همه چیز در مورد سریال Lost

بهترین شخصیت سریال LOST از نظر شما؟


  • مجموع رای دهنده‌ها
    429
ممنون دوست من بابت پاسخ هات ، يکی از دلايلی که همه ی اعضای خانواده بجز من ! از این سريال دور شدن همين مسخره بازی های jj بود ، مامانم چشم بسته ميگه من مطمئنم خيلی چيزارو مجبوره ماست مالی کنه بره ، حالا منم زنده شمام زنده ، بشينين سريال رو تا آخر ببينيد ، وقتی کلا تمام شد ، بشينيد دوباره از اول ببينيد و سوال هاتون رو ليست کنيد ، عمرا از بين 100 تا سوال 30 تاشو جواب نداده ، 10 تاشو ابهام برانگيز جواب داده ( جواب مبهم ) ، 10 تاشو بزور جواب داده ، بقيش هم همينجوری شانسی در طی نوشتن داستان جواب دار شدن!!! :دی
چرا تو ديسک دوم اپيزود دوم جايی که :
جان لاک ميوفته تو اون چاه که چرخ دنده وجود داره ، بعد از افتاد اونقدر درد ميکشه؟ يادتونه اون اول موقعی که شديد زخمی ميشد هيچ دردی نداشت؟!
و اینکه اون يارو پدر جک بهش ميگه من بهت گفتم تو جزيره رو حرکت بدی نه بن ، و ميگه چرا به حرف بن گوش کردی؟!! اما اصلا اینجا اشاره ای نميشه به این موضوع که اون اول اصلا به این جان لاک بدبخت طريقه حرکت دادن جزيره رو نگفت ، بعد چه انتظاری داره از این بيچاره؟ انتظار داره طبق قريزش عمل کنه؟!!! خوب سره همين قضيه هم بن راضيش کرد که خودش اینکارو انجام بده ، چون بهش گفت جيکوب بهت گفته چيکار بايد بکنی اما نگفته چجوری!!! ميشه يکی اینو برام توضيح بده؟
 
جان لاک ميوفته تو اون چاه که چرخ دنده وجود داره ، بعد از افتاد اونقدر درد ميکشه؟ يادتونه اون اول موقعی که شديد زخمی ميشد هيچ دردی نداشت؟!
پاسخ
فکر میکنم فقط اون یک مدت که با بُن میگشت تو جنگل اینطوری شد- وگرنه وقتی بِن با تیر بهش زد داشت درد میکشید- اونموقع به خاطر بی حسی و اون بیماری(چوب تو پا) نتونست از درخت بره بالا و ...


2
و اینکه اون يارو پدر جک بهش ميگه من بهت گفتم تو جزيره رو حرکت بدی نه بن ، و ميگه چرا به حرف بن گوش کردی؟!! اما اصلا اینجا اشاره ای نميشه به این موضوع که اون اول اصلا به این جان لاک بدبخت طريقه حرکت دادن جزيره رو نگفت ، بعد چه انتظاری داره از این بيچاره؟ انتظار داره طبق قريزش عمل کنه؟!!! خوب سره همين قضيه هم بن راضيش کرد که خودش اینکارو انجام بده ، چون بهش گفت جيکوب بهت گفته چيکار بايد بکنی اما نگفته چجوری!!! ميشه يکی اینو برام توضيح بده؟
خدایش من نمیفهمم چی میگی!!!!تو هم یاد گرفتی برای مردم سوال درست کنیا:biggrin1:




من امتحانای ترمم - تموم بشه (فکر کنم 3-4 خرداد) یک کاغذ قلم بر میدارم- از اول هر چی سوال - پیش اومده مینویسم!!!!خدایش سر گیجه گرفتیم:biggrin1:
 
خدایش من نمیفهمم چی میگی!!!!تو هم یاد گرفتی برای مردم سوال درست کنیا
:biggrin1:
بزار روشنت کنم! :دی
ببين موقعی که جان رفت تو کلبه تا با جيکوب صحبت کنه که بفهمه بايد چيکار کنه ، پدر جک که در نقش جيکوب ظاهر شده بود بهش گفت تو بايد جزيره رو حرکت بدی و باز هم مثل هميشه هيچ سوالی بين 2 طرف مطرح نشد و قضيه ماست مالی شد رفت!! ، جان که آمد بيرون به بن گفت که بايد جزيره رو حرکت بديم اما نميدونست چجوری! بن هم از این موقعيت سو استفاده کرد و گفت از اینجا به بعد به عهده منه که کارا رو انجام بدم ، جان گفت برای چی من نکنم؟ بن گفت چون فقط به تو گفتن چيکار بايد بکنی اما نگفتن که چجوری!! خوب حقم داره بنده خدا
بعد تو این سکانس جديد موقعی که جان خودشو ميندازه تو چاه و دوباره پدر جک مياد ، بهش ميگه چرا به حرف جک گوش کردی؟ مگه من نگفتم خودت اینکارو بکنی؟ يعنی بن نبايد از جزيره خارج ميشد. حالا جان اونجا لال مونی گرفته نميتونه فکشو باز کنه بگه بابا تو که نگفته بودی این جزيره لعنتی رو چجوری بايد حرکت بدم ، اصلا گند بزنن به همتون با jj !!!!!!

اه ، اینام با این سريال ساختنشون اعصاب آدمو ميريزن بهم ها !!! :دی ;)

ميگما :
نکنه ريچارد از نظر ما به این دليل اصلا تغيير نميکنه و خدا سال عمر داره که مثل جان لاک تو این سفر های زمانی شرکت داشته؟
دقيقا مثل اتفاقی که موقعی که چارلز ويدمور در 2 زمان مختلف ( 17 سالگيش و پيريش ) براش افتاد و گفت اصلا تغيير نکردی و يکم براش هضمش سخت بود! درسته؟ البته اینم قبول دارم که ريچارد پيچيده تر از این حرفاست داستانش!
 
ببين موقعی که جان رفت تو کلبه تا با جيکوب صحبت کنه که بفهمه بايد چيکار کنه ، پدر جک که در نقش جيکوب ظاهر شده بود بهش گفت تو بايد جزيره رو حرکت بدی و باز هم مثل هميشه هيچ سوالی بين 2 طرف مطرح نشد و قضيه ماست مالی شد رفت!! ، جان که آمد بيرون به بن گفت که بايد جزيره رو حرکت بديم اما نميدونست چجوری! بن هم از این موقعيت سو استفاده کرد و گفت از اینجا به بعد به عهده منه که کارا رو انجام بدم ، جان گفت برای چی من نکنم؟ بن گفت چون فقط به تو گفتن چيکار بايد بکنی اما نگفتن که چجوری!! خوب حقم داره بنده خدا
بعد تو این سکانس جديد موقعی که جان خودشو ميندازه تو چاه و دوباره پدر جک مياد ، بهش ميگه چرا به حرف جک گوش کردی؟ مگه من نگفتم خودت اینکارو بکنی؟ يعنی بن نبايد از جزيره خارج ميشد. حالا جان اونجا لال مونی گرفته نميتونه فکشو باز کنه بگه بابا تو که نگفته بودی این جزيره لعنتی رو چجوری بايد حرکت بدم ، اصلا گند بزنن به همتون با jj !!!!!!

شاید باید بزور میفهمیده ولی سهل انگاری کرده،اگه قسمت 12 فصل 5 رو میدیدی بهتر میتونستم بهت بگم-
به نظرم اون رو ببین-
بن نمیخواد جان لاک بیاد جانشینش بشه در نتیجه میاد - کارو میگره توی دست خودش -همونجور که...(این 3 نقطه قسمت 12 رو ببینی پر میشه)-خلاصه اشتباه از جانلاک بوده- به خاطر طولانی کردن داستا- جی جی ابرهام متهم شناخته میشه- منم به جرم شب زنده داری -به خواب محکوم میشم تا 1 ظهر فردا:biggrin1:

فرضیه

انایی که قسمت 12 رو ندیدند وارد نشند
به نظر من جان لاک جسم جدیده جیکابه -درست مثل پدر جک

ای jjخدا بگم چی کارت نکنه- بچه های مردم رو زابه راه کردی:biggrin1:
 
این لاست خوابو خوراکو از ما گرفت دوباره!! از شب ساعت 9 نشستم به نگاه کردن ، الان که دارم پست ميدم ساعت 6.10 صبحه و 9 اپيزود اول رو ديدم ،
لعنت به این جزيره با این مسخره بازياش ، ديوانه شدم اینقدر عقب جلو شد ، خوب يکی بره به این jj بگه بابا همرو از اول به آخر يا از آخر به اول نشون بده ملت اینقدر گيج نشن ديگه ، اینم علکی سريالش معروف شده ها ، علکی اتفاق هارو جابجا ميکنه ، مردم فکر ميکنن چی شده!!!
تنها سوالی که فعلا برام باقی مونده اینه که :
چرا کيت و هارلی و جک و سعيد برگشتن به 30 سال قبل؟ چرا مثلا به 20 سال يا 10 سال يا 3 سال قبل بر نگشتن؟
و چرا سان و بن و لاپيدوس موندن در زمان اصلی ؟ و اینکه چرا اینقدر خر تو خر شده؟ ما نفهميديم ، این جزيره به هر سازی که دلش بخواد ميرقسه ، کلا تو باغ نيست ، از دنيای بيرون آزاده !!
 
چرا کيت و هارلی و جک و سعيد برگشتن به 30 سال قبل؟ چرا مثلا به 20 سال يا 10 سال يا 3 سال قبل بر نگشتن؟

پاسخ
این رو که جزیره خواسته(اراده خدا بوده):biggrin1:-چون اگه فهمیده باشی این اتفاقات از قبل افتاده و اینا که وارد 30 سال پیش شدن-30 سال پیش همچین نفراتی بودن که...-(قسمت 10-11 رو ببینی میفهمی):biggrin1:

-2
و چرا سان و بن و لاپيدوس موندن در زمان اصلی ؟
-اینا رو 100% در قسمت 13 به بعد تشون میدن ولی...(بازم باید قسمت 12 رو ببینی بفهمی )
بن که چون بچه گیش تو جزیره بوده- نمیتونسته برگرده-یک دلیل دیگه هم داره قسمت 12 میفهمی-اونای دیگرو-باید صبر کرد و دید-

یک نظریه
اون یارو که-تو کار سفر در زمان بود-اولین قسمت در فصل 5 نشونش داد که رسیدند-به
اون چرخونه که زمان رو به حرکت میندازه-بعدش ییهو تو سریال غیب شد- فکر نمیکنید-
در زمان سفر کرده باشه به اینده رفته باشه!!!!
 
آخرین ویرایش:
یک چیز دیگر
چرا توی سیزن 2 وقتی روسو بن رو میندازه تو تله نمیشناستش؟ فقط به طوری که انگار مطمئن نباشه به سعید میگه که این یکی ازاعضای (others) خوب وقتی بن اومده جلوی خودش بچه شو ازش دزدیده دیگه باید دقیق بشناستش و مطمئنا همونجا گیر میداد به بن میگفت با بچه ی من چیکار کردی
 
چرا توی سیزن 2 وقتی روسو بن رو میندازه تو تله نمیشناستش؟ فقط به طوری که انگار مطمئن نباشه به سعید میگه که این یکی ازاعضای (others) خوب وقتی بن اومده جلوی خودش بچه شو ازش دزدیده دیگه باید دقیق بشناستش و مطمئنا همونجا گیر میداد به بن میگفت با بچه ی من چیکار کردی
r10ronaldinho

به نظر من خدایش نباید یادش باشه
16 سال قبل -اونم توی شب-بعد از 16 سال تنهایی-و زد و خورد با حیونا(من بودم یادم نمیموند)

ولی بازم -گفت که بدبخت: اون یکی ازOthersهست(من بودم اونم یادم نمیموند):biggrin1:
 
اون یارو که-تو کار سفر در زمان بود-اولین قسمت در فصل 5 نشونش داد که رسیدند-به
اون چرخونه که زمان رو به حرکت میندازه
ميشه يکم بيشتر توضيح بدی؟ من نفهميدم کيرو ميگی .
اما :

اونجا که داشتن حفاری ميکردن تا برسن به اون چرخ دنده ، فارادی آمد اونجا و يک کپسول گزاشت اونجا ! يعنی داشت اونجا کار ميکرد، برفرض اینکه مثل ساوير ( لامصب عجب خوشگل شده جديدا ) که رئيس بخش امنيتی شده بود ، اونم مثلا کارگر بود ، اما يک قسمت ساوير فکر کنم در جواب سوال جک که فارادی هم اینجاست؟ ميگه که بود اما ديگه نيست!!
اگر يادتون باشه موقعی که دزموند ميره تو آکسفور دنبال مادر فارادی و ميره تو اتاق کارش ، اون يارو خدمتکاره مياد ميگه بله ديگه از زمانی که اون بلارو سره اون دختر آورد (!) بايدم فرار کنه !!
نکنه اون دختر شارلوت بوده باشه و این برای نجاتش از کوچيکيش که تو جزيره ديدش برداشته اونو ازجزيره خارج کرده ، اما قافل از اینکه سرنوشت تغيير ناپذيره! ( ببخشيد يکم گنگ توضيح دادم )
اما يک چيزی در مورد دود سياه و ... :
برای اولين بار ما محل استقرار دود سياه رو ميبينيم در اون قسمتی که جين با گروه فرانسوی روسو اینا (!) برخورد ميکنه و دود سياه مياد اون يارو رو ميگيره و دستش قطع ميشه ، فکر کنم بهزاد جان بودن در همين تاپيک گفتن به دليل اینکه درخواست کمک اون يارو بعد از اینکه دستش قطع ميشه خيلی عادی تر از کسيه که دستش قطع شده پس ميتونيم نتيجه بگيريم که دود سياه خاصيت درمانی داره ، اما من فکر کنم اینطور نيست ، شايد اون معبد ( Temple ) همچون خاصيتی داره! چرا؟
در بعضی از قسمت های سيزن های قبلی ميبينيم موقعی که دود سياه به بقيه حمله ميکنه خاصيت درمانی از خودش نشون نميده و همرو ميکشه يا بشدت زخمی ميکنه .
در مورد این معبد هم فکر کنم جای مهمی باشه چون اونجايی که افراد ويدمور ريخته بودن جزيره رو بگيرن و همرو بکشن بن به روسو آدرس يک جايی رو ميده که خودش معبد صداش ميکنه و ميگه اگر بريد اونجا جاتون امنه + اینکه افراد منم اونجا هستن!! ( که در راه کشته ميشن ) .
يک جای ديگه هم موقعی که روسو داره افراد تيمش رو ميکشه و ميخواد شوهرش رو هم بکشه ، يارو بهش ميگه اون دود سياه فقط يک سيستم امنيتی برای حفاظت از معبده !!
حالا این معبد چيه که اینقدر مهمه؟ شايد معبد باشه که خاصيت های جالبی داره از جمله درمان . همونطور هم که ديديد رو ديواره های سنگيش علامت های خاصی ديده ميشد
دوستان کسی در مورد اون مجسمه بسيار بزرگ که فکر ميکنم قبل از ورود دارما به جزيره وجود داشته اطلاعاتی داره؟ خيلی چيزه عجيب و باحالی بود ، فکر ميکنم ميتونه نمادی از جزيره و يا انسان های بومی جزيره باشه!
 
فارادی
همینه ،خوده نامردشه:biggrin1:
ميگه که بود اما ديگه نيست!!
منم از روی این میگم:biggrin1:

در مورد این معبد هم فکر کنم جای مهمی باشه چون اونجايی که افراد ويدمور ريخته بودن جزيره رو بگيرن و همرو بکشن بن به روسو آدرس يک جايی رو ميده که خودش معبد صداش ميکنه و ميگه اگر بريد اونجا جاتون امنه + اینکه افراد منم اونجا هستن!! ( که در راه کشته ميشن ) .
واقعا جای مهمیه- بازم قسمت 12 رو ببینی خیلی بهتر میفهمی
تو این قسمت یک لحظه بغضم گرفت:((


خلاصه باید-12 رو ببینی واقعا قسما مافوق جالبیه- چنتا سوال اساسی منو پاسخ داد- شما هم ببینید-بهتر میفهمید:love:


من فکر میکنم- فارادی-به اینده برگشته- برای اینکه دختررو- از جزیره نجات بده-((((((اگه یادتون باشه،دختره گفت من فکر میکنم قبلا اینجا رو دیدم، بعدش میگه تو اون مرد بودی)))))- (بعد از اینکه خون دماغ میشه)میبینه در اون زمان دختره غیب شد- بعدش بچگیش رو میبینه-
به احتمال زیاد چون میدونسته ایندش پیش اونه میخواسته -از جزیره فرار کنه-تا توی بهم زدن سرنوشت نقشی نداشته باشه

ولی بازم اون جر و بحث هوگو و مایلز منو گیج کرده!!!!!!!!
 
ّچه ها فکر کنم فهمیدم فارادی کجاس:biggrin1:
همین الان به سرم زد و مطمعن نیستم
اگه درست یادم باشه فارادی تو اکسفورد درس میداد که دزموند رفت سراغش ولی گفتن که سالها پیش بوده
احتمالا الان از جزیره رفته بیرون تو اکسفرد داره درس میده و در مورد تغییر زمان تحقیق میکنه
یکی بره قسمتای قبلو ببینه بگه من درست حدس زدم یا نه؟؟:biggrin1:
خودم اصلا حسشو ندارم میخام بشینم یه بار دیگه 12 رو ببینم که خیلی مشکوک بود
 
يک زمانی چقدر از بن خوشم ميامد ، يعنی دقيقا تا قبل از ديدن ماجرای قتل جرمی بنتام .
يک زمانی برام مثل يک مرد همه فن حريف و همه کاره درست شده بود ، يک اسطوره ، او يک قهرمان بود!!! :دی
اما
بعد از اینکه اون بلا رو سره جان لاک آورد و در کمال نامردی کشتش ، حالم ازش بهم ميخوره
 

کاربرانی که این گفتگو را مشاهده می‌کنند

Top
رمز عبور خود را فراموش کرده اید؟
اگر میخواهی عضوی از بازی سنتر باشی همین حالا ثبت نام کن
or