اگر تصویر بالا به اندازه کافی درباره وضعیت اسفناک این بازی توضیح نمیده پس با من تا آخر این طومار همراه باشین.
سن نو کیسکی 4 مصداق بارز عبارت "وقتی یه چیزیو زیاد کشش بدی عنش در میاد" هست.
این آرک که تا پایان سری قبل کماکان بهش امیدوار بودم و در بدترین انتظاراتی که در نظر داشتمم میتونست یه بازی با سناریوی خوب تحویل بده و این مسیر طولانی رو در اوج تموم کنه چیزی نیست جز خزترین کلیشه های شونن(اونم منی که آستانه تحملم سر این چیزا بالاس
)، پیس خسته کننده و عذاب اور، کرکتر هایی که دولوپمنت فوق العادشون در سری های قبل اینجا آسیب میبینه. برای اینکه دقیق تر بگم:
- همیشه وقتی تو پینچ قرار میگیرین یکی میاد نجاتتون میده
- همیشه کرکترایی که به حماسی ترین شکل ممکن مرده بودن اینجا به طرز معجزه آسایی میفهمی زندن
- همیشه وقتی باسیو شکست میدی دوباره پا میشن انگار نه انگار.
- اغلب ویلین ها اخرش توبه میکنن یا انگیزشون کافی نیست
- فن سرویس اغراق شده و تهوع آور
بدترین قسمتش اینجاست که تک تک این صحنه هایی که با چنین کلیشه هایی در این بازی به فاک رفتن پتانسیل اینو داشتن که جزو موثرترین سکانس های گیمینگ بشن ولی افسوس که نویسنده علاقه زیادی به چیپ کردن لحظه هایی که خودش خلق کرده داره.
از اینم بگذریم، سریی که نقطه قوتش روابط بین انسانی و انگیزه های شخصی (حتی کرکتر خاکستری ویلین ها) بود اخر میفهمی که نه بابا ادم بد های اینجا همه اوکین فقط شیطون رفته تو جلدشون، منم هاج و واج مونده بودم بخندم یا گریه کنم.
شاید بزرگترین نقاط قوت بازی یکی موزیک متنشه که اونم به لطف کارگردانی افتضاح بدتربن موزیک ها رو برای باس بتل ها گذاشتن و یکی آرت بازی و یکیم کیزونا ایونت هاشه که سرهمینم کلی جنجاله. کیزونا ایونت ها مثل همون کانفیدنت لول های سری پرسونا هست فقط تفاوتش اینه که همچون پرسونا جوک و سطحی نیست. شاید بشه گفت بهترین اپشنال رومنس بین تمام JRPGها رو داشته باشه. ارتباطی که با کرکترا از سن 1 شروع میکنی اینجا بسته به انتخاب پلیر قشنگ به نتیجه ختم میشه. خلاضه ویب درون من رو تمام و کمال ارضا کرد.
که باز همینکه من باید این سریو تا حد یه اروگه یا galge پایین بکشم تا هایپم کنه خودش بسیار غم انگیزه. بخوان اینجور پیش برن حقیقتا ترجیح میدم این سیستم کیزونا ایونتو به کل حذف کنن.
وجه تاریک تر این قضیه شور بودن بیش از حد چاشنی فن سرویس هست. تو سری های قبلی کرکترا یه حجب و حیایی داشتن که اینجا متاسفانه یافت نمیشه. تصویر بالا رو که دیدین، یادتون نره این همون فالکومی هست که روزی دامن رِن هیزورث رو تا نوک انگشتای پاش طراحی کرده بود که مبادا جنجال ایجاد بشه.
و اما قدرت نویسندگی و دیالوگ ها.... که در بعضی جاها میدرخشه و بعضی جاها گند میزنه. خیلی از فورشدو های بازی قبلی انقدر آبکی و غیرمنطقی جمع بندی میشن که ناخوداگاه با خودت میگی اگر قرار بود اینطوری بشه خب چرا اصلا این کرکتر به داستان اضافه شد؟ نصف دیالوگا هم که اینجورین: "هاها..." ، "فوفوفو" (شیوه نگارشی خنده خانمای سکسی جاپنی kek), "ریییین کون!" ، " رین!" و... دیگه شکرشو درمیارن. باز در یه سری صحنه ها به خصوص صحنه جنگ با آریانرود و راتگر کلازل که جزو معدود صحنه های خوب نوشته شده این سن 4 هست بسیار به یادموندنین. اما هموناهم به خاطر کلیشه هایی که بالاتر ذکر کردم و کلا درام ترین و غم انگیز ترین صحنه ها هم دیگه روم اثر ندارن چون میدونم نیم ساعت بعد یه اتفاق دیگه میوفته همه چیز هپی میشه یا یه جوری چیپش میکنن، حتی اگر نیوفته هم این ترس تو رو تا اخر بازی ول نمیکنه و عملا نمیذاره در بهت هیچ درامی قرار بگیری.
یا اخرای بازی فرض کنین فردا قراره جنگ جهانی بشه و 4 میلیون نفر بیوفتن به جون هم و دنیا نابود بشه بعد دوستان ما نشستن مسابقه مشروب خوری گذاشتن ببینن کی از همه تحملش بیشتره.
یعنی خرد شدم سر این صحنه.
راجبه گیم پلی حرف زیاد میشه زد، عملا جی ار پی جیی به این عظمت نداریم، فقط کافیه بهتون بگم
((اینا)) پارتی ممبرای فیکس شمان ... و به تصویر قبل هم
((این تعداد)) guest member برای چپتر اخر بازی اضافه کنین. از گیم پلی کم و بیش راضی بودم.
تنها بخشیم که به نظرم بی نقصه آرت استایل بازی و کلا تیم طراح هست که کارشون رو به بهترین وجه انجام دادن. کرکترا همه خوشگلن، محیط زیباس، دیزاین لباس کرکترا عالیه، رنگ بندیشون خوبه و هرگز خسته نمیشی نگاشون کنی.
تا اخرین لحظه انتظار داشتم حداقل یه پایان خوب ببینم، انتظارمو اونقدر اورده بودم پایین که بدتربن سناریوی مدنظر هم راضیم میکرد، ولی نه تنها ندیدم بلکه با یه پایان سرکاری و ناقص روبرو شدم که بازم سگش شرف داشت به پایان پرفکت هپی و بی منطق اصلیش.
خب کم کم برسیم به آخر این نقد salty من.
وقتی آیکون Sora SC (که از ریلیزش ده سال میگذره)توی هومبرو psp پاپ میشد بالا یه جمله روش نوشته شده بود که میگفت:
忘れられない、旅になる!
wasurerarenai, tabi ni naru, یعنی "سفری به یاد ماندنی خواهد شد!" اما نمیدونم طنز روزگاره یا نه ولی کسی که این وسط یادش رفته چی، برای کی و برای چی بازی میسازه خود این فالکوم شد.
من که سر همین ایستگاه پیاده میشم ولی در نهایت بخوام این سفر طویل چند ساله (که کماکان بخش کوچکیش هنوز ادامه داره) رو جمع بندی کنم باید اعتراف کرد این بازی چیزیو در درون من کشت که دیگه هرگز فکر نکنم برای هیچ اثری هایپ بشم. اما پشیمون نیستم! در شرایطی که صنعت ار پی جی سازی شرقی اونقدر بدبخت شده که ملت حرف از "داستان پردازی محیطی" برای توجیه گشادی نویسنده ها میزنن، لجند او هیروز و بدترین آرک این سری کماکان مثل جواهری خوش رنگ و لعابه که برقش چشمتو تا مدتی کور میکنه.
میگن وقتی خیلی اوج میگیری سقوطتم دردناک تر میشه، من از پتانسیل هدر رفته این بازی بیشتر میسوزم تا چیزی که در عمل رخ داد. با وجود تمام خرابکاری های این زباله، دنیای پرجزییات و کرکترایی داشت(به خصوص دو نسخه اول آرک سن) که با تمام وجود بعضیاشون رو دوست داشتم، الان موندم که این سریو تا قبل اینکه اخرین جوهره ارزش هاش هنوز برام خشک نشده دراپ کنم یا ناامیدانه ادامه بدم و دو سال دیگه آرک بعدی شروع شد به حرمت خاطرات گذشته تحمل کنم ببینم فقط تهش چی میشه.
اگر روزی گذرتون خورد به این سری پیشنهاد من اینه که سن 2 رو پایان سری در نظر بگیرین که بقیش تروله.