دوستان داستان دو تا از بهترین بازی های Adventureی که بازی کردم رو در زیر براتون گذاشتم (که هر دو توسط دارینوس دوبله شده اند و بازم میگم
(دوبله ی بازی ها=فقط برای سبک Adventure) اونم در صورتی که کیفیت خوبی داشته باشه و شما در سطح تافل انگلیسی بلد نباشید.)
منبع متن زیر:
سایت دارینوس
[h=3]And Then There Were None[/h]
پرفروش ترین رمان جهان به بازی کامپیوتری تبدیل می شود. رمان معروف آگاتا کریستی به نام And Then There Were None با رعایت تمام جزئیات موجود در آن به بازی کامپیوتری تبدیل شده است.
او یکی از مشهورترین زنانی است که اقدام به نوشتن رمانهای اسرار آمیز نموده است.رمانهای او با تیراژهای بالا به زبان انگلیسی و 45 زبان دیگر دنیا تهیه و تکثیر شده اند.
داستان بازی به زمان بعد از جنگ جهانی دوم باز می گردد و وقایع آن در جزیره ای کوچک در انگلستان اتفاق می افتد. ده شخصیت مختلف که هیچ شناختی از یکدیگر ندارند توسط میزبانی ناشناس به جزیره "شیپ رک" دعوت می شوند.عماریتی باشکوه در جزیره برای میهمانان تدارک دیده شده و میزبان تنها از طریق صفحات گرامافون با آنان در ارتباط است.
میزبان در اولین ارتباط خود با میهمانانش ، پس از محکوم کردن هر کدام به انجام جنایتی در گذشته محیطی رعب آور را برای آنها بوجود می آورد و پس از آن شاهد وقوع قتل هایی در این جزیره دور افتاده هستیم.
همچون سایر آثار این نویسنده برجسته رمان های جنایی در این داستان نیز مخاطب از آغاز با گزینه های مختلفی روبرو بوده که هر کدام ممکن است قاتل واقعی باشند.
" لی شیدون " که این داستان را برای اجرا در یک بازی کامپیوتری تنظیم کرده است با اندکی دخل وتصرف در داستان واقعی ، سه پایان متفاوت برای این ماجرا در نظر گرفته است که با توجه به هوش بازیکن ، داستان به یکی از آنها ختم می شود.
در مجموع بازی از ده فصل مجزا تشکیل شده است که هر فصل مدت زمانی از چند ساعت تا چند شبانه روز را شامل می شود . روش کلی پیشبرد بازی مانند بسیاری از نمونه های مشابه براساس دو اصل "سوال و جواب" و "حل معماها" با کمک وسایل مختلف است.
بازی از گرافیک معقولی در حد بازیهای سبک ماجرایی برخوردار بوده و صحنه ها و محیط های متفاتی از یک جزیره کوچک و دور افتاده را به تصویر کشیده است.
[h=3]The Black Mirror[/h]
بعد از چندین سال قهرمان داستان ساموئل گردن به زادگاهش بازمی گردد. جائیکه او سالهای زیادی از عمرش را در آن صرف نموده است. حوادثی که سالها پیش برای او رخ داده و دلیل او برای ترک این دیار بوده و اکنون بعد از دوازده سال برای مراسم تدفین پدربزرگش مجبور به بازگشت به خانه می شود. پس از بازگشت متوجه می شود که مرگ پدر بزرگش تصادفی نبوده پس تمام تلاش خود را صرف یافتن حقیقت موضوع می کند. با خواندن دفترچه خاطرات ویلیام متوجه می شود که مرگهایی که تاکنون روی داده مرگهای مشکوکی بوده و هر قدر که به موضوع جنایتها نزدیکتر می شود بیشتر به این قضیه که خودش در مرکز این جنایتها قرار دارد مطمئن می شود. تلاش برای حل این معما و در عین حال زنده ماندن داستان و بدنه اصلی بازی را شکل می دهد.
در طول بازی از طریق صحبت با سایرین می توانید به نتایج و نکات جدیدی دست پیدا کنید. ضمن اینکه دسترسی به دفترچه خاطرات شخصیتهای مختلفی که در بازی به آنها اشاره شده است کمک می کند تا درباره تاریخچه خانوادگی و با حل برخی از معماهای موجود در بازی اطلاعاتی بدست بیاورید.
معماهای موجود در بازی از پیچیدگی زیادی برخوردار نیستند و حل آنها کار سختی نیست. اما باید قبل از انجام هر معما بازی را Save کنید از مزایای بازی Save و Load سریع آن است. برای بازی نقشه ای درنظر گرفته شده که با استفاده از آن انتقال به مقاصد مختلف درکمترین زمان ممکن می باشد.
صداگذاری مناسب باعث می شود که شخصیتها زنده به نظر برسند و داستان واقعی جلوه کند. همانطور که همیشه ذکر شده صداگذاری از بخشهای مهم هر بازی است. چیزی که در این بازی کمتر به آن توجه شده است. جملات بسیار طولانی هستند و به آهستگی ادا می شود و شاید یکی از دلایل عمده خسته کنندگی بازی همین باشد. بخش عمده بازی با صحبت کردن ساموئل با شخصیتهای مختلف بازی باعث بدست آوردن نتایج جدید و فرم گیری بدنه اصلی داستان می شود. موسیقی متن و جلوه های صوتی مناسب بازی را می توان از محاسن آن به شمار آورد. وجود معماهای متنوع با راه حلهای مختلف نیز از دیگر جذابیتهای این بازی به شمار می رود. اما به طور کلی شاید بتوان این بازی را یک بازی Adventure معمولی دانست.
========================
کسی یکی از این دو بازی رو بازی کرده؟
ممنون.
که جز بهترین ها بود ... نسخه 1 تا اونجا رفتم که باید برای پیرزن روی ویلچر شربت درست میکردی ( گیر کردم اخه نتونستم شربت بسازم ) و سایبریا 2 هم که تمومش کردم ( البته چند ماه طول کشید و 2-3 بار بازی پاک کردم دوباره بازی کردم و اخرش وقتی ( اون پیرمرده که اسمش یادم نمیاد ) سوار ماموت شد و رفت دوست داشتم گریه کنم 
( اون موقع بچه بودم :d ) )
Google