اول
به به... روانشناس اکیدونا رو داشتیم.
نگاه کنید چه دختر خوبیه کاری کرد سوبارو والدین اشم ببینه، بعد فرشته آبی واقعا رقابت سختی بین ایشون و املیا برای جایگاه Best Girl هست
دور از این حرفا یکی از بزرگترین اتفاقات قسمت این بود که بالاخره مشخص شد که چرا ارک قبلی خبری از روزوال نبوده.
خود روزوال میدونسته همچین اتفاقاتی میوفته، و با معرفی املیا در انتخابات فرقه ساحره دنبال اش میاد، از عمد به امیلیا هیچ چیزی نگفته و کاملا منتظر حمله فرقه ساحره بوده تا بعد حمله املیا اعتماد مردم رو کسب کنه.
انگار براش هم مهم نبوده چند نفر بمیرن تا وقتی به هدف اش برسه و حتی رام هم براش حکم مهره رو داشته.:/
ایمان اش به سوبارو من رو کشته
کلا این بشر مثل اکیدنا، خیلی آدم مرموزیه! توی سیزن یک هم به رام گفت هدفش کشتن اژدهاست
بعد میبینیم که رام به فردریکا مظنونه، نکته جالب اینجاست ما در قسمت دوم فردریکا رو میبینم که نامه ایی از رزوال دستشه!
حالا هم که به سوبارو گفته با بئاتریس بحرفه.
اوه جریان اینکه گارفیل عاشق Ram هست.
من خیلی خوشم میاد، وقتی داستان ها روابط رومانتیک بقیه هم بحساب میارن، ماشالا اکثر اوقات توی انیمه های ایسکای بجز شخصیت اصلی بقیه مردان حکم پشمک رو دارن، رسما احساس ندارن.
رئیس این نیمه حیوانات هم دیدیم، و مشخص شد، دورگه ها نمیتونن هیچ جوره از صومعه خارج شن و روح اشون اینجا میمونه.
امیلیا هم آزمون اش رو رد شد...ولی هر شب که میرفت داغون تر و داغون تر طوری که حتی گارفیل هم دلش به رحم اومد
خب بالاخره برگشتیم عمارت روزوال...
And Elsa is back baby
جالب اینجاست، اولین کسی که سوبارو رو توی ارک میکشه، همون کسیه که برای اولین بار توی داستان کشتش..
اینکه سوبارو روی دل و روده اش لیز خورد جدا از دارک بودن خنده دار هم بود.
خلاصه اینکه بنظر میاد بدبختی های سوبارو بازم شروع شده.