خوب همانطور که به دوستان قول داده بودم به محض اتمام دومین dlc اومدن داستانش را بنویسم.البته یکی از دوستان به صورت کاملا خلاصه و در هم برهم:dگفتند اومدم کامل تر بگم:
Alan Wkake:the Writer
آلن ویک:نویسنده
(Alan Wake 8th and last episode)
خوب همانطور که در داستان سیگنال اشاره کردم,آلن بعد از اتمام departure,به رویا ها و درواقع کابوس هایش فرو می رود و در حالی که آلن در کلبه روی زمین افتاده,در خیالش با خودش مبارزه می کنه.درواقع تاریکی باعث می شه آلن تو رویاهاش برای خودش دشمن بتراشه.تو قسمت قبل زین به آلن می گه سیگنال را دنبال کن تا بتونی از فرو رفتن هر چی بیشتر تو رویاهات جلوگیری کنی.آلن به سیگنال می رسه.دیگه بیشتر تو رویاهاش فرو نمی ره,اما هنوز به واقعیت برنگشته.در ابتدا ی این اپیزود,توماس زین به آلن می گه که باید به کلبه برگرده.به واقعیت,اما آلن هیچ ایده ای برای طرز بازگشت نداره,توماس می گه که می تونه کمکش کنه,آلن باید خودش را به فانوس دریای(lighthouse)برسونه.اونجا کلید بیداریه.
آلن در طول مسیر در تلویزیون ها واقعیت را می بینه که روی زمین تو کلبه افتاده و داره برای آلن تو رویا دشمن می تراشه.مثلا تو تلویزیون ناگها آلن داد می زنه:طوفان!طوفان!ویک هرگز نمی تونه نجات پیدا کنه.... .آلن نمی تونه رویای خودشو کنترل کنه.به هر حال به سمت فانوس راه می افته.
در راه چند بار با زین صحبت می کنه,آلن کم کم به خود زین مشکوک می شه.در نهایت یه جا با عصبانیت ازش می پرسه که اون کاغذ در مورد کلیکر را چگونه نوشتی...توماس از جواب دادن طفره می ره.آلن کم کم شک می کنه شاید تاریکی بر روی زین تاثیر گذاشته....
در یکی از سکانس های حیاتیه اپیزود,آلن در اتاقی,دکتر هارتمن را می بینه که داره با خودش که به جای سر یه تلویزیون داره حرف می زنه.هارتمن داره به آلن تلقین می کنه که باید آلیس را ترک کنه.بعد یه ضبط صوت صدایی از آلیس را پخش می کنه.که آلیس می گه از می خواد آلن را ترک کنه.آلن از اتاق بیرون میاد و زین می گه باید سعی کنه رو رویاهاش کنترل داشته باشه.آلن می گه می دونه که این جملات دروغه!(احتمالا تاریکی داره آلن را مجبور می کنه که تو خواب از آلیس بدش بیاد,چون آلیس و امید به دیدنش تنها دلیل آلن برای فرار از دست تاریکیه).
آلن به فانوس می رسه,از پله هاش بالا می ره,بعد از نردبونی بالا می ره و دریچه ای را باز میکنه....ناگهان در جلوی کابین ظاهر می شه.اونجا یه باس فایت بسیار زیبا با بری که به تاریکی تبدیل شده(آلن تو رویا اش بری را به تاریکی تبدیل کرده.درواقع بری هم جز دوست های خوب آلن و دانستن اینکه اونهم به تاریکی پیوسته آلن را ناامید تر می کنه و تاریکی برای این کاری می کنه که آلن تو رویااش بری را در تاریکی ببینه)پیش رو داریم.بعد از باس فایت آلن وارد کلبه می شه.از پله ها بالا می ره و به اتاق کارش می رسه.اونجاس که خود واقعیش را در حالی که روی زمین افتاده می بینه.به سمت آلن روی زمین افتاده می ره و دستش را روی شانه اش می گذاره....ناگهان آلن روی زمین افتاده بیدار می شه.بله,بالاخره آلن از رویا بیدار شد.اما اون هنوز تو زندان کلبه هست.کلبه ای که اطرافش پر تاریکی هست.او به سمت پنجره می رود,زین در حال ترک کلبه هست.زین کارش را کرد و آلن را از رویا دراورد,حالا همه چیز دست آلن هست.
اما هیجان انگیزترین سکانس اپیزود که مهر تایید بر ادامه یافتن بازی هست.پس از اینکه زین از کلبه دور شد,آلن به سمت دستگاه تایپ می ره.صدای آلن میاد که می گه:فرار از کلبه سخت است.شاید ناممکن.اما آینده ای در دستان من است.یک ادامه برای :departure"...بعد می گه من آلن ویک هست.من یک نویسنده هستم......بعد دستانش را از روی دستگاه تایپ برمی داره,دوربین به سمت صفحه ی کاغذ درون دستگاه تایپ می ره:
"Return"
By
Alan Wake
...