درود
هر سه قسمت رو الان با هم دیدم!(چه زجرها کشیدم که صبر کردم 3 تا بشه و بعد با هم ببینم
)
چه اکشن بیرحمانه و خفنی داشت ، اون اخرش آدرنالین چسبید به سقف!
سریال ما رو از همون فصل یک عادت داده که تشنهی دیدن اتفاقات غیرقابلپیشبینی باشیم و خوبیش اینه که کم نمیگذاشت و در نهایت ارضامون میکرد ولی چرا توی اون سیل وایت واکر ، این سری همه ی کرکترها زنده موندن!(تو ذوق میزد)
ولی چند لحظه اومدم همزاد پنداری کردم و خودمو وسط کشتار بیرحمانه ی وایت واکرها و مبارزات تن به تن و اون مبارزه ی اژدهایان و.. گذاشتم ، کارم به دسشویی کشید
داستان ملیساندرا خیلی جالب بود
اگر دقت کرده باشید اریا از یه جایی دیگه اون شجاعت ابتدای جنگ رو نداشت و در ادامه همش در حال فرار از وایت واکرها بود تا اینکه ملیساندرا اومدو بهش گفت قبلا هم بهت گفتم تو جان های زیادی رو میگیری ، جان هایی با چشم قهوه ای و سبز و در اخر آبی(!!!)که آریا شهامتشو مجدد به دست اورد و...
حرکت اخرشم خفن سریع بود ، من بعد چندبار نگاه کردن متوجه شدم چطور از بین وایت واکرهای مو بلند(نوزادهای کرستر) رد شد و نایت کینگ رو خفت کرد(پیش owl پدرخوانده ی سیکیرو تعلیم دیده
)
اون سکانس زنده کردن مرده ها الخصوص مردهای تو قبرستون وینترفل هم دوست داشتم ، اونجا که جان به سمت نایتکینگ دوید و همزمان بالا بردن دست نایت کینگ و اون اقتدارش و.... خیلی زیبا بود
موسیقی عالی بود الخصوص
موزیک آخر قسمت سوم
ولی در کل انتظارم بیشتر بود ، چرا؟
چون 2 سال وقت داشتن واسه ساخت دو نبرد ، اما از نظر من کیفیتش در حد نبرد استانیس و بولتون هم نبود (!) این همه هزینه و سرمایه میتونست یه چیز خفن تری از آب در بیاد
البته که ساخت همچین سکانسی در روز وقت گیر تر و هزینه ی بالایی رو در بر داره ولی فکر نکنم بیشتر از 30/20 نفر رو گریم کرده باشن چون هیچ صورتی مشهود نبود
تیم شمال با اون همه خریدی که انجام داد واسه جنگ ، استراتژی جالبی نداشت و همه از دم تار و مار شدن(مربیش علی حنطه بود؟
)
فکر کنم متوجه منظورم شدین
این همه هم پیمان و نیرو درجه یک رو جمع کنی ولی فقط به یک خندق کندن و دوتا منجنیق که چندتا سنگ بیشتر ننداخت ، بسنده کردن!
بنده خدا دوتراکی ها رو بگو چقدر راحت و بی برنامه قلع و قمع شدن(ولی خدایی سکانس جالب و دلهره اوری از کار در اومد)
سپاه کرم خاکستری هم بدون اینکه از رو دیوار ساپورت بشه به فنا رفت!
همیشه کارهای استارک ها بدون 30استه و احساسیه و همین نبرد رو هم به نظرم سر همین داشتن میباختن!
اگر بخوام واقعه گرایانه نگاه کنیم حداقلش اینه کالیسی باید تیکه تیکه میشد (!) یه جا 6 نفر از 3 جهت با هم اومدن سمت جورا و دنی ولی دوربین یهو پرید رو یه مکان دیگه و وقتی برگشت همه به دست جورا کشته شده بودن
سم که برای خودش غلت میزد تو وایت واکرها و ولی زنده موند!!
شخصیت های اصلی هم بصورت معجزه اسایی نجات پیدا میکردن
همه ی اینا به کنار من موندم برن توی اون لحظه به کجا وارگ کرده بود (؟) کلا شخصیت عجیب و مرموزی داشته و داره!
پ.ن: خب الان میتونم راحت بدون اسپویل شدن کامنت هارو بخونم
8/10