باز خوب شد وندتا بعد از صد سال دوباره ما رو به این تاپیک فراخوانی کرد
لیون که
حقیقتش موقع دیدن فیلم خیلی سوال برام پیش اومد اول اینکه چطور لیون موهاش مشکی بود این سری
لیون از موی قرمز و طلایی و قهوه ای روشن شروع شد تا مشکی ؟
بعد دیگه اینکه کریس با اون جلیقه ش و دم و تشکیلات وارد یه کافه شده لیون تازه خطاب بهش میگه نمی دونم با مخفی کاری اومدی یه همچین چیزی
دیالوگها در حد فن فیکشن بود به جان خودم تازه الان فن فیکشن ها خیلی پیشرفت کرده و یه داستان حسابی برا خودشون دارن این دیالوگها من نمی دونم اصلن کی نوشته بود.
ویلین ماجرا خیلی سعی داشت مثه وسکر باشه ولی متأسفانه وسکر تک بود
بعد اینکه احتمالن کارگردان عزیز خیلی با فیلم جان ویک حال کرده بود برای همین اون صحنه ی اکشن آخر قشنگ لیون کندی شده بود لیون *جان* ویک
اون طرز کشتن زامبی ها.
یه نکته ی دیگه هم این گلوله ها و مهمات بی نهایت این دو قهرمان بود
اینا احتمالن یا چیت زدن یا رو مد بی نهایت رفتن
لیون که قشنگ من شمردم بعد از اون سگ ها توی اتوبان ( راستی گفتم اتوبان دیدین لیون چه بیخیال ماشین های آدمهای معمولی رو می ترکوند
یکی نیست بگه خب آخه لعنتی قهرمان بازی در میاری در بیار دیگه چرا با جون مردم بازی می کنی
یعنی تعداد آدمهای بی گناهی که به دست لیون کشته شدن بیشتر از تعدادی بود که زامبی شدن ) خلاصه داشتم می گفتم از بعد از اتوبان بدون ریلود کردن 24 تا تیر زد
اونم از آخرش که
واقعن حیف بعد از هزاران سال ربکا رو آورده بودن یکی نپرسید بانو جیل کجاست. تازه اایدا هم خبری ازش نبود
مثل این کارتون های کلیشه ای دهه 90 هم یه ساید کیک سک...سی گذاشته بودن برای ویلینه که آخرش سیکوئل باشه. بابا جمعش کنین دیگه خدایی