لول حمایت چی میکنه؟ یکی داره میگه چرا اسکورپین ها هدف نگرفتند! انگار اول همین قسمت 5 ندید که حداقل 3 4 نفر باید چنتا چرخ دنده رو میچرخوندند تا به سمت هدف مد نظر برسه. حالا سرعتی دراگون و چرخش های ناگهانی شو در نظر بگیر
شخصا یکسری عیب و ایراد هارو میخونم و میخندم یکی توقع داره اسکورپین ها چرخش 360 درجه هیدرولیک داشته باشند! حتی زوایه های عمودی هم پوشش بودند و ...
پس چرا قسمت قبلی رگباری داشتن شلیک میکردن با دقت 99% ، برو قسمت قبلیو ببین چنتا تیر شلیک کردن، این قسمت از قبل همه آمادگی اینو داشتن که دراگون میخاد بیاد ولی کلا دو تا تیر شلیک شد
برف نیست آقا خاکستره. برف چیه وسط کینگز لندینگ؟ اون واسه وقتی بود که وایت واکرا میومدن پایین و چیزی که همه انتظارشو داشتیم (با توجه به همون سکانس)
ولی اگه دقت کنی خاکستر هستش.
اون قسمت house of immortals هم تا جایی که میدونم تو کتاب به اینصورت نیست و ویژن دیگه ای هست. ولی اینکه تو سریال اونزمان اینطوری در آوردن دو تا دلیل داره یا میدونستن قراره شهر با خاک یکسان شه و خاکستره، یا مثلا میدونستن وایت واکرا قراره بیان جنوب و برفه
شاید تو فصل ۲ هم خاکستره و برف نبود!
من کتابا رو خوندم کامل. اون فصل رو یادمه.
مرگ راب استارک تو اونجا کامل پیش بینی میشه.
یه جا خوندم که کلید پایان داستان تو اون فصل از کتابه.
لول حمایت چی میکنه؟ یکی داره میگه چرا اسکورپین ها هدف نگرفتند! انگار اول همین قسمت 5 ندید که حداقل 3 4 نفر باید چنتا چرخ دنده رو میچرخوندند تا به سمت هدف مد نظر برسه. حالا سرعتی دراگون و چرخش های ناگهانی شو در نظر بگیر
شخصا یکسری عیب و ایراد هارو میخونم و میخندم یکی توقع داره اسکورپین ها چرخش 360 درجه هیدرولیک داشته باشند! حتی زوایه های عمودی هم پوشش بودند و ...
اقا واسه دفاع از یه سریال منطق خودتو زیر سوال نبر که
همین قسمت قبلی ببین با چه سرعتی تغییر جهت میدن و الان نگاه کن همین سکانسی که عکس دادم
بحثم این نیست اصلا چرا تغییر جهت نمیدن و همشون یه سمتین (همچین چیزی تو واقعیت اصلا ممکن نیست!)
بحثم اینه چرا کسی پشتشون نیست بابا سربازا واستادن دارن نگاه میکنن
شاید تو فصل ۲ هم خاکستره و برف نبود!
من کتابا رو خوندم کامل. اون فصل رو یادمه.
مرگ راب استارک تو اونجا کامل پیش بینی میشه.
یه جا خوندم که کلید پایان داستان تو اون فصل از کتابه.
ردودینگ پیشبینی میشه، اما چیزی که از آیرون ترون میبینه یه اتاق با استخوان اژدها و اینا هست که یه نفر شبیه Aerys Targaryan II رو تخت نشسته و دستور سوزوندن رد کیپ رو میده!
آقا یکی این سکانسو توضیح بده. الان دروگون از اونور داره میاد و همه این اسکوپینا یه طرف دیگه رو هدف گرفتن؟ بعد نگاه کنین افراد اصلا پشت اسلحه نیستن واستادن دارن افقو نگاه میکنن
یعنی حتی یه تیرم رو کینگزلندینگ به سمت دروگون شلیک نشد؟ بابا قسمت قبلی من گفتم دور تا دور شهر 50 تا اسکورپیون هست عمرا بتونه نزدیک شه
اره این صحنه هم واقعا عجیب بود !
احتمالا این هم به خاطر هزینه cgi بوده اینا یدونه اسکورپیون رو مدل سازی و کپی پیست کردن. حالا اینکه میچرخن یا کسی باهاشون تیراندازی میکنه رو بی خیالش.
من واقعا نمیفهمم چرا با کاری که دنریس کرد تازه تو یه سریال آنقدر احساسی برخورد میشه! اگه تو خود سریال هم در نظر بگیریم مگه اگان فاتح که تو کل وستروس فقط حرف از جلال و جبروتش میزنن مگه شهر ها رو به خاکسترر تبدیل نکرد ! کسی بهش گفت مد کینگ؟؟ یا تو همین دنیای واقعی چنگیز یک پنجم جمعیت زمین (اون زمان) رو قتل و عام کرد! واکنش بشر چی بود ؟ الان مجسمه هایش رو تو اکثر شهر های دنیا نصب میکنن و ازش فیلم میسازن که چه آدم بزرگ و خردمندی بود!
جدا از اینکه کینگز لندینگ شهری سراپا فاسد و تباه بود ، خود برتر بینی بینشون موج میزد و سرنوشت سایر اقلیم های وستروس ذره ای براشون مهم نبود! تا وقتی که پشت دیوار های شهر در امان بود ، دنریس همون بلایی بود که بر سر همچین مردمی نازل میشه!
پس چرا قسمت قبلی رگباری داشتن شلیک میکردن با دقت 99% ، برو قسمت قبلیو ببین چنتا تیر شلیک کردن، این قسمت از قبل همه آمادگی اینو داشتن که دراگون میخاد بیاد ولی کلا دو تا تیر شلیک شد
قسمت قبلی اژدهای کوچیک تر دنریس با سرعت کم داشت یک مسیر نسبتا قابل پیش بینی رو پرواز میکرد و از روی فرصت هدف گرفته شد و حتی دقت کنی تو همون قسمت قبلی برای دراگون 90% تیرها شلیک کور بود.
این قسمت هم دنریس از زوایه عمود منصف به ناوگان اهنی نزدیک شد، زوایه ایی که اسکورپین ها به طور کامل پوشش نمیدادند و بعد از نزدیک هم دیگه کاری از دستشون بر نمی امد
اقا واسه دفاع از یه سریال منطق خودتو زیر سوال نبر که
همین قسمت قبلی ببین با چه سرعتی تغییر جهت میدن و الان نگاه کن همین سکانسی که عکس دادم
بحثم این نیست اصلا چرا تغییر جهت نمیدن و همشون یه سمتین (همچین چیزی تو واقعیت اصلا ممکن نیست!)
بحثم اینه چرا کسی پشتشون نیست بابا سربازا واستادن دارن نگاه میکنن
منطق خودم رو چرا زیرسوال ببرم؟ اخه اصلا بحث و گفتگو ها عجیبه ولی 1% احتمال نمیدی به دلیل نبود یک رهبر روی دیوارها و سربازها مقابل اژدهایی که دروازه ورودی شهر و یک ناوگان اهنی رو به اتیش کشیده، خودشون رو باختند؟ مثل همون اتفاقی که قبل تر افتاده بود و تیریون روی دیوار به سربازها جهت و گرا میداد؟ والا ما از پشت مانیتور میدیدیم کپ کردیم چه برسه به سربازهای کینگزلندینگ که باید با یک وسیله نا اشنا کار کنند!
پ ن: یاده قسمت سوم افتادم و یکی پرسید چرا ارتش انسالید ها و دوتراکی ها بیرون قلعه وینترفل ارایش دفاعی گرفته بودند و نشد پاسخ بدم اخه شرمنده تو قلعه وینترفل دوتا از بزرگترین ارمی های اسوس و وستروس + تمام نیروهای متحد شمالی کنار هم جا نمیشند و برای شما این سوال پیش امده!
قسمت قبلی اژدهای کوچیک تر دنریس با سرعت کم داشت یک مسیر نسبتا قابل پیش بینی رو پرواز میکرد و از روی فرصت هدف گرفته شد و حتی دقت کنی تو همون قسمت قبلی برای دراگون 90% تیرها شلیک کور بود.
این قسمت هم دنریس از زوایه عمود منصف به ناوگان اهنی نزدیک شد، زوایه ایی که اسکورپین ها به طور کامل پوشش نمیدادند و بعد از نزدیک هم دیگه کاری از دستشون بر نمی امد
منطق خودم رو چرا زیرسوال ببرم؟ اخه اصلا بحث و گفتگو ها عجیبه ولی 1% احتمال نمیدی به دلیل نبود یک رهبر روی دیوارها و سربازها مقابل اژدهایی که دروازه ورودی شهر و یک ناوگان اهنی رو به اتیش کشیده، خودشون رو باختند؟ مثل همون اتفاقی که قبل تر افتاده بود و تیریون روی دیوار به سربازها جهت و گرا میداد؟ والا ما از پشت مانیتور میدیدیم کپ کردیم چه برسه به سربازهای کینگزلندینگ که باید با یک وسیله نا اشنا کار کنند!
پ ن: یاده قسمت سوم افتادم و یکی پرسید چرا ارتش انسالید ها و دوتراکی ها بیرون قلعه وینترفل ارایش دفاعی گرفته بودند و نشد پاسخ بدم اخه شرمنده تو قلعه وینترفل دوتا از بزرگترین ارمی های اسوس و وستروس + تمام نیروهای متحد شمالی کنار هم جا نمیشند و برای شما این سوال پیش امده!
بعضی دوستان این تیرکمونارو با موشک سایدوایندر مقایسه میکنند . البته تغصیر سازندهاست که تو قسمت قبل تیرکمونارو خیلی قوی نشون دادن وگرنه اژدها تو این قسمت چهره واقعیش نشون داده شد .
بعد همونطور که شما گفتید جنگ تو واقعیت خیلی وحشتناک . طرف چنان جوری تر میزنه به خودش که اصلا نمیفهمه چکار کنه .
امروز که داشتم سریال میدیدم به این فکر میکردم چرا باید تو تاریخ همیشه حاکما احمق و ظالم باشن ؟ نمونش همین دنریس که تو یلحظه همه چیز رو به اتش کشید .این همه سال سعی کرد خوب باشه اما ناگهان همه چیز رو نابود میکنه . نمیدونم شاید ظلم و ترس اور بودن خصوصیت واقعیه دیکتاتورهاست .
تازه قسمت 5 رو دیدم . ضعف داشت . سکانس خوب هم داشت . موقعی که با یدونه اژدها کشتیا رو سوزوندن واقعا ضعیف به شدت ضعیف بود . نمیره تو کَتم 10 20 تا کشتی نتونستن بکشنش . اون تئوری که گفتم کینگ لندینگ رو با خاک یکی میکنه درست دراومد . با خاک یکی شدن کینگزلندینگ واقعا عالی کار شده . مخاطب با این سکانس رابطه برقرار میکرد . اون مردم بی گناهی که کشته میشدن و از بین میرفتن . و مخالفت جان با لشکریانش که به بی گناها ظلم نکنن هم عالی کار شده بود . جان آخرش هیچ کاری از دستش برنیومد . دعوای هاوند و کلگور عالی بود . دعوای یورون و جیمی هم خوب بود . جیمی انگار چیت کد زده بود . اژدها که چیت کد زده بود . گلدن کمپانی بدترین ضربه رو به مخاطب زد که با اون همه زمینه چینی و تلاش با یه سوت نابود شدن . در هر صورت بهتر از دو قسمت قبل ظاهر شد . شاید بشه گفت خرابکاری های دو قسمت قبل رو جبران کرد LOl . برای من بسیار جذاب بود این قسمت
سلام
مردن سرسی خیلی خوب و مناسب شخصیتش بود .
در آخر زیر همونجایی که از اول میخواست بهش حکومت کنه و نماد قدرت و شکست ناپذیر میدونستش دفن شد . ضمن اینکه از اون زیرزمین تنفر داشت و اونجا میتونست بدترین جا برای مردنش باشه .
وسط جنگ توی خیابونهای شهر هم همش منتظر بودم کرم خاکستری تو اون شلوغیا یه بلایی سر جان اسنو بیاره .
سلام
مردن سرسی خیلی خوب و مناسب شخصیتش بود .
در آخر زیر همونجایی که از اول میخواست بهش حکومت کنه و نماد قدرت و شکست ناپذیر میدونستش دفن شد . ضمن اینکه از اون زیرزمین تنفر داشت و اونجا میتونست بدترین جا برای مردنش باشه .
وسط جنگ توی خیابونهای شهر هم همش منتظر بودم کرم خاکستری تو اون شلوغیا یه بلایی سر جان اسنو بیاره .
دقیقا، یکی از افتضاحاتی که نویسنده ها به بار آوردن تو این قسمت گند زدن به 7 فصل شخصیت پردازی جیمی بوده. یه جورایی اینقدر میخوان قضیه ی Shocking بودن داستان رو پر رنگ کنن که حاضرن گند بزنن به تمام شخصیت ها و Character arcشون.
حیف این کارگردانی زیبا و حماسی که با حماقت نویسنده های بی استعداد به هدر رفت.
با وجود ایراداتی که همچنان وجود داشت ولی در کل بهترین اپیزود فصل هشتم بوده تا اینجا
جیمی
سندور
پ.ن: همزادپنداری کردم با مردم کینگزلندینگ، اونجا که تیرین به دنریس میگه " اونا ترسیدن، هر کس جلوی سرسی بایسته میدونه که خونواده اش سلاخی میشه...اونا گروگان هستن"
این قسمت رو دوباره دیدم و تو این دست نوشته ای که دارم مینویسم سعی کردم متداول ترین آبجکشن هایی که تو کامنت ها دیدم رو جواب بدم ( که به نظرم بیشتر این موارد تحت تاثیر خاطرات تلخ قسمت های قبلی بوده و مخاطب ها منفی گرا شدن) و همچنین یه سری نکات دیگه در مورد این قسمت اگه اسمش رو بذاریم تحلیل بیان کنم.
اول از همه موضع خودم رو مشخص کنم من از جمله کسایی هستم که 4 اپزیود اخیر به شدت برام ناامید کننده بود ولی این قسمت با اینکه واسم اسپویل شده بود شدیدا ازش لذت بردم تا جایی که امتیاز 10 رو تو IMDB ثبت کردم براش
این مورد رو هم تو ابتدای مطلب بگم که کلا مشکل خیلی از شما ها به طور کلی این هست که خیلی ماشینی وار به قضایا نگاه میکنید.
مورد اول: یه سری ها گفته بودن دنریس چرا وقتی ناقوس ها رو به صدا درآوردن یهویی یا بدون علت دیوونه شد باید بگم اینطور نبوده از دست دادن دو تا اژدها ( این نکته رو یادتون باشه مادرشون بود) از دست دادن نصف ارتشش تو نبرد وینترفل، سر جورا مورمنت، فاش شدن راز جان اسنو و حسادتی که به محبوبیتش داشت و همچنین رابطه اش و عشق جان اسنو نسبت به خودش رو از دست داد و در نهایت مرگ میساندی و تیر آخر رو هم وقتی خورد که دوباره خواست به جان اسنو نزدیک بشه و جان از این کار ممانعت کرد و دنریس خطاب به جان گفت (( بذار ازم بترسن )) در واقع اون موقع بود که دید دیگه چیزی برای از دست دادن نداره و تصمیمش رو گرفته بود و این رو هم به همه اینا اضافه کنم که قبلا هم شاهد بودیم دنریس توانایی کنترل احساساتش رو نداره. از این پاراگراف من اینطور نتیجه گیری میکنم خیلی از انسان ها همیشه تظاهر به بودن کسی میکنن که هیچ وقت نبودن و اینکه هر کسی یه نقطه جوش و یه مرزهایی داره حتی کسی مثل شکننده زنجیرها
مورد دوم: آنسالید ها احساس ندارن و چرا وقتی گری ورم با اینکه ارتش کینگز لندیگ تسلیم شده بود بهشون حمله کرد بقیه ارتش شمال و دوتراکی ها چه دلیلی داشتن حمله کنن؟ کسایی که میگن انسالید ها خواجه هستن و احساس ندارن واقعا این حرف خیلی مسخره و بچه گانه هست واقعا خیلی زشته آلت تناسلی و احساس رو به هم ربط میدید که شاید بشه گفت طرز فکرتون رو نشون میدید با این حساب واریس هم خواجه بود باید احساسی نداشته باشه؟ علاوه براین ها دنریس وقتی ارتش انسالید ها رو به دست آورد درسته بی احساس بودن ولی بعدش دیدیم که شخصیت پردازی گری ورم و رابطه اش با میساندی چطور پیش رفت از دید زدنش توی آب که رابطه عاطفیشون از اونجا شروع شد تا الی آخر و در مورد حمله بقیه ارتش بدون دلیل! نمیدونم تا حالا تو استادیوم بودید یا نه اونجا زیاد مهم نیست هوادار کدوم تیم باشی اصلا بخاطر فوتبال رفتی یا بخاطر خوش گذرونی جوش یه طوری هست که کافیه فقط یک نفر یه حرکتی بزنه مثلا شعار بده یا صندلی بشکونه یا چیزی به زمین مسابقه پرت کنه اون موقع هست بقیه افراد هم بدون اینکه دلیلی داشته باشن تحت تاثیر قرار میگیرن و خیلی زود مثل یه دومینو به بقیه افراد سرایت میکنه حالا تو میدون جنگ تو اون جو آتیش و اژدها و غیره و غیره شما انتظار داری خون جنگجوها به جوش نیاد و همینطوری واییستن مثل بز نگاه کنن؟
مورد سوم: یورون گریجوی از کجا پیداش شد و اومد جلوی جیمی؟ (اینم از اون دیدگاه های ماشینی هست) ناوگان آهنین پشت رد کیپ توی دریا بود و وقتی کشتی یورون نابود شد خودشو انداخت تو آب و طبیعی بود که جریان اب اون رو به این سمت بیاره برای درک بهتر یه نگاه به این مپ ها بندازید
مورد چهارم: جیمی زخمی شد چطور زنده موند؟ این مورد رو شاید حق داشته باشین ولی من تو واقعیت یارو رو دیدم ( یعنی شنیدم تو جریانش بودم) 4 یا 5 تا تیر خورده و زنده مونده! و این رو هم اضافه کنم خودم تو قسمت 4 از این قضیه که جیمی یهو رنگ عوض کرد و خواست پیش سرسی برگرده خیلی شاکی بودم ولی این بار تو روانشناسی یه تکنیکی هست که اسمش خاطرم نیست اینطوریه که خودت رو جای فرد مقابل میذاری و از زاویه اون فرد به قضایا نگاه میکنی نمیدونم چند نفر از شما ها تو رابطه عاشقانه بودید و معشوقه داشتید ولی عشق خیلی چیز پیچیده ای هست و خودم تو زندگی شخصی موارد مشابهی رو تجربه کردم پس این قضیه جیمی به هیچ وجه اصلا بی منطق نیست.
مورد پنجم: دراگون چرا آتیشش و قدرتش زیاد شده بود جواب این سوال رو با یه نقل قول از یه کانال تلگرامی میدم
شاید خیلی از دوستان براشون سوال باشه و همینطور عجیب که دروگون آخرین اژدهای دنریس تارگرین چگونه این قدرت رو به دست آورده که هم به راحتی بتونه ناوگان دریایی یورون گریجوی و هم مدافعان کینگزلندینگ و خود شهر رو در مدت کوتاهی نابود کنه.
▪ باید اشاره کرد که دروگون بر خلاف ریگال و ویسریون از نوع نژاد سیاه اژدهایان هست همانند بالریون بزرگ رعب سیاه، این نوع اژدهایان بسیار بزرگتر از بقیه همنوعان خود هستند، آتش بزرگتر و سرعت بیشتری دارند و همیشه در حال رشد هستند، نژاد سیاه اژدهایان تقریبا هر ۳۰۰ سال یک بار سر از تخم در می آورند!_ در تصویر دروگون فصل ۷ و دروگون فصل ۸ قسمت ۵ رو میبینید که به وضوع بزرگ شدن او را نشان میدهد!
مورد ششم: چرا هیچ کدوم از تیر ها به دروگون نخورد؟ ببینید من سرباز پدافند بودم دو بار ما رو برده بودن میدون تیر تو بیابون های سمنان اونجا به مدت چند ساعت یه هواپیمای بدون سرنشین رو پرواز میدادن و چندین توپ 23 میلیمتری و 35 میلیمتری تو یه خط طولانی بهش شلیک میکردن با اینکه سرعت هواپیما هم کم بود ولی باور میکنید هیچ کدوم از تیرها بهش نمیخورد؟ حتی کادری ها هم نمیتونستن بزننش درسته جثه هواپیما با دراگون یکی نیست ولی میتونیم اینطور حساب کنیم که سلاح ها تمام اوتوماتیک بودن و قابلیت چرخش رو داشتن و به صورت رگباری شلیک میکردن تصویر اول مربوط به توپ 23 میلیمتری و تصور دوم 35 میلیمتری
مورد هفتم: عنصر غافلگیری نداشت..... لامصب حدود 500 هزار نفر قتل عام شدن دیگه بیشتر از این چی میخواستی؟ با اینکه واسه من اسپویل شده بود اما گرخیدم فکر کن کسایی که از فیلمنامه خبر نداشتن چه لذتی بردن ازش
دیگه خسته شدم از تایپ کردن موارد دیگه ای هم بود که ارزش جواب دادن رو ندارن یا دوستان دیگه جوابشون رو دادن نیازی نیست من بگم، دراماتیک ترین قسمت اپزیود هم اونجا بود که آریا دختر و مادر رو میخواد نجات بده ولی مادره میفته زمین و دخترش صداش میزنه مامان مامان اریا میره حداقل دختره رو نجات بده ولی اریا رو پس میزنه و بعدش میبینیم تو آغوش همدیگه خاکستر شدن این قسمت رو میشد جنگ مادرها هم نامگذاری کنن جنگ دنریس به خاطر اژدهای از دسته رفته جنگ سرسی به خاطر حفظ فرزند متولد نشده اش ( سکانس مرگ جیمی و سری هم خیلی قشنگ بود) و جنگ مادرهای کینگزلندیگ برای نجات فرزندانشون
جالب اینجاست امروز روز جهانی مادر هم بود! روز مادر مبارک