baris manco
کاربر سایت
عجب خاطره ای داغه داغه ...مرسی داداش خاطره های خوش کم کم داره رو میشه همش خاطره های س س کی میگید که :d
in khatere tahesh boodddddddddخوب سلام اقایوون خاطره ما هم یه زره خندس هم ابرو بری ولی چی کارش کنیم دیگه :d
تابسنوون پارسال بوود من تازه ps3 رو خریده بوودم
اولین بازی هایی که خریدم uc2 و gow 3 خلاصه این دو رو تموم کردیم گفتیم بریم سراغ hr
ما زنگ زدیم براموون اوردن
بازی کردیم بازی کردیم تا رسیدیم به قسمت کلاب مدیسون
اقا ما فکر کردیم خوونه هیچکس نیست گفتیم بزنیم توو کاره صدا زیاد
اقا ما هم صدا رو تا ته زیاد کردیم من توو اناق بودم ما هم که فکر میکردیم مامانمون بیروونه
نگو خوابه
:d
حالا نمیدوونم اوون قسمت که یاروو محافظ میاد میگه همه چیز رو به راه است
بعد مدیسون یه صدا هایی در میاره یادتوون هست
اقا صدا تا ته زیاد احد مامانمون هم همون موقع شانس کوه ما بیدار شد این صدا ها رو شنید یه دادی سره ما زد که گفتم الان نصف میشیم بعد مامانموم اومد توو گفتم الان لهم میکنه تا اومد توو من جا خوردم
سریع صدارو کم کردم مانیتو رو خاموش هر لحظه منتظره یه چکی بودم بعد مامانم در عین با حالی کفت لا اقل صداشو کم کن
:d
بعد من هم یه نفس راحت کشیدم کفتم چشم
از اوون موقع به بعد هیچ وفت صدای بازی های این مدلی رو زیاد نکردم
akheeeeeee oon bacheham del dare khob :dحالا منم یه خاطره بگم البته فعلا این تو ذهنمه
نشسته بودم داشتم lanoir میزدم و همزمان غذا میخوردم:d
پسر داییمم که 5 سالشه نشسته بود پهلوم خلاصه سر کدوم عملیات بود (murder of red lipstick
خلاصه رفتیم سر جنازه داشت برا خودش فیلم نشون میداد ما هم مشغول لنبوندن بودیم که یه دفعه دیدم چشای پسر داییم گرد شد سرمو کردم بالا دیدم بلهههههههههه چه صحنه ای b-)
سریع به خودم جنبیدم دستگاه را با دسته در عرض 3 ثانیه خاموش کردم الکی بهش گفتم دستگاه داغ کرد و فرسادمش پی نخود سیاه:d
منتظر خاطرات بعدی باشید
من خيلي PS3 دوس دارم !
براي خريدنش ميرفتم كارت پخش ميكردم ( روزي 8 ساعت عين درخت تو چهار راه وليعصر وايميسادم ) با عشق كارت پخش ميكردم :d
روز 14 خرداد پارسال پول عيدي خودم و داداشم كه جمع شده بود + پوا اضافي كه از بابام گرفتيم + بدبختي ها شد 375 ! با يه بليط 2 سفره :d با مترو رفتم توپخونه فقط 2 تا مغازه باز بود ، از سوني گرفتمش كل پولمو دادم Slim 120 Gig با اون نصف بليط هم برگشتم .
يه چنتا جمله كوتاه ميگم :
- تو يه هفته 6 تا مسابقه 24 ساعته رفتم تو ْGT5
- دو ترم ميشه كه گرفتمش يكي رو مشروط شدم يكيم 12 واحد پاس كردم ( مواد شريف )
- هر هفته كه خيلي بيكار ميشمو بازي ميكنم وزنم از 58 مياد رو 52
- از موقعي كه گرفتم فقط خواب بازي ميبينيم بدون استثنا
الان هم Driving Force GT گرفتم هم Move هم مانيتور هم كلي بازي اريج ... كماكان غذا نميخورم و پولامو ميدم به بازي ... فعلا همينا باشه تا بعد .
دانشجوام ، فقط تابستون ميرم خونه من كماكان عشقم به PS3 مثل همون روز اولشه ! فقطم تو دنيا عشق PS3-ام " ولا غير " :d:-o:-o:-oمگه شیراز نیستی چوری با مترو امودی تو پ خونه :d
راست میگی ولی با اجازت کزت وعضش از این حرفا بدتر بود!!!سلام به همگی من همه ی خاطرات رو خوندم گفتم ما هم بگیم بعد از گزراندن دوران سختی با xbox 360 اسمش میاد مو به تنم سیخ میشه حدود 3 ماه دستگاه نداشتم کارم شده بود این که هر روز میرفتم توپخونه از پشت پنجره به چهره ی زیبایه پی اس 3 نگاه میکردم (سال 88) جالبه که بگم من کابل HDMI هم خریده بودم یک سرش پشت تلوزیون و سر دیگرش ول بود تا در اینده پی اس 3 بخرم و دستگاه رو به کابل وصل کنم بعدم که دستگاه رو خریدم تا 2 ماه خواب و خراک نداشتم اولین بازی که کردم MGS 4 بود بگزریم بعد از 5 ماه برای اولین بار به PSN وسل شدم و بادوستانم mw2 میزدیم الان دیگر دارد اشک در چشمانم جمع میشود یادم نمیره چه روز هایی که از 6 صبح تا 3 نصفه شب بازی میکردم کلا دستگاه در روز 3 ساعت بیکار بود اون 3 ساعتم میزاشتمش رو دانلود باورتان نمیشه ولی من 1 هفته ی اول حتی 1 دقیقه هم دستگاه رو خاموش نکردم بعد از 1 سال وقتی میخواستم هک کنم دستگاه رو شدیدا دو دل بودم از یک طرف پول بازی ها کمرم رو شکسته بود و از طرف دیگر online و دوستام که در نهایت هک رو انتخاب کردم و الان هم دودلم که برگردم به online یا نه اقا ببخشیدا سرتون رو درد اوردم دلم خیلی پر بود داستانم شبیه داستان کزت بود