيزي كه شما مي بينيد دقيقا آن چيزي نيست كه اتفاق مي افتد.
كار مشكلي بود كه اين چيزهايي را كه دوست دارم در يك بازي پياده كنم، ما تغيير هويت را در SS2 پياده كرده بوديم و مي خواستيم آن را به سطحي فراتر برسانيم، نه هويت شخص ديگري، بلكه در اينجا هويت خودتان است كه با آن بازي مي شود. نه داستاني درباره يك فرد دچار فراموشي شده، زيرا شما به خوبي مي دانيد كه چه كسي هستيد، اينجا موضوع اين است كه تمام زندگيتان يك خاطره تخيلي است، كه محور اصلي داستان بازي است.

4dqbczl.gif


Shack: اين ويژگي منحصر به فردي از بازي هاي كامپيوتري است، كه نحوه تشريح داستان بيشتر در مورد بازيكن است تا اينكه بازيكن تنها يك تماشاگر باشد. (نمي تونم درست ترجمه كنم)
Games are strangely about fate. You can argue about fate in real life, but there's fate in games. What if we took that notion and turned it on its head?

Ken Levine: و البته شما انتخابي نخواهيد داشت. شما بايد كارهاي گفته شده را انجام دهيد مگر نه بازي پيش نخواهد رفت.
افرادي كه Demo‌ را بازي كرده بودند مي گفتند: "چرا من اون سوزن رو در دستم فرو كردم؟ چرا بايد به سمت اون فانوس مي رفتم؟" فقط مي توانم بگويم، نمي دانم. اما جواب اين است كه شما به دنيا آمده ايد كه به آن پايين برويد و آن سوزن را در دستتان فرو كنيد.

Shack: و آن خالكوبي هاي روي مچ دست هم به همين خاطر بوده؟

Ken Levine: بله، (اين قسمت رو نمي تونم ترجمه كنم.)

Ken Levine: Yeah. You never want to completely pull the rug out from under people. You want to plant the seed, so they can say, "Okay, okay, I get it." I don't think it's completely unfair to just say, "That guy's not a human, he's a gopher." "What?" You have to put enough clues along that the way that the player could have figured it out, even if they didn't.
فكر كنم منظورش اينه كه اشارات كافي در داستان قرار داده بشه. تا بشه موضوع رو از قبل متوجه شد يا حداقل حدس هايي زد. (در مورد اينكه ما در Rapture متولد شديم.)

Ken Levine: مثل بار دومي كه Fight Club را مي بينيد. ديديدش؟

Shack: بله.

Ken Levine: هميشه صحنه آشپزخانه آن خانه وحشتناك در خاطرم هست، وقتي كه او با Helena Bonham Carter صحبت مي كرد، و او اعصابش به هم مي ريخت چون در ذهن او براد پيت بود كه ... (!). شما براي بار اول خيال مي كرديد كه او (هلنا) عجيب غريب است، اما براي بار دوم، “Holy …”.

Shack: مظنونين هميشگي هم وضعيتي مشابه داشت.

Ken Levine: بله، و البته مقداري Keyser Soze (شخصيت اين فيلم) در وجود Fontaine است. و البته قسمتي هم هست كه او (Keyser Soze) به آن تابلو نگاه مي كند و داستان را در ذهنش سر هم مي كند.

Shack: درباره تابلو صحبت كرديد، آن عكس بدون نام مربوط به شخصيت بازي است كه در ميان بقيه عكس ها قرار گرفته، درست است؟

Ken Levine: بله، و البته اگر شما در طول بازي دقت كرده باشيد، نشانه هاي ديگري هم هست كه نشان مي دهد كه Fontaine‌ شخصيت مجازي Atlas را خلق كرده است. نشانه هاي بسيار ظريفي.

Shack: اين موضوع من را ناراحت مي كند كه بازي سازان كمتر به چنين نحوه داستان پردازي مي پردازند و بيشتر روند خطي را پيش روي مي گيرند، با نمايش Cutscene هاي بسيار طولاني و تعريف داستان از طريق آن ها.

Ken Levine: هر نويسنده اي مي تواند 20 دقيقه Cutscene بنويسد. من از چنين نويسندگاني از ديدگاه يك گيمر متنفرم. اما به عنوان مثال در Half-Life همه چيز قابل فهم است. اين بازي منبع الهام بزرگي بود. من بسيار بيشتر درباره City 17 مي دانم تا هر جهان ديگري در Final Fantasy.
حتي بازي بزرگي مثل Okami، اين بازي هم دقايقي طولاني را به صحبت كردن اختصاص داده است. اين يك جور كم كاري است. اما من فكر مي كنم كه ما خيلي بيشتر بايد كار كنيم. كاري كه ما در Bioshock كرديم بسيار دشوار تر از ساخت 20 دقيقه Cutscene بود.

Shack: شما پيش زمينه فيلمنامه نويسي هم داشته ايد.

Ken Levine: بله، انجام اين كار بصورت يك Cutscene‌ يك تكه آسان است. اما تقسيم قسمت هاي داستاني و قرار دادن آن بصورت قطعات كوچك تر در لابه لاي بازي مشكل است. صحنه مواجهه اوليه با Big Daddy، جايي كه مي خواستيم بازيكن كاملا متوجه موضوع شود، و مجبور شديم مقداري از اختيار او را محدود كنيم. يكي از مشكل ترين صحنه ها بود. (تا درست از كار درآيد.)

Shack: يكي از مهم ترين تاثيرات Valve بر طراحي بازي ها اين بود كه هرگز امكان كنترل بازيكن را از بين نبرَد، و همچنان از اين اصل استفاده مي كند و آن را بيش از ديگران جدي مي گيرد. آيا شما از اين موضوع تاثير گرفته ايد؟

Ken Levine: بله. من يكي از طرفداران پروپاقرص Valve هستم. آن ها راه و روش خودشان را در تعريف داستان دارند. مهم ترين چيزي كه ما در Bioshock استفاده كرديم اين بود كه به بازيكن اعتماد داشته باشيم. لازم نيست كه بازي حتما شما را در يك مسير كاملا مشخص هدايت كند تا همه چيز را به شما نشان دهد. راه هاي زيادي براي اين كار وجود دارد و آخرين آن اين است كه كنترل بازيكن را از او بگيريم.

Shack: تفسير (Commentary) همراه Half-Life 2: Episode 1 بسيار در اين باره صحبت كرده بود. درباره اينكه چگونه توجه بازيكن را به آن جايي كه مي خواهند جلب كنند.

5zcrxb5.jpg


Ken Levine: آن ها نظر شما را به جاي مورد نظر جلب مي كنند. در حقيقت من پيش زمينه هايي در تئاتر دارم. و صحنه اي كه Big Daddy به سراغ Splicer مي رود تا Little Sister را نجات دهد، براي اينكه بازيكن اين صحنه را درست متوجه شود، اين صحنه را در يك تئاتر قرار داديم، كه كنايه آميز نيز بود. ما Little Sister را در زير نور قرار داديم. براي آنكه توجه شما را به جاي اصلي جلب كنيم.
حتي صحنه مربوط به Ryan، در حقيقت مانند بازي بر روي صحنه بود. شما به عنوان تماشاگر وارد مي شويد، و نور روي شخصيت بازي (ما، جايگاه تماشاگران) مي افتد و سپس به سمت Ryan مي رود. بازي ها به اين شكل هستند، ما بايد توجه بيننده را به چيزي كه مي خواهيم جلب كنيم.

Shack: معرفي Cohen هم به همين صورت بود، و يكي از تاثير گذارترين صحنه هاي درون بازي بود. (نمي تونم ترجمه كنم.)

Shack: Cohen's introduction had that quality as well, and that was one of the most affecting moments in the game, and that was much more of a direct nod to that theatricality.

Ken Levine: درست است. پيش از اين، اين يك تئاتر بود، اما براي تماشاگران، در جايي كه Cohen كسي بود كه نمايش تئاتر را مي ساخت.

Shack: بسيار شگفت زده شدم وقتي كه براي اولين بار به يكي از آن مجسمه هاي گچي شليك كردم و از آن خون آمدن، كه به مطلب بسيار ناراحت كننده اي اشاره مي كرد.

Ken Levine: خب، وضعيت به اين صورت بود كه همه چيز در لبه باريكي مابين زيبايي (Beauty) و Horror قرار گرفته بود. Ryan، Fontaine يا حتي Steinman. همه آن ها سعي در رسيدن به نهايت كمال داشتند اما به طرف ديگر اين لبه كشيده شدند. وضعيت ظاهري Rapture نيز حاكي از اين لبه باريك است. فكر مي كنم كه بازي هاي ترسناك گاهي فراموش مي كنند كه زيبايي (Beauty) جز مهمي از آْن ها است. شما فيلم The Shining‌ را ديده ايد؟

Shack: بله.

Ken Levine: صحنه اي كه دختر از حمام خارج مي شود، دختر زيبايي است، اما پس از چند لحظه تبديل به موجودي كريه مي شود. آن هتل نيز نقش همان لبه باريك بين زيبايي و ترس را ايفا مي كند. كه هميشه باعث وحشت من مي شود، و اين همان حسي است كه سعي داشتم در بازي منتقل كنم.

Shack: در بسياري از موارد، مثل طرح هاي پيكاسو زنده Steinman، ايده هاي زيبايي او بسيار وحشتناك بودند.

Ken Levine: در حقيقت اين مسئله درباره افرادي است كه هيچ حدي نمي شناسند. يك ايده خوب را ادامه مي دهند، مثل زيبا كردن افراد، در ذهن او ايده هايش به نتيجه ايده آلش رسيده بودند.

Shack: Ken، thanks so much for your time.

Ken Levine: Thank you.

46e1e9e95d315_featured_without_text_contestgate07.jpg


Shacknews يه كار جالبه ديگه هم انجام داده. مسابقه نقاشي :cheesygri برگزار كرده با عنوان Big Daddy's Day Off (روز تعطيل Big Daddy) كه نقاشي نفرات اول و دوم رو در زير مي بينيد:


اين ها هم افرادي بودند كه نقاشياشون قابل ملاحظه بوده:

بقيه نقاشي هاي ارسالي هم بصورت Thumbnail زيرشون موجود.​
 

zxc0012004

Da Spirit of Eternity - مدیر سابق
Loyal Member
Sep 30, 2005
1,289
نام
احمد

Dinosaur

Loyal Member
Sep 29, 2005
17,005
نام
آریا
گویا با این برنامه هه هم نتونست کاری از پیش ببره ! کلآ این برنامه چی هست احمد جان ؟
راستی یه چیز دیگه. گویا قبلآ تونسته Bioshock رو روی ویستا اجرا کنه و تا حدود 6 ساعت هم جلو رفته و اون موقع Bitdefender روی سیستمش نصب بوده و الآن Bitdefender رو پاک کرده. ممکنه مشکل از اونجا باشه ؟!!
 

rezvideo

کاربر سایت
Oct 3, 2005
1,433
نام
رضا چشمی
سلام دوستان
سيستم من در هنگام لود مراحل هنگ مي كرد ولي با دانلود كردن آخرين ورژن درايور كارت گرافيكيم(8600gt) اين مشكلم برطرف شد.
البته نسخه درايور 162 و حجمش 46 مگابايته براي ويندوز اكس پي هست و براي كارتهاي سري 6و7 درايورهاي ديگه اي وجود داره كه شايد با دانلود و به روز رساني درايورتون بتونيد از شر اين مشكل خلاص بشيد.
 

marat

کاربر سایت
Jan 24, 2007
265
دوستان وقتی یکی از bhg dady ها رو کشتم و رفتم مرحله ی بعد ... دیدم دوباره می تونم به مرحله ی قبلی برگردم ... می تونم دلیل این کارو بپرسم ... ضمنا کسی می تونه درباره ی آدام کمی توضیح بده چون تازه اول بازی ام ...ممنون.
 

amirpers

کاربر سایت
Oct 14, 2006
1,409
نام
امیر
من هم از این بازی در حالت 1024*768 بدون ***** 17 تا 30 فریم می گیرم .
سیستم من هم اینه :
Vga : 7600 Gs AGP
Cpu : P4 3.2 Full
Ram : 1 gig
 

MANIX

کاربر سایت
May 18, 2007
2,500
نام
حميدرضا
آقا يكي كمك كنه من تو اون مرحله farmers marketگير كردم اون زنبور عسل ها رو بايد چي كار كنم همون جا كه يك گاز ميزني زنبورا براي مدتي ميرن يكي كمك كنه.
 

Punish3r

کاربر سایت
Feb 6, 2007
914
نام
JaVaD-Jey-Jey
آقا يكي كمك كنه من تو اون مرحله farmers marketگير كردم اون زنبور عسل ها رو بايد چي كار كنم همون جا كه يك گاز ميزني زنبورا براي مدتي ميرن يكي كمك كنه.
بايد اون هفت تا وسيله رو از توي كشو ها پيدا كني بعد خودش راهو نشونت ميده !! ;)
 

zxc0012004

Da Spirit of Eternity - مدیر سابق
Loyal Member
Sep 30, 2005
1,289
نام
احمد
گویا با این برنامه هه هم نتونست کاری از پیش ببره ! کلآ این برنامه چی هست احمد جان ؟
راستی یه چیز دیگه. گویا قبلآ تونسته Bioshock رو روی ویستا اجرا کنه و تا حدود 6 ساعت هم جلو رفته و اون موقع Bitdefender روی سیستمش نصب بوده و الآن Bitdefender رو پاک کرده. ممکنه مشکل از اونجا باشه ؟!!

سلام

عجب
در حقیقت پیغامی که داده (because its side-by-side configuration is incorrect) باید با این فایل (در اصل اون SP1 ـه که 3.1 مگ حجم داشت) رفع بشه. یعنی حداقل دیگه این پیغام کذایی رو نبینه (کما اینکه بازی بازم راه نیفته)

بهر حال من الان نگاه کردم در فرووم خود بازی
افراد دیگری هم بودن که با این مشکل مواجه شدن
عده ای از اونا هم مشکل رو رفع کردن

اینم لینک اون Thread

بهر حال این مشکل رو میشه توی Comment هایی که برای تورنت کرک بازی گذاشته شده هم دید

مثلاً اینجا یا اینجا


بهر حال حقیقتش چیز خاصی به ذهنم نمی رسه (با توجه به اینکه خودمم نتونستم بازی رو توی ویستا چه 32 و چه 64 بیتی ران کنم (البته من چون همیشه Virtual C++ Machine رو نصب می کنم این پیغام کذایی رو ندارم ولی بازی هم نمی تونه ران بشه عملا و نهایتاً پیغام خطا میده)

حالا محض احتیاط Microsoft .net Framework رو هم نصب کنه کنارش ببینه چی میشه (از همون صفحاتی که قبلاً لینکشون رو برای دانلود دادم میشه براحتی لینک این یکی رو هم پیدا کرد)

در مورد Bitdefender هم، بعید می دونم بتونه همچین اشکالی رو ایجاد کنه ... (یعنی عملاً یکم بی ربطه)

حالا من در راستای اینکه خودمم در تلاشم که بتونم بازی رو توی ویستا ران کنم شاید به نتایجی رسیدم، که اگر رسیدم اونا رو اینجا میزارمشون تا شاید بکار بیاد ...

ویرایش:

از اون Microsoft Visual C++ Machine ها فقط SP1 ش رو روی ویستا نصب کنه (اشتباهی من لینک اون یکی رو هم دادم) یعنی عملاً اینو دانلود کنه

برای Microsoft .net Framework 2.0 هم برو اینجا و به حجم 45 مگابایت دانلودش کن
 
آخرین ویرایش:

zxc0012004

Da Spirit of Eternity - مدیر سابق
Loyal Member
Sep 30, 2005
1,289
نام
احمد
آقا اگه منظورت اون 7تا waterنميدونم چي چي رو ميگي پيدا كردم بازم اون جايه كندوها رو نشون ميده.

منظور Distilled Water ها نیست
اونجا باید بری و Enzyme Sample ها رو از داخل کندوها برداری (که البته در این ناحیه می تونی چندتا Distilled Water هم پیدا کنی)
در نهایت هم وقتی به تعداد کافی Chlorophyll و Distilled Water و Enzyme رو پیدا کردی، Quest ت Update می شه و میگه که بری و بکمک U-Invent ماشین، Lazarus Vector رو بسازی و ادامه ی داستان ...
 

Hellgate:london

کاربر ویژه
Loyal Member
Sep 26, 2005
2,546
نام
محمدرضا . م
سلام خدمت دوستان عزیز ،

درایور مخصوص این بازی که nvidia یراش زده 163.44 هست.

من توی ویستا درایور دستگاه خودم اپدیته.این مشکل ماله دستگاه داداشمه که 7900GT ـم رو پیچونده و در ضمن ویستا هم نداره. فقط XP داشت. به هر حال ممنون


پ.ن: البته اون چیزی که من توی Review ها توی نت دیدم، تفاوت خیلی فاحشی رو بین ورژنهای DX 9.0 و DX10.0 این بازی نشون نمی داد.

پ.ن.2: الان از روی اجبار دارم تحت XP SP2 بازی می کنم این Bioshock رو (البته که DX9.0 شم غوغاست)

پ.ن.3: حالا از تمام اینا گذشته بی ضرر نیست اگر یه عکس از Error ی که میده رو بزاری (داخل بازی Error رو میده یا خارج از بازی ؟؟؟) ...

پ.ن.4: سیستم جدید مبارک ... (آخرش BFG پیدا کردی یا نه ؟؟؟)

اجمد جان خوبی ؟؟؟ خوشحال که میبینمت. جدی میگم.

می دونم تفاوتی بین 9 و 10 نداره.

منم مثل شما الان تنها یک بازی هست که توی ویستا دارم بازی می کنم و تا حدودی تفاوت روی 9 و 10 ـش هست اونم Company of Heroes هستش که توی پچ 1.7 بازی DX10 ساپورت توی بازی Add میشه و میشه گفت تفاوت تقریبا محسوسی توی Texture ها و سایه پردازی ها دیده می شه اونم توی مپ هایی که توی شب اتفاق می افته.

ارور من دقیقا عین ارور اریا هستش :

یعنی این :


بچه ها یکی از دوستای من رفته Bioshock گرفته و میخواد روی ویستا بازی کنه. ولی وقتی بازی رو اینستال میکنه و میخواد اجراش کنه این پیغام میاد :
The application has failed to start because its side-by-side configuration is incorrect.

من اصلا توی بازی نمی رم. ارور بازی دقیقا عین همون اروری هست که به اریا نشون داده.


ممنون. نه منم مثل خودت XFX گرفتم ( BFG شون اون موقع که می خواستم بخرم تو گمرک گیر کرده بود ) ولی با OCZ ـی که تو پیشنهاد کردی که OK هست. 2 گیگشو.

من روی ویستا اجرا کردم ولی هیچ فرقی نداشت ! مثل اینکه این ویستاهایی که ما داریم
مشکل دارن ... شاید ایراد از ورژن dx10 باشه ! یکی بره اپدیت کنه

میشه بگی ویندوزتو از کجا گرفتی ؟؟؟

++++++++++++++++++++++++++++++

اینم بگم من روی ویستا KasperSky رو دارم و هنوزم پاک نکردم. ممکنه به خاظر انتی ویروس باشه یعنی ؟؟؟ یکم نامریوط نیست به قول احمد ؟؟؟

احمد جان توی piratebay مشکل با نصب این vcredist_x86.exe حل شده. اون توی 32 . به نظرت امتحان کنمش.

ویرایش شد :

احمد جان ممنون. بازی رو روی ویستا اجرا کردم. متشکرم باز ازت. همون Microsoft C++ Redistributable رو از توی مونتی که کرده بودم گیر اوردم و نصب کردم و مشکلم حل شد. اریا جان توام یه چک بکن ببین مشکلت روی 64 حل میشه یا نه. لطفا خبرش رو اینجا بده. چون ممکنه بعدا لازم بشه.
 
آخرین ویرایش:

Behzadr

کاربر سایت
Sep 23, 2005
2,706
سلام
من یه جایی از بازی موندم..نمی دونم باید تو این تاپیک می گفتم یا نه...
جایی که من هستم یه سالن بلنده که وقتی از اون رد شدم یه در سمت راست بود که بسته بود و به انتهای سالن شیشه ای که اطرافش آب هست رفتم و وقتی وارد یه محوطه شدم به من حمله شد و بلافاصله جلوی درب ورودی یه تابلو افتاد...
دو تا در هم اون بالا هست...من به عقب هم برگشتم ولی نتونستم به جایی برم
نمی دونم دوستان متوجه شدن من کجا گیر کردم!
 

کاربرانی که این قسمت را مشاهده می‌کنند

Top
رمز عبور خود را فراموش کرده اید؟
or ثبت‌نام سریع از طریق سرویس‌های زیر