Mer
Mer (مر-که به الف ها گفته میشود) ، در اصطلاح عمومی به تعدادی از نژادهای مختلف ساکن در قاره Tamriel (تامریل) گفته میشود. مرها بر خلاف انسانها دارای واژه های مختلف برای تبعیض جنسیت خود نیستند و به طور عمومی به تمامی آنها مر گفته میشود. مرها دارای تفاوتهای فرهنگی و فیزیولوژیکی بسیاری با انسانها و BeastFolk (مردمان جانوری) هستند، اما میتوانند با انسانها ازدواج کرده و از آنها صاحب فرزند شوند.ترکیب نژادی بین مر و نژادهای جانوری مختلف نیز با اینکه امکان پذیر است اما وجود آن به قطعیت ثابت نشده. همچنین مرها دارای قدرت باروری کمتری نسبت به نژادهای دیگر تامریل هستند و یک مر مونث، به طور عادی در سنین 18 و 19 یا سالگی قابلیت باروری را به دست میاورد.
همچنین مرها دارای رنگ پوستهای مختلفی از جمله خاکستری تیره، سبز روشن و یا زرد کم رنگ هستند. نژادهای گوناگونی از مرها در حال حاضر در تامریل زندگی میکنند که مهمترین آنها Altmer (آلتمر)، Bosmer (بسمر)، Dunmer (دانمر)، Orismer (اریسمر)، Dwemer (دوئمر)، Chimer (چیمر)، Snow elf (الفهای برفی) و Ayleid ها (آیلید) هستند. Aldmer (آلدمر) نیز نژاد منقرض شده ای از مر هستند که به عنوان پدر همه الفها شناخته میشوند. نژادهای دیگری همانند مائرمر (Maormer) نیز وجود دارند، که به نظر میرسد ارتباط نزدیکی با دیگر نژادهای مر دارند.
واژه شناسی و استفاده ادبی
واژه مر میتواند یکیاز دو معنیزیر را داشته باشد:
1) یک گروه از نژادهای هوشمند نشات گرفته از Ehlnofey (النفی).
2) یکی از اعضای نژادهای فوقالذکر. (البته این مورد دارای استثناهاییهمانند Breton ها (برتن) و آیلیدها است)
کلمه مر در زبان آلدمری باستان به معنی"شخص" و یا "ما" هست. مر مشابه کلمه "انسان" در زبان انسانها است. استفاده کنندگان زبان رسمی به طور کلی ترجیح میدهند که از کلمه "الف" به جای کلمه "مر" استفاده کنند و صفت "الفی" (Elven) را به کلمه صحیح تر "مری" (Meri) ترجیح میدهند. اکثر مرها نیز با استفاده از کلمه الف به جای مر مشکلی ندارند. اما به طور عمومی همدیگر را مر میخوانند.
همچنین کلمه مر زمانیکه در نقش اشاره به اشخاص استفاده شود، هم میتواند معنی مفرد (مانند من آن مر را دیدم) و هم معنی جمع (تعداد زیادی مر مسلح وارد آنخانه شدند) داشته باشد. به هنگام استفاده از آنبه عنوان اسم مشتق (ترکیب کلمات) در زبان باستان نیز، اشاره به گروهی خاصی از مردم دارد و به طور کلی"الف" و یا "آنها" ترجمه میشود. (همانند پیشروان (First Ones) )
ریشه
اولین مر ها از قاره Aldmeris (آلدمریس) آمدند. آنان اولین مردمان مر بودند و با نام آلدمری شناخته میشدند.
به طور کلی، مرها باور دارند که از نسل Aedra (ایدرا) ها هستند و با حیله گری Lorkhan (لرکان)، جاودانگی خویش را با هدف خلق جهان فانی از دست داده اند. ایدئولوژی مرها در رابطه با عمرشان نسبت به نژاد آنها متفاوت است. اما بر خلاف انسان ها هیچکدام از مر ها عمر طولانی خود را یک نعمت نمیدانند. در عوض تعدادی از آنها از فانی بودن خود تأسف میخورند و این را در اثر از دست رفتن حق طبیعی خود میدانند. بعضی دیگر نیز این زمان را به عنوان یک مصیبت و آزمایش هویت خود در نظر میگیرند. با اینکه همه مرهای کنونی از یک نژاد واحد به وجود آمده اند، اما در طول زمان و از دوران باستان تاکنون، تفاوتهای بسیاری بین آنها شکل گرفته است.
طول عمر
مرها میتوانند تا هزاران سال عمر کنند. اما به دلیل بیماری و جنگهای متعدد، تنها تعداد اندکی از آنها به این عمر میرسند. نژاد آلتمر به دلیل داشتن قدرت فیزیکی بالا و همچنین قابلیت جادوگری قدرتمند، در برابر بیماریها بسیار مقاوم هستند. آنها از Phynaster (فاینستر)،یکی از خدایان خود، هنر زندگی طولانیتر را آموخته اند. به هنگام انتشار ویرایش سوم کتاب "راهنمای جیبی سرزمینهای امپراتوری" (Pocket guide to the empire) در سال 432 دوره سوم، بسیاری از آلتمر حمله Tiber septim (تایبر سپتیم) به سرزمین Summerset (سامرست) را به یاد داشتند، که با توجه به این شواهد میتوان گفت که این آلتمر در آن زمان عمر بیش از 400 ساله داشته اند. بنابه گفته های یوپسی فیر (Uupse fyr)، احتمالا تعدادی از آلتمر و یا آلدمر ساکن در سامرست، عمر بیش از 4 هزار ساله دارند. از این موارد میتوان به Nurelion (نورلین) اشاره کرد که به دلیل کهولت سن جان خود را از دست داد.;امری که بسیار نادر است.
قدیمیترین شواهد موجود از Lachesis (لاکسیس)، کاهن اعظم انجمن Psijic order (سیجیک) به سال 20 دوران اول بازمیگردد. آخرین این شواهد نیز مربوط به سال 2920 دوره اول است که در آن به دیدار وی با ستا سیل و المأ لکسیا در Artaeum (آرتائم)،اشاره شده است. با توجه به این موارد، میتوان گفت که به هنگام ناپدید شدن لاکسیس، سنّ وی بیش از 2900 سال بوده است.
به گفته Alfe fyr (آلف فیر)، Divayth fyr (دیوات فیر) یک جادوگر 4 هزار ساله بسیار قدرتمند است؛ همچنین بنابه گفته های یوپسی فیر، بدون در نظر گرفتن لیچ ها و جادوگران الهی همانند ویوک، دیوات فیر، پیرترین و قدرتمندترین جادوگر زنده است. محتمل است که دیوات برای افزایش طول عمر خود از جادو استفاده کرده باشد.
Ura gro shub (اوراگ گرو شوب)، یک جادوگر ارزیمر، و همچنین کتابدار کتابخانه Winterhold (وینترهلد)، در دیالوگهای خود بیان میکند که اگر کار خود را جدی نمیگرفت، اکثر کتابهای موجود در The Arcaneum (آرکانیوم)، قبل از شروع عصر سوم سوزانده و یا نابود میشدند. با توجه به این موضوع ،عمر وی میبایست بیش از 600 سال باشد.
Lleril morveyn (لریل مروین)، مشاور امور شهری Raven rock (ریون راک)، سمتش را از مادر خود در سال 65 دوران چهارم به عهده گرفته است. و تا به امروز نیز این سمت را به عهده دارد. اگر مراحل پیری دانمرها را نیز همانند پیری انسانها در نظر بگیریم، به نظر میرسد که وی در مرحله میانسالی عمر خود قرار دارد. و با توجه به اینکه او 130 سال پیش از اتفاقات Skyrim به سمت کنونی خود در ریون راک منصوب شده ،میتوان سن او را حدودا بین 150 تا 160 سال تخمین زد.
Queen Mother barenzia (ملکه مادر بارنزیا)، در طول اتفاقات Elder scrolls: Morrowind : Tribunal 432 سال سن دارند و در سال 893 دوره دوم به دنیا آماده است. او در مقایسه با انسان ها، شبیه زنی حدودا 60 ساله است و میتوان گفت که سنین پیری خود را سپری میکند.
Knight Gelebor (شوالیه گلبر) یک الف برفی است که بیش از 4 هزار سال عمر کرده. ارتباط عمر طولانی وی با عمر طبیعی الفهای برفی و یا مرتبط بودن آنبا دخالت Auri-El (آاوری-ال) برای افزایش عمرش و یا افزایش عمر خود توسط جادو تا به امروز نامشخص مانده است. تا جایی که میدانیم، همه الفهای برفی دیگر منقرض شده اند و به همین دلیل نمیتوان عمر طبیعی آنها را تخمین زد. اما الفهای برفی ای که در پی حمله Atmoran ها (اتمران) به Falmer (فالمر) تبدیل شده اند، هنوز زنده هستند.به همین دلیل میتوان تا حدودی مطمئن شد که طول عمر آنها نیز بسیار طولانی است. اسقف Vyrthur (ویرتهور) دیگر الف برفی ای است که به اندازه گلبر عمر کرده، اما به دلیل خون آشام بودن وی، نمیتوان عمر طولانی او را مستقیماً به الف بودنش ربط داد.
فیزیولوژی
در اکثر موارد تشخیص مر از انسانها بسیار ساده است. زیرا به طور عمومی الف ها نسبت به انسان ها از عضلات کمتری برخوردار هستند و رنگ پوستهای مختلفی نیز دارند. مورد دیگری که مخصوص مرها محصوب میشود، وجود گوشهای نوک تیز است. علاوه بر این، قد اکثر مرها و حتی مرهای مونث، بلند تر از اکثر انسانها هستند. البته این مورد دارای استثناهایی نیز است؛به طور مثل ارزییمر به طور عمومی هم قد انسانها هستند و بسمر نیز قد کوتاه تری دارند.
یک تفاوت کوچک دیگر که بین انسانها و مر وجود دارد، تکیه شدید مرها بر جادوگری و داشتن درک بالایی در جادو و طبیعت نسبت به انسانها است. تنها استثنا در این مورد نیز نژاد Breton (برتن) است که ترکیب دو نژاد آلتمر و نورد هستند.
نژادهای الف تامریلی
اکثر الفهای کنونی در قاره تامریل زندگی میکنند و در طول سالیان با امپراتوری انسانها به صلح و یکپارچگی دست یافته اند. اما هنوز در بخشهایی از تامریل بعضی مشکلات نژادی پا برجا مانده است.
آلتمر
آلتمر در زبان باستانی آلدمری به معنی"والا" است. اما خود آلتمرها از این واژه به معنی"با فرهنگ" یاد میکنند. این نژاد در جزیره سامر ست زندگی میکنند؛ و خود را متمدنترین نژاد حاضر در تامریل میدانند؛ ادعا ای که نمیتوان درستی آن را به راحتی تکذیب کرد. به دلیل زادگیری گزینشی، آلتمر ها در بین همه نژادهای نوین مر، نزدیکترین شمایل و رفتار را به آلدمرهای باستان دارند. نکته قابل توجه دیگر این است که ویوک و المأ لکسیا، دو تن از اعضای Tribunal (تربیونال)، بیش از این که به دانمرها شبیه باشند، به آلتمرها شباهت دارند. این موضوع میتواند به این معنی باشد که نژاد چیمر قبل از تغییر شکل یافتن، شبیه آلتمر بوده اند و این دو با استفاده از قدرت الهی خود، توانسته اند شکل ظاهریشان را حفظ کنند. مطابق نوشته های بیان شده در ویرایش اول کتاب "راهنمای جیبی سرزمینهای امپراتوری"، زادگیری گزینشی و کودک کشی، با هدف خالص سازی نژادی، در بین آلتمر انجام میشده است. البته احتمال دارد که این اطلاعات تنها از روی حدس و گمان بوده و جانب دارانه باشد.
بسمر
معنی دقیق کلمه بسمر در زبان انسان ها، "الف های درختی" است. اما به این الفها به طور عامیانه الفهای جنگلی (Wood Elves) گفته میشود. همانگونه که در نام آنها نیز اشاره شده است،این الفها در قسمتهای جنگلی جنوب غربی تامریل،و در Valenvood (ولنوود) زندگی میکنند. بسمر ها نسبت به آلتمرها، فرهنگ و تمدن کمتری دارند. اما به همان اندازه نیز دارای غرور کمتری هستند و تمایل بسیاری به طبیعت دارند. به همین دلیل، این الفها در وظایف جنگل بانی و شکار حیوانات، بسیار ماهر هستند.
دانمر
دانمر ها ،که با نام Dark elves (الفهای تاریک) نیز شناخته میشوند، یک نژاد از مرهای انزوا طلب ساکن قسمت شمال شرقی تامریل، یعنی Morrowind (مرویند)، هستند. اکثر این الفها در جزیره آتشفشانی Vvardenfell (واردن فل) سکنا گزیده اند. به دلیل تلاش های چندین باره نوردها در جهت تصرف مرویند، دشمنی طولانی و قدیمی بین آنها و دانمر ها وجود دارد. فرهنگ دانمر ها با فرهنگ الف های دیگر بسیار متفاوت است. اصلیترین تفاوت فرهنگی بین آنها، رد پرستش ایدراها، و در عوض، پرستش Daedra (دیدرا) که سه تن از آنها با نام تربیونال شناخته میشوند، است. به همین دلیل نیز کلمه "تاریک" استفاده شده در اسم آنها، با اینکه میتواند در ظاهر اشاره به پوست تیره رنگ آنها داشته باشد، اما همچنین میتواند به فرهنگ تاریک و سیاه دانمرها اشاره کند.
بنابه افسانه ها،دانمر ها بقایای نژاد باستانی چیمر هستند،که به دلیل گناهان پادشاهان خود که سعی در رسیدن به مقام خدایی و مورد پرستش قرار گرفتن داستند، توسط شاهزاده دیدرا Azura (ازورا)، به دانمر های کنونی تبدیل شده اند. همچنین فرهنگ دانمر ها بسیار خونین تر و خشن تر از دیگر فرهنگ های موجود در تامریل است. برده داری تا چند سال قبل از پایان دوران سوم بین دانمر قانونی بود، و حتی گروهی قاتل که با نام Morag Tong (مراگ تانگ) شناخته میشود، وجود دارد که میتوانند تحت شرایط خاص، به طور قانونی دست به قتل بزنند.
ارزیمر
نزدیکترین ترجمه برای کلمه ارزیمر،"مطرود شدگان" است (ارزینیوم (Orsinium) نیز به معنی شهر مطرود است(؛ ارزیمرها نیز همانند چیمر ها و دوئمر ها، در اصل یک انشعاب گروهی از آلدمرها بوده اند که Trinimac (ترینیماک) را به عنوان خدای خود میپرستیدند. زمانی که شاهزاده دیدرا، Boethiah (بئتیا)، سعی بر این داشت که تعدادی از آلدمر ها را که بعد ها به عنوان چیمر شناخته شدند، تحت فرمان خود در آورد، اولین عملی که انجام داد، شکست دادن و خوردن ترینیماک و در آمدن به شکل وی بود (این مورد احتمالا تنها تمثیلی بوده است). زمانیکه کار او با ترینیماک تمام شد، بقایای جسم ترینیماک تغییر شکل داده و به تبدیل یک شاهزادهٔ دیدرا، Malaceth (ملکت)، شد. ارزیمر که پیروان او بودند نیز در پی تغییر شکل و شخصیتی ترینیماک، به شکل کنونی خود درآمدند.
اجتماع و فرهنگ Orc ها (ارک) یا همان ارزیمرها، در محور وجود قبیله های مختلف بنا شده است.هر اورک دارای وظیفه خاص خود است؛ و وظیفه دارد که مسئولیتش را انجام دهد. دفاع از قلعه و قبیله، از نوزادی به همه مردان و زنان و بچه های حاضر در قلعه ها یاد داده میشود. تنها رئیس های قبایل میتوانند برای خود همسری داشته باشند، و به همین دلیل عموما چند نفر را به عنوان همسر خود برمیگزینند. دلیل این قانون آن است که تنها قوی ترین ارک بتواند سمت رئیس قبیله را به دست آورد و از این راه ژن های خود را به نسل بعدی منتقل کند. به دلیل وجود این قانون، در تئوری، هر نسل از ارکها میبایست قوی تر از نسل قبل از خود باشند. ارکهایی که در قلعه ها زندگی میکنند، قوانین مخصوص خود را دارند به با نام "دستور ملکت" (Code of Malaceth) شناخته میشود. دیگر موارد قانونی مورد نیاز که در این دستور بیان نشده است، توسط یک زن خردمند حاضر در قبیله، مستقیماً از شخص ملکت دریافت میشود. قوانین بیان شده در دستور ملکت بسیار ساده هستند. بنابه این قوانین، کشتار، دزدی، و حمله بی مورد به دیگران ممنوع است. ارزیمرها دارای زندان نیستند و در عوض کسانی که از این قوانین سرپیچی کنند، باید تاوان عمل خود را با خون بدهند. "تاوان خون" به این معنی است که شخص خلافکار تا زمانی که قربانی راضی شود باید خونریزی کند. در مواردی که قربانی کشته شده است، مجازات لازم توسط رئیس قبیله تشخیص داده میشود.
از نظر فیزیکی، ارزیمر ها بسیار بزرگتر از دیگر نژادهای مر هستند. آنها با اینکه کوتاه تر از آلتمر ها هستند، اما بسیار عضلانی ترند و دارای قدرت بالا تنه ی بیشتری هستند. به همین دلیل نیز عموما اکثر آنها شمایل مردانه تر و یا حتی حیوانی دارند.این مورد میتواند به دلیل سبک زندگی خشن و جنگجو مانندشان باشد. آنها این سبک زندگی را به دلیل پیروی از ملکت فرا گرفته اند.
نژادهای الف باستانی
آلدمر
آلدمر و یا نخستیان، اولین نژاد الف ها هستند؛ و به عنوان نوادگان النفی ها شناخته میشوند. بعد از هیست (Hist), النفی ها تنها نژاد باستانی نیرن بودند که در دوران باستان منقرض نشدند.( تاریخدانان نوین اعتقاد دارند که همه النفی هایی که در تامریل میزیستند به آلدمر تبدیل شدند، و النفیهای قاره های دیگر نیز تبدیل به انسانها شدند. (نورد، Redguard (ردگارد) و Tsaesci (سی اس سی) )
قبل از اینکه تاریخ نویسی شروع شود، آلدمر های اولیه به نژادهای مختلفی انشعاب پیدا کرده بودند. در دیدگاه عمومی، آلتمرهای کنونی از نظر رفتاری و شمایل، نزدیکترین مرهای شبیه به آلدمر های باستان هستند. در بعضی موارد نیز شاهزادگان دیدرا در تبدیل آلدمر ها به نژادهای جدید، دست داشته اند. (همانند اورکها و دانمرها). لفظ "آلدمری" در بعضی جاها میتواند به اشتباه اشاره گر به همه الف ها باشد؛ این لفظ مخصوصا توسط مردم امپراتوری که با تاریخ مر آشنا نیستند استفاده میشود. آخرین آلدمر شناخته شده، Vanus Galerion (وانوس گالرین) بود، که در دوران دوم جان خود را از دست داد.
آیلید
آیلید، که با نام الفهای وحشی و همچنین الفهای والای سرزمینهای مرکزی شناخته میشدند، قبیله ای جدا شده از آلدمر بودند که در قسمتهای مرکزی تامریل زندگی میکردند. آنها بیشتر در مناطقی زندگی میکردند که در دوران نوین با نام Northern Cyrodiil (سیردل شمالی) شناخته میشود. همانند دوئمر های ساکن در مرویند، فرهنگ آیلید ها با معماری پیچیده و دقیق آنها شناخته میشود. ساختمانهای ساخته شده توسط آیلید، تا کنون پا بر جا اند. خرابه های سازه های زیر زمینی آیلید حتی در دوران جدید نیز حاوی جادو و اشیای باستانی استفاده شده توسط آنها هستند (سنگهای وارلا (Varla stones) بسیار نادر نیز بعضا در آنها کشف میشوند). آیلید همچنین سازندگان اصلی برج طلای سفید هستند؛ که تا کنون در قلب امپراطوری، استوار مانده است. بعد از یک شورش بزرگ توسط انسانهای برده در سال 200 دوران اول، بسیاری از آیلید به سوی جنوب و به سرزمین سامر ست کوچ کردند. و در طول زمان، در تمدن و فرهنگ آلتمرها حل شدند. با اینکه مرهای متمدنی که خود را آیلید معرفی میکردند تا اواخر دوران دوم نیز مشاهده شده اند، اما اکثر تاریخدان ها معتقدند که نسل آیلید ها منقرض شده است، و یا در بهترین حالت شامل قبیله هایی جدا از هم و عقب افتاده ای است که در جنگلهای سیردل سکنا گزیده اند.
به دلیل استفاده آیلید از یک زبان باستانی و مقرض شده، ترجمه دقیق کلمه آیلید مشخص نیست. اما با استناد به یک شعر بسمری با نام "Meh Ayleidion" که به معنی"هزار مزیت پنهان شدن" است، میتوان کلمه آیلید را نیز به "پنهان شدگان" ترجمه کرد.
چیمر
چیمر ها، و یا تغییر یافتگان، یک گروه جدا شده از آلدمر ها بودند که همه تعلیم های دینی قبلی خود را کنار گذاشته و به پرستش شاهزادگان دیدرا، یعنی ازورا، بئتیاه و Mephala (مفالا) که با نام تربیونال شناخته میشوند، پرداختند. این الفها تاکید بسیاری نیز بر پرستش ارواح نیاکان خود داشتند. سه شاهزاده فوقالذکر، چیمر را به رد کردن پرستش ایدرا ها و ضعیف بودن آلدمرهای دیگر متقاعد کردند. سپس چیمر ها توسط یک پیامبر از نژاد مر به نام Veloth (ولوت)، به یک جزیره در شرق تامریل هدایت شدند. آنها ابتدا این جزیره را Velothi (ولوتی) نامیدند، اما این جزیره بعد از مدت کوتاهی، Resdayn (رسداین) نامیده شد. چیمرها با دوئمرهای ساکن رسداین، و نوردهای ساکن شمال، هم در جنگ و هم در صلح تا اواسط دوران دوم، همزیستی کردند. اما در این دوران، جنگی عظیم بین دو نژاد الف چیمر و دوئمر بر سر قلب لرکان درگرفت و باعث تغییراتی بزرگ در نژاد چیمر و ایجاد دانمرهای کنونی شد. جزیره ای که آنها ساکنش بودند نیز نام مرویند را به خود گرفت.
دوئمر
دوئمر ها و یا مردمان عمیق، گروهی از مرهای پیشرفته بودند که تعلیمات سنتی آلدمر را کنار گذاشته و فعالیتهای خود را به دست آوردن پیشرفتهای علمی و جادویی اختصاص دادند. نام این گروه از مر ها برگرفته از فعالیتهای بسیار آنها در راستای ساختن سازه های عظیم در قلب کوههای واردن فل، برای زندگی و همچنین انجام فعالیتهای آزمایشگاهی، نشأت گرفته است. دوئمر ها، همانند چیمر ها، دشمنان باستانی نوردها بودند و در بسیاری از موارد با چیمرها نیز رقابت و جنگ داشتند.بعد از ناپدید شدن دوئمر ها در اواخر دوران دوم، نام آنها به اشتباه در زبان امپراتوری به دورف تغییر یافت. این در حالیب ود که دوئمرهای اصلی هیچ شباهتی به دورفها نداشتند. به طور کلی، آنها شکل شمایل مشابهی با مرهای دیگر داشته اند. تنها تفاوت آنها با الفهای دیگر، داشتن ریش بلند بوده است. دوئمر ها تنها نژاد شناخته شده از مر هستند که مستقیماً از آلدمر به وجود نیامده اند؛ در عوض آنها قبل از مهاجرت عظیم آلدمر ها به تامریل، از آنها جدا شده و به صورت جدا به تامریل مهاجرت کرده اند.
تنها دوئمر ها زنده شناخته شده ساکن تامریل، Yagrum bagarn (یاگروم باگارن) است. اما به دلیل بیماری کرپوس، بدن وی دچار تغییرت بسیاری شده و شباهت زیادی به دوئمر ها باستان ندارد. دلیل ناپدید نشدن وی به هنگام ناپدیدی دوئمر های دیگر، حضور او در Oblivion (ابلیوین) بوده است.
الفهای برفی
الفهای برفی قدیمیترین ساکنان شناخته شده اسکایریم بودند که بسیار قبل تر از نوردها در این سرزمین زندگی میکردند. باور عمومی بر این است که جنگ با اتمران ها و تبدیل شدن به بردگان آنها و قرن ها زندگی در زیر زمین، همه الفهای برفی را به یک نژاد دگرگون شده و بی احساس به نام فالمر تبدیل کرده است. اندک بازماندگان برده داری و کشتار نیز، نام الف برفی را به فالمر ترجیح میدهند، زیرا باعث جدایی آنها با فالمرهای کنونی میشود. الفهای برفی کنونی، به فالمرهای تغییر یافته، نام "خیانت شده" (The Betrayed) را داده اند.
الفهای برفی باقیمانده، توانستند با پنهان شدن در سازه های مذهبی پنهان، همانند کلیسایAuri-El (آاوری-ال)، خود را از کشتار نوردها و برده داری دوئمرها دور نگه دارند. ممکن است هنوز هم تعداد کوچکی از الفهای برفی زنده باشند، با این حال تنها الف برفی شناخته شده کنونی ساکن اسکایریم، شوالیه گلبر است.
نژادهای نیمه الفی
برتن
برتن ها نژادی از انسانها هستند که از حاصل ازدواج انسانها با الف ها به وجود آمده اند. ریشه آنها به اشغال اسکایریم توسط نوردها و اسیر کردن زنان مر بازمیگردد. آنها توسط آلدمر به نام انسان الفی (Manmer) خوانده میشدند و تا زمان اشغال دوباره اسکایریم توسط نورد ها، با آنها به عنوان شهروندان رده پایین برخورد میشده است. تنها در این زمان بود که برتن ها توانستند با جوامع انسانی دیگر مخلوط شده و پس از طی زمانی چند، به High Rock (های راک) مهاجرت کنند. به طور کلی برتن ها انسان هستند، اما درک جادویی الفها را نیز در خون خود دارند.
شکیل و شمایل برتن ها بیشتر شبیه انسان است؛ اما دارای بعضی از خصوصیات آلتمر و دانمر مانند گونه ها و فک و چانه زاویه دار نیز هستند. از نظر فیزیکی کمی از دیگر انسانها نحیف ترند و در این مورد نیز مقداری شبیه نیاکان الف خود هستند. با این حال، در طول همه این سالیان، جواب این سوال که "کدام ژن در برتن ها بر دیگری غالب است؟" بی پاسخ مانده است. با این حال، با در نظر گرفتن این مورد که برتن ها بیشتر از اینکه شبیه الفها باشند،شبیه انسانها هستند؛ و اکثر مردم تامریل نیز آنها را انسان قلمداد میکنند،میتوان به این نتیجه رسید که ژن انسانی در آنها قوی تر باشد. همچنین از منظر تاریخی، پس از اشغال دوباره اسکایریم توسط انسان ها، نیاکان برتن ها تصمیم به اختلاط در جوامع انسانی گرفتند که نشان از نزدیکی آنها به انسان ها دارد.
فالمر
فالمر،که توسط الفهای برفی باقی مانده با نام "خیانت شده" شناخته میشوند، نژادی از الفهای تغییر شکل یافته هستند که در غارهای زیر زمینی و مکانهای دور افتاده اسکایریم زندگی بدوی خود را میگذرانند. زندگی در زیر زمین برای قرنهای متمادی، باعث وفق داده شدن بدن آنها با محیط اطراف خود شده و با اینکه در شکل و شمایل هنوز هم شبیه مرهای دیگر هستند؛اما پوست رنگ پریده ای داشته و به شکل خم شده حرکت میکنند. بارزترین خصوصیت فالمر ها، کوری کامل آنها است. فالمرها دارای چشم نیستند، اما به همین دلیل حواس دیگر آنها به شدت قوی شده است و بسیاری از جنگجویان دریافته اند که کوری فالمر ها مشکلی برای آنها ایجاد نمیکند.
دیگر نژادهای الف
ماورمر
ماورمر ها که با نام الفهای گرمسیری نیز شناخته میشوند، گروهی از الفهای باستانی و بیگانه هستند که در جزایر Pyandonea (پیاندنیا) در جنوب سامرست زندگی میکنند. در آخرین ویرایش "راهنمای جیبی سرزمینهای امپراتوری" تئوری ای که بیان میکند که ماورمر ها از آلدمر های اخراج شده بوده اند، رد شده است، بلکه آنها خود در پی یک شورش توسط شاه ماورمر، Orgnum (ارگنوم)، از آلدمرهای باستان جدا شدند. تنها اطلاعات اندکی که از این الفها موجود است، شامل پوست عجیب آنها، داشتن خصوصیات سوسمار مانند و همچنین استفاده از یک نوع جادو که با نام جادوی ماری (Snake magic)، میشود.
الفهای چپ دست(Lefthand elves)
تنها در چند کتاب و آن هم به صورت جزئی به این نوع از الفها اشاره شده است. ظاهراً این نوع از مرها در قاره Yokuda (یکودا) و در کنار انسان های ردگارد میزیستند و در جنگی عظیم که بین دو نژاد در گرفته است، به طور کلی نابود شده اند. بازماندگان این نوع از الفها نیز احتمالا در طول زیر آب رفتن یکودا، کشته شده اند.
ولتی کانتمیری (Cantemiric Velothi)
Cantemiric Velothi (ولتی کانتمیری) ها نوعی از الف ها بودند که در سرزمین Black March (بلک مارش) سکونت داشتند. اطلاعات بسیار اندکی از آنها در دسترس است؛ اما باور عمومی بر این است که نسل آنها به علت بیماری نهاتین (Knahaten) در سال 560 دوره دوم منقرض شده است.
نوشته شده و آپدیت شده توسط: