Ooyukiumi no Kaina
تنها انیمهی زمستونیه که دارم میبینم. اصولا نمیشه ادعا کرد بهترین انیمه سال یا بهترین انیمه فصله.
ایده خرکی و کامپوزیشن خفنی هم نداره اما در عوض به شدت کلاسیکه و همین دیدنش رو برای پیرمردها میتونه لذت بخش کنه.
من رو به شدت یاد Last Exile میاندازه که اونم یکی از انیمههای مورد علاقه منه.
داستان واقعا چیز خاصی نداره که بخوام تعریف کنم. احتمالا تا آخرش هم چیز خاصی نخواهد داشت. شخصیت اصلی یه جوون صاف و ساده روستایی (؟) ـه و شخصیت اصلی دختر هم شاهزاده است. اصلا داریم از این کلاسیکتر؟
حتی آدم بدهای داستان هم آدمهای بدی هستن که بعدا قراره براشون دل بسوزونیم
داستان هم با ارفاق میتونه High Fantasy محسوب بشه که برای علاقهمندان به دیدن دنیاهای با یه قائده عجیب و غریب میتونه جذاب باشه. مثل وان پیس که کل دنیا یه دریای بزرگ با یه سری جزیره و آبراهههای خاصه
اینجا هم دنیای انیمه متشکل از یه اقیانوس عظیم به اسم دریای برفی با یه شکل خاص تشکیل شده که بهتره ببینید تا من بگم و یه سری درخت فوق عظیم که از این دریا تا فضا کشیده شدن.
واقعا همه چیز داستان انقدر ساده است که به سختی میشه توصیف طولانی ازش نوشت.
پینوشت: خیلی از انیمهها یه سری تک ایده درخشان دارن که ربطی به داستان اصلی نداره و انگار نویسنده فقط یه جرقه توی ذهنش زده و مجبور بوده اون رو توی داستان بیاره، مگر نه خوابش نمیبره.
اینجا هم توی قسمت اول یه ایدهای به اسم تابلوخوان مطرح میشه که ظاهرا هیچ نقشی هم در ادامه داستان نداره. یه چیزی شبیه یه داستان فرعی ۲ دقیقهای. اما خیلی عمیق و تفکر انگیزه.