حالا که بحثِ A silent voice شد، بهتره یه اشارهای هم به مانگاکایِ این مانگای دوست داشتنی، یعنی بانو Ooima yoshitoki بکنیم. علاوه بر A silent voice، یوشیتوکی چند سالی هست که شروع به نوشتن کار جدیدش کرده و به صورت هفتگی هم چاپ میشه. مانگایِ جدیدش، یعنی To you, the immortal، از نظر فضاسازی تفاوت قابلتوجهی با A silent voice داره. توی نگاه اول، سخته که باور کنی این دو داستان به وسیلهی یه نفر نوشته شدن. فضایِ To you, the immortal به مراتب تاریکتر از A silent voice هست. به غیر از این، ژانر داستان اصلا فانتزی هست. ولی با همهی این تفاوتها، وقتی توی عمق این دو مانگا میریم، متوجهی شباهتها هم میشیم. توی هر دو مانگا، مانگاکا رفتار انسانها رو از نگاه فردی که متفاوتتر از بقیه است، داره نقد میکنه و توی هر دو مانگا، عواطف و احساسات به بهترین و درستترین شکل ممکن نشون داده شده. منظور از درست بودن، اینه که احساسات به اندازه نشون داده شدن و بیان احساسات به صورت اغراق شده و ملودراماتیک نیست. از این نظر Ooima yoshitoki خیلی منو یادِ Yagi Norihiro میاندازه. نورهیرو هم کار اول و دومش (Claymore و Legend of an angel) از نظر ستینگ و فضاسازی کاملا متفاوت بودند، ولی درون مایههای یکسان داشتن.
حالا این مسائل خیلی مهم نیست
یه مانگای خیلی خوبی پیدا کردم، قصد داشتم معرفیش کنم. البته میدونم علاقهی خیلی کمی به خوندن مانگا دارید
قبلش بازم میگم، دوستان حتما برید و Spy X Family رو بخونید. این لذت رو، فقط به خاطر مانگا بودنش، از خودتون دریغ نکنین
اما بریم سراغ مانگایی که میخوام معرفی کنم: Deus X Machina. اسم داستان هوشمندانه انتخاب شده. داستان هیچ ربطی به deus ex machina که یه تکنیک داستان نویسی هست، نداره. اگرم دقت کنین میبینین که حرف اول Deus و Machina با حروف بزرگ نوشته شده. این دو اسم، اسم پروتاگونیستهای داستان هستند. داستان توی دنیایی اتفاق میافته که ظاهر استیم پانکطور داره. توی این دنیا، سالها پیش جنگ بزرگی رخ داده و توی این جنگ از ماشینهای کشتاری به نام Clock Worker استفاده میشده. Clock Worker ماشینهایی هستند که در ظاهر با چرخ دنده و ... کار میکنند، ولی دارای قوهی تفکر هم هستند. بعد از اتمام جنگ، این ماشینهای کشتار بدون استفاده میمونن و توی سراسر سرزمین پخش میشن و خوب، به خاطر ماهیتی که داشتند، شروع به درست کردن خرابی و آشوب میکنند. دو شخصیت اول داستان توی سازمانی کار میکنند که وظیفهشون نابود کردن این ماشینها هست.
مهمترین ویژگی داستان تا به الان، شخصیت اول داستان، یعنی Machina بوده. شخصیت پردازی Machina بزرگترین نقطهی قوت داستان بوده. علاوه بر شخصیت پردازی خوب، داستان ریتم خوبی هم داره. با وجود این که مانگا کمتر از 30 چپتر داره، ولی تا جایی که من خوندم، ریتم و همچنین روایت داستان واقعا عالی بوده. امیدوارم با همین فرمون مانگا جلو بره:
Deus Ex Machina (Title) - MangaDex