چقدر طراحی مراحل فوق العاده ای داشت! مراحلی که پرنس دارک میشیدم و همینطوری باید میکشتیم و میکشتیم که جون مون پر باقی بمونه و یک التهابی به گیمپلی وارد میشد که قشنگ گیمر از عمق وجود اون حس ناپایداری و میل به کشتن برای بقا رو حس میکرد و امان از لحظاتی که به آب روان میرسیدیم (در داستان ها امده آب روان وجود رو از شیطان تهطیر میکنه) و بعد از اون تمپوی تند به آرامش میرسیدیم
چقدر انیمیشن سنگین حرکت کردن تو آب طبیعی بود. انیمیشن های سلاح برداشتن از روی زمین با پا، جدا از این موراد این بازیها و اثار هم عصرش یاداور زمانی بودند که بازی ها نه طولانی بودند و نه کوتاه ... الان بازی رو شروع میکنی تموم کردنش با خداست
چقدر با این باس فایت اول بازی خاطره داشتم! از کل ایتم ها بالا میرفتم ولی نمیدونستم باید بذارم خنجرم آبی بشه بعد ضربه رو بزنم
فکرکنم چند ماهی من و رفیقم سره همین مرحله گیر کرده بودیم هیچ ترینر و این چیزا هم جواب نمیداد اصلا
بعد یادش بخیر تازه یکی بهمون گفت اقا باید بذاری شمشیر ابی بشه بعد ضربه رو بزنی و مرحله رفتم جلو انگار چندسال به عمرم اضافه شد
اینقدر از بازی خوشم امده بود که کل ترینرها رو پاک کردم و همینطوری بازی کردم.
کوچه پس کوچه های بابیلون برای بالارفتن ازش، فرح زیبا، کالینای مجذوب، مونولگ های پرنس، پارکور و چقدر خاطره
از اینکه نسخه بعدی پرنس شد، اساسینز کرید اصلا و ابدا ناراحت نیستم چون خیلی با اون بازیها هم خاطره دارم و اتفاقا اینکه بستری شد برای روایت یک داستان جدید بیشتر عاشق شاهزاده ایرانی شدم ولی فکرمیکنم یوبیسافت یکجا به بعد مسیر رو گم کرد (نه تنها اساسین بلکه باقی ip ها) میتونست یکسال به اساسین استراحت بده، و در عوض شاهزاده ایرانی رو برگدونه
به صورت کلی امیدوارم دوره اون بازیهای سینگل پلیر 8-12 ساعته غنی برگرده