فیلم برداری فیلم Warcaft رسما به اتمام رسید

Cj_sa

کاربر سایت
سلام
هرگز فکر نمی کردم بالاخره این روز رو ببینم اما Duncan Jones کارگردان Warcaft رسما اعلام کرد که امروز اخرین روز فیلم بردای بود.حلا،فقط باید تا سال 2016 منتظر ماند تا فیلم رو روی پرد های سینما بیاد.
WarcraftMovie-DuncanJonesOnSet-560x446.jpg


Duncan Jones، پشت صحنه فیلم Warcraft

توییتی که Jones روی صفحه تویتتر خود کرده:
Final day on Warcraft now officially... wrapped!! Off to bed for 3 hours before a meeting in the AM. Goodnight/good morning twitter!

بالاخره روز پایانی فیلم برداری!3 ساعت خواب قبل از ملاقات صبح.شب بخیر/صبح بخیر تویتر!

از اون موقع،عوامل فیلم از هم جدا شده اند و جونز به دفتر سینمایی تو ونکور برگشته است.
همون طور که می دونید،این فیلم اقتباس شده از فرنچایز بزرگ شرکت Blizzard بازی Warcarft است که سال ها در مرحله تولید قرار داشته و هنوز یکسری کار برای اتمام پروژه باقی مانده تا March 2016 که بروی پرده سینماها بیاد.

موفق باشیم
منبع
 
اگه قراره هرچیزی که پرطرفداره، بهترین باشه ، پس فلافل بهترین غذاهاست.
اگه قراره هر چیزی که پر در آمده، باز بهترین باشه، پس این هنرپیشه های قرتی و پولساز سینما بهترین هنرمندان هستن.
اگه قراره هرچیزی که بیشترین فروش رو داشته ، بهترین باشه، پس پیکان و پراید بهترین ماشین هان.
اگه هم پست دادن خرج داشت ، دیگه شما رو نمی دیدیم و ایام به کام بود.
 
دنیای وارکرافت عمیق تر و بزرگتر و جدی تر. و تا حد زیادی. تاریکتر از ارباب. حلقه هاست .
نه دیگه در این حد:دی تالکین فقط 16 تا زبان الفی واسه دنیاش(Arda؟ Ea؟)درست کرده:دی از زبان های آدم بدا:دیهم چیزی نمیگم:-" تو سیلماریلیون هم فکر کنم 12 میلیون شخصیت وجود داشت که تک تک در باره ی زن و بچه و نوه و نتیجه و نبیره و ندیده شون توضیح میداد:دی من فقط موندم چطور این همه شخصیت رو اسم گذاشته:|
 
نه دیگه در این حد:دی تالکین فقط 16 تا زبان الفی واسه دنیاش(Arda؟ Ea؟)درست کرده:دی از زبان های آدم بدا:دیهم چیزی نمیگم:-" تو سیلماریلیون هم فکر کنم 12 میلیون شخصیت وجود داشت که تک تک در باره ی زن و بچه و نوه و نتیجه و نبیره و ندیده شون توضیح میداد:دی من فقط موندم چطور این همه شخصیت رو اسم گذاشته:|
چرا در همون حد :d چیزی که نقطه قوت تالکینه تسلطش به ادبیات و قلم فوق العاده خفنشه . یعنی هیچ کدوم از نویسنده های وارکرافت ازین لحاظ بهش نزدیک نمی شن .ولی چیزی که به نظرم باعث میشه عمق جهان وارکرافت بیشتر باشه اون جهان بینی خاکستری که توی تارو پود اثر دیده میشه که فکر می کنم این نوع نگاه از طرف بلیزارد به نویسنده ها هم تزریق شده و همین باعث شده برخلاف ارباب حلقه ها که یه طرف همه سیاه و یه طرف همه سفیدن ( هرچند تالکین توی همین قالب هم اثری خلق کرده که دست نیافتنیه ) . همه چی عمق بیشتری داشته باشه و حتی با وجود دز فانتزی خیلی بیشتر نسبت به ارباب حلقه ها به جهان واقعی هم نزدیک تره . تازه از نظر تعداد شخصیت و گستردگی جهان و تاریخ و ... خداییش از ارباب حلقه ها کمتر نیست .
یعنی اگه تالکین زنده بود و به جای ناک و ... ، وارکرافت و می نوشت و با همین جهان بینی خاکستری دنیای وارکرافت و می ساخت دیگه تا ابد هیچ اثر فانتزی بهش نزدیک هم نمی شد:d
 
چرا در همون حد :d چیزی که نقطه قوت تالکینه تسلطش به ادبیات و قلم فوق العاده خفنشه . یعنی هیچ کدوم از نویسنده های وارکرافت ازین لحاظ بهش نزدیک نمی شن .ولی چیزی که به نظرم باعث میشه عمق جهان وارکرافت بیشتر باشه اون جهان بینی خاکستری که توی تارو پود اثر دیده میشه که فکر می کنم این نوع نگاه از طرف بلیزارد به نویسنده ها هم تزریق شده و همین باعث شده برخلاف ارباب حلقه ها که یه طرف همه سیاه و یه طرف همه سفیدن ( هرچند تالکین توی همین قالب هم اثری خلق کرده که دست نیافتنیه ) . همه چی عمق بیشتری داشته باشه و حتی با وجود دز فانتزی خیلی بیشتر نسبت به ارباب حلقه ها به جهان واقعی هم نزدیک تره . تازه از نظر تعداد شخصیت و گستردگی جهان و تاریخ و ... خداییش از ارباب حلقه ها کمتر نیست .
یعنی اگه تالکین زنده بود و به جای ناک و ... ، وارکرافت و می نوشت و با همین جهان بینی خاکستری دنیای وارکرافت و می ساخت دیگه تا ابد هیچ اثر فانتزی بهش نزدیک هم نمی شد:d
من نمیدونم شما چقدر کتاب های تالکین رو مطالعه کردین، ولی تو همون ارباب حلقه ها، کاراکتر خاکستری تر از گولوم؟ یا مثلا فیانور و پسراش؟ یا اصلا دوارف ها! اگه هابیت رو خونده باشی میدونی که تورین
چقدر سر آرکن و طلاهاش غیرت داره و حاضر نبود حتی سهمی که خود آدم ها بدست اورده بودن رو بهشون پس بده، همچین کسی نه خیلی خوب محصوب میشه نه خیلی بد
 
درباره ی وارکرفت درمقابل دنیای تالکین باید بگم که تاریخش منشا مشخصی نداره و بر خلاف اردا از چندین سیاره تشکیل شده: ازراث,درانور,ارگوس و...


در ابتدای تاریخ وارکرفت تیتان ها حضور دارن که به نوعی میشه گفت معادل اینور در اردا هستند.تیتان ها مسئول حفظ ثبات در کهکشان هستن و با موجودات اهریمنی و نابود گر میجنگن.
تقریبا تمام تاریخ وارکرفت بر میگرده به سیاره ی ازراث و اینکه تیتان ها برای سرکوب موجوداتی اهریمنی به اسم خدایان باستان و نوچه هاشون عنصری ها به ازراث حمله ور شدن و اونا رو سرکوب و زندانی کردن

اما بعد از این حمله یک تیتان به اسم سارگراس عقایدش دچار تغییر شد و بعد از مدتی به این نتیجه رسید که جنگ برای ایجاد نظم در کهکشان کار بیخودیه و باید برای نابودی و ایجاد بی نظمی جنگید. از جمع تیتان ها خارج شد و ارتشی از نیرو های اهریمنی تحت نام لژیون اتش رو سازمان داد و سیاره های دنیای وارکرفت رو یکی یکی نابود کرد تا اینکه به ازراث رسید...ادامه ی ماجرا رو با ذکر نام بعضی از کتاب ها از ویکی پدیا اینجا میذارم:

جلد اول:سه گانه نبرد باستانیان(چشمه ی جاودانگی) مجموعه ی کتاب های وارکرفت، با سه گانه ی : نبرد باستانیان، شروع شد . جلد اول این سه گانه به قلم ریچارد ناک (Richard A Knaak ) منتشر شد . سه گانه ی نبرد باستانیان، مقدمه ای بود برای شروع شدن دنیای فانتزی وارکرفت . ریچارد ناک با شروع این مجموعه، راه را برای ادامه دادن داستان های دیگر که بعدا" توسط خودش و اشخاص دیگری نوشته شدند، باز گذاشت. داستان این مجموعه بدین صورت آغاز میشود که کراسوس و رونین (از شخصیت‌های اصلی داستان) به وسیله ی آشوبی در زمان به ده هزار سال گذشته باز میگردند . این در حالی است که آنها ویرانی کوئل تالاس و دالاران را توسط شاهزاده خائن، آرتاس منتیل دیده اند . آنها به زمان اولین هجوم لژیون به ازراث (Azeroth) باز میگردند . در زمانی که چشمه ی جاودانگی پر قدرت هنوز وجود داشت و الف‌های کوئلدوری یا الف‌های شب بر گرداگرد آن می زیستند . کراسوس و شاگردش رونین، در ابتدا تصمیم میگیرند که هیچ کاری انجام ندهند، مبادا که به تغییراتی در آینده منجر شود . اما بعد در می یابند که ساختن آینده بدون دخالت آنها امکان پذیر نیست . برخی میگویند که این کتاب ادامه ی کتاب روز اژدها است و با خط سیر داستان با شکستن زمان یا فلش بک، به عقب بر می گردد . در این کتاب با شخصیت های آشنایی رو برو می شوید . همچون : ترال، سناریوس، مَنِراث، ملفاریون، ایلیدن و تیرانده

جلد دوم:سه گانه نبرد باستانیان(اهریمن روان) دومین جلد سه گانه : نبرد باستانیان، نوشته ی ریچارد ناک، ادامه ی جلد چشمه ی جاودانگی است . این کتاب شامل وقایع مهمی است که در تاریخ وارکرفت از یاد نمی روند . همچون بازگشت لرد خاویوس، مبارزه ی اژدهایان علیه لژیون سوزان و مهم تر از همه ساخته شدن اهریمن روان به دست نلثاریون، اژدهای سیاه که بعد ها به مرگبال مشهور شد ( شخصیت اصلی در cataclysm ) در این کتاب شاهد توصیف های زیبایی از جنگ های الف های کلیمدور در برابر لژیون آتش هستید . و حضور رونین، کراسوس، ایلیدن و ملفاریون در این جنگ ها جذابیت بیشتری به داستان می بخشد . در این داستان دست چپ سارگراس یعنی آرکیماند وارد ازراث میشود و با تدبیر و زیرکی فوق العاده ی او، نقشه های سارگراس عملی میشود . ولی حضور اژدهایان و ساخته شدن اهریمن روان چیزی است که نه لژیون آتش، نه الف‌های مقاومت کننده در برابر لژیون و نه حتی اژدهایان آن را پیش بینی نمی کردند . کراسوس بیش از این نمی تواند در برابر فاش شدن اسرار آینده مقاومت کند ... در این داستان تقابل کاراکتر ها از لذت بخش ترین قسمت های داستان به شمار می روند . از جمله رویارویی نلثاریون و ملفاریون و رویارویی دوباره ملفاریون و لرد خاویوس

جلد سوم:سه گانه نبرد باستانیان(شکافت) ریچار ناک با تالیف جلد سوم، تریلوژی سه گانه نبرد باستانیان را به پایان رسانید . در این کتاب تمام کلیمدور متوجه خطر لژیون شده و همگی با تمام قدرت به طرف زین آشاری و دروازه ی عبور اهریمنان، هجوم می آورند . این در حالی است که آرکیماند و منراث، با تمام قوا لژیون را هدایت کرده و جنگی تمام عیار بین مهاجمان و مدافعان شکل میگیرد . در این بین، اژدهایان کار سخت تری پیش رو دارند . چرا که هم باید از نلثاریون بر حذر بوده و هم به فکر چاره ای برای مقابله با لژیون باشند . سناریوس نیمه خدایان باستانی را احضار کرده و در برابر لژیون که هر لحظه قدرتمند تر میشود، قد علم میکند . دوئل نیمه‌خدای حافظ جنگل‌ها، مالورنه با فرمانده نیرومند لژیون، آرکیماند، صحنه ای به یاد ماندنی را در ذهن رزمندگان ثبت میکند ... از جذاب ترین قسمت های داستان هنگامی است که توجه سارگراس به اهریمن روان معطوف میشود و به آن طمع میکند ...

جلد چهارم : طلوع هورد,سه گانه ی نبرد باستانیان، در ازراث به وقوع پیوست . اما طلوع هورد در دنیای جدیدی است به نام درانور { در WOW به Outland معروف است} دنیایی که سراسر از آن بوی اسطوره های کهن به مشام میرسد . این داستان زندگی اورک ها را بازگو میکند . قبل از اینکه تغییراتی در آنها بوجود آید و در ازراث با این شمایل پدیدار شوند . این کتاب حکایتی است از شرافت، اصالت، خیانت، فریب، شهوت و ... که اورک ها با آن دست و پنجه نرم میکردند . داستان از مقدمه ای بسیار جالب و خواندنی در مورد سرگذشت اردار ها (Eredar) در دنیای آرگوس شروع میشود که ماهیت حقیقی دو ابر اهریمن بزرگ، آرکیماند و کیل جیدن، را بیان میکند و همچنین سرنوشت ولن (Velen) . و به وجود آمدن و شکل گیری درنای ها (Draenei) . داستانی اصیل از خون و شرف و افتخار... وقتی که باید در بدترین شرایط، بهترین ها رو انتخاب کرد . وقتی که بین دوستی و خیانت باید انتخاب کرد . وقتیکه بین شرافت و مسئولیت باید انتخاب کرد ... طلوع هورد در واقع کتابی است که به قلم ترال، پسر دوروتن، نوشته شده .{دوروتن شخصیت اصلی داستان است} . گهگاه نقل قول های جالب از ترال در سر فصل کتاب دیده میشود . شخصیت های مهم داستان عبارتند از : دوروتن، اورگریم دوم همر، نرزول(لیچ کینگ آینده)، گولدان، ولن و کیل جیدن

جلد پنجم:آخرین نگهبان ,اولین نبرد لژیون با ساکنان ازراث، بسیار هولناک بود . با آنکه هنوز سارگراس پا بر ازروث ننهاده بود، اما دفع حمله ی لژون با بهایی دردناک همراه بود : از دست رفتن چشمه ی جاودانگی آیا ملفاریون و دیگر دلسوزان ازراث نگران حمله ی دوباره ی لژیون نیستند ؟ آیا آنها حاضرند بزرگترین خطر، یعنی رسیدن سارگراس به ازراث را به جان بخرند ؟ آیا قدرتی هست که بتواند از ازراث تا ابد محافظت کند ؟ چگونه ؟ محفل تریسفال تشکیل شد . این محفل نگهبانی برای ازراث تعیین میکرد که قدرت و توان چشمه جاودانگی در او تجلی دوباره‌ای داشته باشد . تا اینکه نگهبانی قدرتمند به نام آئگوین پدیدار شد ... و بعد از او پسرش، مدیو ... چه کسی زندگی خود را فدای وظیفه اش میکند ؟ چه کسی از روی ترحم استادش را به قتل می رساند ؟ و کی دو سایه دارد ؟ این داستان در حیطه ی استورم ویند (Stormwind) قبل از ویران شدن اتفاق می افتد . و اسرار درون برج کارازان را فاش می سازد . در این داستان با شخصیت های مشهوری همانند مدیو، لرد آندوین لوتار، شاه لیان و البته خادگار روبرو می شوید.

جلد ششم:امواج تاریکی

داستان این کتاب ادامه ی داستان آخرین نگهبان است . با مرگ مدیو و پیشروی هورد، فشار نیرو های هورد به نیرو های انسان های آراثوری در استورم ویند بیشتر می شود . شاه لیان به قتل می رسد و مقاومت استورم ویند در هم شکسته می شود . لوتار، خادگار و بازماندگان استورم ویند به سمت لردران عزیمت می کنند . لوتار قصد دارد تا شاه ترناس و دیگر حکمرانان لردران را علیه هورد متحد کند . زیرا خطر هورد را با چشم دیده و از قدرت آنان با خبر است . از طرفی اورگریم دوم همر رییس قیبله اش، بلک هند و به همراه او تمامی وارلاک‌های اعظم هورد را کشته و جنگ سالار هورد میشود . حال هورد با درایت دوم همر، راه جدیدی در پیش گرفته : فتح تمام قاره . از طرف دیگر کینه های دیرینه ی الف های برین و ترول های جنگلی، آنها را بعد از صد ها سال روبروی هم قرار میدهد . هورد یا متحدین ؟ هورد به دنبال خانه میگردد و میخواهد از آوارگی نجات پیدا کند و متحدین برای حفظ زمین هایشان می جنگند . نخستین رویارویی هورد و متحدین چه نتیجه ای در بر خواهد داشت ؟ به جز این جنگ بزرگ، اتفاقات مهم دیگری نیز به وقوع می پیوندد . از جمله پایان کار گولدان. شخصیت های مهم داستان : آندوین لوتار، اورگریم دوم همر، خادگار، تورالیون، آلریا ویند رانر، شاه ترناس، پرنس واریان ورین، لرد آنتونیداس و ... همچنین با شخصیت های آشنایی از جمله : کراسوس، پرنس کیل تاس، کلتوزاد، الکسستراتزا و مورادین برانز بِیرد روبرو میشوید. این داستان را می توانید در بازی وارکرفت 2 : امواج تاریکی دنبال کنید .

جلد هفتم:آن سوی درگاه سیاه ,آنسوی درگاه سیاه، ادامه ی کتاب امواج تاریکی است . با پیروزی متحدین بر هورد، خادگار و تورالیون و دیگر متحدین برای نابودی کامل هورد، تصمیم میگیرند که پایگاه اورک ها در درانور را نابود کنند . تورالیون و خادگار با ارتش بزرگی به آن سمت درگاه سیاه و به درانور میروند . اما نرزول، شمن پیر برای فرار از خشم کیل جیدن، فکر هایی در سر دارد . او به طلسم های مدیو دست پیدا میکند و دروازه های متعددی را می گشاید . اما این دروازه ها موجب بی ثباتی درانور شده و آن سرزمین را تا مرز نابودی به پیش می برد . از طرف دیگر دروازه ای که درانور را به ازراث متصل میکرد را نابود کرد . بنابراین متحدین در درانور به دام می افتند . آنها تصمیم میگیرند که تا آخرین قطره ی خونشان مبارزه کنند تا هم نوعانشان در آن طرف درزوازه دیگر با خطر هورد روبرو نشوند ... شخصیت های مهم : خادگار، تورالیون، نرزول، گرام هل اسکریم، کیلراگ دد آی و مرگبال این داستان را در بازی وارکرفت 2 : آن سوی درگاه سیاه (نسخه ی ارتقا دهنده ی امواج تاریکی) دنبال کنید.

جلد هشتم:روز اژدها ,با برکنار شدن پرنولد از حکومت آلترک، شخصی نجیب به نام لرد داوال پرستور ( Lord Daval Prestor ) نامزد حکمرانی بر آلترک میشود . این شخص در واقع همان مرگبال است که برای زیر نظر داشتن متحدین به این قالب در آمده . کراسوس - کوریالستراتز - از همان ابتدا به او مشکوک بوده . اما خیلی دیر به راز او پی میبرد . مرگبال، درواقع شخصیت پشت پرده ی قبیله ی دراگن ماو ( Dragonmaw ) و نکروس Skullcrusher است و کنترل اژدهایان قرمز را به دست دارد . ماجرای اصلی این داستان به نبرد گریم باتول ( Grim Batol ) است که کراوس و رونین و جمعی از چادوپیشگان دالاران، با فاش شدن راز مرگبال برای نجات اژدهایان قرمز و ملکه الکسستراتزا، می شتابند و نشان اهریمن روان به دست رونین نابود میشود . شخصیت های اصلی داستان : مرگبال، رونین، کراسوس/کوریالستراتز، وریسا ویند رانر، نکروس و الکسستراتزا



جلد نهم : شب اژدها , گریم باتول : میراثی تاریک از گذشته ازروت که بسیاری آن‌را تراژدی وحشتناکی می‌دانند. اورک‌ها تخم‌های ملکه‌ی باشکوه اژدهایان الکستراسزا را آلوده می‌کنند و از آن‌ها بعنوان سلاحی برای نبرد استفاده می‌کنند. با این وجود گروهی از قهرمانان به رهبری جادوگری اسرار آمیز به نام کراسوس اورک‌ها را شکست می‌دهند و اژدهایان را از اسارت نجات می‌دهند، کوهستان نفرین شده به سرزمین ویران دیگری تبدیل می‌شود...

اما کراسوس که فقط اندکی اورا در هیبت اژدهای قرمزی‌ به نام کوریالستراسز می‌شناسند مجددا احساس بدی نسبت به گریم باتول پیدا می‌کند. این‌بار خودش را مقابل شرارت می‌یابد. از تلاش‌هایی که دیگران را به گریم باتول می‌کشد بی‌خبر است و حقیقت هیولایی که نه‌تنها آن‌ها را به سمت مرگ سوق می‌دهد بلکه طلیعه‌ای از عصر وحشتناک تاریکی و نابودی است را در می‌یابد.

البته جلد های دیگه هم هس مثل ارباب قبایل...از خون و افتخار...آرتاس: ظهور لیچ کینگ ... گرگ دل...ترال : گرگ و میش سیمایان ...جینا پرادمور: امواج نبرد...و همچنین سه گانه ی چشمه ی خورشید که کمیک تلقی میشه

IronHide@
اول ببین داری چی میگی بعد جو گیر شو و در اخر سر تعظیم جلوی بیلزارد بزرگ فرود بیار
 
آخرین ویرایش:
و دوباره تاپیکی که شاهد به فا* رفتنش به دست فردی آشنا و صد البته جوگیر خواهیم بود ...

Schürrle
درسته دوستمون یکم زیاده روی کرده ولی وقتی خود ایشون تنش میخواره باید ی همچین جوابی هم بگیره ...
 
Schürrle
درسته دوستمون یکم زیاده روی کرده ولی وقتی خود ایشون تنش میخواره باید ی همچین جوابی هم بگیره ...

خب حالا چون یه نفر این حرفا رو زده این آقا باید اون حرف و بزنه ؟ :| هنوز چند نفر هم لایک کردن :|
 
آخرین ویرایش:
Ben Foster در مورد نقش خودش در این فیلم توضیحاتی داده :

"He came up in a time protecting an area, and the way he protected this area was through magic," Foster said, "As peace returned to this land he took a break. He hung up his staff, so to speak, or let his guns get dusty. We meet him as his friends are returning asking for his help in a battle."
"It's not just a video game turned into a movie. It's asking, hopefully, an important question of, where do we limit our compassion for what we consider to be the bad guys?"
"It's unlike anything I've ever seen. It's performance-capture. It pushes it to the next level. It's going to be one helluva 3D event."

مصاحبه کاملش با سایت IGN در مورد نقشش
Ben Foster Reveals His Character in the Warcraft Movie - IGN
 

کاربرانی که این گفتگو را مشاهده می‌کنند

تبلیغات متنی

Top
رمز عبور خود را فراموش کرده اید؟
اگر میخواهی عضوی از بازی سنتر باشی همین حالا ثبت نام کن
or