خب به مناسبت 1000 صفحهای شدن تاپیک یه کامنتی بدیم دورهمی. :d
همونطوری که احتمالاً میدونید یا شایدم ندونید که مهم نیست چون خود منم تا چند وقت پیش نمیدونستم (:d) چند وقت/سالی هست که کٌرهایها بعد از فتح قلههای موفقیت با Manhwaهای (همون مانگاهای کرهای) فوقالعاده و بعضاً شاهکارشون رفتن سراغ لایت ناول تا یه حالی هم به این وضعیت افتضاح لایتناولهای ژاپنی بدن که از هر 100 تا هر 100تاش تو ژانر هارم-اچی دسته بندی میشه و فقط زیرشاخش فرق داره... یعنی یا هارم اکشنه، یا هارم کمدی، یا هارم رمانس، یا هارم فانتزی و به همین ترتیب الا ماشالا!
چند وقتی بود دو تا از بچهها و دوستان قدیمی همون سایته خدابیامرز (Fakku) گیر داده بودن به من که تو که انقدر عشق لایتناول و کتابی بیا برو این کارهای کرهای رو بخون که ترکوندن و فلان و بیسار... منم از اونجایی که به شیوه نیاکان و اجداد خودم با سیستم غارنشینی بزرگ شدم اتوماتیک به چیزهای جدید حملهور شده و قسم و آیه که اصلاً جون داداش کُرهای جماعت و چه به لایتناول و این حرفا. (در جریان باشید که این حرفها رو من بعد از خوندن تعداد بسیار زیادی منهوای کرهای فوقالعاده زدم که نشاندهنده فرهنگ وزین، غنی و روحیه «جنگ جنگ تا پیروزی» اینجانبه! :d)
اوضاع به همین منوال پیش رفت تا چند وقت پیش که وسط خوندن جلد سوم Hyouketsu Kyoukai no Eden بودم که دیدم دیگه کشش ندارم و اگه یک صفحه دیگه از این مضخرف رو بخونم یا خودمو آتیش میزنم یا با کشیدن گل واژه به سرتاپای خاندان نویسنده محترم برای یکباره دیگه فرهنگ غارنشینی خودمو به رخ میکشم.
همین قضیه باعث شد که برم سراغ دو تا از کارهای پیشنهادی تا ببینم چی به چیه.... که ای وای من....! :d
مدتها بود که داستانهای به این جذابی نخونده بودم... عالی بودن هر دوتاشون و خیلی بهم حال داد خوندن و انتظار برای ادامهشون، باسه همین گفتم بیام یه توضیحی راجع بهشون بهتون بدم که شاید شما هم رفتید سراغشون، البته میدونم که انیمهبین/مانگاخون جماعت اصولاً حال و حوصله کتاب خوندن نداره... ولی انصافاً به خودتون این ظلم و نکنید... یعنی بد چیزی رو دارید از دست میدید، مخصوصاً اگه طرفدار کارهای شونن باشید. :d
اول از همه بگم که میدونید که کرهای ها امپراطور MMOان... تقریباً نصف MMOهایی که ساخته میشه تولید کشور کره است.
همین علاقه دیوانهوار کرهایها به MMO کاری کرده که این داستانهای رفتن تو بازیهای MMO و زندگی کردن تو بازی (مثل Sword Art Online و Log Horizon) حسابی اونجا معروف و محبوب باشه.
البته این دو تا کاری که میخوام معرفی کنم و با SwordArtOnline مقایسه نکنید که اصلاً توهین به حساب میاد!
من خودم خیلی وقت پیش که Sowrd Art Online رو خوندم خیلی باهاش حال میکردم و کلی هم اینجا براش تبلیغ کرده بودم، ولی چند وقت پیش نشستم یکبار دیگه خوندمو دیدم انصافاً اصلاً در اون حد نیست و خیلی باقالیه، (:d) چون تقریباً اولین داستان این سبکی بود و برای آدمهایی مثل من تحقق رویای بچگیشون تو یه داستان بود (رفتن تو بازی) بصورت جوگیرانهای خیلی بهم حال داده بود. :d (این صحبتها راجع به کتابهای SAO هست وگرنه اقتباس افتضاحی که به اسم انیمه دادن بیرون بنظرم اصلاً ارزش وقت تلف کردن هم نداره)
بگذریم...
---------------------------------------------------------------------------------------------
Legendary Moonlight Sculptor
Lee Hyun پسری 20 ساله و شخصیت اصلی داستانه که تو معروفترین بازی MMO در کشور کره بنام The Continent of Magic قویترین شخصیت بازی رو کنترل میکنه، شخصیتی که به خاطر قدرت بی حد و حصر خودش به «خدای جنگ» معروفه.
لی تصمیم میگیره که مشغول بکار بشه تا بتونه به تامین خانوادهاش (مادر بزرگ و خواهرش) کمک کنه برای همین بیخیال بازی کردن میشه و تصمیم میگیره که کاراکتر بازیش رو بفروشه، وقتی خبر فروش کارکتر لی تو نت پخش میشه عملاً برای خریدش بین کمپانیهای بزرگ جنگ میشه و بالاخره کرکتر لی به قیمت 3 بیلیون «وون» (واحد پول کره) که تقریباً برابر 9 میلیارد تومان ما هست به فروش میرسه! :d
لی یک شبه پولدار میشه ولی بخاطر بدهی سنگینی که خانوادهاش سالها به نزول خور جماعت داشتن یک شبه تمام ثروتشو از دست میده و مبلغ خیلی خیلی اندکی براش باقی میمونه... لی با پول باقی مونده یه خونه خیلی کوچیک برای مادربزرگ و خواهرش اجاره میکنه... بعد از این مسئله لی تصمیم میگیره وارد جدیدترین بازی MMO بنام Royal Road بشه و نشون بده که تاریخ میتونه دوباره تکرار بشه و تبدیل به بهترین و قدرتمندترین فرد در دنیای بازی بشه تا بتونه پول از دست رفته رو دوباره بدست بیاره.
داستان روایتگر سفر پرماجرای لی در دنیای بازی Royal Roadه.
تا حالا 46 جلد از کتاب منتشر شده که اکثرش ترجمه انگلیسی داره (Fan Translate) و تا جلد 21 رو به راحتی و از جلد 21 به بعد رو به سختی میتونید گیر بیارید. :d
LMS پرفروشترین سری کتاب تو کشور کره هست و نزدیک 350 میلیون خواننده مختلف تا حالا داشته (آمار تعداد خواننده ربطی به فروش بالا نداره) و هر سال بعنوان پرفروشترین کتاب دیجیتالی کره هم انتخاب میشه.
---------------------------------------------------------------------------------------------
Ark
«کیم هیون وو» شخصیت اصلی داستان پسری هست که زندگی خیلی خوش و خرمی رو به لطف پول و ثروت پدرش داره و چیزی از سختی و بدبختی نمیدونه.
اوضاع همینجوری خوب و خوش برای کیم پیش میره تا اینکه یکروز از طریق تماس تلفنی بهش خبر میدن که پدر و مادرش با ماشین تصادف کردن، در اثر این تصادف پدر کیم میمیره و مادرش هم لت و پار میشه و با یه اوضاع خیلی داغون و وخیمی میره بیمارستان.
زندگی خوب و راحتی که کیم داشته یه شبه از بین میره و بخاطر یکسری اتفاقهای دیگه و خرج و مخارج بیمارستان و... مجبور میشه خونه و زار و زندگی رو بفروشه و هر چی داشتن و نداشتن و از دست بده و بره تو یه خونه که بیشتر مثل انباری میمونه زندگی کنه.
چند سال از این قضیه میگذره و کیم روزی 4-5 ساعت از وقتش رو به نگهداری و مراقبت از مادرش اختصاص میده و باقی ساعتها رو مثل سگ کار میکنه تا بتونه پول دوا دکتر مادرش و در بیاره.
یکروز یکی از معلمهای قدیمی کیم بهش پیشنهاد میده که برای کار به کمپانی Global Exos بره، شرکت غول و پولداری که قراره به زودی از جدیدترین تکنولوژی خودش پردهبرداری کنه.
کیم میره اونجا و بعنوان یکی از تسترها و بازیکنهای بازی MMO این شرکت انتخاب میشه تا بصورت هفتگی از اتفاقات داخل بازی و مشکلاتش گزارش تهیه کنه.
همین اتفاق ورود به دنیای Sci-fi و روانپریش بازی بالکل زندگی کیم رو عوض میکنه.
Ark دو فصل کتاب داره فصل اول 24 جلده و فصل دوم بنام Ark: The Legend تا حالا 10 جلد ازش اومده و تمام 34 جلد ترجمه شدن (Fan Translate) و براحتی تو نت پیدا میشن.
---------------------------------------------------------------------------------------------
خب این یه خلاصه داستان خیلی کوچیک از 2 تا کتاب بود که تو همون یکی دو فصل اول جلد اول توضیح داده میشه...
داستان هر دو کتاب یکمقدار زیادی پیچیدهتر از این چیزی هست که من نوشتم (مخصوصاً Ark)... راجع به کشش داستانی هم که توضیح خاصی ندارم بدم جز اینکه هر دو تا کارهای شونن-هیجانی فوقالعادهای هستن و تنها وقتی دست از خوندن میکشید که چشاتون داره از کاسه در میاد.
حالا یکمقدار راجع به کیفیت کلی 2 تا کتاب صحبت کنیم:
اصلیترین تفاوت LMS و Ark با نمونههای ژاپنی مثل SAO و LogHorizon اینه که اینجا کسی تو بازی گیر نکرده و تمام شخصیتهای هر دو کتاب (هم LMS و هم Ark) به انتخاب خودشون وارد بازی شدن و هر وقت بخوان میتونن خارج بشن و به زندگی واقعیشون بپردازن... اکثر افراد حاضر در بازی به چشم یه بازی بهش نگاه میکنن نه زندگی و دنیای جدیدی که توش گیر کردن و راه خروجی ندارن.
داستان هم تو هر دو کتاب یه بالانس خیلی خوبی بین اتفاقات زندگی واقعی و بازی برقرار کرده و هر چند فصل یکبار یک فصل به مسائل و مشکلات شخصیتها تو دنیای واقعی میپردازه که خیلی جالب کار شده و حس و حال خیلی بهتری به خواننده میده.
فرق بزرگ بعدی بین LMS و Ark با نمونههای ژاپنی تو اینه که هر دو شخصیت اصلی هم لی (LMS) و هم کیم (Ark) اصلیترین و میشه گفت تنها هدفشون از بازی کردن پول در آوردن و بهبود وضعیت زندگیشون تو دنیای واقعیه... اینجا خبری از نجات جهان و دوستان و برقراری صلح و صفا تو دنیای بازی و پیدا کردن راه خروج برای برگشت به دنیای واقعی نیست و هدف اول و آخر Weed و Ark (اسم شخصیتهای لی و کیم تو دنیای بازی) بدست آوردن پوله... تصاحب منطقه x، کشتن فلان هیولا، انجام ماموریتهای مختلف و... برای بدست آوردن آیتمهای بهتر و خفنتر و فروش اونها به سایر بازیکنان تو سایتهایی مثل eBay برای بدست آوردن پول واقعی و خرج کردن اون تو زندگی واقعی برای رفع مشکلات متعددی که دارن.
این تفاوت LMS و ARK با نمونههای ژاپنی بود... حالا بریم سراغ تفاوت اصلی بین خود LMS و Ark که با اینکه سوژه پلات داستانیشون مثل همه ولی تفاوتهای خیلی زیاد و بنیادی باهم دارن و همین باعث میشه که خوندن هرکدوم یه تجربه متفاوت باشه.
اصلیترین تفاوتها بین این 2تا تو جهان، اتمسفر، روند داستان و شخصیتپردازی کرکترهای اصلی داستانه:
#
Weed (یا همون «لی» شخصیت اصلی LMS) کرکتر فوقالعاده سختکوشیه، یه چیزی 100 برابر ناروتو و تو زندگیش خیلی سختی کشیده و برای رسیدن به یه پول خیلی کمی حاظره سختترین کارهارو بکنه و شخصیت فوقالعاده حریص و "جون به عزراییل قسطی بدهای" داره و از دست دادن یه سکه برنزی بیارزش براش به مثال پایان جهانه! :d
همین گذشته سخت و ناجوری که وید داشته باعث شده که فوقالعاده پوست کلفت و همه فن حریف بار بیاد و تقریباً تو هر سوراخی رسیده برای 2 قرون پول بیشتر دست کرده و برای همین به صورت تخیلی تو همه زمینهها تجارب خیلی زیاد و استعداد فطیری داره و کلاً کرکتر OverPowerی هست (البته شخصیتهای قویتر از Weed تو داستان هستن ولی خب Weed تو همه زمینهها فوقالعاده است نه فقط بازی کردن و داشتن Level بالا و یکجورایی Mr.Perfectه)
البته پرداخت Weed خیلی خوبه و جوری کار شده که اصلاً کرکتر لاشی و نچسبی نیست و در اصل بخاطر نوع تفکر و دید از پایین به بالایی که داره با اینکه نمیشه باهاش همزادپنداری کرد ولی کاملاً شخصیت تک و دوستداشتنی از آب در اومده و دلتون میخواد همینجور دک و دهنه همه رو آسفالت کنه و بره جلو! :d
روایت و پایه اصلی LMS هم بر همین اساسه و سختکوشی، تلاش بیحد و مرز وید برای بدست آوردن پول بیشتر و اهمیت فوقالعادهای که به خانوادهاش میده ستونهای اصلی داستانی رو تشکیل میدن... وید همیشه یه راه و روشی برای مقابله با مشکلات داره و تا جایی هم که ممکنه این راهها با بیان یکسری اتفاقات سعی میشه که منطقی جلوه کنن که گاهی اوقات خوب کار میشه و گاهی اوقات هم فیلم هندی میشه... به صورت کلی LMS داستانش همیشه بالاست و بسیار به ندرت پایین داره و وید یکی پس از دیگری قلههای موفقیت رو طی میکنه.
احتمال زیاد بعد از خوندن LMS هیچوقت از اون بعنوان یکی از بهترین داستانهایی که خوندید یاد نمیکنید (بخاطر نحوه روایت یکطرفه، سبکی که داره و گذاشتن چُس کلاس برای دوستان و رفقا :d) ولی مطمئن باشید اگه طرفدار کارهای شونن باشید همیشه بعنوان یکی از لذتبخشترین و محبوبترین داستانها ازش یاد میکنید... داستانی که با وجود مشکلات و بعضیقسمتهای خندهدارش به طرز عجیب و غیرقابل باوری خوندنش لذتبخشه. :d
#
بریم سراغ Ark (یا همون کیم شخصیت اصلی ARK) که اونم کرکتر سخت کوشی داره (اصولاً اکثر شوننها (نه همشون) نقش اصلی NeverGiveUpی دارن) ولی آرک بخاطر نحوه زندگی که داشته و تا چند سال پیش بچه پولدار حساب میشده تجارب خیلی کمی داره و بیشتر تو کاره آزمون و خطاست... بزرگترین مانور آرک روی قدرت تفکرش هست و اصلاً شخصیت OverPowerی حساب نمیشه... بالا و پایین داستان خیلی زیاده و خیلی جاها آسفالت میشه ولی دوباره برمیگرده، اینبار با یه نقشه بهتر و دقیقتر، شخصیت Ark هم یه کرکتره مخفیکاری هست و بیشتر دنبال خنجر زدن از پشت توی تاریکی به دیگرانه! :d
کلی بخوام بگم داستان Ark بخاطر بالا و پایین داستان، دنیایی که داره،یه دلیل خاص که اسپویل داره و داشتن یک دشمن اصلی و Rival بسیار خفن و قدرتمند داستان باکیفیتتری (نه لزوماً لذتبخشتر) از LMS حساب میشه.
جزییات داستانی هم که تو هر دو تا کتاب بیداد میکنه و اگه RPGباز باشید این همه توجه به جزییات قشنگ روانیتون میکنه. :d
کلاسها، Jobها، تکنیکها، سلاحها، آرمورها، مکانها، استراتژیها، ماموریتها و کلاً همهچیز حتی کوچکترین بخشهای داستانی و حرکاتی که تو بازی انجام میدن با نهایت جزییات بهش پرداخته شده و اگه تاحالا RPG و MMO بازی نکردید بعد از خوندن کتابها میتونید خودتون رو یه Veteran تو سبک بحساب بیارید! :bighug:
راجع به مسائل رمانس هم بگم که اصلاً با مزخرفاته هارمی مثل SwordArt Online مقایسه نکنید... البته وید (شخصیت اصلی LMS) از اونجایی که تو همه چی فوقالعاده است اصولاً دخترهای زیادی هم تو طول داستان به وید علاقهمند میشن ولی داستان پرداخت زیادی به این مسئله نداره و بیشتر در حد نمک قضیه است و با چندتا جمله آخر یه فصل یا یه بخش کوتاه پروندهاش بسته میشه تا چند فصل بعد، البته وید از اونجایی که بسیار گدا صفت هست اصلاً علاقهای به رمانس و زندگی عاطفی نداره، برای اینکه بنظرش برای داشتن دوست دختر باید پول خرج کنی (چیزی که خط قرمز وید حساب میشه! :d)
Ark هم که اصلآً عملاً رمانسی نداره و مانورش رو این قضیه صفره که یکی از بزرگترین نقاط قوت داستان و از دلایل اصلی اتمسفر خوفناکه کتابه.
در کل بخوام یه مثال بزنم میشه گفت Ark بیشتر شبیه Hunter x Hunter هست و LMS بیشتر به ناروتو شبیه... البته مثال دقیقی نیست ولی منظور کلی رو میرسونه و شخصاً فکر کنم دوستان این تاپیک با توجه به خصوصیات و علایقی که دارن بیشتر از ARK خوششون بیاد. (هرچند به صورت کلی LMS کار معروفتر و محبوبتریه)
ختم کلام اینکه از اونجایی که این 2 سری کتاب دقیقاً همون حکم Tower of God رو دارن و هیچوقت انیمهای ازشون ساخته نمیشه تنها راه لذت بردن ازشون خوندن کتابهاست... البته با توجه به نوع روایت و حجم بالای جزییات داستانی نمیشه اقتباس خوبی تو یه مدیای دیگه از اینا در آورد و مسلماً اگه انیمهای هم ساخته بشه باید چیز زبالهای از آب دربیاد (درست مثل منهوای LMS که چند وقتی هست داره میاد و چیز افتضاحیه، اصلاً سراغش نرید!)
اینم اضافه کنم که یادتون باشه این دو تا کار با تمام خوبیهایی که دارن اول آخر
«لایت ناول» حساب میشن (اون قسمت «لایت» خیلی مهمه) پس توقع چه میدونم داستان فلسفی و حل مشکلات هستی و پیچیدگی تخیلی و نگاهی دوباره به سبک و اینجور چیزارو ازشون نداشته باشید و برای گذران وقت و لذت بردن برید سراغشون که فردا-پسفردا نخوره تو برجکتون و بیاید اینجا به روح پر فتوح نیاکان من درود و صلوات بفرستید! :d