تا جایی که یادمه اخر بلک فلگ یکی اومد با امپول بود فک کنم میخواست دزموند رو بزنه که یادم نی زد یا نزد که پلیسا ریختن و گرفتنش!پس کی مرد زموند؟ بازم اگه اشتباه میکنم شرمنده. 1 سال گذشته از نسخه قبل و زیاد یادم نموده.کلا داستان دزموند واسم پیچیده بود! که چیشد رفت ابسترگو و اینا. بعد اینکه لیندا رو کشت تو برادرهود کلا نفهمیدم چیشد این دزموند.لطفا یکی واسه ما توضیح بده. باز هم شرمنده زیاد شد
اول از همه اونی ک تو black flag بود دزموند نبود،چون تو شماره سه اخر بازی میمیره،تو اون قسمتایی ک انیموس هارو هک میکردین ی چنتا فایل ویدیو بود ک نشون میداد ک جسد دزموند رو تو اون غاره ک تو نسخه سوم بود پیدا میکنن و مرگشو تایید میکنن،این از این
.
اما اگه بخوام خلاصه داستان دزموند رو بگم:وقتی کوچیک بود تو ی مزرعه زندگی میکردن و دور از همه تمپلارها داشتن تعلیم میدیدن،پدر دزموند هم مسئول اونجا بود، اما دزموند ک از بچگی با داستان اساسین و تمپلارها بزرگ شده بود دیگه از مخفی بودن خسته میشه و از اون مزرعه فرار میکنه،تو ی بار واسه خودش ی کار دستو پا میکنه و چند وقتی اونجا زندگی میکنه،تا اینکه ی روز تمپلار ها از طریق گواهینامه موتورش ب وجودش پی میبرن و اونو مخفیانه میدزدن و واسه پروژه جدیدشون ک استفاده از DNA یک انسان واسه مرور خاطرات اجدادش بکار میگیرن،دزموند subject17بود،تمام 16تا نمونه قبلی ناموفق بودن،البته نمونه 16تا حدودی ب نتیجه رسیده بود،اونجا با لوسی اشنا میشه ک میفهمه ک اونم از اساسین ها بوده،خلاصه دزموند و لوسی خیلی ب هم نزدیک میشن تا جایی ک اخر نسخه اول بعد از پیدا کردن جای سیب بهشتی جون دزموند رو نجات میده(اخه چون کارشون باش تموم شده بود میخواستن بکشنش)
.
تو نسخه دوم ک دقیقا بعد از نسخه اوله نشون میده ک لوسی ب دزموند کمک میکنه تا از ابسترگو ک همون ازمایشگاه و شرکت تمپلار هاس فرار کنه،بعد میرن ی جای مخفی دیگه تا از خطر تمپلار ها در امون بمونن،لوسی ب دزموند میگه ک جنگ بین تمپلار ها و اساسین ها داره ب نفع تمپلار ها پیش میره و روز ب روز تعداد اساسینا کم میشه،از دزموند میخواد ک با قرار گرفتن تو انیموس ی سری تکنیکا ک مختص اتزیو هست رو با استفاده از bleeding effect یاد بگیره،اخرای بازی هم نشون میده ک تمپلار ها ب مخفیگاهشون حمله میکنن،دزموندم ک حالا دیگه فنون مبارزه رو یاد گرفته همشونو از پا درمیاره،از اونجا هم فرار میکنن اینجا نسخه دوم تموم میشه
.
نسخه brotherhood هم نشون میده ک دزموند و لوسی و دوستاش میرن ایتالیا و تو ویلای قدیمی عموی دزموند مخفی میشن،اونجا هم با مرور کردن خاطرات اتزیو باز جای ی سیب بهشتی رو پیدا میکنن ک زیر بنای تاریخی کلوسیوم تو رم قرار داره،دزموند و دوستاش میرن اونجا تا پیداش کنن،در حین گشتن تو اونجا دزموند با یه الهه ب نام جونو روبرو میشه ک فقد خودش میتونه ببینتش و صداشو بشنوه،خلاصه بعد از پیدا کردن اون سیب بهشتی و دست زدن بش جونو کنترل دزموند رو میگیره دستشو میگه من میدونم دارم چیکار میکنم و با هیدن بلید میزنه لوسی رو میکشه و دزموندم ب کما میره تو همین حین یه صدایی میاد ک میگه بزارینش تو انیموس ،اینجا brotherhood تموم میشه
.
تو نسخه revelations متوجه میشیم ک صدایی ک شنیدیم صدای پدر دزموند بوده ک تو تمام این مدت مراقب اون بوده،لوسی هم واقعا کشته شده و مراسم خاک سپاری هم واسش گرفتن،از همه مهمتر میفهمیم ک لوسی درواقع اساسینی بوده ک با کذشت زمان اعتقاداتش عوض میشه و تغییر جبهه میده و میره تو گروه تمپلار ها،در واقع تمام این مدت مراقب دزموند بوده و داشته واسه تمپلار ها و سر دستشون ک دکتر ویدیک باشه جاسوسی میکرده،تو این نسخه هم. با پیدا کردن جای یه سیب بهشتی دیگه ک توی یه غار تو امریکاس تموم میشه
.
نسخه سوم هم تمام سعیش بر اینه ک از نابودی دنیا جلوگیری کنه،واسه این کار باید در داخلی غار رو باز کنه،تا اخرای بازی ک در رو با کشیدن/زدن اهرمای ک تو غار نصب شدن باز میکنه،در حین زدن اهرما،مینروا ک ی الهه دیگس با دزموند شرو ب حرف زدن میکنه میگه ک جونو چقدر خطرناکه و اگه ازاد بشه هرکاری ک دلش بخواد میتونه بکنه و این حرفا...،خلاصه بعد از باز شدن در و رسیدن ب گوی اخر،مینروا واسه اخرین بار بش میگه ک اینکارو نکن،اگه ب گوی دست بزنی درسته ک دنیا از نابودی نجات پیدا میکنه اما جونو هم ازاد میشه،اما دزموند چون نمیخواست نسل انسان ها از بین بره و نابود بشن،ب گوی دست میزنه و جون خودشو فدا میکنه تا انسان ها نجات پیدا کنن،جونو هم ک ازاد شده و از کنار جسد دزموند رد میشه و خیلی شیک میگه ک کارتو خوب انجام دادی،حالا نوبت منه! بازی تموم میشه
راستی دکتر ویدیک هم توسط دزموند کشته میشه تو یکی از مراحل.
.
تو نسخه چهارم هم ک ما کنترل ی شخصی رو داریم ک قیافشو ندیدیم چون از دید اول شخص بازی دنبال میشه،تو این نسخه تو ابسترگو هستیم و انگار بعد از قضایای دزموند به یه شرکت عمومی تبدیل شده ک هدفش عمومی کردن انیموس رو داره،ی سری فایل های صوتی تو بازی با هک کردن کامپیوترا پیدا میشه ک راجب گذشته ابسترگو و ازمایشات دکتر ویدیک،دوستای دزموند رو میبینیم ک با تغییر قیافه ی جایی رو این شرکت عمومی واسه خودشون دست و پا کردن و با این شخصی ک ما کنترل میکنیم ارتباط برقرار میکنن،خیلی نکات از شماره چهارم هنوز مبهمه ک امیدوارم تو این نسخه مشخص بشه،راستی اونی هم ک اخر این نسخه ب بازیباز حمله میکنه همونیه ک تو طول بازی بش کمک میکرده،دلیل حملشم درست نمیدونم،ولی راجب همون جونو بود،ک احتمال زیاد این شماره بیشتر بش پرداخته میشه
داستان خیلی خیلی خلاصه شده و خیلی جاها رو حذف کردم ک کوتاه و مختصر بشه ولی تقریبا همه کلیات رو گفتم
تشکر ک وقت گذاشتین و پست طولانیمو خوندین