ولی مانگا.... این که چرا بلک کلاور یه فیری تیل بهتره خیلی عوامل متعدد داره...اول از همه خوبی بلک کلاور اینه که نه خودش نه فن بیس اش
ادّعای حاکمیت رو ژانر شونن رو ندارن و صرفاً قصد دارن یه کار خوب باشن و ازش لذت ببرن. همین باعث میشه بعضی موقع ها از BNHA بلک کلاور قابل تحمل تر و لذت بخش تر باشه. البته این که ادعا ندارید دلیل نیست گند بزنید به همه چی...این همون اشتباهیه که فیری تیل می کنه و مدام به زمین میخوره.
بلک کلاور تو همون نگاه اول مهم ترین برتری ای که داره اینه که دنیایی که ساخته خیلی با دنیای یه کار فانتزی جادویی قرون وسطایی هماهنگه...فیری تیل کلا از این لحاظ تو در و دیوار بود. بخش اعظم این کار به عهده آرت شخصیت ها و محیط هاست که دم یوکی تاباتا گرم...از این لحاظ واقعاً ترکونده...
بلک کلاور هم مثل اکثر شونن های دیگه، کاراکتر اصلی یه بند در مورد عدالت و این چیزا شر و ور میگه...واقعاً از این لحاظ بلک کلاور نزدیک ایدئولوژی محشر BNHA و One Piece و نحوه ارائه شون نمیشه ولی نسبت به بقیه یه سری برتری هایی داره. اول این که زر زرهای آستا(
) در مورد اختلاف طبقاتی
کاملاً با وقایع داستان جور در میاد... واسه همین خیلی کمتر کرینجی اند و اتفاقاً چند جا خیلی آستا و یونو رو اپیک می کنه.
نکته دوم که برای بلک کلاور برتریه،
سرعت و روند فوق العاده اش تو این بخش هاست... این خیلی مهمه خییییییییلی... و خیلی از شونن ها توش با اختلاف گند میزنن... بلک کلاور همچین چیزی نیست. اگه آستا میخوره زمین و از رفقاش قدرت میگیره این حرکت روند مبارزه رو متوقف نمی کنه.
نکته ی سوم و به نظر من اساسی ترین نکته واسه لذت بردن از بلک کلاور
خود بلک بولز و بر و بچ اون جان. فلسفه وجود همچین گروهی، آدم های توش، سردسته این گروه و نقش شخصیت اصلی و هیروئین داستان تو این گروه و رازهای گروه و.... واقعاً محشر ترین چیز بلک کلاوره...
این همون چیزیه که باعث میشه از دکتر سنگی و وان پیس هم لذت ببرید. بلیچ که تو این زمینه اوت بود. BNHA و فیری تیل هم خیلی تو این زمینه زور میزنن ولی خب به نظر من بلک بولز کارشون رو به عنوان این المان داستانی خیلی بهتر انجام میدن و پیشرفت و لول آپ شدن شخصیت های گروه خیلی لذت بخشه و مبارزه ها و تیکه های داستانی هر شخصیت جالبه به نظرم...
دو تا نکته دیگه هم هست که نقاط قوت بلک کلاور اند
اولیش روند شدیداً سریع داستانه. یوکی تاباتا هر چی رو ندونه اینو حداقل میدونه که داستانش به عنوان یه شونن معمولی رو به خوب چقدر کشش داره و واقعاً داره تخته گاز میره جلو... بخاطر همین خوندن بلک کلاور پشت هم به شدت حال میده و خسته کننده نمیشه(کاملاً برعکس BNHA و وضع فعلی وان پیس که نمیشه پشت هم خوندن یه جلد رو تحمل کرد
) مسئله این جاست این مورد که نقطه قوت مانگاست
ظاهراً تو انیمه و مخصوصاً اوایل کار به شدت نادیده گرفته شده و خب نتیجه اش انیمه با کله رفته تو دیوار
نکته مثبت آخر هم
رومنس های این ور و اون ور داستانه که خودشون رو زور نمی کنن تو داستان ولی به طرز فرعی ای نمک داستان رو زیاد می کنن...
خب نکات منفی...چون بالاخره همون جور که گفتم بلک کلاور با وجود برتری های فنی اش یه جاهایی واقعاً می لنگه که شاهکار نمیشه
بزرگترین نکته منفی داستان اینه که
پلات اصلی تا این جای کار واقعاً ساده بوده و هیچ جایی از لحاظ احساسی درگیر کننده نبوده...(مگر اندک موقعیت هایی) و صد البته مرگ های به شدت کم...حدس من اینه که
تاباتا واقعاً نمیدونه کشتن کاراکترها اپیک تره یا زنده کردن و برگردوندن با ابهت شون... چون یه سری جاها این یکی واقعاً Backfire می کنه و گند میزنه به حساسیت داستان... داستانی هم که حساسیت اش کم باشه کلا نمیشه...از این لحاظ من به شدت BNHA رو دوست دارم
... اون کار مرگ خاصی نداره ولی واقعاً به وقتش کاملاً حساسیت داستان رو منتقل می کنه.
استاد خلق حساسیت هم تو داستان بدون شک هارا یاسوهیسا با کینگدام ـه...این بشر تا قلبتون رو نیاره دهنتون ول کن نیست!!!
این قدر این مانگا از این لحاظ خفنه ولی خب بلک کلاور از این لحاظ اوته یکم
آنتاگونیست های فرعی ضعیف اند و بدتر از همه ظاهراً دست بردار هم نیستن!
بر و بچ کشور دایاموند رو استثناءً دوست داشتم ولی مینیون های اکیپ خورشید سیاه و اونا واقعاً ضعیف بودن و بدتر از همه به هیچ وجه دست بردار هم نیستن و هنوز هم که هنوزه نمردن خیلی هاشون.
و خب قدرت های جادویی....تو این زمینه واقعاً بعضی جاها مانگا خیلی خوب میشه...مثل جادوهای انتقالی و سیستم تله های زورا یا بمب های مگنا و گربه ی سرنوشت ونسا(
) و سیستم کاری گری و کل سیستم هنری که خیللی حال کردم باهاش
ولی بقیه اکثراً عین بقیه کارهای جادویی میره تو کار باف کردن عناصر طبیعی که رو مخه تو اکثر مبارزات...
ولی خب قدرت آستا به عنوان شخصیت اصلی خیلی خوبه و با شمشیر جنگیدن اش کلی فضا بهش تو مبارزه با بقیه میده... اون سایه شیطانیش هم خیلی خوفه
و خب
بهترین شخصیت داستان هم زورا است از قیافه شیطانی تا نحوه حرف زدن و کارهایی که با تله هاش می کنه...همه محشر اند...خیلی دوستش دارم
سیسفولگئون
هم از اکیپ شیرها خیلی خوبه
حیف خیلی تو داستان نیست ولی جاهایی که هست خفن میدرخشه!!
در نهایت این مدت کوتاهی که صد و خورده ای چپتر بلک کلاور رو خوندم خوش گذشت و
اون قدر که می گفتن بد نببود