يک بازي ترسناک طلسم کلنگ!
پیش از بازی کردن کوهستان نفرینشده (Cursed Mountain) باید یک موضوع را با خودتان حل کنید! اینکه آیا منطق شما با این مفهوم که یک کلنگ کوهنوری داشته باشید که میشود آنرا مانند شاتگان به دست گرفت و اشعههای قرمز از آن شلیک کرد تا روح مردهها دور شوند میتواند کنار بیاید یا خیر؟! اگر پاسخ خیر است به سرعت قید کوهستان نفرینشده را بزنید، چون این منطقیترین چیزی است که در بازی وجود دارد!
سبک این بازی ماجرایی – اکشن ترسناک است که سعی زیادی کرده در عین تقلید از بازیهایی مانند سایلنتهیل، روند بازی کلیشهای آنها را تکرار نکند. داستان با یک پیشدرآمد کاملا مبهم آغاز میشود که نه تنها هیجان لازم برای درگیر کردن مخاطب را ندارد، بلکه تا حدودی او را زده میکند. به طور کلی در بیست دقیقه اول بازی کاری به جز دویدن به اطراف ندارید. تعلیق و فضاسازی ابتدایی بازی خوب انجام شده اما اولین برخورد با ارواح خبیث آنقدر به تاخیر میافتد تا حوصلهتان سر برود.
داستان در مورد کوهنوردی به نام اریک است که در جستجوی برادر گمشدهاش به ارتفاعات تبت و کوههای هیمالیا میرود. برادر اریک توسط یکی از دوستانشان به جستجوی یک شی باستانی به قله کوه فرستاده شده اما ظاهرا الهه محافظ کوه از این کار رنجیده و نفرین عجیبی در روستاهای اطراف روح مردگان را به دنیای زندهها آورده است. داستان چفت و بست درست و حسابی ندارد و سبک روایی آن (تصاویر سیاه و سفید ثابت با دیالوگهای بسیار ضعیف) هیچ کمکی به جذابتر شدن سناریو نمیکنند. متاسفانه بخش بیشتری از داستان را باید از طریق فایلهایی بخوانید که در گوشه و کنار بازی ریختهاند و تعدادشان از تعداد آیتمهای قابل استفاده بسیار بیشتر است.
در بیش از 80 درصد مدت زمانی که کوهستان نفرینشده را بازی میکنید، کاری به جز راه رفتن در مه ندارید. لوکشینها به طور اعصابخردکنی وسیع و خالی هستند. با توجه به اینکه به جز برگهای عود برای زیاد کردن خط سلامت چیزی برای جمعآوری وجود ندارد، بازی به شما انگیزهای برای گشت و گذار بیشتر در محیط نمیدهد. بعضی وقتها هم مجبور هستید فقط محض زیاد شدن زمان بازی، به خاطر یک کلید از دهکده بالای کوه به دهکده پایین کوه بروید و همه راه را دوباره برگردید. معمایی در کار نیست و تنها موانع شما درهایی هستند که یا کلید لازم دارد یا باید طلسم محافظ آنها را بردارید. هر دوی این کارها هم احتیاج به گشتن دیگر بخشهای آن مرحله دارد.
دشمنان شما ارواح خبیثی هستند که از آن دنیا آمدهاند و با اینکه بعضیهایشان قصد کمک دارند، بقیه فقط میخواهند شما را نابود کنند. روش مقابله با ارواح این است که با کلنگ مخصوص (که در طول بازی با عنوان آپگرید برایش سرهای جدید پیدا میکنید!) نشانهگیری و به آنها شلیک کنید. اینکه دقیقا چه چیزی از سر کلنگ شلیک میشود چندان واضح نیست اما به هر حال روی ارواح کار میکند. سپس باید چشم سوم خود را فعال کنید (چشم سومی که بوداییها سالها برای فعال کردنش ریاضت میکشند در عرض نیم دقیقه توسط اریک که هیچ عقیدهای به این چیزها ندارد فعال میشود!) و با انجام یک کومبوی حسگری و حرکت دادن ویموت و نانچاک در جهتهای نشان داده شده در تصویر آنها را به کلی نابود کنید.
حسگرها در این بازی اصلا خوب عمل نمیکنند و در حرکات رو به جلو واقعا ضعیت هستند. حسگرها در تعداد از مینیگیمهای بازی هم به کار میآیند که باز هم به خاطر نداشتن حساسیت لازم بیشتر ضد حال هستند تا عاملی برای جذابیت بازی. مثلا در یکی از مینیگیمها باید ویموت را در دایرههای یکنواخت بچرخانید (به عنوان عمل معادل ذن گرفتن!) که واقعا صبر و دقت زیادی میطلبد.
از نظر گرافیکی، کوهستان نفرینشده جزو بازیهای قابل توجه کنسول Wii محسوب میشود. نورپردازی، افکت مربوط به برف و توفان و افکت خاکستر شدن محیط در هنگام فعال کردن چشم سوم زیبا هستند.
کوهستان نفرین شده یک بازی ترسناک متوسط است که میشود آنرا تمام کرد اما میشد خیلی بهتر از اینها از کار دربیاید.
پیش از بازی کردن کوهستان نفرینشده (Cursed Mountain) باید یک موضوع را با خودتان حل کنید! اینکه آیا منطق شما با این مفهوم که یک کلنگ کوهنوری داشته باشید که میشود آنرا مانند شاتگان به دست گرفت و اشعههای قرمز از آن شلیک کرد تا روح مردهها دور شوند میتواند کنار بیاید یا خیر؟! اگر پاسخ خیر است به سرعت قید کوهستان نفرینشده را بزنید، چون این منطقیترین چیزی است که در بازی وجود دارد!
سبک این بازی ماجرایی – اکشن ترسناک است که سعی زیادی کرده در عین تقلید از بازیهایی مانند سایلنتهیل، روند بازی کلیشهای آنها را تکرار نکند. داستان با یک پیشدرآمد کاملا مبهم آغاز میشود که نه تنها هیجان لازم برای درگیر کردن مخاطب را ندارد، بلکه تا حدودی او را زده میکند. به طور کلی در بیست دقیقه اول بازی کاری به جز دویدن به اطراف ندارید. تعلیق و فضاسازی ابتدایی بازی خوب انجام شده اما اولین برخورد با ارواح خبیث آنقدر به تاخیر میافتد تا حوصلهتان سر برود.
داستان در مورد کوهنوردی به نام اریک است که در جستجوی برادر گمشدهاش به ارتفاعات تبت و کوههای هیمالیا میرود. برادر اریک توسط یکی از دوستانشان به جستجوی یک شی باستانی به قله کوه فرستاده شده اما ظاهرا الهه محافظ کوه از این کار رنجیده و نفرین عجیبی در روستاهای اطراف روح مردگان را به دنیای زندهها آورده است. داستان چفت و بست درست و حسابی ندارد و سبک روایی آن (تصاویر سیاه و سفید ثابت با دیالوگهای بسیار ضعیف) هیچ کمکی به جذابتر شدن سناریو نمیکنند. متاسفانه بخش بیشتری از داستان را باید از طریق فایلهایی بخوانید که در گوشه و کنار بازی ریختهاند و تعدادشان از تعداد آیتمهای قابل استفاده بسیار بیشتر است.
در بیش از 80 درصد مدت زمانی که کوهستان نفرینشده را بازی میکنید، کاری به جز راه رفتن در مه ندارید. لوکشینها به طور اعصابخردکنی وسیع و خالی هستند. با توجه به اینکه به جز برگهای عود برای زیاد کردن خط سلامت چیزی برای جمعآوری وجود ندارد، بازی به شما انگیزهای برای گشت و گذار بیشتر در محیط نمیدهد. بعضی وقتها هم مجبور هستید فقط محض زیاد شدن زمان بازی، به خاطر یک کلید از دهکده بالای کوه به دهکده پایین کوه بروید و همه راه را دوباره برگردید. معمایی در کار نیست و تنها موانع شما درهایی هستند که یا کلید لازم دارد یا باید طلسم محافظ آنها را بردارید. هر دوی این کارها هم احتیاج به گشتن دیگر بخشهای آن مرحله دارد.
دشمنان شما ارواح خبیثی هستند که از آن دنیا آمدهاند و با اینکه بعضیهایشان قصد کمک دارند، بقیه فقط میخواهند شما را نابود کنند. روش مقابله با ارواح این است که با کلنگ مخصوص (که در طول بازی با عنوان آپگرید برایش سرهای جدید پیدا میکنید!) نشانهگیری و به آنها شلیک کنید. اینکه دقیقا چه چیزی از سر کلنگ شلیک میشود چندان واضح نیست اما به هر حال روی ارواح کار میکند. سپس باید چشم سوم خود را فعال کنید (چشم سومی که بوداییها سالها برای فعال کردنش ریاضت میکشند در عرض نیم دقیقه توسط اریک که هیچ عقیدهای به این چیزها ندارد فعال میشود!) و با انجام یک کومبوی حسگری و حرکت دادن ویموت و نانچاک در جهتهای نشان داده شده در تصویر آنها را به کلی نابود کنید.
حسگرها در این بازی اصلا خوب عمل نمیکنند و در حرکات رو به جلو واقعا ضعیت هستند. حسگرها در تعداد از مینیگیمهای بازی هم به کار میآیند که باز هم به خاطر نداشتن حساسیت لازم بیشتر ضد حال هستند تا عاملی برای جذابیت بازی. مثلا در یکی از مینیگیمها باید ویموت را در دایرههای یکنواخت بچرخانید (به عنوان عمل معادل ذن گرفتن!) که واقعا صبر و دقت زیادی میطلبد.
از نظر گرافیکی، کوهستان نفرینشده جزو بازیهای قابل توجه کنسول Wii محسوب میشود. نورپردازی، افکت مربوط به برف و توفان و افکت خاکستر شدن محیط در هنگام فعال کردن چشم سوم زیبا هستند.
کوهستان نفرین شده یک بازی ترسناک متوسط است که میشود آنرا تمام کرد اما میشد خیلی بهتر از اینها از کار دربیاید.