Behind The Rain : Heavy Rain Spoil Topic
- Thread starter Astiak
- تاریخ آغاز
Apóllōn
کاربر سایت
GTA 4
کاربر سایت
اول میری اتاقه بازجویی بعدش میری اتاقه رو به روش لباس میاری میدی به ایتان بعد میری کلید دستبندو از رو میزه همکارت ور میداری فراریش میدی (البته اگه اینجا باشی
)
الان اسپویلر هم چیز خوبیه:d
کاری نداره که ، کافیه مدیسن رو زنده نگهداری ، آدرس شاون رو باش پیدا کنی(از خونه اسکات) بعد سوار موتور شی بری اونجا که شاون هستش ، بعد وقتی میخوای بری پیش شاون و اتان پلیس جلوت رو میگیره باید درست حرکات رو انجام بدی و از دستشون فرار کنی و بری پیش ایثن و شاون بقیش رو هم اسپویل نمیکنم خودت ببینی قشنگ تره
آخرین ویرایش:
Mr.Ok
کاربر سایت
خوب اونجا که پلیسا میان تو هتل تا بگرینت کاری نکن تا دستگیرت کنن بعد تا ته بازی همونجا میمونه
آخرش خیلی باحاله اگه با مدیسون بری شان رو نجات بدی
زنمون سکانس آخر میاد دست در دستان شان تو زندان و آزادمون میکنه:d
آخرش خیلی باحاله اگه با مدیسون بری شان رو نجات بدی
زنمون سکانس آخر میاد دست در دستان شان تو زندان و آزادمون میکنه:d
Noirique
کاربر سایت
این کار رو کردم ولی جواب نداد !
فکر کنم تو یکبار اون جایی که انگشتتو قطع می کنی دستگیر شده بودی !
فکر کنم تو یکبار اون جایی که انگشتتو قطع می کنی دستگیر شده بودی !
ویرایش :
این رو هم امتحان کردم ! باز همون اتفاق تکرار میشه !
آخرین ویرایش:
Mr.Ok
کاربر سایت
نیگا کن دو بار اتان میتونه بیفته زندان:
1.جایی که با مدیسون هستی بعد از قطع کردن انگشت که میتونی بری تو ایستگاه و با مترو فرار کنی یا اصلا گیر پلیس بیفتی
اینجا بعدش کمترل نورمن بهت داده میشه تا بتونی فرار کنی
2.توی هتل که بازم در کنار مدسون هستی و اونجاس که یه دفعه پلیس میریزه تو هتل که کنترل مدیسون رو بهت میده که شماره اتاق اتان رو بزنی و بهش بگی پلیسا دارن میان
اگه میخوای اتان بیفته زندان اینجا شماره اشتباه رو بزن و بعد توی صحنه های qte دکمه ها رو اشتباه بزن تا پلیسا بگیرنت
اینجا دیگه میفتی زندان تا آخر بازی
اووووووووووه امیدوارم تونسته باشم کمکت کنم
1.جایی که با مدیسون هستی بعد از قطع کردن انگشت که میتونی بری تو ایستگاه و با مترو فرار کنی یا اصلا گیر پلیس بیفتی
اینجا بعدش کمترل نورمن بهت داده میشه تا بتونی فرار کنی
2.توی هتل که بازم در کنار مدسون هستی و اونجاس که یه دفعه پلیس میریزه تو هتل که کنترل مدیسون رو بهت میده که شماره اتاق اتان رو بزنی و بهش بگی پلیسا دارن میان
اگه میخوای اتان بیفته زندان اینجا شماره اشتباه رو بزن و بعد توی صحنه های qte دکمه ها رو اشتباه بزن تا پلیسا بگیرنت
اینجا دیگه میفتی زندان تا آخر بازی
اووووووووووه امیدوارم تونسته باشم کمکت کنم
esm nadaram
کاربر سایت
میشه یکی به من بگه که مدیسون از کجا شلبی رو میشناخت؟ آخه هیچ جا در بازی رابطهٔ بین اینها نبود؟
خیلی دیره واسه سوال کردن در مورد داستان بازی !!؟ :d
ممنون
می خواستم بدونم وقتی اسکات خودش قاتل بود . پس چه دلیلی داشت که اینقدر تحقیقات گسترده واسه پیدا کردن قاتل بکنه ؟ فرض می کنیم یه سری از عمل هاش برای این بود که مدارکی که از خودش به جا مونده رو از بین ببره ولی قضیه کلرمن چی بود ؟ اون بابایی که سر قبر جان گل اورد بعد هم تو خونه اسکات اومدن و انداختنش تو اب و ... کی بود و با اون چیکار داشت اسکات ؟ یا اون پیرمرده رو توی اون وضعیت و در حالی که دو قدم اونطرف تر لورن حضور داره ، بکشه !! کسی می تونه یه توضیح در مورد این نکات بده ؟
ممنون
Noirique
کاربر سایت
منظورتون آخرای بازیه ؟
اگر یادتون باشه با مدیسون رفتیم پیش مادر اسکات یا همون Ann Sheppard . اون اسم اسکات رو به مدیسون گفت !
اگر یادتون باشه با مدیسون رفتیم پیش مادر اسکات یا همون Ann Sheppard . اون اسم اسکات رو به مدیسون گفت !
تمام این موارد به خاطر جمع کردن همون مدارک بود ، دلیل تمام این جنایت ها پیدا کردن یک پدری بود که برای نجات پسرش ، حاضر باشه هر کاری بکنه ! و اسکات بالاخره این شخص رو پیدا کرد !
اون شخصی هم که اسکات و لورن رو انداخت تو دریاچه ، پدر همون پسری بود که با اسکات و لورن رفتیم خونشون و با نگهباناش دعوامون شد ، همون پسری که خودش رو جای The Origami Killer جا میزد !
اون شخصی هم که اسکات و لورن رو انداخت تو دریاچه ، پدر همون پسری بود که با اسکات و لورن رفتیم خونشون و با نگهباناش دعوامون شد ، همون پسری که خودش رو جای The Origami Killer جا میزد !
ولی :
اسکات که می دونست خودش اوریگامی کیلر هست . پس چه اصراری داشت که بره دنبال Gordi و اون درد سر ها رو بکشه !!؟ بعد هم پدرش چرا اسکات و لورن رو انداخت تو اب و می خواست بکشتشون . من این تیکه داستان که مربوط به Gordi و پدرش می شد رو خوب متوجه نشدم . اگه می شه کلشو توضیح بدید .
ممنون
Noirique
کاربر سایت
خوب اسکات خودش رو یک کارآگاه خصوصی معرفی کرده بود و برای اینکه بقیه باور کنند باید یک کارهایی می کرد یا نه ؟
چون پدر Gordi فکر می کرد که اسکات یک کارآگاهه و ممکنه برای پسرش دردسر درست کنه !
چون پدر Gordi فکر می کرد که اسکات یک کارآگاهه و ممکنه برای پسرش دردسر درست کنه !
کاربرانی که این گفتگو را مشاهده میکنند
Google