چقدر خوبه این ورمیتور! عظیم و سنگین و خشن!
اون صحنههای مربوط به ایشون واقعاً عالی بود و اتمسفر خیلی جالبی داشت. به زیبایی حس وحشت ملت رو نمایش میداد و آخرش هم که با اون آهنگ زیبا همراه شد و...
کلاً قسمت خوبی بود و لذت بردیم. خوشبختانه بخشهای مربوط به دیمن هم جالب بود و بعد از خزعبلاتی که این مدت برای این بنده خدا ساخته بودن، حداقل یه اتفاقی افتاد.
تنها بخشی که باهاش مشکل داشتم، تیکه آخر بود که خیلی هولهولکی اجرا شد. به احتمال زیاد فاصله زمانی زیادی بین «ابراز ارادت سیلور وینگ به اون یارو» و «پرواز به سمت کینگز لندینگ» وجود داشته. چون توی آخرین سکانس مشخص بود که از قبل برنامهریزی کردن و منتظر ویگار بودن. با عقل هم جور درنمیاد که وقتی یه نفر تازه با یه اژدها آشنا شده و هیچ شناختی از اژدهاسواری نداره، همون لحظه بفرستنش سراغ روبرو شدن با اَبَر اژدهایی به نام ویگار! پس حتماً کلی آموزش و بررسی نقشههای مختلف و... وجود داشته، ولی یه جوری سریال کات خورد که انگار طرف توی همون غار، سوار سیلور وینگ شده و پرواز کرده به سمت کینگز لندینگ!
ایشالا قسمت بعدی هم چیز جالبی باشه و این فصل رو به خوبی به پایان برسونیم.