خو غم انگیز ترین صحنه هایی که من دیدم به ترتیب اینها هستند=
1.تو سایلنت هیل4 دو بار یه کاغذ جلو در خونه ام پیدا کردم رو اولیش با خط بچه گونه نوشته بود:
mom why doesn't you wake up
تو اخرهای بازی دوباره یه کاغذ با همون خط پیدا کردم روش نوشته بود:
mommy i give this for you it's in my toy train but please wake up soon
میدونید اینا رو کی نوشته بود؟
تصور کودکی والتر سالیوان قاتل اصلی بازی نوشته بودتشون
این والتر پدر و مادرش وقتی بچه بود تو خونه گذاشته بودنش رفته بودن بعدش میره یتیم خونه[که زیر نظر فرقه سایلنت هیل بوده] اونجا بهش می گن که باید 21 نفر رو قربانی کنه تا مادرش دوباره زنده شه!!والتر9نفر رو تو دنیای واقعی می کشه بعد خودش رو که دستگیر شده بود و تو زندان بود به عنوان دهمین قربانی می کشه و بقیه قربانیها رو هم با وارد کردن به دنیای شیطانی خودش می کشه...
باور کنید وقتی فهمیدم اون نامه ها رو والتر نوشته[تصورش رو بکنید یه بچه چهار ساله فکر کنه که یه اتاق مادرشه و هی بیاد درش بزنه و باهاش حرف بزنه
]2ساعت داشتم اشک می ریختم[البته بعدا با دیدن اخر سریال امپراتور دریا این رکورد شکسته شد!]
2.اخر سایلنت هیل2.واقعا خرابم کرد...داستانش رو اینجا=
http://www.bazicenter.com/forums/showthread.php?t=55&page=11 استاد نمسیس کامل توضیح داده قبل اینکه ادامه ی پستم رو بخونید برید یه نگاهی بهش بندازید تا بفهمید می خوام چی بگم... اخرش تو یه راهرو جیمز ساندرلند شخصیت اصلی بازی میره تو دنیای انجلا[یه دختر 19 ساله که خودکشی کرده بود]می بینه دنیای اون مثل جهنمه و همه چیز توش داره میسوزه...
جیمز اینجا زن خودشو با انجلا مقایسه می کنه و می فهمه انجلا یه دختری بود که باباش بهش تجاوز می کرد و بعد اینکه باباشو کشته بود خودکشی کرده بود...ولی زنش مری زندگی رو دوست داشت و می خواست زنده بمونه که جیمز اونو کشت...
3.سومی اخر اسنیک ایتر بود!!!وقتی که باس رو شکست دادم و اونجایی بودم که باید بهش شلیک می کردم تا بمیره دستام می لرزید...بعدش وقتی دموی خیانت ایوا رو نشون داد بغض تو گلوم جمع شد از نامردی اون دختره چس سفید...و وقتی داشت اونجا رو نشون می داد که اسنیک با رئیس جمهور دست نمیده کم کم اشکهام سرازیر شد و موقعی رسید به دموی قبر باس یه ساعت نشستم گریه کردم!