عجب قیامتیه این فصل جوجوتسو واقعا با هر قسمتش عشق میکنم. سنگ تموم گذاشتن.
Dekoboko Majo no Oyako Jijou هم بذارید تو لیستتون اگه با طنز احمقانه و کرکترای احمقتر حال میکنید قبلا گفتم فراموش کنید من اسمی ازش آوردم اینقدر که عجیب بود ولی بعد ۵ قسمت میتونم بگم خیلی بامزس
چقدر خوب و با کیفیتن این ۴تا انیمه. هر قسمتم که میریم جلو بهتر و بهتر میشن. عجب فصل چر بار و خفنیه برای طرفدارای انیمه. ۱۴تا انیمه هفتگی برداشتم که حقیقتا یکی از یکی قشنگتر فقط این وسط MF Ghost و بوشوکو برزرک رو بیخیال شدم چون خیلی لوس بودن به نظرم.
داستان آندد آنلاک همینطوری داره جالبتر میشه. هر قسمت یه اتفاقی میفته که بیشتر مشتاق میشی واسه ادامش. قسمت جدید راگنا کریمزون فوقالعاده بود خصوصا پایانش. یعنی جگرم حال اومد بعد دیدنش. شانگریلا هم اولین انیمهی VR MMO هست که میبینم و خیلی خوشم اومده. کامونوهاشی هم انیمه کاراگاهی خیلی عالی. البته چون زمان هر قسمت کوتاه، سرعت اتفاقاتش خیلی بالاس اما بازم خوب از پسش بر اومدن و چیز خفنی ساختن.
پارت دوم Dead mount Death play هم خیلی عالیه. ریتم اتفاقات خیلی سریعتر شده. فصل دوم آنیا هم که عالی. قشنگ همه کرکتراش دو لول احمقتر شدن خیلی خووبه.
خلاصه که واسه هر سلیقهای چندتا انیمه خوب داریم این فصل.
هاجیمه ایسایاما در مصاحبه جدید خود با نیویورک تایمز از شباهت خود با شخصیت ارن و پایان داستان انیمه "Attack on Titan" میگوید:
«وضعیت من در هنگام شروع نوشتن مانگا و در ادامه آن شباهتی زیادی به شخصیت ارن داشت. وقتی که شروع به نوشتن داستان کردم از این موضوع که آنها مانگا را کنسل کنند میترسیدم، افراد خیلی کمی از این موضوع در آن زمان خبر داشتن اما من وقتی شروع به نوشتن داستان کردم پایان داستان رو هم تو ذهنم تصور کردم و بر اساس همان داستان را ادامه دادم. بعد از مدتی که داستان به شدت محبوب شد و افراد زیادی در جهان این مانگا را دنبال میکردند، احساس کردم دارای یک قدرت بی پایان (برای ادامه داستان) هستم.»
«اگر میتونستم پایان داستان در مانگا رو تغییر بدم خیلی خوب میشد. نوشتن یک مانگا باید به آدم احساس آزادی بده، اما اینطور نبود اگه من انسان آزادی بودم و قدرت این را داشتم که نحوه پایان سریال را تغییر بدم حتما تغییرش می دادم و میگفتم که میخوام که داستان را به سمت دیگری ببرم. اما واقعیت چیز دیگه ای بود، داستان من به پایانی که از جوانی برای مانگا تصور کرده بودم، گره خورده بود و به همین دلیل، مانگا برای من تبدیل به یک هنر محدود کننده شد. من دقیقا در وضعیت ارن قرار داشتم و قدرت هایی که به دست آورده بودیم باعث شده بود آزاد نباشیم.»
وقتی ایسایاما از نوشتن آغاز و پایان داستان به طور همزمان میگه:
اولین تصویری که ارن از میکاسا در شروع انیمه میبینه و اولین حرفی که ارن در مانگا به میکاسا میزنه، اینکه موهات کی بلند شدن؟
این موضوع بخاطر اینه که ارن در پایان داستان در ذهنش گذشته، حال و آینده همزمان اتفاق می افته و به نوعی در یک حلقه تکرار بی پایان گیر کرده، آخرین تصویری که ارن از میکاسا میبینه با موهای کوتاه بوده و وقتی دوباره از خواب بیدار میشه اون رو با موهای بلند میبینه و این براش در دوران کودکی اتفاق عجیبی هستش.
حالا که انیمه AoT تموم شده من هرچی دارم راجع بهش میخونم و جزییات بیشتری از داستان و شخصیت ها برام روشن میشه بیشتر دارم به وجد میام. حقیقتا یکی از بهترین انیمه هایی که دیدم. از پایان داستان هم به شدت راضی بودم. عجب انیمه ای بود حقیقتا.
Production I.G داره از روی Terminator انیمه می سازه برای پخش در Netflix.
البته خبرش جدید نیست منتها خیلی وقت بود ازش خبری نبود امروز توی GeekedWeek بالاخره تریزرش رو نشون دادن.
---
اون خبر One Piece هم برید بخونید من کلا با لایو اکشن مشکل دارم
قسمت آخر اتک رو دیدم و فوقالعاده بود!
داستان به این عظمت و پچیدگی رو بهتر از این نمیشد جمع کرد.
حسابی غمگینم کرد.
واقعا انیمه و قصه خوبی بود.
به پیشنهاد دستهجمعی رفقا، سامورایی ورپریده یا همون چشم آبی رو دان کردم و همون قسمت اول من رو گرفت! جوری که دو قسمت دیگه هم دان کردم و دیشب دیدم! خیلی خوبه!
اگه بهجای مردان، زنان حکومت میکردن، چی میشد؟ آیا اونطوریکه بعضیها میگن: «دنیا جای بهتری میشد و خبری از جنگ و خونریزی نبود» یا اینکه به قول گروه دیگه، در چنین شرایطی باید انتظار روزهای حتی خونینتری رو میداشتیم؟ انیمه Ooku: The Inner Chambers با روایت یک تاریخ فانتزی، از دید خودش به این سؤال جواب میده.
انیمه خیلی سریع میره سر اصل مطلب: یک بیماری واگیردار سروکلهش پیدا میشه و مردها رو مبتلا میکنه؛ بیماری وحشتناکی که تعداد زیادی از مبتلاها، بهویژه مردهای جوون، رو به کام مرگ میکشونه. طبیعتاً در چنین وضعیتی، تعادل جمعیت دو جنس به هم میخوره و اینجا است که زنها فرصتی برای رسیدن به حکومت پیدا میکنن؛ تا جایی که حتی حرمسرا یا اندرونی مردونه برای خودشون درست میکنن! ماجراهای اصلی Ooku بیشتر توی همین اندرونی رخ میده.
شاید از این مقدمه، در کنار سبک مانگای مورد اقتباس که جوسی هست، اینطور نتیجه بگیرین که: نه بابا، این به گروه خونی ما نمیخوره! خب، خودمم بعد از دیدن قسمت طولانی اول، دوبهشک بودم که ادامهش بدم یا نه، و چه خوب شد که اینکار رو کردم؛ چون تبدیل به یکی از بهترین آثاری شد که دیدم.
انیمه Ooku، بدون اینکه بخوام اسپویل بکنم، شدیداً بیرحمه؛ ولی شیرینیهای خودش رو داره. جمعی از پارادوکسهای تلخ و شیرین، پلشت و دلنشین رو تو خودش جا داده که قشنگ به هم جفتوجور شدن. نگاهاش به رفتارهای دو جنس هم بهنظرم منصفانه است و دید جالب و ترسناکی هم به سنتها داره. صحنههای عاطفی و بوووق هم به شکلی استادانه، با ترکیبی از شرم و صراحت، اجرا شدن.
این انیمه ۱۰ قسمت بیشتر نیست، با یک پایان ناگهانی که شاید بزرگترین نقطهضعفش باشه (و شاید فصل دومی هم در کار باشه که فعلاً ندومبه)، ولی از اون آثاریه که اگه اهلش باشین، میتونه تا مدتها فکرتون رو درگیر کنه.
من اصلا وقت نمی کنم انیمه ببینم یا بشینم دنبال کنم یکی رو خیلی ها رو رها کردم.
ولی AOT واقعا فوق العاده بود.
حس غم انگیز پایان داستان تا مدت ها باهام میمونه چقدر عالی تموم شد. چقدر غم انگیز بود.
کاش میشد برگردم به همون زمانی که برای اولین بار دیدمش ، گر چه دوباره میرسیدم به همین نقطه غم و اندوه و حسرت .