سریال Game Of Thrones [ اسپویل تا آخرین اپیزود پخش شده آزاد میباشد ]
- Thread starter Horror
- تاریخ آغاز
اقا من میگم این قسمت یک جنگ 50 دقیقه ای داره. ارتش لنیستر ها، دنریس و ارتش شمال میرن اونور دیوار جنگ با واکرا! اخر اخر قسمت خیلیا میمیرن ولی نایت کینگم میمیره و Dead Army هم نابود میشه... و کاری می کنن که فصل 8 تمام تمرکز روی شخصیت منفی اصلی سریال بیاد... میدل فینگر!
پ.ن.
دقیقا...!
اصلا بحث سر اینکه دوستان اشاره میکنن که سریال فانتزی و اینا هستش و چرا شما با اتفاقات رخ داده مشکل دارین نیست واقعا. کسی با حضور اژدهاها، اتفاقات رایج این ژانر و حوادث فانتزی‌گونه اون و حتی بعضا همین قضیه طی العرض مشکلی نداره. مشکل اینجاست که وقتی سازنده اثر و شورانر در وهله اول و اوایل وقوع اتفاقات یه سری پارامتر، چارچوب و قوانین مختلف قرار میده و طی روایت اون داستان بخصوص {حالا برای هر اثر و سریالی که باشه} سعی میکنه اون محدودیت ها و قوانینی که خودش وضع کرده حالا در رابطه با هر اِلمان داستانی که باشه {مثلا همین تم سرد و گروندد و واقع‌گریانه بودن اتفاقات سریال، اشتباه نشه واقع‌گرایانه منظور در همین بطن فانتزی هستش و یا همین که یه سری اشاره دارن به دلیل خصوصیات دیوار نایت کینگ و یا موجودی که زنده نباشه نمیتونه ازش عبور کنه که شخصا اطلاعاتی در رابطه با این قضیه ندارم. فقط برای مثال اون قوانین و محدودیتی که سازنده از مدت‌ها قبل خودش پایه ریزی کرده}. و حالا مهم ترین عنصری که اون سازنده باید بهش توجه کنه، مخصوصا طی سریالی که رو به پایانه و همه قوانین و چارچوب های روایی پیاده سازی شده، اینه که خودش هم به اون قوانین متعهد بمونه. و سعی کنه در حالی که یه جعبه ابزاری به مخاطب برای ساختن نظرات و صرفا پیش بینی های خودش میده، خودش هم باتوجه به اون چارچوب روایی و پارامتر ها داستان خودش رو روایت کنه. که این مورد {روایت و نحوه چیدمان و رخ دادن اتفاقات} خیلی نسبت به گذشته تحت تاثیر پاره زیادی از دلایل مثل بودجه، کمتر شدن تعداد اِپیزودها، گره خوردن خط های داستانی به هم و برخورد کردن کرکترها بهم بوده.
میدونم شاید خیلی ها با نظرم مخالف باشن اما به نظرم این اپیزود ناامید کننده ترین اپیزود کل مجموعه سریال بود که تو اسپویل زیر به دلایلم اشاره کوتاهی کردم
تو این اپیزود ما شاهد دور هم جمع شدن چندی از بهترین و خفن ترین شخصیت های سریال بودیم که سکانس هایی رو رقم بزنن که نظیرش رو تو تاریخ سریال ندیده باشیم
شاید در به وجود اومدن اون سکانس های اکشن هیجان انگیز موفق شده باشن. شاید اتمسفری که کارگردان موفق شد به تصویر بکشه خیلی خوب بوده باشه که به همین علت هم هست که اکثریت دوستان فوق العاده از این اپیزود استقبال کردن.
اما چیزی که برای من اصلا دلچسب نبود فاصله ای بود که منطق این اپیزود با منطقی از جنس Game Of Thrones گرفت
یه چند لحظه به اپیزود شاهکار Hardhome فکر کنید به اون جو خارق العاده ای که کارگردان درست کرد و اون هیجان و سورپرایزی که بی شک یکی از بهترین سورپرایز های اکشنی سریال بود
به خاطر بیارید که ارتش مرده ها چطور دیوانه وار به از دیوار رد میشدن ، چطور دیوانه وار از کوه سرازیر میشدن و اهمیت به هیچ چیزی نمیدادن
واقعا ارتش مرده ها بودن که حمله میکردن اما در این اپیزود انگار مرده ها تصمیم گرفته بودن یکی یکی و دو تا دو تا به قهرمان های داستان نزدیک بشن مبادا که مویی از سر کارکتر های اصلی کم بشه
در مواقع نیاز سیاهی لشگر هایی هم به جمع انسان ها اضافه میشد که اگر کسی قرار بود کشته بشه خدایی ناکرده از قهرمان های داستان نباشه
این دقیقا نقطه مقابل چیزی بود که GOT رو به سریال محبوب من تبدیل کرد !
اما میرسیم به ورود دنریس
همیشه از اون دسته آدمایی بودم که میگفتم نباید زیاد به بالا رفتن سرعت سریال ایراد گرفت چون طبیعیه که به علت وجود قسمت های کمتر و بالا بودن هزینه های ساخت فاصله زمانی حتی بین سکانس های یک اپیزود بالا بره
اما تو این اپیزود به شکلی این قضیه عجیب غریب شد که خودمم واقعا باورم نمیشد داره چه اتفاقی میوفته
من حتی با سرعت اون سه اژدهای محترم هم کاری ندارم قبول میکنیم که که اون سه عزیز اژدها هستن و شاید گهگاهی به اندازه یک جت جنگنده سریع باشن و بتونن در چند دقیقه طول یک قاره رو طی کنن
اما قطعا اون کلاغه لعنتی که خبر رو از شمالی ترین نقطه وستروس به جنوب وستروس برد انقدر نمیتونه سریع باشه
یعنی حتی تو یک اثر فانتزی هم نمیتونه با هیچ منطقی جور در بیاد این سرعت
حالا از ماجرای خود دنریس هم که بگذریم میرسیم به شخصیت آنتاگونیست اصلی سریال یعنی جناب شاه شب
همون شخصیتی که الان دیگه بهمون ثابت شده تو پرتاب نیزه تو کل وستروس و اسوس رو دست نداره اما حالا به هر علتی ایشون دوست نداشتم به اون ۷ قهرمان ما نیزه اندازی کنن
شاه شب تو این اپیزود ثابت کرد که فقط علاقه ی خاصی به شکار اژدها با نیزه داره البته به احمقانه ترین شکل ممکن
برای مثال وقتی دنریس با دراگو که اژدهای اصلی باشه دارن بارگیری میکنن (!) و تبدیل شدن به یه هدف ثابت و خیلی ساده پیش روی شاه شب ایشون تصمیم میگیرن اون هدف کوچکتری و دورتر که در حال پرواز هست رو در ابتدا نشانه بگیرن که خودش خیلی جالبه و با همین کار فرصت فرار کردن رو به دنریس بدن.
جدا از این مسئله سکانس کشته شدن یک اژدها بدتر و قابل پیشبینی تر از این نمیشد
با اینکه از قبل اسپویل های این اپیزود رو کلا خونده بودم اما بازم نمیتونستم باور کنم انقدر ساده قرار این اتفاق بیوفته و همش به رسم خارق العاده بودن این سریال منتظر یه شگفتی بودم
پیش خودم میگفتم الانه که یک کراگن وایت شده توسط شاه شب از دریاچه بزنه بیرون و با بازوهاش یه اژدها رو بگیره تا به هممون ثابت بشه حتی وقتی همه شخصیت اصلی ها هم که تو سکانس باشن بازم رئیس کیه
اما شکار اژدها به ساده ترین و قابل پیشبینی ترین شکل ممکن توسط شاه شب رخ داد و بعد تازه سکانس های افتضاح تر پشت سر هم رسیدن
یکی از فجایع این اپیزود جا موندن جان و نجات پیدا کردنش بود
به سطحی ترین شکل ممکن جان توسط وایت ها و آدر ها نادیده گرفته میشه و بعد از اینکه از دریاچه یخ زده بیرون میاد وقتی توجه وایت ها بهش جلب میشه یکدفه یه قهرمان دیگه از راه میرسه و جان عزیز ما رو نجات میده
کلا عادتمون شده نشستن و تماشا کردن اینکه جان هر دفه به دردسر میوفته و یکی نجاتش میده
اول که کشته شد و ملیساندرا نجاتش داد
بعد در جنگ حرامزاده ها سانسا و بیلیش با ارتش ویل به کمکش رسیدن
بعد که دنریس اومد و از دست آدر ها نجاتش داد
در صحنه آخرم که عموی محترم زحمتش رو کشیدن
بعد از پایان صحنه های اکشن میرسیم به بدترین سکانس
یعنی دیالوگ های جان و دنریس
اینکه جان یکدفعه تصمیم گرفت با دنریس به شدت صمیمی بشه
اینکه جان یکدفعه تصمیم گرفت دنریس رو ملکه خودش بدونه و جلوش زانو بزنه
انقدر که سطح دیالوگ های بین دنریس و جان ضعیف بود که اصلا نمیشه به چیز خاصیش اشاره کرد چون از ابتدا تا انتهاش ایراد و ضعف بود
در آخرم که شاهد بودیم وایت ها و آدر هایی که کلا با آب مشکل دارن و هم تو اپیزود هاردهوم و هم این اپیزود سمت آب نمیرفتن به نوعی که ندیدیم و قرار هم نیست ببینیم ، زنجیر هایی رو به ویسریون بخت برگشته بسته بودن ، زنجیر های خاصی که احتمالا توسط آهنگر های ویژه شاه شب (!) ساخته شده بودن و ویسریون توسط شاه شب به یک اژدهای یخی تبدیل میشه.
شاید در به وجود اومدن اون سکانس های اکشن هیجان انگیز موفق شده باشن. شاید اتمسفری که کارگردان موفق شد به تصویر بکشه خیلی خوب بوده باشه که به همین علت هم هست که اکثریت دوستان فوق العاده از این اپیزود استقبال کردن.
اما چیزی که برای من اصلا دلچسب نبود فاصله ای بود که منطق این اپیزود با منطقی از جنس Game Of Thrones گرفت
یه چند لحظه به اپیزود شاهکار Hardhome فکر کنید به اون جو خارق العاده ای که کارگردان درست کرد و اون هیجان و سورپرایزی که بی شک یکی از بهترین سورپرایز های اکشنی سریال بود
به خاطر بیارید که ارتش مرده ها چطور دیوانه وار به از دیوار رد میشدن ، چطور دیوانه وار از کوه سرازیر میشدن و اهمیت به هیچ چیزی نمیدادن
واقعا ارتش مرده ها بودن که حمله میکردن اما در این اپیزود انگار مرده ها تصمیم گرفته بودن یکی یکی و دو تا دو تا به قهرمان های داستان نزدیک بشن مبادا که مویی از سر کارکتر های اصلی کم بشه
در مواقع نیاز سیاهی لشگر هایی هم به جمع انسان ها اضافه میشد که اگر کسی قرار بود کشته بشه خدایی ناکرده از قهرمان های داستان نباشه
این دقیقا نقطه مقابل چیزی بود که GOT رو به سریال محبوب من تبدیل کرد !
اما میرسیم به ورود دنریس
همیشه از اون دسته آدمایی بودم که میگفتم نباید زیاد به بالا رفتن سرعت سریال ایراد گرفت چون طبیعیه که به علت وجود قسمت های کمتر و بالا بودن هزینه های ساخت فاصله زمانی حتی بین سکانس های یک اپیزود بالا بره
اما تو این اپیزود به شکلی این قضیه عجیب غریب شد که خودمم واقعا باورم نمیشد داره چه اتفاقی میوفته
من حتی با سرعت اون سه اژدهای محترم هم کاری ندارم قبول میکنیم که که اون سه عزیز اژدها هستن و شاید گهگاهی به اندازه یک جت جنگنده سریع باشن و بتونن در چند دقیقه طول یک قاره رو طی کنن
اما قطعا اون کلاغه لعنتی که خبر رو از شمالی ترین نقطه وستروس به جنوب وستروس برد انقدر نمیتونه سریع باشه
یعنی حتی تو یک اثر فانتزی هم نمیتونه با هیچ منطقی جور در بیاد این سرعتحالا از ماجرای خود دنریس هم که بگذریم میرسیم به شخصیت آنتاگونیست اصلی سریال یعنی جناب شاه شب
همون شخصیتی که الان دیگه بهمون ثابت شده تو پرتاب نیزه تو کل وستروس و اسوس رو دست نداره اما حالا به هر علتی ایشون دوست نداشتم به اون ۷ قهرمان ما نیزه اندازی کنن
شاه شب تو این اپیزود ثابت کرد که فقط علاقه ی خاصی به شکار اژدها با نیزه داره البته به احمقانه ترین شکل ممکن
برای مثال وقتی دنریس با دراگو که اژدهای اصلی باشه دارن بارگیری میکنن (!) و تبدیل شدن به یه هدف ثابت و خیلی ساده پیش روی شاه شب ایشون تصمیم میگیرن اون هدف کوچکتری و دورتر که در حال پرواز هست رو در ابتدا نشانه بگیرن که خودش خیلی جالبه و با همین کار فرصت فرار کردن رو به دنریس بدن.
جدا از این مسئله سکانس کشته شدن یک اژدها بدتر و قابل پیشبینی تر از این نمیشد
با اینکه از قبل اسپویل های این اپیزود رو کلا خونده بودم اما بازم نمیتونستم باور کنم انقدر ساده قرار این اتفاق بیوفته و همش به رسم خارق العاده بودن این سریال منتظر یه شگفتی بودم
پیش خودم میگفتم الانه که یک کراگن وایت شده توسط شاه شب از دریاچه بزنه بیرون و با بازوهاش یه اژدها رو بگیره تا به هممون ثابت بشه حتی وقتی همه شخصیت اصلی ها هم که تو سکانس باشن بازم رئیس کیه
اما شکار اژدها به ساده ترین و قابل پیشبینی ترین شکل ممکن توسط شاه شب رخ داد و بعد تازه سکانس های افتضاح تر پشت سر هم رسیدن
یکی از فجایع این اپیزود جا موندن جان و نجات پیدا کردنش بود
به سطحی ترین شکل ممکن جان توسط وایت ها و آدر ها نادیده گرفته میشه و بعد از اینکه از دریاچه یخ زده بیرون میاد وقتی توجه وایت ها بهش جلب میشه یکدفه یه قهرمان دیگه از راه میرسه و جان عزیز ما رو نجات میده
کلا عادتمون شده نشستن و تماشا کردن اینکه جان هر دفه به دردسر میوفته و یکی نجاتش میده
اول که کشته شد و ملیساندرا نجاتش داد
بعد در جنگ حرامزاده ها سانسا و بیلیش با ارتش ویل به کمکش رسیدن
بعد که دنریس اومد و از دست آدر ها نجاتش داد
در صحنه آخرم که عموی محترم زحمتش رو کشیدن
بعد از پایان صحنه های اکشن میرسیم به بدترین سکانس
یعنی دیالوگ های جان و دنریس
اینکه جان یکدفعه تصمیم گرفت با دنریس به شدت صمیمی بشه
اینکه جان یکدفعه تصمیم گرفت دنریس رو ملکه خودش بدونه و جلوش زانو بزنه
انقدر که سطح دیالوگ های بین دنریس و جان ضعیف بود که اصلا نمیشه به چیز خاصیش اشاره کرد چون از ابتدا تا انتهاش ایراد و ضعف بود
در آخرم که شاهد بودیم وایت ها و آدر هایی که کلا با آب مشکل دارن و هم تو اپیزود هاردهوم و هم این اپیزود سمت آب نمیرفتن به نوعی که ندیدیم و قرار هم نیست ببینیم ، زنجیر هایی رو به ویسریون بخت برگشته بسته بودن ، زنجیر های خاصی که احتمالا توسط آهنگر های ویژه شاه شب (!) ساخته شده بودن و ویسریون توسط شاه شب به یک اژدهای یخی تبدیل میشه.
اینجا مگه اسپویل تا آخرین قسمت پخش شده نیست؟ پس چرا الان هرکی هرکی شده و هرکس هرچیزی که میبینه و میخونه اینجا ول میده؟! واقعا یه سری نفهم نمیفهمن که نباید چرندیاتی که جای دیگه خوندن رو اینجا بالا بیارن
معراج این تاپیک تقریبا اسپوله
بهتره اگه نمیخوای داستان برات اسپول نشه نیایی
فاقد اسپويل داستانى از اپيزود ششم.
اپيزود ششم،در مجموع اپيزود خوبى بود.
برخلاف بعضى دوستان كه انتظار دارن وقتى سريال به لبه ى تيغ روايت رسيده و بايد سريع تر جمع شه و در شرايطى كه از كتاب جلوتر زده،انتظار سراسر درام دارن (و متاسفانه بعضى دوستان هر كس كه حتى ذره اى از اپيزود هاى اكشن تعريف كنه رو مى كوبن و به خامى و ناپختگى و بيننده ى سطحى بودن،محكومش مى كنن)من در كل از اين اپيزود راضى بودم...يادتون نره همين GOT هم اپيزود هاى خواب آور (در كنار درام و ديالوگ ضعيف) كه به قلم مارتين هم بودن،كم نداشت.
كيه كه ندونه درام و ديالوگ محور بودن در وورلد فانتزى،فوق العاده ضروريه براى خلق دنياى بزرگ و پرجزييات و شخصيت پردازى...اما بعضى دوستان ديگه... .
و اينكه درام و ديالوگ محور بودن در دنياى فانتزى،بايد بالاخره در اپيزود/فصل هاى پر حادثه (در اينجا اكشن) ثمر بده.
در كل مشكلم با اين اپيزود،همون صحنه هاييه كه بعضى دوستان هم اشاره كردن:
و با قضيه هايى كه تحت عنوان "هويت سريال" مطرح ميشه و دوستان از اين فصل زير سوال مى برن مشكلى ندارم.
مطمعنا كتاب هاى بعدى نيز مطالب جنگى بيشترى دارن.
در كل حساس شديد روى اينكه اين فصل دقيقا از رو كتاب نيست و مارتين ننوشته و... .
اپيزود ششم،در مجموع اپيزود خوبى بود.
برخلاف بعضى دوستان كه انتظار دارن وقتى سريال به لبه ى تيغ روايت رسيده و بايد سريع تر جمع شه و در شرايطى كه از كتاب جلوتر زده،انتظار سراسر درام دارن (و متاسفانه بعضى دوستان هر كس كه حتى ذره اى از اپيزود هاى اكشن تعريف كنه رو مى كوبن و به خامى و ناپختگى و بيننده ى سطحى بودن،محكومش مى كنن)من در كل از اين اپيزود راضى بودم...يادتون نره همين GOT هم اپيزود هاى خواب آور (در كنار درام و ديالوگ ضعيف) كه به قلم مارتين هم بودن،كم نداشت.
كيه كه ندونه درام و ديالوگ محور بودن در وورلد فانتزى،فوق العاده ضروريه براى خلق دنياى بزرگ و پرجزييات و شخصيت پردازى...اما بعضى دوستان ديگه... .
و اينكه درام و ديالوگ محور بودن در دنياى فانتزى،بايد بالاخره در اپيزود/فصل هاى پر حادثه (در اينجا اكشن) ثمر بده.
در كل مشكلم با اين اپيزود،همون صحنه هاييه كه بعضى دوستان هم اشاره كردن:
مثلا چرا نايت كينگ،دروگون (بزرگترين اژدها) كه هدف ثابت و حامل شخصيت هاى اصلى بود رو نزد.
و با قضيه هايى كه تحت عنوان "هويت سريال" مطرح ميشه و دوستان از اين فصل زير سوال مى برن مشكلى ندارم.
مطمعنا كتاب هاى بعدى نيز مطالب جنگى بيشترى دارن.
در كل حساس شديد روى اينكه اين فصل دقيقا از رو كتاب نيست و مارتين ننوشته و... .
آخرین ویرایش:
من یه سوال اصلی برام مطرحه انگیزه ی نایت کینگ هست . این که هدفش از اومدن به این سمت دیوار چیه ؟ نایت کینگ فکر و عقل داره مثل بقیه انسان ها ؟ اگر عقل داره که هیچی
اگر هم نداره خب واسش چه فرقی میکنه توی اون سرما و تو کوه باشه یا بیاد توی سرزمین انسان ها و غیره
یکی این رو برام روشن کنه
اگر هم نداره خب واسش چه فرقی میکنه توی اون سرما و تو کوه باشه یا بیاد توی سرزمین انسان ها و غیره
یکی این رو برام روشن کنه
به نظرم سطح کیفی خطوط داستانی رو فقط زمانی دقیقا میشه نقد کرد که کتاب بعدی توسط مارتین منتشر بشه
البته از همین الان میشه از هیجان انگیز بودن خطوط داستانی مارتل ها و گریجوی ها تو کتاب و فاجعه شدنشون تو سریال خیلی ساده نتیجه هایی گرفت
اما بازم برای نظر قطعی باید منتظر بود
فقط دعا دعا میکنم پایان کار رو جدا نکرده باشن !
البته از همین الان میشه از هیجان انگیز بودن خطوط داستانی مارتل ها و گریجوی ها تو کتاب و فاجعه شدنشون تو سریال خیلی ساده نتیجه هایی گرفت
اما بازم برای نظر قطعی باید منتظر بود
فقط دعا دعا میکنم پایان کار رو جدا نکرده باشن !
سريال با بالاترين كيفيت ممكن و با زيرنويس ليك شده فاز اينايى كه نديدن و ميگن اسپويلر بذارين رو نميفهمم!
تو تریلر شاہ شب رو حذف کردہ بودن برای اسپویل نکردن
تصویر بالایی اونی هست که منتشر شده و پایینی هم تریلر فصل 7 هست
صحت این عکس رو کسی میدونه بگه یه وقت فتوشاپ نباشه.
Sent from my iPhone using Tapatalk
در مجموع بدم نیومد از این قسمت و بعضی جاهاش به شدت جالب بود، ولی امان از شل و ول بودن منطق در بعضی بخش ها که کار رو بدجوری خراب میکنه و میره روی اعصاب آدم!
آقا من نمیدونم باید توی اسپویلر بذاریم یا نه، چون دیگه این اپیزود با انواع و اقسام کیفیت ها اومده و ما هم که همگی دانلود میکنیم و قرار نیست به صورت زنده سر ساعت مشخص نگاه کنیم که بگیم زشته الآن بریم سراغش! ولی به هر حال توی اسپویلر میذارم و شاید یکی خبر نداشته باشه اپیزود جدید اومده و یهو بیاد توی تاپیک.
-------------------------
دوستان این ترجمه های کتاب های مارتین چطوره؟! حالا نمیخواد خیلی عالی و درجه یک باشه، ولی قابل تحمله یا چرت و پرته؟ بدم نمیاد بین این فصل و فصل بعد برم سراغ کتاب ها. پشت مانیتور و تبلت چشمهام به فنا میره و نمیتونم نسخه انگلیسی با اون همه صفحه رو بخونم و چاره ای جز خوندن کتاب فیزیکی ندارم.
آقا من نمیدونم باید توی اسپویلر بذاریم یا نه، چون دیگه این اپیزود با انواع و اقسام کیفیت ها اومده و ما هم که همگی دانلود میکنیم و قرار نیست به صورت زنده سر ساعت مشخص نگاه کنیم که بگیم زشته الآن بریم سراغش!
ولی به هر حال توی اسپویلر میذارم و شاید یکی خبر نداشته باشه اپیزود جدید اومده و یهو بیاد توی تاپیک. این همه منتظر بودیم این کاراکترهای خفن چه کارهایی بکنن اون طرف دیوار، ولی حیف که کارگردانی جالب نبود و همچین پتانسیل عظیمی رو خراب کرد. اون خرسه خیلی باحال بود و کلی حال کردم، ولی صحنه های مبارزه با مرده ها پایین تر از سطح انتظارم بود و میشد خیلی بهتر از این باشه. صحنه عظیم روبرو شدن با لشکر مرده ها که قبل از این دیده بودیم خیلی بهتر از این بود و قشنگ حس بدبختی رو به آدم منتقل میکرد، ولی اینجا بروبچ نشسته بودن اون وسط و کم مونده بود یه کبابی هم به سیخ بزنن و حالش رو ببرن! بعدش هم که مرده ها غیرتی شدن و دونه دونه اومدن سراغشون، باز انتظار بیشتری داشتم و فقط اون بخش مربوط به تورموند خیلی خفن بود و حس خطر رو به خوبی نشون میداد.
صحنه ورود اژدهایان مثل همیشه فوق العاده بود و به شدت حماسی و مو سیخ کن! همین طور صحنه مرگ اون اژدها هم خیلی سوزناک بود و حداقل برای من که خیلی تأثیرگذار بود و ناراحتم کرد.
ولی سورپرایز خاصی هم نداشت و متأسفانه انقدر همه جا در مورد اژدهای یخی صحبت شده بود که دیگه مطمئن بودیم توی این قسمت شاهد این اتفاق خواهیم بود. امیدوارم دیگه چیزی از قسمت بعد و فصل بعد ندونیم و راحت تر سورپرایز بشیم، ولی گویا امکانش نیست و دوستان توی همین تاپیک و جاهای دیگه میرن تئوری ها (و شاید مطالب لیک شده) رو میخونن و توی چشم ما فرو میکنن.
شکی نیست که دنیای GoT فانتزی هست و انتظار چیزهای عجیب میره، ولی دیگه اون صحنه بیرون کشیدن اژدهای بیچاره ربطی به فانتزی بودن نداشت و ای کاش یه کار خیلی ساده تر در اون صحنه انجام میدادن. مثلاً Night King میرفت کنار آب و یه عصای سحرآمیزی چیزی میزد روی یخ و اژدها زیر آب چشماش رو باز میکرد و توی یه صحنه باشکوه از آب می اومد بیرون! والا غواص های با سابقه هم نمیتونن برن زیر آب و زنجیر به اژدها وصل کنن که این مرده های فلک زده انجامش دادن! بگذریم که اون زنجیرهای با کیفیت و خفن که میتونه وزن یه اژدهای عظیم الجثه رو تحمل کنه از کجا اومده؟! احتمالاً از همون جایی که اون نیزه Night King آماده شده بود تا پرتاب بشه به سمت اژدها! خب اینا که این همه امکانات دارن و ماشاالله Night King هم در تیراندازی انقدر ماهر هست، وقتی بروبچ اون وسط خوابیده بودن دو تا شلیک بهشون میکردن و از بین میرفتن دیگه!
آریا هم این قسمت بدجوری اعصاب خوردکن شده بود. همیشه یکی از کاراکترهای محبوبم بوده و باهاش حال میکردم، ولی این قسمت به شدت نچسب و احمق شده بود و انقدر اون بخش های آریا و سانسا حرص درآر بود که یه کم دیگه ادامه پیدا میکرد رد میکردم! شاید هم هدفی از این کارها داره و ماجرایی وجود داره که نمیدونیم و امیدوارم همین طور باشه.
بعدش هم که مرده ها غیرتی شدن و دونه دونه اومدن سراغشون، باز انتظار بیشتری داشتم و فقط اون بخش مربوط به تورموند خیلی خفن بود و حس خطر رو به خوبی نشون میداد. صحنه ورود اژدهایان مثل همیشه فوق العاده بود و به شدت حماسی و مو سیخ کن! همین طور صحنه مرگ اون اژدها هم خیلی سوزناک بود و حداقل برای من که خیلی تأثیرگذار بود و ناراحتم کرد.
ولی سورپرایز خاصی هم نداشت و متأسفانه انقدر همه جا در مورد اژدهای یخی صحبت شده بود که دیگه مطمئن بودیم توی این قسمت شاهد این اتفاق خواهیم بود. امیدوارم دیگه چیزی از قسمت بعد و فصل بعد ندونیم و راحت تر سورپرایز بشیم، ولی گویا امکانش نیست و دوستان توی همین تاپیک و جاهای دیگه میرن تئوری ها (و شاید مطالب لیک شده) رو میخونن و توی چشم ما فرو میکنن. شکی نیست که دنیای GoT فانتزی هست و انتظار چیزهای عجیب میره، ولی دیگه اون صحنه بیرون کشیدن اژدهای بیچاره ربطی به فانتزی بودن نداشت و ای کاش یه کار خیلی ساده تر در اون صحنه انجام میدادن. مثلاً Night King میرفت کنار آب و یه عصای سحرآمیزی چیزی میزد روی یخ و اژدها زیر آب چشماش رو باز میکرد و توی یه صحنه باشکوه از آب می اومد بیرون! والا غواص های با سابقه هم نمیتونن برن زیر آب و زنجیر به اژدها وصل کنن که این مرده های فلک زده انجامش دادن!
بگذریم که اون زنجیرهای با کیفیت و خفن که میتونه وزن یه اژدهای عظیم الجثه رو تحمل کنه از کجا اومده؟! احتمالاً از همون جایی که اون نیزه Night King آماده شده بود تا پرتاب بشه به سمت اژدها! خب اینا که این همه امکانات دارن و ماشاالله Night King هم در تیراندازی انقدر ماهر هست، وقتی بروبچ اون وسط خوابیده بودن دو تا شلیک بهشون میکردن و از بین میرفتن دیگه! آریا هم این قسمت بدجوری اعصاب خوردکن شده بود. همیشه یکی از کاراکترهای محبوبم بوده و باهاش حال میکردم، ولی این قسمت به شدت نچسب و احمق شده بود و انقدر اون بخش های آریا و سانسا حرص درآر بود که یه کم دیگه ادامه پیدا میکرد رد میکردم!
شاید هم هدفی از این کارها داره و ماجرایی وجود داره که نمیدونیم و امیدوارم همین طور باشه.-------------------------
دوستان این ترجمه های کتاب های مارتین چطوره؟! حالا نمیخواد خیلی عالی و درجه یک باشه، ولی قابل تحمله یا چرت و پرته؟ بدم نمیاد بین این فصل و فصل بعد برم سراغ کتاب ها. پشت مانیتور و تبلت چشمهام به فنا میره و نمیتونم نسخه انگلیسی با اون همه صفحه رو بخونم و چاره ای جز خوندن کتاب فیزیکی ندارم.
کاربرانی که این قسمت را مشاهده میکنند
Google