تو این اپیزود ما شاهد دور هم جمع شدن چندی از بهترین و خفن ترین شخصیت های سریال بودیم که سکانس هایی رو رقم بزنن که نظیرش رو تو تاریخ سریال ندیده باشیم
شاید در به وجود اومدن اون سکانس های اکشن هیجان انگیز موفق شده باشن. شاید اتمسفری که کارگردان موفق شد به تصویر بکشه خیلی خوب بوده باشه که به همین علت هم هست که اکثریت دوستان فوق العاده از این اپیزود استقبال کردن.
اما چیزی که برای من اصلا دلچسب نبود فاصله ای بود که منطق این اپیزود با منطقی از جنس Game Of Thrones گرفت
یه چند لحظه به اپیزود شاهکار Hardhome فکر کنید به اون جو خارق العاده ای که کارگردان درست کرد و اون هیجان و سورپرایزی که بی شک یکی از بهترین سورپرایز های اکشنی سریال بود
به خاطر بیارید که ارتش مرده ها چطور دیوانه وار به از دیوار رد میشدن ، چطور دیوانه وار از کوه سرازیر میشدن و اهمیت به هیچ چیزی نمیدادن
واقعا ارتش مرده ها بودن که حمله میکردن اما در این اپیزود انگار مرده ها تصمیم گرفته بودن یکی یکی و دو تا دو تا به قهرمان های داستان نزدیک بشن مبادا که مویی از سر کارکتر های اصلی کم بشه
در مواقع نیاز سیاهی لشگر هایی هم به جمع انسان ها اضافه میشد که اگر کسی قرار بود کشته بشه خدایی ناکرده از قهرمان های داستان نباشه
این دقیقا نقطه مقابل چیزی بود که GOT رو به سریال محبوب من تبدیل کرد !
اما میرسیم به ورود دنریس
همیشه از اون دسته آدمایی بودم که میگفتم نباید زیاد به بالا رفتن سرعت سریال ایراد گرفت چون طبیعیه که به علت وجود قسمت های کمتر و بالا بودن هزینه های ساخت فاصله زمانی حتی بین سکانس های یک اپیزود بالا بره
اما تو این اپیزود به شکلی این قضیه عجیب غریب شد که خودمم واقعا باورم نمیشد داره چه اتفاقی میوفته
من حتی با سرعت اون سه اژدهای محترم هم کاری ندارم قبول میکنیم که که اون سه عزیز اژدها هستن و شاید گهگاهی به اندازه یک جت جنگنده سریع باشن و بتونن در چند دقیقه طول یک قاره رو طی کنن
اما قطعا اون کلاغه لعنتی که خبر رو از شمالی ترین نقطه وستروس به جنوب وستروس برد انقدر نمیتونه سریع باشه

یعنی حتی تو یک اثر فانتزی هم نمیتونه با هیچ منطقی جور در بیاد این سرعت
حالا از ماجرای خود دنریس هم که بگذریم میرسیم به شخصیت آنتاگونیست اصلی سریال یعنی جناب شاه شب
همون شخصیتی که الان دیگه بهمون ثابت شده تو پرتاب نیزه تو کل وستروس و اسوس رو دست نداره اما حالا به هر علتی ایشون دوست نداشتم به اون ۷ قهرمان ما نیزه اندازی کنن
شاه شب تو این اپیزود ثابت کرد که فقط علاقه ی خاصی به شکار اژدها با نیزه داره البته به احمقانه ترین شکل ممکن
برای مثال وقتی دنریس با دراگو که اژدهای اصلی باشه دارن بارگیری میکنن (!) و تبدیل شدن به یه هدف ثابت و خیلی ساده پیش روی شاه شب ایشون تصمیم میگیرن اون هدف کوچکتری و دورتر که در حال پرواز هست رو در ابتدا نشانه بگیرن که خودش خیلی جالبه و با همین کار فرصت فرار کردن رو به دنریس بدن.
جدا از این مسئله سکانس کشته شدن یک اژدها بدتر و قابل پیشبینی تر از این نمیشد
با اینکه از قبل اسپویل های این اپیزود رو کلا خونده بودم اما بازم نمیتونستم باور کنم انقدر ساده قرار این اتفاق بیوفته و همش به رسم خارق العاده بودن این سریال منتظر یه شگفتی بودم
پیش خودم میگفتم الانه که یک کراگن وایت شده توسط شاه شب از دریاچه بزنه بیرون و با بازوهاش یه اژدها رو بگیره تا به هممون ثابت بشه حتی وقتی همه شخصیت اصلی ها هم که تو سکانس باشن بازم رئیس کیه
اما شکار اژدها به ساده ترین و قابل پیشبینی ترین شکل ممکن توسط شاه شب رخ داد و بعد تازه سکانس های افتضاح تر پشت سر هم رسیدن
یکی از فجایع این اپیزود جا موندن جان و نجات پیدا کردنش بود
به سطحی ترین شکل ممکن جان توسط وایت ها و آدر ها نادیده گرفته میشه و بعد از اینکه از دریاچه یخ زده بیرون میاد وقتی توجه وایت ها بهش جلب میشه یکدفه یه قهرمان دیگه از راه میرسه و جان عزیز ما رو نجات میده
کلا عادتمون شده نشستن و تماشا کردن اینکه جان هر دفه به دردسر میوفته و یکی نجاتش میده
اول که کشته شد و ملیساندرا نجاتش داد
بعد در جنگ حرامزاده ها سانسا و بیلیش با ارتش ویل به کمکش رسیدن
بعد که دنریس اومد و از دست آدر ها نجاتش داد
در صحنه آخرم که عموی محترم زحمتش رو کشیدن
بعد از پایان صحنه های اکشن میرسیم به بدترین سکانس
یعنی دیالوگ های جان و دنریس
اینکه جان یکدفعه تصمیم گرفت با دنریس به شدت صمیمی بشه
اینکه جان یکدفعه تصمیم گرفت دنریس رو ملکه خودش بدونه و جلوش زانو بزنه
انقدر که سطح دیالوگ های بین دنریس و جان ضعیف بود که اصلا نمیشه به چیز خاصیش اشاره کرد چون از ابتدا تا انتهاش ایراد و ضعف بود
در آخرم که شاهد بودیم وایت ها و آدر هایی که کلا با آب مشکل دارن و هم تو اپیزود هاردهوم و هم این اپیزود سمت آب نمیرفتن به نوعی که ندیدیم و قرار هم نیست ببینیم ، زنجیر هایی رو به ویسریون بخت برگشته بسته بودن ، زنجیر های خاصی که احتمالا توسط آهنگر های ویژه شاه شب (!) ساخته شده بودن و ویسریون توسط شاه شب به یک اژدهای یخی تبدیل میشه.