سریال Game Of Thrones [ اسپویل تا آخرین اپیزود پخش شده آزاد میباشد ]

بهترین فصل از نظر شما دوستان


  • مجموع رای دهنده‌ها
    164
  • نظرسنجی بسته شده است .

SILICON POWER

کاربر سایت
Jan 30, 2015
285
امیدوارم حداقل سرسی دیگه به دست آریا کشته نشه که خیلی لوس میشه فیلم.

چهره امروز آریا دیگه به درد قهرمان سازی نمیخوره واقعا بهتر بود نقشش رو هم کمرنگتر میکردن تا اینکه با قد 1 متری و این قیافه مسخره بخوان ازش سوپر قهرمان نایت کینگ کش بسازن.
 

K I 1 1 E R

ناظم انجمن
Feb 22, 2011
17,159
نام
∂αнмα
رضا حاج محمدی منتقد فیلم و سریال سایت زومجی تعبیر جالبی در مورد این قسمت به کار برده :

همان‌قدر که «بتمن علیه سوپرمن» حکم پروژه‌ی بسیار موردانتظار (تا حدی که وقوعش غیرممکن به نظر می‌رسید) را داشت که دیدنِ افتادنِ لگوی بتمن و سوپرمن روی یکدیگر در همایش کامیک‌کان کافی بود تا هیجانِ طرفداران را به سقفِ آسمان بچسباند و بعد نتیجه‌ی نهایی، به ملغمه‌ای از تصاویری فک‌انداز اما توخالی تبدیل شده بود؛ همان‌طور که آن فیلم با کشتاری که بتمن راه می‌اندازد، اصولِ شخصیتِ او را صرفا به خاطر اینکه اسنایدر، بتمنِ قاتل را مثل پسربچه‌های ۱۲ ساله‌‌ی عاشقِ خشونت، بیشتر دوست دارد زیر پا می‌گذارد؛ همان‌طور که اسنایدر، سوپرمن را در دومینِ فیلمش می‌کشد تا دوباره در فیلم بعدی زنده کند؛ درست همان‌طور که آن فیلم با توئیست پیش‌پاافتاده‌ای که از ناکجا آباد آمده است، بتمن و سوپرمن را بعد از یک زمینه‌چینی طولانی و یک نبرد کوتاه‌مدت، با هم رفیق می‌کند تا سراغِ دومزدی بروند (همان آنتاگونیستِ بزرگِ کامیک‌بوک‌ها در اینجا در حد یک هیولای صرفا دردسرسازِ معمولِ ده‌ها فیلم کامیک‌بوکی دیگر پایین آمده است)، «شب طولانی» هم وضعیتِ مشابه‌ای دارد. البته که نه آن‌قدر افتضاح، اما الگوی یکسانی را می‌توان در اینجا تشخیص داد. از همان ابتدا، منطق جای خودش را به تمرکز روی هرچه بلاک‌باستری‌تر کردن و «اسپکتکل‌»‌محورتر کردنِ این اپیزود به‌جای روایت داستان ازطریقِ اکشن می‌دهد. نبردی که این همه برایش صبر کرده بودیم، در عرض ۸۰ دقیقه سر و ته‌اش هم می‌آید (بتمن و سوپرمن بعد از کمی مشت‌زنی رفیق می‌شوند) و قهرمانان‌ تمرکزشان را به سمت سرسی لنیستر، دشمنِ ضعیف‌تر و غیرجذاب‌تر از ماجرای اصلی (دومزدی) بر می‌گردانند. قوسِ شخصیتی جان اسنو و دنریس تارگرین به‌دلیل عدم آگاهی نویسندگان این اپیزود درباره‌ی چیزی به اسم سیرِ دراماتیک شخصیت‌پردازی لگدمال می‌شود (قاتل شدن بتمن و مُردن سوپرمن در پایان فیلم دومش به‌جای فیلم دهمش مثل کاری که مارول با «اونجرز ۴» دارد می‌کند) و بعد معرفی کردن یک توئیستِ عجیب و غریب با تبدیل کردن آریا به قاتلِ شاه شب (مارتا). اینکه «بازی تاج و تخت» برخلاف «بتمن علیه سوپرمن» از این همه شخصیت‌های دوست‌داشتنی که سال‌ها جزیی از زندگی بینندگانش بوده‌اند بهره می‌برد کمک می‌کند تا مشکلاتِ این اپیزود برخلافِ فیلم اسنایدر، کمتر به چشم بیایند، قابل‌چشم‌پوشی یا حتی قابل‌‌توجیه کردن باشند، ولی در رابطه با اتفاقی که در «شب طولانی» می‌افتد شاهدِ الگوی مشابه‌ای با «بتمن علیه سوپرمن» هستم. اما اینکه «شب طولانی» دنباله‌روی «آنسوی دیوار» است وقتی بدتر می‌شود که جایگاه این دو اپیزود را با هم مقایسه می‌کنیم؛ دومی در حالی فقط یکی از اپیزودهای سریال است که اولی شاید موردانتظارترین اپیزودِ تاریخ سریال باشد؛ خراب کردنِ دومی شاید قابل‌هضم و قابل‌ترمیم باشد، اما خراب کردن اولی یعنی خراب کردنِ یک عمر زمینه‌چینی بدون قابلیتِ ترمیم.


در مورد قسمت حیف میل شدن دوتراکی ها :

بدون‌شک «شب طولانی» سرشار از صحنه‌های خیره‌کننده است، اما به محض اینکه پرده را کنار می‌زنیم و به فراسوی آن‌ها نگاه می‌کنیم با یک فضای خالی روبه‌رو می‌شویم. مثلا همه‌ درباره‌ی خفن‌بودنِ صحنه‌ی خاموش شدنِ آرخ‌های دوتراکی‌ها در تاریکی دوردست صحبت کرده‌اند. روی کاغذ این صحنه‌ وسیله‌ی خوبی برای اثبات کردنِ وحشتِ جنگ و قرار دادنِ قهرمانان از همان بدوِ آغازِ جنگ در موقعیتِ ضعف است. بالاخره چه چیزی بدتر از حذف کردنِ کردن یکی از لشگرهای اصلی قهرمانان، آن هم درست قبل از شروع شدنِ جنگ اصلی. اما به محض اینکه شروع به فکر کردن درباره‌ی این صحنه می‌کنی، این صحنه درست به شکل همان غولی که با فرو رفتن شیشه‌ی اژدها در چشمش فرو ریخت، فرو می‌ریزد. مشکلِ اول این است که هجوم بُردنِ دوتراکی‌ها به درون تاریکی به سوی دشمنی که نمی‌بینند با عقل جور در نمی‌آید. برای متوجه شدنِ حماقتِ نفهته در این حرکت، لازم نیست که متخصص نظامی باشیم. اگرچه دوتراکی‌ها قبلا در اپیزود «غنایم جنگی» نشان داده بودند که پیش‌قراول‌های قدرتمندی هستند، اما نه در مقابلِ ارتشِ سونامی‌وارِ مردگان. کارِ سواره‌نظامِ سبکی مثل دوتراکی‌ها این است که به‌عنوان پیش‌قراول به دلِ دشمن بزنند، آن‌ها را خسته کنند و برگردند. اما این متود دربرابرِ ارتش مردگان جوابگو نیست. اگر دوتراکی‌ها، شوالیه‌های سنگینی مجهز به اسب‌های زره‌ای بودند، هجوم اولشان برای وارد کردن شوک اساسی به دشمن با عقل جور در می‌آمد. ولی با کله فرستادنِ یک سواره‌نظام سبک به سمت ارتشی که هر شوکی که بهشان وارد می‌شود را قورت می‌دهند، به سمت ارتشی که هیچ خستگی و وحشی احساس نمی‌کند احمقانه است.

همان‌طور که متخصصان نظامی بعد از این اپیزود گفتند، استفاده از سواره‌نظام به‌عنوان پیش‌مرگِ ارتش باتوجه‌به تاریخِ خود سریال هم با عقل جور در نمی‌آید. دار و دسته‌ی جان اسنو تا حالا دو بار با رسیدن سواره‌نظام در لحظه‌ی آخر نجات پیدا کرده‌اند؛ حتی اگر رسیدن سواره‌نظام تایوین لنیستر در جنگ بلک‌واتر را هم اضافه کنیم که می‌شود سه بار. چه در نبرد حرامزاده‌ها که ارتشِ جان اسنو تحتِ محاصره‌ی نیروهای رمزی بولتون قرار می‌گیرد و چه در جنگِ آنسوی دیوار که آن‌ها در محاصره‌ی زامبی‌ها قرار گرفته بودند، شوالیه‌های وِیل و دنی و اژدهایانش (نوعی سواره‌نظام) از راه می‌رسند و محاصره را می‌شکنند. پس تا حالا دو بار اهمیتِ حفظ کردن سواره‌نظام برای بعد از شروع شدن جنگ به جان اسنو ثابت شده است. بنابراین از آنجایی که دوتراکی‌ها به‌دلیلِ نوع منحصربه‌فرد دشمنانشان نمی‌توانند با هجوم بردن به آن‌ها و خسته کردنشان و بعد برگشتن مورد استفاده قرار بگیرند، همان‌طور که متخصصان نظامی بعد از این اپیزود گفتند، شاید باید از آن‌ها در جناح‌های چپ و راست استفاده می‌شد تا از کناره‌ها به نبرد اضافه شوند و فشارِ ارتش مردگان روی آویژه‌ها را بگیرند. بنابراین وقتی بزرگ‌ترین جنگجویانِ دنیای سریال به‌راحتی بدون هیچ برنامه و نقشه‌ای در لحظاتِ آغازین اپیزود حذف می‌شوند، راستش دیگر نه می‌توان روی نویسنده‌ها حساب باز کرد و نه روی هوشِ قهرمانان. حذف شدنِ دوتراکی‌ها در صورتی می‌توانست به لحظه‌ی واقعا خوفناکی تبدیل شود که قهرمانان نقشه‌ی هوشمندانه‌ای برای استفاده از آن‌ها کشیده بودند، اما باز دربرابر نقشه‌ی بهترِ شاه شب یا قدرتِ بیشتر ارتشش شکست می‌خوردند. حتی حمله کردنِ دوتراکی‌ها به لشکر لنیسترها در «غنایم جنگی» هم به تنهایی توسط آنها صورت نمی‌گیرد. آن‌ها از حمایتِ هوایی اژدهای دنی بهره می‌برند. دنی در ابتدا با آتشِ اژدهایایش، صفِ دشمن را بهم می‌ریزد و بعد دوتراکی‌ها وارد عمل می‌شوند تا کار را تمام کنند. پس حتی دنی هم از تجربه‌های جنگی قبلی‌اش درس نگرفته است. اینجا دنی صبر می‌کند تا بعد از سلاخی شدنِ دوتراکی‌ها به کمکشان برود. در برنامه‌ی بعد از این اپیزود، بنیاف و وایس می‌گویند که فرستادن دوتراکی‌ها فکرِ دنی بوده است. چه حماقتی! دنی دقیقا چه انتظاری از فرستادنِ دوتراکی‌ها به دل تاریکی داشته است؟ تصمیم ارتش زنده‌ها برای فرستادن دوتراکی‌ها همان‌قدر به‌طرز تابلویی احمقانه بود که پیشنهادِ تیریون برای دزدیدن زامبی. فقط آن یکی دو سالی طول کشید تا بالاخره توسط خودِ سریال تایید شود، این یکی در همین اپیزود تایید می‌شود. قضیه فقط درباره‌ی حذف شدن دوتراکی‌ها نیست، قضیه درباره‌ی احمق جلوه دادن قهرمانان داستان و عدم توانایی بیننده در ارتباط برقرار کردن با رهبرانی که پیش‌پاافتاده‌ترین اصول نظامی را نمی‌دانند است. حذف شدنِ دوتراکی‌ها این‌قدر سریع و این‌قدر بی‌در و پیکر فقط دو دلیل می‌تواند داشته باشد؛ اول اینکه هدفِ نویسندگان از این سکانس، درست همان‌طور که «بازی تاج و تخت» خیلی وقت است به آن تبدیل شده، خلق یک لحظه‌ی خیره‌کننده اما بدون منطق روایی بوده است و دوم اینکه از آنجایی که خرجِ تصویربرداری جنگ‌هایی که شامل اسب می‌شوند خیلی گران تمام می‌شود، سازندگان خواسته‌اند تا هرچه زودتر، از دستشان خلاص شوند.

ما طرفداران استاد گیر دادن به چیزهای اشتباهی هستیم. چه آنهایی که این اپیزود را دوست دارند و چه آنهایی که دوست ندارند، برای اثبات کردن حرفشان روی چیزهایی کلید می‌کنند که دربرابر مشکلاتِ بزرگ‌تر ناچیز هستند. درواقع موشکافی و کشفِ آن مشکلات بزرگ‌تر و نامرئی‌تر بهمان کمک می‌کند تا هرچه بهتر تکلیفِ خودمان را با مشکلات تابلوتر و ناچیزترِ سریال روشن کنیم. برای صحبت کردن درباره‌ی «آنسوی دیوار» به نظرتان کدام سؤال، مهم‌تر است؟ اینکه پیشنهاد احمقانه‌ی تیریون برای دزدیدن زامبی و متقاعد کردن سرسی وسیله‌ای برای هرچه زودتر تقدیم کردن یک اژدها به شاه شب بود یا اینکه شاه شب زنجیرهایش را از کجا آورده است. سؤال دوم دربرابر اولی محو می‌شود. به محض اینکه مسئله‌ی مهم‌تر مطرح می‌شود، دیگر سؤال ناچیزتر خود به خود جواب می‌گیرد. واقعا انتظار دارید همان نویسندگانی که تیریون، باهوش‌ترین کاراکتر سریال را مجبور به مطرح کردنِ چنین پیشنهادِ احمقانه‌ای با وجود اینکه خواهرش را بهتر از هرکس دیگری در دنیا می‌شناسد می‌کنند، به منطقِ زنجیرهای شاه شب فکر کرده باشند؟ اگر تمام لحظاتِ منتهی به «آنسوی دیوار» و خود «آنسوی دیوار» بی‌نقص بودند و تنها چیزی که توی ذوق می‌زد زنجیرهای شاه شب بودند، زنجیرها اصلا به چشم نمی‌آمدند یا می‌شد آن را زیر سیبیلی رد کرد. ولی ماجرای زنجیرها آغاز مشکلات سریال نیستند، بلکه انتهایش هستند. پس دفعه‌ی بعد هرکس برای اثباتِ اینکه چرا «آنسوی دیوار» اپیزود خوبی بود، درباره‌ی منطقی‌بودن زنجیرهای شاه شب حرف می‌زند، سعی نکنید تا خلافش را ثابت کنید، بلکه درباره‌ی پیشنهاد زامبی‌دزدی تیریون ازش سؤال کنید.

نقد سریال Game of Thrones؛ قسمت سوم، فصل هشتم - زومجی

کامل نقدش رو بخونید تا بفهمید این قسمت از نظر منطق روایی چه فاجعه ای بوده :)
 
آخرین ویرایش:

RedShift

کاربر سایت
Dec 5, 2013
1,513
رضا حاج محمدی منتقد فیلم و سریال سایت زومجی تعبیر جالبی در مورد این قسمت به کار برده :



قسمت حیف میل شدن دوتراکی ها :



نقد سریال Game of Thrones؛ قسمت سوم، فصل هشتم - زومجی
حتما رضا حاج محمدی، کسی که قسمت به قسمت سریال رو بررسی می کرد، هم جو خود خفن پنداری گرفتتش و داره الکی جوسازی می کنه با انتقاد از این قسمت!
 

IMANOKA

کاربر سایت
Sep 11, 2014
6,312
امیدوارم حداقل سرسی دیگه به دست آریا کشته نشه که خیلی لوس میشه فیلم.

چهره امروز آریا دیگه به درد قهرمان سازی نمیخوره واقعا بهتر بود نقشش رو هم کمرنگتر میکردن تا اینکه با قد 1 متری و این قیافه مسخره بخوان ازش سوپر قهرمان نایت کینگ کش بسازن.
خود شخصیت آریا بنظرم اوکی هست و مشکلی نداره
ولی بازیگرش خیلی داغونه و اصلا مناسب این شخصیت نیست
 
  • Like
Reactions: Squidward and yasu

TeTration

TeT
کاربر سایت
Jan 17, 2013
3,664
نام
Moein
دوستان اسلحه اریا رو حواستون هست؟ اونیکه عکسشو به گندری نشون داد. اون سیستم پرتابیش رو هنوز ندیدیم و معلوم نیست دهن کی قراره باش سرویس شه
احتمالا اونو هم از 4-5 کیلومتری روی سرسی تستش میکنه و هدشاتش میکنه
 

K I 1 1 E R

ناظم انجمن
Feb 22, 2011
17,159
نام
∂αнмα
عده‌ای از طرفداران اعتقاد دارد که کشته شدن شاه شب به دست آریا همه‌رقمه با عقل جور در می‌آمد و نشان از زمینه‌چینی هوشمندانه‌ی سازندگان از مدت‌ها قبل می‌دهد. اگر سکانس آریا مشکل ندارد، پس سایر مشکلات این اپیزود را باید کجای دلمان بگذاریم. فقط در صورتی می‌توانستیم به هوشمندی سکانس آریا فکر کنیم که سازندگان قبل از آن بهمان ثابت می‌کردند که هنوز کمی هوشمندی در این سریال باقی مانده است. سکانس آریا، طرفداران را دچار تردید کرده است؛ آیا واقعا این سکانس خوب است یا بد است؟ برای جواب دادن به این سؤال باید به دور و اطراف‌تان نگاه کنید و از سرنخ‌ها برای حدس زدنِ جواب استفاده کرد. آیا ذره‌ای هوشمندی در به هدر دادن دوتراکی‌ها وجود داشت؟ نه. آیا ذره‌ای هوشمندی در به پایان رساندنِ خط داستانی وایت‌واکرها بدون جلوگیری از آن‌ها از تبدیل شدن به اُ‌رک‌های تالکین وجود داشت؟ نه. آیا ذره‌ای هوشمندی در تولید تنشِ کاذب و پوشالی ازطریقِ بُردن قهرمانان تا یک سانتی‌متر مرگ و برگرداندن آن‌ها دیده می‌شد؟ نه. آیا ذره‌ای هوشمندی در خط داستانی برن که کلِ ماجراجویی‌هایش به تبدیل شدن به طعمه‌ی بی‌خاصیتی برای شاه شب منجر شده وجود دارد؟ نه. آیا ذره‌ای هوشمندی در خلاصه کردن حمله‌ی وایت‌واکرها به یک اپیزود وجود داشت؟ نه. آیا ذره‌ای هوشمندی در عدم وجود کشمکش‌های درونی شخصی برای کاراکترها در جریان این اپیزود و جلوگیری از خلاصه شدنِ حضور آن‌ها به شمشیرزنی‌های خشک و خالی و غیردراماتیک وجود داشت (منهای تیان)؟ نه. آیا صحنه‌ی کشته شدن لیانا مورمونت چیزی بیش از وسیله‌ای برای خلق لحظه‌ای خفن را داشت؟ نه. نه، نه، نه و نه. اگر جواب این سوالات، بله بود، آن وقت می‌توانستیم بگوییم که آره، سازندگان کاملا حواسشان بوده که چه قصدی با سکانسِ آریا داشته‌اند و این ما هستیم که آن را درک نکرده‌ایم. ولی وقتی با نویسندگانی طرفیم که حتی پایه‌ا‌ی‌ترین استراتژی‌های نظامی را رعایت نکرده‌اند، نمی‌توان به آن‌ها اعتماد کرد که کارشان را در جریان موردانتظارترین لحظه‌ی تاریخ سریال که کشته شدن شاه شب است می‌دانستند و این ما هستیم که توانایی درکِ نبوغ آن‌ها را نداریم.

اما این تازه در حالی است که مدارکی که برای اثباتِ بد بودن این سکانس داریم را در نظر نگیریم. سکانسِ آریا را می‌توان از دو نظر قضاوت کرد: از لحاظ منطقِ روایی و از لحاظِ تماتیک. از لحاظ منطقی همه‌چیز با عقل جور در می‌آید. آریا یک قاتلِ بی‌چهره است. ما آریا را قبلا در حال یواشکی نزدیک شدن به جان بدون اینکه او بفهمد دیده بودیم. ما قبلا آریا را در حال تمرین کردنِ تکنیک رها کردن چاقو با یک دست و گرفتن آن با دست دیگرش در سکانس مبارزه‌ی او با بریین در فصل قبل دیده بودیم. آریا بعد از بیرون آمدن از خانه‌ی سیاه و سفید به خدای مرگ پشت می‌کند و او حالا با کشتنِ شاه شب به‌عنوان تجسم مرگ، بالاخره‌ ضایعه‌ی روانی ناشی از بخشِ ترسناکی از زندگی‌اش را پشت سر می‌گذارد. در زمانی‌که دیگران توانایی رسیدن به شاه شب را ندارند، آریا تنها کسی است که با استفاده از مهارت‌های مخفی‌کارانه‌اش، توانایی رساندن خودش به او را دارد. اصلا ما آریا را چند صحنه قبل‌تر، در حال نشان دادن توانایی‌های مخفی‌‌کاری‌اش در سکانس کتابخانه می‌بینیم. اصلا خودِ ملیساندرا، در فصل سوم وقتی با آریا روبه‌رو می‌شود به او می‌گوید که او چشم‌های قهوه‌ای، چشم‌های آبی و چشم‌های سبز را خواهد بست و منظورش از چشم‌های آبی، شاه شب بوده است. همه‌چیز از لحاظ منطقی جور در می‌آید، مگه نه؟ اگر آریا استارک، شخصیتِ اصلی «بازی تاج و تخت» بود، بدون‌شک هیچ مشکلی با کشته شدن شاه شب به دست او وجود نداشت. اما نه‌تنها آریا شخصیت اصلی سریال نیست، بلکه تم خط داستانی‌اش هم ربطی به وایت‌واکرها ندارد. تازه ماجرای پیش‌گویی ملیساندرا، به‌عنوان صحنه‌ای که حکم ریشه‌ی اصلی تمام این اتفاقات را دارد هم درواقع ریشه‌ی چیز دیگری است که به زور به‌عنوان ریشه‌ی یک پیش‌گویی دیگر جا زده شده است. ماجرا این است که بنیاف و وایس در برنامه‌ی بعد از «شب طولانی» می‌گویند که آن‌ها از سه سال پیش تصمیم گرفته بودند تا آریا را به قاتل شاه شب تبدیل کنند. سه سال پیش در حالی به معنای زمانِ فصل پنجم است که سکانس پیش‌گویی ملیساندرا در فصل سوم رخ می‌دهد. پیش‌گویی ملیساندرا از اشاره کردن به بسته شدنِ چشم‌های آبی این نیست که آریا، به قاتلِ شاه شب تبدیل خواهد شد، بلکه به این معنا است که او قاتلِ بی‌چهره تبدیل خواهد شد. حتی اگر این صحنه را دوباره تماشا کنید، در جریان پیش‌گویی ملیساندرا، قطعه‌ی موسیقی مردانِ بی‌چهره به گوش می‌رسد. در جریان اپیزود این هفته، وقتی ملیساندرا دوباره پیش‌گویی‌اش را به او یادآوری می‌کند، این‌بار جای رنگ‌های چشم را عوض می‌کند. در پیش‌گویی اولیه در حالی رنگ چشم آبی، به‌عنوان دومین رنگ نام برده می‌شود که حالا ملیساندرا، رنگ آبی را به‌عنوان رنگِ سوم و آخر اعلام می‌کند. به این معنی که آریا تا حالا صاحبانِ رنگ‌های قهوه‌ای و سبز را کشته است و حالا نوبت به اخرین قتل مهمش یعنی صاحب چشم‌های آبی‌رنگ رسیده است.

کشته شدن شاه شب به دست آریا مثال بارزِ به سرقت رفتن پایان‌بندی کشمکش درونی یک شخصیت دیگر به دست شخصیتی که هیچ ربطی به آن کشمکش نداشته است. عده‌ای دلیل می‌آورند از آنجایی که همه‌ی ما انتظار رویارویی جان اسنو و شاه شب را داشتیم، کشته شدن او به دست شخص دیگری به جز جان اسنو، غافلگیرکننده‌تر از آب در آمد. و به همین دلیل با نتیجه‌ی بهتری طرفیم. سؤال این است که آیا انتظار ما از رویارویی بتمن و جوکر در پایانِ «شوالیه‌ی تاریکی»، آن را به پایانِ غیرهیجان‌انگیز و نارضایت‌بخشی تبدیل کرده؟ یک نوع غافلگیری داریم که از زمینه‌چینی سرچشمه می‌گیرد و یک نوع غافلگیری داریم که نویسندگان صرفا جهت رودست زدن به بیننده از آستینشان در می‌آورند. کشته شدن شاه شب به دست آریا از نوع دوم است. طرفداران این اپیزود هرچقدر می‌خواهند می‌توانند بگویند که سکانس آریا منطقی است، اما خودِ سازندگان به وضوح در برنامه‌ی بعد از «شب طولانی» می‌گویند که پیش خودشان تصمیم می‌گیرند تا با تبدیل کردن آریا به قاتلِ شاه شب، دست به حرکتِ غیرمنتظره‌ای بزنند؛ غیرمنتظره از وسط داستان ظاهر نمی‌شوند. غیرمنتظره‌ نتیجه‌ی پی‌ریزی داستان به سوی سرانجامی غیرمنتظره است. تا وقتی که با آن غافلگیری روبه‌رو شدی به‌جای اینکه بگویی «این دیگه از کجا پیداش شد»، با کف دست به پیشانی‌ات بزنی و بگویی «چرا این‌قدر احمق بودم». مرگ ند استارک و عروسی خونین در حالی غافلگیرکننده هستند که ناگهان از ناکجا آباد سر در نمی‌آورند.

:):)
 
آخرین ویرایش:

aliahmadi2

کاربر سایت
Sep 26, 2008
4,250
نام
AliDEvil
قسمت سوم از فصل پایانی با دریافت نمره ۷۴ از سایت راتن تومیتوز دومین قسمت ضعیف کل سریال شد.

ضعیف‌ترین قسمت سریال هم‌ از نظر این سایت قسمت ششم از فصل پنج (با نمره ۵۷) است.

این قسمت در سایت متارکریتیک تاکنون نمره ۷.۱ را بدست آورده است.

در ضمن در سایت IMDb نیز تاکنون از کاربران نمره ۸.۹ را کسب کرده است.
 

K I 1 1 E R

ناظم انجمن
Feb 22, 2011
17,159
نام
∂αнмα
قسمت سوم از فصل پایانی با دریافت نمره ۷۴ از سایت راتن تومیتوز دومین قسمت ضعیف کل سریال شد.

ضعیف‌ترین قسمت سریال هم‌ از نظر این سایت قسمت ششم از فصل پنج (با نمره ۵۷) است.

این قسمت در سایت متارکریتیک تاکنون نمره ۷.۱ را بدست آورده است.

در ضمن در سایت IMDb نیز تاکنون از کاربران نمره ۸.۹ را کسب کرده است.
بهرتین نبرد تاریخ سریال :))
 

K I 1 1 E R

ناظم انجمن
Feb 22, 2011
17,159
نام
∂αнмα
برای کسانی مثل بنیاف و وایس که «باحال‌»گرایی و «خفن‌»گرایی را به داستانگویی منطقی ترجیح می‌دهند و دنبال واکنش‌های توییتری بعد از هر اپیزود هستند، به جز این فاجعه چیز دیگری هم انتظار نمی‌رود. من بروم قطعه‌ی «شب طولانی» از رامین جوادی را برای صدمین بار گوش کنم! این قطعه، موسیقی پیروزی غم‌انگیز قهرمانان وینترفل در یک قدمی نابودی نیست. این قطعه، موسیقی جان دادنِ غم‌انگیز یک سریال بعد از عبور از تمام خط‌ قرمزهای بدون بازگشت است.

دیگه بهتر از این نمیشد گفت ! فقط میشه افسوس خورد همین ....
 
  • Like
Reactions: amir nakhaee

Albis

کاربر سایت
Sep 11, 2008
1,764
رضا حاج محمدی منتقد فیلم و سریال سایت زومجی تعبیر جالبی در مورد این قسمت به کار برده :




در مورد قسمت حیف میل شدن دوتراکی ها :





نقد سریال Game of Thrones؛ قسمت سوم، فصل هشتم - زومجی

کامل نقدش رو بخونید تا بفهمید این قسمت از نظر منطق روایی چه فاجعه ای بوده :)
نه آقا نقد و بررسی چیه ما به اینا توجه نمیکنیم از سریال لذت میبریم بالاخره بکش بکش داره، اژدها داره، CGI داره، پرتغال دان ذات دان میدن :))
همه این منتقدا و اینا جوگیرن فقط میخوان بگن خودشون شاخن بالاخره آریا خیلی بازیگر دوست داشتنی هستش و حقش بود که نایت کینگو بکشه.
همه اینا منطقیه بعدشم اصلا تو سریالی که اژدها و مرده ها هست منطق جایی نداره که. مثلا چرا تو ارباب حلقه ها وقتی میتونستن با عقاب پرواز کنن حلقه رو بندازن تو آتیش 20 سال لفتش دادن؟ به نظرم این اپیزود خیلی قوی تر از هلمز دیپ و Battle of Pelennor Fields بود.


"SARCASM MODE OFF"
 

aliahmadi2

کاربر سایت
Sep 26, 2008
4,250
نام
AliDEvil
نه آقا نقد و بررسی چیه ما به اینا توجه نمیکنیم از سریال لذت میبریم بالاخره بکش بکش داره، اژدها داره، CGI داره، پرتغال دان ذات دان میدن :))
همه این منتقدا و اینا جوگیرن فقط میخوان بگن خودشون شاخن بالاخره آریا خیلی بازیگر دوست داشتنی هستش و حقش بود که نایت کینگو بکشه.
همه اینا منطقیه بعدشم اصلا تو سریالی که اژدها و مرده ها هست منطق جایی نداره که. مثلا چرا تو ارباب حلقه ها وقتی میتونستن با عقاب پرواز کنن حلقه رو بندازن تو آتیش 20 سال لفتش دادن؟ به نظرم این اپیزود خیلی قوی تر از هلمز دیپ و Battle of Pelennor Fields بود.


"SARCASM MODE OFF"

همه منتقدا جوگیرن؟ فقط الان شما جوگیر نشدی؟

ما نمیگیم باید منطقی باشه، باید پیرو همون منطقی باشه که توی سریال خودشون درست کردن! هیچکس تا فصل 6 مشکل نداشته با سریال چون همه چیز اوکی بوده، چرا الان همه جوگیر شدن الان دارن انتقاد میکنن(!)، حتما یه چیزی هست که شما نمیخای قبولش کنی

پ ن :
اشتباه شده مثل اینکه :D
 
آخرین ویرایش:

K I 1 1 E R

ناظم انجمن
Feb 22, 2011
17,159
نام
∂αнмα
همه منتقدا جوگیرن؟ فقط الان شما جوگیر نشدی؟

ما نمیگیم باید مطقی باشه، باید پیرو همون منطقی باشه که توی سریال خودشون درست کردن! هیچکس تا فصل 6 مشکل نداشته با سریال چون همه چیز اوکی بوده، چرا الان همه جوگیر شدن الان دارن انتقاد میکنن(!)، حتما یه چیزی هست که شما نمیخای قبولش کنی
اشتباه گرفتی عزیز داره طعنه میزنه :D
 

کاربرانی که این قسمت را مشاهده می‌کنند

Top
رمز عبور خود را فراموش کرده اید؟
or ثبت‌نام سریع از طریق سرویس‌های زیر