من Octopath Traveler رو حوالی سالگرد سه سالگیش درست و حسابی شروع کردم و هشت تا مسیرشو بعد از 71 ساعت، امروز تموم کردم.
و بهتره "یکم" در موردش بنویسم. چون به نظرم JRPG واقعا جالبیه
Octopath Traveler اگه نمی شناسید یه بازی JRPG با آرت استایل پیکسل/اسپرایتی ـه که Square Enix اواسط 2018 برای سوییچ به صورت انحصاری منتشرش می کنه
تقریبا یه سال بعدش این بازی روی استیم منتشر میشه تو 2019
و یه سال دیگه هم تو 2020 واسه استیدیا
نهایتا هم اوایل 2021 بازی برای کنسول های خانواده ایکس باکس عرضه میشه.
بازی یکی از اون کیس های به شدت نادریه که یه بازی JRPG ژاپنی واسه هر جهنم دره ای عرضه شده غیر از کنسول های پلی استیشن
خودتون بگید چه هیزم تری به آسانو فروختید
بازی ساخت Team Asano ـه (به تهیه کنندگی حدس بزنید؟ درسته تومویا آسانو
) اینا تیم باحالی اند. آسانو با Bravely Default یه کار Hit تو اسکوئر میزنه ولی زبر و زرنگی اش از اون جا میاد که سریع استایل اون بازی رو برای خودش می کنه. کارای آسانو واسه جمع کردن تیمش اون قدر خوب پیش میره که Team Asano تبدیل میشه به تیمی که وظیفه اش حفظ میراث و روح آثار رتروی Square Enix تو کارهای جدیدتره.
و Octopath Traveler دقیقا همینه. یه جمعی از بهترین المان های گیم پلی Final Fantasy VI با Sprite Work محشر و بی نظیر + یه سری المان های جدید و گیمیک های خاص و منحصر به فرد. بازی تو TGA سال خودش تو سه بخش موسیقی و کارگردانی هنری و بهترین بازی نقش آفرینی سال نامزد شد. یعنی اگه بازی RPG نوبتی با سیستم Job و Random Encounter و داستان اول یه مار بکش آخرش خدا رو بکش پایین میخواید این بازی رو از دست ندید هیچ رقمه.
ولی یکم با عمق بیشتر بریم تو بازی
یه سری چیزها تو این بازی خیلی خوبن. اولیش به وضوح آرت استایل بازیه. کلا یه سری تکنیک های باحال داره از لحاظ فنی این بازی که بهش به قول خودشون یه حس 2D-HD میده. بعد این بازی طبیعتا این مدل بازی های بیشتر شدن. الان این Replaced که تریلرش رو تو E3 پارسال دیدیم هم همین حس رو داشت. ولی یه بار عظیمی به دوش خود Sprite Work ها آرتیست هاس و هولی شعط چقدر خوبه این بازی از این لحاظ. مخصوصا وقتی به باس فایت ها میرسه. پسر یهو اسپرایت شخصیت ها غول میشه قشنگ اون حس برخوردهای طوفانی FF6 بهت دست میده
بعد میگم کلا با این که ثابت ـه این اسپرایت های باس ها و هیچ انیمیشن بزرگی ندارن (جز Still Animation شون) بازم این قدر دیزاین خوفی دارن که نگهشون میداره
این در مورد دشمن های عادی و Variation هاشون هم صادقه
و کلا اتمسفر شهرها هم خیلی دلنشینه
طراحی محشری دارن.
منتها بیشتر بار اتمسفر بازی روی دوش موسیقی ـه و oh MAN, It Carries HARD
خیلی موسیقی این بازی خوبه کثافت
از تم اصلی اش
تا بخش های آروم و احساسی اش
و هولی شعط، موسیقی باس فایت هاش. البته تنوعش زیاده. من این جا یکیشو میذارم فقط. ولی پسر.... خیلی خوبه
واقعا از حیث موسیقی چیز محشریه این بازی و هر چی بگم کم گفتم. نه تنها میشه گفت همه ترک های OST عالین. تنوع شون هم واقعا خوبه و با این حال اون حس و موتیف خود بازی رو با خودش داره و هویت شو حفظ می کنه.
و خب الحق و الانصاف از سیستم گیم پلی بازی نمیشه خیلی چیز بدی گفت
بیشترین چیزی که من توی یه بازی با سیستم مبارزات نوبتی دوست دارم اینه که Snappy و سریع باشه. دستم تو منوها سریع و روون بچرخه. اتفاقات خیلی بشکن اتفاق بیفتن و اطلاعات شون به بهترین شکل ممکن بهم منتقل شن. اینا چیزایی اند که بهترین بازی های نوبتی ای که بازی کردم همشون دارن. (یکی از دلایلی که هنوزم با Divinity مشکل ناموسی دارم همینه که بشکن نمیره جلو و دهن سرویس کنه منوهاش
)
این بازی خداست از این لحاظ و برام خیلی عجیبه چرا این تیم تو Bravely Default 2 این قدر پسرفت داشته. البته شاید چون تیم توسعه شون با این فرق داشته. چون به نظر میاد تیمی که روی این بازی کار کرده الان داره روی Triangle Strategy کار می کنه و دموی اون بازی رو من زدم بیشتر خوبی های سیستم منوی این بازی رو داشت.
کلا روونه مبارزات تو Octopath Traveler. واسه همین شاید جزو معدود بازی های JRPG مدرن باشه که Random Encounter ها رو مخت نمیرن. جدا از این که هر وقت نخوای فارم کنی میتونی با یکی از Support skill های کلاس Scholar تقریبا یک سوم شون کنی. حتی اگه بخوای فارم کنی و درگیر شی اتفاقی خیلی روون میتونی درگیر شی، فرار کنی یا هر چیز دیگه. نباید کانسپت عجیبی باشه ولی بعضی بازی های JRPG نوبتی مثل دراگن کوئست ها، درگیر نبرد که میشی حس می کنی زمان کند شده. این جا اصن این طور نیست. خدا رو شکر بازی تو دموش که قبل عرضه اش اومد یه سری مشکلات داشت (مثل نداشتن دکمه دوییدن) که موقع عرضه درستش کردن و نتیجش این پدیده ای شده که من دارم توضیح میدم. خلاصه یکم سخته مفصل بگم چرا و چطور ولی بازی روونیه کلا از حیث گیم پلی.
سیستم JOB بازی عااااالیه. اساسا هر کدوم از شخصیت های بازی یه Job و عملا Class خودشو داره که هیچ رقمه نمیشه عوضش کرد و کلاس اصلی شه. تنوع کارایی که این کلاس ها می تونن کنن زیاده. یه سری ساپورت و باف/دیبافر اند مثل Dancer و Thief. یه سری هیلر اند مثل Apothecary و Cleric و کلاس های عادی Warrior و Scholar و... . کلاس Merchant هم داریم که آشوب خالصه
. میتونی دشمن رو ضعیف کردی ازشون پول بچاپی بیرون تو این کلاس.
بعد میتونی حتی نیروی کمکی بخری واسه یه نوبت
از اواسط بازی به بعد میرسید به یه سری معابد که ازش میتونید هر کدوم از این کلاس ها رو به صورت شغل ثانویه آزاد کنید. اون جوری هر نفر میتونه کنار شغل اصلی اش که براش ثابته، یکی از شغل های بقیه شخصیت ها رو تبدیل به شغل ثانویه اش کنه. یعنی Tressa کوچولوی ما جدا از این که میتونه یه Merchant کوچولوی حریص و فرز و سریع باشه، همزمان میتونه شغل Cyrus که یه Scholar هست رو داشته باشه و زمین و زمان رو با جادوی آتیش و یخ و برق به آشوب بکشه
ترکیب های شگفت انگیزی میشه خلق کرد با این سیستم (و البته یه خورده گشتن میخواد تا همه هشت تا کلاس اصلی رو بتونید آزاد کنید برای شغل ثانویه)
نزدیک به چپتر 4 هر شخصیت و اواخر بازی می شید یه سری معابد بزرگتر پیدا می کنید که 4 تا شغل خداوندگاری بازی رو تو خودشون دارن. اینا برخلاف شغل های اصلی دودستی تقدیم شما نمیشن چون صرفا قدم مبارکتون رو اون جا گذاشتید. باید برای هر کدوم یکی از خداهای بازی رو شکست بدید و هولی شعط اینا بهترین باس های بازی اند. یعنی دهن سرویس می کنن ها. ولی ارزششو داره لعنتی. این 4 تا Job اضافه بازی خیلی قوی و خاص اند (البته SP زیادی هم میخوان قابلیت هاشون) ولی قشنگ من Sorcerer رو دادم به Tressa و با ساپورت اسکیل خودش که SP Cost قابلیت ها رو نصف می کرد هر گروه دشمنی که روبروم سبز می شد رو تیکه و پاره می کردم
هر شخصیتی هم جدا از تمامی این سیستم Job و این چیزا دو تا قابلیت منحصر به فرد خودش رو داره. یکیش واسه تعامل با NPC ها یکی هم تو مبارزات.
مثلا قابلیت Olberic اینه که میتونه Defence اش رو Boost کنه و اون جوری از بقیه هم دفاع می کنه. خارج از مبارزه هم میتونه هر NPC ای که قبول کنه رو به دئول دعوت کنه که تهش ازش Exp و پول و... درمیاره. بعضا یه سری هستن جلوی در یه خونه تو شهر وایسادن تکون نمیخورن. بعد تو با Olberic میری صاف شون می کنی میری تو میبینی زکّی این جا که صندوقچه است
. ای نقالا نمیخواستی من اینو ببینم. بیا یه در کونی دیگه بخور.
ولی بهترین قابلیت واسه Therion ـه که میتونی ایتم های NPC ها رو بدزدی
. خیلی خوبه. رسما آیتم مفته. مخصوصا اواخر بازی که اگه خوب Tips & Trick های دزدی رو از NPC ها جمع کرده باشی دیگه عمرا احتمال داشته باشه Fail شی
کلا این سیستمی که بازی واسه تعامل شخصیت ها با NPC ها جدا از صحبت کردن و ماموریت قبول کردن طراحی کردن خیلی دوست داشتنی و باحاله. هر چقدر هم که ساده و ابتدایی باشه.
که الان یعنی بازی بی نقصه دیگه
نـــــــــــــوپ
بزرگترین مشکل بازی با اختلاف داستان بازیه.
گیمیک و کلا ویژگی اصلی Octopath Traveler همون جور که از اسم اش برمیاد اینه که بازی یه کمپین عادی با چند تا شخصیت نیست که تو یه Party دور هم جمع شن. بلکه بازی 8 تا کمپین مختلف برای هر شخصیت بازیه. به نوعی ما قصه هشت نفر مختلف رو داریم که با همدیگه هم سفر میشن تو طول ماجراشون. هر شخصیت هم ماجراش 4 چپتره و اگه این 4 تا چپتر و دو تا از ساید کوئست های بازی رو بری میرسی با آنتاگونیست و باس فایت اصلی و نهایی بازی تو Post-game اش که رُک بگم: من فقط بعد تموم کردن بازی رفتم تو یوتیوب یه ذره از گیم پلی اش رو دیدم و آمممم نــــــه
من نمیخوام به همچین هیولایی بجنگم
یارو کل هشت نفر Party اش لول شون 74-75 بود و تک تک ابیلیتی ها و Job ها و Skill ها رو بسته بود واسه استراتژی شکست این بشر. بعد این Galdora میزد تیکه پاره اش می کرد. نصف فایت داشت Revive می کرد اعضای مرده تیم شو. وات د فاعک
بگذریم نکته اینه که بازی هشت تا کمپین جداست که هر کدوم 4 چپتره اند. سه تا مورد شدید صدمه میزنه به جریان داستانی هر کدوم از این کمپین ها
اولیش اینه که کلا و اساسا داستان کمپین هیچ کدوم از شخصیت ها اون قدره جذاب نیست. مخصوصا اونایی که وابسته به پلات توییست اند. (باز مثلا برای Therion و Tressa چون یکم احساسی تر بود بیشتر می چسبه) ولی اساسا اون قدره بیلد آپ خفنی تو چهار چپتر رخ نمیده که بگیم واو من 70 ساعت زدم ارزششو داشت.
دومیش اینه که از نمیشه هر چهار چپتر یه شخصیت رو پشت هم رفت چون Level Gap بین هر چپتر خیلی زیاده و یا باید خیلی فارم کنی یا منطقی تر اینه که با اعضای تیمت بقیه کمپین ها رو اون چپترشون رو بری تا لول اعضای تیمت همشون برسه به سطح سختی چپتر بعدی. این جوری هم نیست که بازی جلوت دیوار بذاره که "نه تا لول این شخصیتت این قدر نشه نمیتونی چپتر سوم شو شروع کنی" نه! کامل میذاره. ولی بعدش جر خوردن تو مواجهه با دانجن و دشمنای اون چپتر به گردن خودته و اساسا خیلی گسسته می کنه جریان داستانی هر کمپین رو. سازنده ها هم میدونستن، واسه همین هر بار که چپتر یه شخصیت رو شروع می کنی کلی Recap از وقایع قبل داره و از طرف دیگه اون قدره هم پیچیده نمی تونه بشه هر کمپین.
و مورد سوم که از همه بیشتر رو مخه اینه که هیچ کدوم از هشت تا مسافر دیگه تو کمپین هم هیـــــــــچ نقشی ندارن. نه تو کات سین هان، نه تو دیالوگ ها بهشون اشاره میشه، هیــــــچی. فقط یه سری مکالمه جدا در مورد وقایع داستان همدیگه دارن که وحشتناک بده. چون به نظرم حتی اگه این داستانا معمولی باشن، اگه صرفا بهونه میدادن که بین هشت تا مسافر بیشتر تعامل ایجاد شه، به جرئت میگم دو تا اشکال دیگه رو میشد خیلی راحت صرف نظر کرد و داستان بازی هم محشر می شد. قصه اینه که دیزاین شخصیت ها و شخصیت پردازی هر چند ساده هر کدوم از هشت تا مسافر خیلی دوست داشتنیه. من مخصوصا Tressa و Therion رو خیلی دوست دارم. ولی کلا فرصت هایی که بازی میده تا این ها با هم تعامل داشته باشن تو داستان که به صفر گرایش می کنه و تو خارج از داستان هم اون قدره نیست ولی واقعا یکی از بهترین بخش های بازی خارج از گیم پلی شه.
کلا به نظرم تعامل بین شخصیت ها عامل کلیدی تو موفقیت یه بازی JRPG ـه از حیث داستانی. فایر امبلم سال هاست سیستم ساپورت لول هاش یکی از کارت های برندشه. پرسونا دریده این بخش رو با سیستم کانفیدنت هاش و سری Tails هم کلی کار باحال انجام میده وقتی نوبت به تعامل شخصیت ها با هم میرسه ولی این چیزا تو Octopath Traveler تقریبا صفره که خیلی به حس و حال بازی صدمه میزنه. شاید یکی از مهم ترین دلایلی باشه که من خیلی دنبال فن آرت های بازی ام و ازشون لذت میبرم. چون اون بخشی که تو بازی نیست رو یه جوری هر آرتیست با تصور خودش پر کرده. شخصیت ها رو با هم شیپ کرده و پرسونالیتی مد نظر خودشون رو بهشون داده که به نظرم این وجهه از کامیونیتی بازی رو خیلی دوست داشتنی کرده. ولی خب خود بازی شدید ازش صدمه دیده.
و میدونی خنده دار ترین بخش این قضیه کجاست.
با این که تمام گیرهایی که به داستان کمپین هر بازی دادم، جوری که داستان کلی هر کدوم از اینا رو به هم ربط میده واقعا خفن و قشنگه.
خیلی هم زیرپوستی این کار رو انجام میده و حتما هم باید دقت کنی هم پیگیر پلات لاین نهایی بازی که منتهی به Geldora میشه باشی.
اینا رو که همه رو پی اش رو میگیری میبینی نصف بیشتر داستان اصلی اصن در مورد این مسافرا نیست و در مورد یه یاروییه به اسم Graham Crossford که اسم شو کلا دو سه بار آخر کمپین Alfyn و Tressa می شنوید. بعد از شهرها که رد میشید هی پستتون میخوره به یه سربازه که رو یه زنه کراش زده. از یه طرفی هم یه پسره است هی دنبال پدرشه مثل هاچ زنبور عسل. ته اینا رو که میگیری میرسی به پلات پایین آوردن یه خدای یاغی که عملا پشت سر اکثر مصائب هر هشت تا مسافر داستانه
داستان باحالیه. ولی کانسپت و شیوه ای که بازی واسه روایت کمپین های اصلی اش و رسیدن به اون بخش داره اصلا نمی ارزه.
اگه این بازی داستان خوبی داشت راحت کار 9/10 یا حتی 10/10 می شد.
ولی الان نمیشه به هر کسی پیشنهادش داد. خیلی احتمالش زیاده خسته کننده شه جریان پیشروی اش.
ولی اگه قدر بند انگشت برای داستان و شخصیت ها و این چیزا تره خورد نمی کنید و دلتون JRPG کلاسیک با باس فایت های دهن سرویس کن و سیستم مبارزه و Job مشتی میخواد، حقیقتا نمیدونم چرا تا الان سراغ این بازی نرفتید.
آکتوپث تراولر تو این زمینه ها که هدفش احیای حس یه JRPG کلاسیکه، یه ذره هم نقص نداره