آقا من اصلاً نمیفهمم چی میگذره توی این فصل!
یه جورایی کل داستان و روایت رو گم کردم و برام یه حالتی پیدا کرده که نمیدونم چی به چیه دقیقاً!
یعنی مثلاً ارن چرا انقدر کج و کوله و عصبی شده یا جریان زیک چیه و اون یارو یلنا، چرا انقدر عجیب غریبه و...
فکر کنم توی اون قسمتهایی که یه ذره خستهکننده شده بود، به یه سری دیالوگ مهم و بخشهای داستانی خاص توجه نکردم و الآن هم دیگه کار از کار گذشته و فقط دارم دنبال میکنم که ببینم آخرش چی میشه و دو تا دونه صحنه اکشن ببینم که اون هم بدبختانه فعلاً خبری نیست و بعد از اون قسمتهای به شدت مهیج، یه دفعه جوری ساکت و آروم شد که انگار داریم «شبیهساز سیاست در دنیای انیمه» میبینیم!
حتی قیافهها رو هم تا یه مدت نمیتونستم درست تشخیص بدم و مثلاً قیافه ارن رو تشخیص نمیدادم یا اولش فکر کردم یلنا، آرمین هست! کلاً پیر شدیم رفت!