معمایی نداره به اون صورت ! فقط باعث میشه Fast Travel ها باز بشن.
کلاً دو نوعه دیگه، یکی اینکه دو تا دستگیره رو میچرخونید تا در یه راستا قرار بگیرن و در باز شه، یکی هم اینکه ترتیب ِ تصاویر چند تا پروژکتوری که هست رو درست بچینید. Hint هم داره خودش.
یه سری مطالب داره ولی خیلی ربطی به داستان بازی نداره
کی دادش ؟ یه لباسو واسش پیدا کردم از یه غار، که اونم نداد به ما دیگه.
البته میگن بعد تموم شدن بازی یه خاکسپاری و اینا هست. من که هر چی میرم اونجا هیچ علامتی چیزی نیست. فکر کنم سیوم باگ شده
دوستان از الان به بعد میخوام یه چند تا مطلبی که خودم قبلاً نوشتم رو بزارم شاید حالشو ببرید :d
سر منشأ قصه ی اساسین ها ! (قسمت اول : ارباب و برده)
در زمان های بسیار بسیار دور ، زمانی که هنوز موجودی به نام انسان وجود نداشت ، جامعه ای در جهان می زیست که از آغاز اون کسی خبر ندارد ، ما در سری بازی Assassin's Creed اونهارو به اسم *The First Civilization(اولین تمدن)* یا *Those Who Came Before(کسانی که قبلأ آمدند)* میشناسیم ...
این جامعه ی متمدن در شهر های بسیار پیشرفته زندگی می کردند که وسایل و اختراعات پیشرفته ای هم در خود جا می دادند ، ولی یک مشکل این جامعه را به خطر می انداخت ، و اون هم تعداد کم آن ها بود ، بدلایلی هم تکثیر آن ها محدود و یا خیلی طولانی و سخت بوده ، آنها چاره ای می اندیشند ، چاره ای که باعث به وجود آمدن انسان های امروزی شد ، بوجود آوردن موجوداتی هوشمند برای انجام کار های سخت و روزمره و به انجام رساندن اهدافشان ، آنها با استفاده از یک وسیله که ما ان را به اسم سیب بهشتی میشناسیم ، از نژاد میمون جهشی به وجود میارن به سمت انسان ، بله ، آنها انسان را به وجود آوردند ، ولی آنها میخواستند این برده های جدید وفادار باشند برای همیشه ، پس باید با استفاده از وسیله ای که ما آن را خوب میشناسیم ، یعنی سیب بهشتی ذهن انسانها را همیشه کنترل می کردند ، به گونه ای که هیچ اشتباه کوچکی هم رخ ندهد ، انسان ها بردگی اربابان خود را میکردند بدون اینکه حتی بدانند در اطرافشان چه خبر است ... ادامه دارد ... سر منشأ قصه ی اساسین ها ! (قسمت دوم : رهایی)
انسان ها بردگی اربابان خود را میکردند بدون اینکه حتی بدانند در اطرافشان چه خبر است ، ولی هنوز یک روزنه امید وجود داشت ، آدم و حوا ، اولین کسانی که باعث رهایی بشر از این گمراهی ابدی شدند... آدم و حوا به گونه ای دو رگه هایی بودند از نسل انسان و اربابان ، چگونگی این پیوند هنوز مشخص نشده ولی آنچه که مسَلم است مقاوم بودن این دو در برابر شئ های بهشتی به خصوص سیب عدن هست ، در ویدئوی TRUTH در AC2 (به زودی در سایت قرار میگیره) میبینیم که این دو در حال فرار کردن از دست کسی یا کسانی هستند ، آنها یکی از سیب ها را دزدیده و در شهر عدن ( که به بهشت هم مشهور است) به سوی مقصدی نا معلوم در حرکتند ، آن ها اولین نجات دهندگان نسل بشر از گمراهی بزرگ بودند ، هدفشان بیداری انسان ها و استقلال در برابر اربابان ظالم و زورگوی خود بود ، آن ها موفق شدند تمام انسان های در خواب غفلت فرو رفته را بیدار کنند و همین اتفاقات باعث به قدرت رسیدن انسان ها و شروع جنگی تمام عیار بین انسان ها و اربابان شد ، جنگی که به دلیل تعداد کم اربابان باعث نابودی اکثر آنها شد و پس از آن انسان ها خود اربابان خود بودند و قدرت تصمیم گیری برای خود داشتند . اربابان نابود شدند شهرشان (یا شهرها) هم نابود شد،ولی تکنولوژی آنها باقی ماند که به قطعه های عدن معروفند و در سرتاسر جهان بسیاری از انها همچنان مخفی است ، همچنین دو فرد دو رگه از نژاد آنان و انسان باقی ماند ، دو فرد با قابلیت های ویژه از هر دو نسل ، آدم و حوا دارای یک ویژگی قدرتمند بودند ، دید عقابی ، که از اربابان به ارث برده بودند ، آنها اولین کسانی بودند که به فکر رهایی نسل بشر افتادند ، آنها اولین نسل اساسین ها هستند ، پدر و مادر تمام اساسین های زمان ، که هم مقاومت در برابر شئ های بهشتی و هم قابلیت های مختلف و مفید خود را برای نوادگان خود به ارث گذاشتند . هرآنکه امروز ما به اسم اساسین میشناسیم آزادی و هستی خود را مدیون آدم و حوا هستند.بدون آنها گمراهی بشر ابدی می بود. نمایی از شهر عدن
سر منشأ قصه ی اساسین ها ! ( قسمت سوم : معابد ، نابودی ، منجی )
پس از رهایی نسل بشر ، انسان ها با دنیایی پر از رمز و راز و مکان هایی ناشناخته و عجیب و غریب روبرو بودند ، که اصلی ترین آن مکان ها معبدهایی بودند که در اعماق زمین به دست اربابان قبلی با هدف پیشگیری از نابودی احتمالی حیات بر روی کره زمین ساخته شده بودند.
این معبدها طوری ساخته شده بودند که در صورت هرگونه نابودی و فاجعه به عنوان آخرین پناهگاه و امیدی برای بقای نسل باشند.سیستم ساخت این معبدها بسیار پیچیده و دقیق بود و با تکنولوژی بسیار پیشرفته اربابان ساخته شده بود.آنقدر پیشرفته که با فرمان صوتی دیوار سنگی جا به جا و با حرکت بر روی سنگ ها مسیر بعدی باز شود.
.
هدف هر معبد به طور جداگانه برنامه ریزی شده بود ، یکی برای رساندن پیام (معبد زیر واتیکان) ، یکی برای نگهداری از سیب بهشتی (معبد کلوسیوم) ، یکی هم برای نجات دنیا (معبد اصلی). ولی این معابد تا آن زمان به درد کسی نخوردند چون به دلایلی نتوانستند جلوی فاجعه ای که اتفاق افتاد را بگیرند، فاجعه ای که جان بسیاری از انسان ها و تقریبأ آخرین بازمانده های اربابان را گرفت.
این نابودی از فعالیت های نامعمول سطح خورشید به وجود آمد به طوری که تقریبأ سطح کره زمین را نابود کرد.ولی 10 هزار انسان زنده ماندند و البته تعداد بسیار اندکی از اربابان قبلی.آنها به کمک هم دنیای خود را از نو ساختند و اربابان در گذر زمان از صحنه تاریخ محو شدند ولی معبدهایشان با همان خاصیت ها باقی ماند.
اکنون سالیان درازی گذشته و دوباره خطر نابودی نسل بشر نزدیک است و یک نفر مسئولیت نجات جان انسان ها را دارد ، دزموند مایلز ، اساسینی که خودش دوست نداشت اساسین باشد ولی مسیر زندگی اش او را به جایی کشانده که منجی انسان ها باشد و آنها را از نابودی نجات دهد.
خیانت (سری مطالب Assassin's Creed)
همه ما در پایان AC : Brotherhood زمانی که جونو دزموند را مجبور کرد تا لوسی را بکشد شوکه شدیم ، و دلیل آن را هم نفهمیدیم. تا زمانی که لاست آرشیو منتشر شود این راز هنوز سر به مهر باقی مانده بود.
لوسی از همان ابتدا با دزموند رابطه خوب و کمی احساسی داشت ، او با نشان دادن انگشت قطع شده خود به دزموند نشان داد که یک اساسین است و کار کردنش در آبسترگو پوششی برای جاسوسی است ، همین دلیل اعتماد دزموند به او شد. زمانی که دکتر ویدیک کارش با دزموند تمام شد تصمیم گرفت حذفش کند ولی لوسی به او گفت که هنوز به دزموند برای آزمایش های دیگری نیاز دارند تا کمی وقت بخرد. پس از مدتی لوسی برای فراری دادن دزموند آمد و آنها به کمک هم از آن ساختمان پر از نگهبان و مرزهای امنیتی فرار کردند!
پس از فرار به مخفیگاهی رفتند که در آنجا دو اساسین دیگر منتظر آنها بودند ، شاون و ربکا. آنجا وسایل تجهیزاتی کامل مثل آنیموس و ... در اختیار داشتند که دزموند با کمک آنها میتوانست مثل زمانی که در آبسترگو بود به خاطرات اجدادش سفر کند.
هدف آنها پیدا کردن سیب بهشتی و نجات دنیا که تا چند ماه دیگر نابود میشد بود.همه چیز بر وفق مراد بود تا زمانی که آبسترگو آنها را پیدا کرد و آنها مجبور به ترک آنجا شده و به مخفیگاه دیگری رفتند و پس از کاوش های فراوان بلاخره توانستند مکان سیب بهشتی را پیدا کنند. زمانی که آنها به سیب رسیدند دزموند با لمس سیب در یک حالت توقف زمان فرو رفت و اختیاری هم از خود نداشت. هیدن بلید خود را بیرون کشیده و با آن لوسی را کشت! جونو (الهه ای که فقط دزموند او را میدید و حرف هایش را میشنید و یکی از همان موجودات قبل از ما) دزموند را مجبور کرده بود تا لوسی را با دستان خودش بکشد.دلیل کشتن لوسی چه بود؟ خیانت کار بودنش ؟ یا به کما رفتن دزموند برای حل کردن خاطراتی که او را به تداخل زمان (Nexus of time) و دیدار با دیگر الهه ها میرساند ؟ باید گفت هردو!
لوسی تمام مدت به تمپلار ها خدمت میکرد، تمام فرار کردنشان از آبسترگو و تلاش برای یافتن سیب اهداف از پیش تعیین شده ی تمپلار ها بود که لوسی تا آخر کار بسیار زیبا آنها را اجرا کرد. "لوسی ، الان وقتشه که گذشته تو به کار بیاد . اگر آزمایشاتمان با دزموند در آنیموس به خوبی پیش نرفت تو اونو از ابسترگو خارج میکنی . اونو جایی ببر که احساس راحتی بکنه و رازهایش را افشا کند" "دزموند تو رو به سیب میرسونه و تو اونو برای ما میاری . ما رو تو حساب میکنیم ، لوسی تو به خوبی به محفل تمپلار ها خدمت کردی و ما هیچ وقت وفاداری تو رو فراموش نمیکنیم" (نمونه ای از سخنان دکتر ویدیک با لوسی در آخر ویدئو شماره ۶ لاست آرشیو)
لوسی قرار بود پس از پیدا کردن سیب بهشتی آبسترگو را با خبر سازد تا با عملیاتی دزموند و شاون و ربکا را دستگیر کرده و سیب را در اختیار بگیرند ولی از این که جونو مثل نگهبان و پشتیبان از "دزموند" و "سیب" و "نجات دنیا از نابودی" حمایت میکرد غافل بود. با اینکه لوسی به هدف خود نرسید و کارش نا تمام ماند ولی تاثیر خود را روی دزموند گذاشت ، چون با او رابطه احساسی برقرار کرده بود و خیانتش ضربه سنگینی بر روحیه دزموند دارد. باید دید اکنون که دزموند از کما در آمده چه حسی نسبت به این قضیه دارد و چه تاثیری بر روند کار او می گذارد ، آیا او میتواند دنیا را از نابودی نجات دهد ؟!!
>> با جستجو هایی که داشتم آخر سر در Assassin's creed Wiki دریافتم که جسد لوسی در اطراف رُم به دست اساسین ها سوزانده شده و شاون هم مسئول گزارش به ویلیام مایلز بوده ، پس از آن همگی ایتالیا را به مقصد آمریکا ترک کردند <<
نویسنده : محمد رضا رهنما
---------- نوشته در 05:57 PM اضافه شد ---------- نوشته قبلی در 05:50 PM ارسال شده بود ----------
امیدوارم که لذت کافی رو برده باشید :d و البته یادتون نره این مطلابم واسه چند ماه قبل انتشار AC3 هست ایرادی داشت با ذهن خودتون حلش کنید .
پاسخ : Assassin Creed:Trivia|پست اول حتما خوانده شود Spoiler Warning*|
دوستان تو این لینکی که میزارم داجب نصب dlc assassin creed 3 نوشته.امتحان کنید اگه جواب داد بگید. gametrainersave.com/2012/11/01/assassins-creed-3-xbox360-mayan-temple-join-or-die-dlc-download/
دوستان یه چند تا Easter Egg از AC 3 میزارم امیدوارم خوشتون بیاد:
1.Assassin Turkey
توی این Easter Egg جالب باید پشت خونه خودتون باید کاور بگیرید.اینم عکس هاش:
(عکس ها همه بند انگشتی هستند.از کیفیت پایین عکس ها هم عذر میخوام)
اینجا خونه شماست!
حالا راه خود را از سمت چپ خانه پیش گرفته و در مکانی به شکل زیر کاور گرفته و سوت بزنید:
دقیقا باید در اینجا کاور گرفته و سوت (Whistle) بزنید
حالا درست در پشت سر شما بوقلمونی ظاهر میشود که از میان علف ها به سمت شما می یاد.در اینجا باید نزدیک بوقلمون رفته و رمز معروف کونامی را بزنید (4,4,2,2,1,3,1,3
E, SPACE) (در نسخه PC) اونوقت این بوقلمون ظاهر واقعی خودش رو نشون میده!
خودش است!
2.The Headless Horseman
این Easter Egg دیگه واقعا آخرشه! این،اشاره به داستان افسانه ای The Headless Horseman داره،سواری بدون سر و با اسبی سیاه که اقدام به گرفتن جان و قطع کردن سر اهالی دهکده میکند.برای بدست آوردن اطلاعات بیشتر به ویکیپدیا مراجعه کنید و یا فیلم این افسانه ترسناک رو ببینید که با همین نام ساخته شده.قابل توجه دوستان که کدوی ترسناک و معروف هالووین هم از داخل همین رمان ترسناک قدیمی اقتباس شده!
ابتدا شما باید به این مکان از Frontier برید و با مردانی که آنجا کمپ زده اند صحبت کنید:
آن مردان در اینجا کمپ زده اند
سپس شما بعد از حرف زدن با مردان باید به محلی به نام Troy's Wood بروید
محدوده دقیق قرارگیری هر منطقه در نقشه:
سپس شما باید در این منطقه،و در محدوده سبز رنگ مشخص شده جستجو کنید و سپس شما جنازه مردی را میبینید که بر روی زمین و وسط راه روی زمین افتاده.بدن او را جستجو کنید و آنوقت شما یک Cut-Scene میبینید و...
جنازه آن مرد بر روی زمین!
دوستانی که میخوان لحظه دیدار با Headless Horseman براشون اسپویل نشه اسپویلر زیر رو لطفا باز نکنند
بله،و او با خنده ی شیطانی اش و کدوی ترسناک و درخشانی که به سر گذاشته به شما نگاه میکند و میترساند و سپس مثل همیشه ناپدید میشود!
...................................
دوستان گلم امیدوارم این Easter Egg ها رو پیدا کنید و لذت ببرید.
اگر دوستان خوششون اومد انشاا... قسمت بعدی و پایانی رو هم قرار میدم.
امیدوارم از این مقاله لذت برده باشید
جالب بود Easter Egg هاش
فعلا دوستمون صفحه رو با عکساش ترکونده . رسما 5 دقیقه میخواد تا کامل لود شن !!
کسی اینجا لینک رمان های بازی رو نداره ؟ حداقل اسماشونو واسم بزارید تا خودم برم دنبالشون
یه سوال دزموند مرد دیگه درسته، یعنی احتمالا برای شماره بعدی باید منتظر یه داستان پیچیده تر باشیم.
این رو هم میخواستم بگم که اونجا جونو بهش گفت دستت رو بذار روی این گوی و فقط یه لحظه طول میکشه و سریع راحت میشی ولی بدبخت وقتی دستش رو گذاشت یه ربع شوک داشت و تکون خورد تا افتاد و مرد.
خواهش . یه دونه سیب های بهشتی هم هست که اگه پیداش کردم میارم میذارم چون سایتی که توش نوشتم پُکید :d ( این بند انگشتی رو من بلد نیستم اگه بودم حتماَ واسه بالاییا میذاشتم )
چی گذاشتی ناقلا توی این فایل 1 که فایر فاکس صفحه تهاجمی اعلامش کرد دست بردار از این کارا
چی گذاشتی ناقلا توی این فایل 1 که فایر فاکس صفحه تهاجمی اعلامش کرد دست بردار از این کارا
چی گذاشتی ناقلا توی این فایل 1 که فایر فاکس صفحه تهاجمی اعلامش کرد دست بردار از این کارا **********************************************************************************************************
سلام خدمت همگی دوستان.
توی این مدت که نبودم خیلی اتفاقات افتاد که باعث شد از دنیا عقب بیوفتم.
الان دقیقا نمیدونم کی به کیه!
به هر حال!بلاخره بعد از کلی تلاش ،تونستیم کتاب Assassin's Creed: The Secret Crusade رو با فرمت های مختلف پیدا کنیم،حالا چیزی که از همه شما دوستان میخوام اینه که کتاب رو دانلود کنید و نظر نهایتونو اعلام کنید:
1.ترجمه کل کتاب که 3 ماهی طول میکشه.(ترجمه من یا بقیه دوستان یا همگی با هم)
2.خلاصه کردن و سپس ترجمه آن که،لازم به ذکر هست که از اونجایی که من قبلا خلاصه کتابو توی ویکی خوندم،(البته فقط سرخط بعضی اتفاقات مهم بود بدون توضیحات کافی)به سلیقه خودم کتابو از حدودا 500 صفحه به 100 صفحه خلاصه کنم.
دوستان یه چند تا Easter Egg از AC 3 میزارم امیدوارم خوشتون بیاد:
1.Assassin Turkey
توی این Easter Egg جالب باید پشت خونه خودتون باید کاور بگیرید.اینم عکس هاش:
(عکس ها همه بند انگشتی هستند.از کیفیت پایین عکس ها هم عذر میخوام)
اینجا خونه شماست!
حالا راه خود را از سمت چپ خانه پیش گرفته و در مکانی به شکل زیر کاور گرفته و سوت بزنید:
دقیقا باید در اینجا کاور گرفته و سوت (Whistle) بزنید
حالا درست در پشت سر شما بوقلمونی ظاهر میشود که از میان علف ها به سمت شما می یاد.در اینجا باید نزدیک بوقلمون رفته و رمز معروف کونامی را بزنید(بالا،بالا،پایین،پایین،چپ،راست،چپ،راست،A،B را بزنید) اونوقت این بوقلمون ظاهر واقعی خودش رو نشون میده!
خودش است!
2.The Headless Horseman
این Easter Egg دیگه واقعا آخرشه! این،اشاره به داستان افسانه ای The Headless Horseman داره،سواری بدون سر و با اسبی سیاه که اقدام به گرفتن جان و قطع کردن سر اهالی دهکده میکند.برای بدست آوردن اطلاعات بیشتر به ویکیپدیا مراجعه کنید و یا فیلم این افسانه ترسناک رو ببینید که با همین نام ساخته شده.قابل توجه دوستان که کدوی ترسناک و معروف هالووین هم از داخل همین رمان ترسناک قدیمی اقتباس شده!
ابتدا شما باید به این مکان از Frontier برید و با مردانی که آنجا کمپ زده اند صحبت کنید:
آن مردان در اینجا کمپ زده اند
سپس شما بعد از حرف زدن با مردان باید به محلی به نام Troy's Wood بروید
محدوده دقیق قرارگیری هر منطقه در نقشه:
سپس شما باید در این منطقه،و در محدوده سبز رنگ مشخص شده جستجو کنید و سپس شما جنازه مردی را میبینید که بر روی زمین و وسط راه روی زمین افتاده.بدن او را جستجو کنید و آنوقت شما یک Cut-Scene میبینید و...
جنازه آن مرد بر روی زمین!
دوستانی که میخوان لحظه دیدار با Headless Horseman براشون اسپویل نشه اسپویلر زیر رو لطفا باز نکنند
بله،و او با خنده ی شیطانی اش و کدوی ترسناک و درخشانی که به سر گذاشته به شما نگاه میکند و میترساند و سپس مثل همیشه ناپدید میشود!
...................................
دوستان گلم امیدوارم این Easter Egg ها رو پیدا کنید و لذت ببرید.
اگر دوستان خوششون اومد انشاا... قسمت بعدی و پایانی رو هم قرار میدم.
امیدوارم از این مقاله لذت برده باشید
اولیش که خب یه Easter Egg بود، البته اینو بگم که دقیقا لازم نیست اونجا کاور کنید، هرجایی کاور کنید و سوت بزنید بوقلمون میادش، حداقل توی نسخه pc که اینطوری بود.
در مورد اون Headless Horseman هم توی یه کوئست میبینیدش خودشو، نمیدونم چطوری زودتر بدون اینکه کوئستو بگیری بازی گذاشته شما ببینیدش
کلا توی Frontier یه سری کوئست هایی هست به نام Frontiersman که شایعاتی رو میگن و کانر میره صحتشون اطلاع بیابه، یه بار در مورد یه روحی میگفتن که جلوی فانوس دریایی، یه بار در مورد Headless Horseman که کانر میره و میبینه، یه بار در مورد روح سرگردان و اینجور چیزا، به نوع خودش جالب بود پیشنهاد میکنم حتما برید. البته اکثرشون ساختگی هستند
سلام.الان آخر بازی نشون داد که داره دنیا نابود میشه و یه مرده که گزارش میداد گفت که حمل و نقل و پرواز ها کنسل شدن و یه ابر عجیبی آسمون رو فرا گرفته.خوب این یعنی این همه زحمتی که دزموند کشید همش کشک!؟دوستانی که DLC های AC3 رو بازی کردن چیزی داشت که سوالات نسخه 3 رو حل کنه؟یعنی کلا DLC چیز جالبی داشت؟امکان داره واسه AC3 مثل نسخه AC2 که چندتا نسخه اضافی مثل brotherhood داشت نسخه دیگه ای ارایه بدن?خوب اینطوری که خیلی کار دزموند بیخودی تموم شد