بیوگرافی مختصر از المعلم
هر عزیزی که به نظرش میرسه من یه جای مقاله رو اشتباه نوشتم یا چیز بیشتری میدونه خواهشا بگه
اطلاعات شخصی
اسم کامل: المعلم وضعیت:مرده در سال 1191-مصیاف-سوریه
اطلاعات سیاسی
وابسته به :اساسین ها و تمپلارها(شوالیه های معبد)
وجود داشته در:
Assassin's Creed: Altaïr's Chronicles
Assassin's Creed
صدا پیشه:
Peter Renaday
تنها فرق من با استادت(المعلم) این هست که اون نمیخواست(در قدرت) شریک باشه.
رابرت دی سابل به الطیر
المعلم استاد اعظم assassin در سوریه در خلال جنگ صلیبی سوم بود.استاد الطیر همچنین به طور کاملا پنهانی عضور تمپلارها نیز بود(شوالیه های معبد)
بیوگرافی
Assassin's Creed: Altaïr's Chronicles
در سال 1191 بعد از میلاد،المعلم به شاگردش الطائر ماموریت پیدا کردن جام شراب مقدس را داد.
وی در این بازی ریش های کوتاه تر و به رنگ سیاه داشت.
Assassin's Creed
المعلم:من سندی رو پیدا کردم
الطائر:چه سندی؟
المعلم:هیچ چیز درست است.همه چی میسر شدنی است
That nothing is true and that everything is permitted!(شاید ترجمه ی مختلفی داشته باشه)
المعلم به الطیر در مصیاف
در 1191،المعلم الطائر رو برای بازگرداندن گنجی که در زیر معبد سلیمان پنهان شده میفرستد تا آن را به مصیاف بازگرداند
الطائر در این ماموریت با دو اساسین دیگری همراه بود،Malik A-Sayf و برادرشKadar A-Sayf
درون معبد الطائر یکی از اصول مربوط به اساسین ها رو میشکنه با کشتن پیرمردی که نگهبان در ورودی بود.(باید به صورت کاملا مخفی انجام میشد)
بار دیگر در داخل معبد الطائر توسط رابرت دی سابل Robert De Sable استاد اعظم شوالیه های معبد دیده میشه در ادامه رابرات و محافظانش به اساسین ها حمله میکنند.Kadar A-Sayf کشته میشه و براردش مالکMalik A-Sayf دستش را از دست میدهدودر نهایت الطائر با توانایی هایی که داشت فراری را ترتیب میدهد و به مصیاف با تنها همراه خود بازمیگردد.وقتی الطائر به المعلم گزارش شکست در ماموریت را میدهد؛او عصبانی میشود، اما خیلی زود عصبانیتش تبدیل به جنون میشود، وقتی مالک را خون آلود و زخمی میبیند.اوضاع وخیم تر هم میشود،رابرت و تمپلارها به مصیاف حمله میکنند .استاد اعظم اساسین ها با رابرت صحبت میکند و او را متقاعد میکند که با سپاهیانش برگردد.المعلم الطائر را از استادی به نوآموز تنزیل درجه میکند و اختیار و تسلیحات شاگردش را اخذ میکند.
المعلم به شاگرد سقوط کرده ی خود دستور کشتن 9 مرد که باعث رخدادهای جنگ سوم صلیبی شدند از دو طرف مسلمان و مسیحی را میدهد، تا یک بار دیگر به الطائر شانس این را بدهد درجه ی خود را ارتقا دهد و باردیگر خودش را ثابت کند.
الطائر به سرزمین مقدس سفر میکند و اهداف را شکار میکند.موقعی که به رابرت دی سابل مرد شماره نه میرسد ،استاد اعظم تمپلارها حقیقتی درباره استاد اعظم اساسین ها افشا مکیند.وی به الطائر میگوید که المعلم خودش تمپلار بوده،گنجی که در زیر معبد سلیمان پنهان بوده در واقع piece of eden بوده و نقشه ی تمپلارها این بود که از آن استفاده کنند تا ذهن مردم را کنترل کنند،با این حال المعلم کسی بود که میخواست قدرت مطلق باشد او در تقسیم قدرت شریک نمیخواست.
الطائر این حرف رابرت را باور نمیکند و خود مصیاف میرود تا شاهد حقیقت باشد.وقتی که به مصیاف میرسد مردم را هیبنوتیزم شده میابد. الطائر به سمت اقامتگاه المعلم میرود در این بین اساسین ها که هیبنوتیزم شده بودند الطائر را خیانت کار دانستند و به او حمله ور شدند الطائر به راحتی چند تنشان را کشت اما هرچه جلو تر میرفت تعداشان بیشتر شد در حین مبارزه مالک و یارانش میرسند و به الطائر کمک میکنند تا راه خود را باز کنند عجیب است که آنها تحت کنترل در نیامده بودند.الطائر در قلعه المعلم را میابد و میفهمد که همه ی چیزی که درباره ی کشتن 9 مرد دانسته بود دروغ بوده و وی ابزاری بوده تا اهداف استادش را کامل کند.بعد از مبارزه با 9 کپی از 9 فردی که در بازی ترور کرده بودیم نوبت به مبارزه با المعلم میرسد و در انتها الطائر استاد خودش را میکشد.در حین مرگ المعلم باور نمیکند که شاگرد خودش وی را کشته و به او میگوید که الطائر نمیتواند piece of eden را نابود کند
.بعد از مرگ المعلم مقامش به الطائر میرسد:استاد اعظم اساسین های مصیاف!
ویژگی ها شخصیتی
المعلم خردمند و دقیقا مانند یک رهبر شایسته کلام آرام و رسایی دارد.او هرگز درباره مسائل شخصیش صحبت نمیکرد.گاهی اوقات مرموز و گاهی دمدمه مزاج خودش را نشان میداد.هنگامی که مردم ازش سوال میپرسیدند،موضوع را عوض میکرد یا جواب های غیر منتظره میداد یا به قول الطائر:بسیار عمیق.
اقرار به گناه در کارش نبود اما خودش پنهان کاریهای بسیاری داشت
یک شهر محتاطانه در جنگل و کوه های سوریه داشت که بیشتر وقت خود را صرف خواندن و آموزش میکرد.
با تلاش های بسیار او محفلش به مبهم کردن کارهایش رسید و کسی سر از کارهایشان درنمیاورد.به این شوند در باب آنها افسانه ها و شایعات رواج یافت.
المعلم هیچ نگرانی بابت قتلهای سیاسی که به دست او انجام میشد نداشت بلکه آنها را به خوبی آموزش میداد/
قوه ی ادراک و آگاهی رهبر اساسین ها با فلسفه در آمیخته بود.این دانش او باعث استخدام شدن افراد زبده و کارآمد در میشد.
او موعظه گر عقیدشان بود و تنها عقیده را عامل موفقیت برادری و آشتی میدانست.او بر روی عقیده ای پافشاری میکرد که میتوانست آشتی را به خوبی نگه میداشت.
در یکی از پندهایش به الطائر میگوید که دشمنهایش را جن زده نکند:
هرگز به قربانی هایی که ازشان نفرت داری پناهگاه نده،برای هر چیزی سمی وجود دارد
رهبر اساسین ها اغلب فرزندانش را (اساسین ها)جنگجویان سیاسی استخدام میکدد.
کسانی که ماموریت را انجام میداند به آنها ثروت فراوان از همه لحاظ میداد،اما متنفر از شکست بود و تحمل خائنین را نداشت.
آخرین حرفهای المعلم:
(المعلم بر روی زمین میافتد و piece of eden از دستش جدا میشود و بر روی زمین غل میخورد.
المعلم:غیر ممکنه!شاگردان معلمانشان را شکست نمیدهند
الطائر:هر چیزی ممکنه اتفاق بیافته...
(Arabic
La shai' waqee mutlak bl kollin mumkin. (English : Nothing is true, everything is permitted* )
یا هیچ چیز درست است..همه چی میسر شدنی است یا هیچ چیزی واقعی نیست،بلکه هر چیزی ممکن است
المعلم:پس به نظر میرسه که تو بردی.برو و جایزه ات رو بخواه(بگیر)
الطائر:تو آتش رو در دستت نگه میداشتی پیرمرد،این باید نابود شه!
المعلم:نابود کردنش تنها چیزیه که میتونه جنگهای صلیبی را تموم کنه و یک آشتی واقعی رو برقرار کنه؟هرگز!!
الطائر:من اینکار رو میکنم....
المعلم: بعدا میبینیمش......
از گوشه و کنار
*همه ی اساسین ها باید نه انگشت داشته باشند چون جز قانونشون هست و با قطع کردن انگشتشون وفاداریشون رو نشون میدند،اما المعلم 10 انگشت داره!
*درAssassin's Creed: Altaïr's Chronicles,المعلم جوانتر و با ریشهای سیاه نمایش داده میشه و با لباس های متفاوت
*تخمین زده میشه سن او در بازی اول 50 سال بوده
*وقتی در مرحله ی آخر او از جایی به جای دیگه تله پورت میشه میتوانید با پرتاب چاقو او را بزنید و نزدیکش بروید و راحت تر بکشیدش
*در همان مرحله شما آزادنه میتوانید حرکت کنید از دیواری برید بالا و با hiden blade میتوانید او را بکشید
* کامیک بوکی در وبسایت penny arcade هست که نشان داده میشود که الطائر به دنبال شخصی است که شبیه اساسین ها هست،در آن رابطه ی پدر و پسری بودن الطائر و المعلم بیان میشود جاییکه هدف تعقیب شده به الطائر میگوید:
من فکر میکنم که او را (المعلم) در چهره ی تو میبینم
*المعلم بسیار شبیه شخصی به نام رشیدالدین سینان(یا راشد الدین)داعی بزرگ قلعه ی مصیاف هست که به شیخ کوهستان معروف هست که در سوریه بوده و زمان مرگش و اقداماتش بسیار شبیه المعلم و سیر زمانی assassin creed میباشد.