سوداي Xbox - بيل گيتس؛ ساخت ماشين جديد بازي و تغيير اتاق نشيمن
ترجمه: زردشت هدايي
ماهنامه شبکه - شماره 55
اشاره :
رفتار گيتس به خوبي آنچه مايكروسافت در ساخت Xbox 360 دنبال ميكند را نشان ميدهد. مايكروسافت كه بيشتر به خاطر تاكتيكهاي تجاري كوبندهاش معروف است تا نوآوريهاي تكنولوژيكش، اينبار ميخواهد به شيوهاي كاملا غيرمايكروسافتي عمل كند. ميخواهد سريع الانتقال، انعطاف پذير و نوآور باشد، و با ديگران خوب كنار بيايد.
وقت بيل گيتس قيمتي است. بعضي از كارمندان مايكروسافت همه دوران كاريشان را براي يك ملاقات 45 دقيقهاي با گيتس صبر ميكنند. به عنوان پولدارترين مرد روي زمين، و شايد بزرگترين نيكوكار تاريخ، گيتس احتمالا بايد در هر لحظه به فكر غذا دادن به مستمندان يا مهار يك بيماري مهلك در جهان باشد. ولي اينطور نيست.
الان كه اين گزارش تهيه ميشود، گيتس با يك لباس اسپرت در هتل هيلتون لاسوگاس نشسته و درباره بازيهاي كامپيوتري حرف ميزند و ميخندد. گيتس به خاطر يك نمايشگاه تجاري و معرفي كنسول بازي جديد مايكروسافت، Xbox 360، اينجاست. بيل گيتس واقعي اصلا آن آدم خشك و جدي نيست كه مردم فكر ميكنند يا حداقل در اين لحظه اينجور به نظر نميرسد. او سرحال و خوشحال است، لطيفه ميگويد و شوخي ميكند و پشتسر رقبايش حرف ميزند.
درست است، موهاي گيتس عجيب و غريب است و صدايش به نظر پير ميآيد. اگرچه هنوز 49 سال بيشتر ندارد، ولي امروز با بقيه اوقات فرق كرده است. سرحالتر و شيطانتر به نظر ميآيد. خودش ميگويد: "احساس آزادي ميكنم". امروز معروفترين خوره كامپيوتر دنيا، بهنوعي بي خيال به نظر ميآيد.
رفتار گيتس به خوبي آنچه مايكروسافت در ساخت Xbox 360 دنبال ميكند را نشان ميدهد. مايكروسافت كه بيشتر به خاطر تاكتيكهاي تجاري كوبندهاش معروف است تا نوآوريهاي تكنولوژيكش، اينبار ميخواهد به شيوهاي كاملا غيرمايكروسافتي عمل كند. ميخواهد سريع الانتقال، انعطاف پذير و نوآور باشد، و با ديگران خوب كنار بيايد. مايكروسافت ميخواهد خودش را از پايه عوض كند.
البته اين قضيه فقط به مايكروسافت مربوط نميشود. حكايت، حكايت يك تغيير بنيادي در فرهنگي است كه بازيهاي كامپيوتري را، كه زماني يك سرگرمي مذموم شمرده ميشدند، با آغوش باز به عنوان بخش مهمي از فرهنگ عامه پذيرفته است. گيتس و همكارانش سهسالونيم گذشته را به شدت و بيسروصدا روي جالبترين سخت افزار بازي كه دنيا تا به حال ديده است، كار كردهاند. آنها نميخواهند كه اين گوهر گرانبها را فقط به مخاطبان خاص بازي بفروشند. آنها همه ما را هدف گرفتهاند.
حتي بيشتر از آن، حكايت Xbox 360، حكايت يك انقلاب تكنولوژيكي پنهان طي پنج سال اخير است كه طي آن اتاق نشيمن به يك مركز كنترل ديجيتال، بي سيم و شبكهاي تبديل شده است. ممكن است فكر كنيد كه
Xbox 360 يك دستگاه بازي است، يك اسباب بازي، ولي اگر اين دستگاه بتواند كارهايي كه برايش در نظر گرفته شدهاست انجام دهد، شيوه استفاده شما از موسيقي، فيلم، عكس، تلويزيون و ويدئو را تغيير خواهد داد. حتي شايد زندگي اجتماعي شما را تغيير دهد.
بيل گيتس واقعا دلش مي خواهد كه سهمي از مركز كنترل خانه شما را داشته باشد. او ميليونها دلار سرمايه گذاشته است كه Xbox اين سهم را برايش بگيرد و هنوز حتي يك پول سياه هم سود نبرده است. درست است كه Xbox از نوامبر 2001 كه به بازار معرفي شد، تابه حال 20 ميليون دستگاه فروخته است و به راحتي جايگاه دوم را، اگرچه با فاصله زياد نسبت به پلياستيشن 2 سوني، در بازار امريكا به دست آورده است، ولي تجارت كنسول هاي بازي تجارتي خطرناك و ترسناك است.
شما بايد پول كلاني صرف تبليغات كنيد و حتي روي هر دستگاه كه مي فروشيد ضرر بدهيد به اين اميد كه تمام اين سرمايه گذاريها با سهمي كه از فروش هر بازي ميگيريد، يكدفعه برگردد. البته اين اتفاق تا به حال براي مايكروسافت نيفتاده است. Robbie Bach سرپرست ارشد Xbox ميگويد: "بالاخره بايد يك جايي تصميم بگيري كه كي دست از سرمايهگذاري براي كسب اعتبار در بازار دست برداري و براي پول درآوردن سرمايه گذاري كني. تحمل يك ميليارد دلار ضرر هرسال روي سخت افزار، خيلي سخت است."
مطمئنا خيلي سخت است. ولي هر چه هم اين كار ديوانگي بهنظر بيايد، مطابق برنامه انجام ميشود. هدف اصلي، ساختن اولين Xbox، ساختن فرصت براي كسب درآمد در آينده بود. گيتس ميگويد: " در نسل اول، اين فقط يك دستگاه بازي كامپيوتري است. خيلي كه خوب بازي كني، آخرش بهت ميگه: <برنده شدي. حالا بايد از سر بازي كني>. همين. تو هي دنبال جايزه ميگردي ولي هيچ خبري نيست. نه پولي ميبري، نه حتي يك بليت مجاني، هيچ چيز. فقط بهت ميگه <هي! دوباره بازي كن>". گيتس اين حرفها را ميگويد و از خنده غش ميكند. عجب خنده سرايت كنندهاي هم دارد.
اگر همه چيز مرتب پيش برود، Xbox 360 براي تعطيلات شكرگذاري به بازار خواهد آمد. سوني و نينتندو احتمالا كنسولهايشان را سال 2006 به بازار مي فرستند. تايم براي تهيه اين گزارش موفق شد به طور انحصاري از طرحها و استراتژيهاي پشت پردهاي كه Xbox 360 را ساختهاند، آگاه شود. به آينده سرگرمي خوش آمديد.
طرحي متفاوت
ساختمان مركزي Xbox تا حد عجيبي ساده و معمولي است. يك ساختمان دفتري كاملا معمولي در ردموند واشنگتن، در انتهاي يك راه كه با سنگفرش درشتي پوشيده شده است. اسم جذابي كه مايكروسافت براي اين محل ارزان قيمت انتخاب كرده، كمپ هزاره (Millenium Campus) است. اين همان جايي است كه پروژه زيانآور مايكروسافت زندگي ميكند. در اين محل پرت، خبري از چمنهاي آرايش شده، زمين هاي بازي، كافه ترياها و زرق و برقي كه در كمپ اصلي مايكروسافت ديده ميشود، نيست. اينها فقط يك راه سنگفرش دارند.
ولي، از جنبههاي ديگري، اين فراموششدگي كمپ هزاره، دلخواه تيم Xbox هم بوده است. پروژه Xbox در دستان پنج مرد ميگردد كه همه از معاونان مايكروسافت هستند و چيزي كه اين پنج مرد خيلي زود فهميدهاند اين است كه اگرچه مايكروسافت از نظر مالي جاي خوبي براي ساختن Xbox بعدي است، از نظر فرهنگي اصلا به درد اينكار نميخورد. مايكروسافت كند حركت ميكند و توانايي مانورها و چرخشهاي سريع را ندارد.
همچنين مايكروسافت با ساير طرفهاي بازار مثلا نويسندگان بازي، يا توليدكنندگان لوازم الكترونيك مصرفي خوب بازي نميكند، تجربه زيادي در ساخت سختافزار ندارد و تاكنون علاقه چنداني به حمايت از توليدات غيرجدي و سرگرمي نشان نداده است. بنابراين، اين پنج نفر تصميم گرفتند يك شركت كوچك را در مايكروسافت راه بيندازند و آنرا از شر دست و پاگيري و ديدگاه خشك علمي و دانشگاهي پدرش حفظ كنند.
پيترمور، معاوني كه مسئول بازاريابي Xbox جديد است، ميگويد: "آنها تقريبا به ما اجازه دادند كه يك بخش كاملا مجزا براي خودمان بسازيم، جايي كه از نظر فيزيكي، جغرافيايي، رواني، و روحي با چيزي كه خود بيل بهش Borg ميگويد [كمپ اصلي مايكروسافت]، متفاوت باشد." مور ميدانست كه همه چيزهايي كه تا به حال باعث موفقيت مايكروسافت شده است، در اين مورد به درد نخواهد خورد و به نظر ميرسد كه گيتس هم اين را فهميده باشد. او ميگويد:" (صنعت بازي) فكر ميكند كه ما اينبار هم مايكروسافتي عمل كنيم، خيلي منظم و مشخص، با ديد كاملا محصول گرا، و خيلي هدف گرا.
بيل براي ما خيلي مهم است، ولي اين مرتبه او نيست كه كار را ميگرداند. من فكر ميكنم او ميخواهد بيشتر از حدي كه ما با آن راحت باشيم، در اين كار سهم داشته باشد."
خوب پس چه كسي اين پروژه را ميگرداند؟ بيش از هر كس ديگري، اين كار به عهده يك آدم فعال و شلوغ، با كله تراشيده به اسم J Allard است. در 1993، آلارد كه آنموقع يك جوان موفق 25 ساله از كارمندان مايكروسافت بود، يك يادداشت يازده صفحهاي براي گيتس نوشت. اين يادداشت تقريبا به تنهايي گيتس را متقاعد كرد كه شايد كامپيوترهاي شخصي بتوانند به چيزي به اسم اينترنت وصل شوند. در حال حاضر، اين معاون 36 ساله يكي از افراد معدودي است كه ميتواند مسير حركت ماشين سنگين مايكروسافت را تغيير دهد.او به عنوان يكي از
Baby Billهاي شركت شناخته ميشود (عنواني كه به كاركنان جوان و رو بهرشد و آينده دار شركت اطلاق ميشود) و گيتس بارها گفته است كه چقدر با وي اشتراك عقيده دارد.
آلارد از جمله كساني است كه اصحاب تكنولوژي به آنها خوره ميگويند: يك شخص كاريزماتيك كه چنان نسبت به يك محصول احساساتي مي شود كه ديگران را هم به سمت آن جذب ميكند.
يكي از اولين مشكلاتي كه آلارد مي بايست حل كند اين بود كه قيافه Xbox جديد بايد چطور باشد. اين مسئله سادهاي نيست. Xbox قبلي بزرگ و ترساننده است. در جعبهاي به اندازه يك ويدئو (VCR) و به رنگ سياه مات و سبزي كه آدم را ياد سم مي اندازد. البته براي گيمبازهاي حرفهاي عالي بود، ولي آلارد ميدانست كه اگر مايكروسافت ميخواهد مخاطبان Xbox را افزايش دهد، اين دستگاه بايد دوستانهتر و نجيبتر به نظر بيايد.
هدف اين بود كه ظاهري گشاده رو و در عينحال غيراحمقانه داشته باشد كه بتواند هم مامانهاي طرفدار ورزش را جذب كند، هم باباهاي طرفدار ماشين، و هم دخترهاي طرفدار مد؛ بدون اينكه پسرهاي عاشق Halo را از دست بدهد.
راه حل آلارد براي اين مسئله، نمونه بارزي از فكر كردن غيرمايكروسافتي را نشان ميدهد. او ميگويد: "فكر كن چطوري ميتواني به يك طرح خوب برسي. از مخهاي كامپيوتر فارغالتحصيلMIT و راههاي سنتي كه مايكروسافت بلد است، نميشود يك طراحي خوب درآورد."
در عوض آلارد يك مجسمهساز فارغالتحصيل مدرسه طراحي Rhode Island را استخدام كرد و به او آزادي كامل داد. اين مجسمهساز هم راه افتاد و با چند شركت مطرح طراحي بوتيك قرارداد بست تا هركدام طرحي براي Xbox بياورند. بعد از بين همه طرحها، دو طرح، يكي از اوزاكا و ديگري از سان فرانسيسكو را انتخاب كرد و از تيم هاي طراحي آنها خواست كه با هم براي طرح نهايي كار كنند و چيزي بسازند كه هم باحال و هم قابل دسترس و دلنشين باشد. ايده اصلي طراحي، ترغيبكنندگي بود.
آلارد براي اينكه مطمئن شود كه همه چيز طوري طراحي شده كه قشنگتر از آن ممكن نيست، يك شركت متخصص در طرحهاي رنگ را استخدام كرد و با آنها طي جلسات متعددي درباره رنگ دستگاه بحث كرد.
با اين همه بايد ديد كه نتيجه نهايي چه شد؟ يك ستون ظريف و كوچك، با ارتفاع كمي بيشتر از يك فوت و عرض سه اينچ كه نماي روبروي آن كمي تحدب و طرفينش قوس آرامي به سمت داخل دارد. طرح جديد نسبت به Xbox قديمي، صافتر، نوازش دهندهتر و باريكتر است.
(يكي از دلايلي كه Xbox قديمي در ژاپن بازار زيادي پيدا نكرد، حساسيت زياد خانواده هاي ژاپني در مورد اندزه و فضا بهخاطر آپارتمانهاي كوچكي است كه دارند). Xbox آدم را تا حدي ياد ساعت شني كمر باريك مياندازد. كابلهاي خيلي كمي به آن وصل ميشود چون دستههاي كنترلش بيسيم هستند.
رنگ آن مايههاي كُرمي دارد، ولي بيشتر به يك رنگ سفيد آرامش بخش ميزند كه متخصصان رنگ معمولا به آن چيل (chill) ميگويند و اگر از رنگش خوشتان نميآيد، ميتوانيد صفحه جلويي آن را عوض كنيد و رنگ دلخواهتان را بگذاريد.
اگر Xbox قبلي شبيه چيزي بود كه از يك سياره دور افتاده بد و شيطاني آمدهاست، اين يكي شبيه چيزي بود كه روي زمين خودمان ساخته شده است؛ البته زميني خيالانگيز در آينده نزديك. Xbox مطمئنا در سياره مايكروسافت ساخته نشده بود. مور ميگويد: "وقتي نتايج نظرسنجيها از ژاپن رسيد، فهميديم كه كار تمام شده است و به هدف رسيدهايم. ما از مردم پرسيديم فكر ميكنيد چه كسي اين را طراحي كرده است؟ آنها جواب ميدادند يا بايد ساخت سوني باشد، يا ساخت اپل. اين يك لحظه تعيين كننده در كار بود."
ماشين بينظير
البته Xbox 360 كاركردي وراي قشنگ بودن صرف را دارد. اولين هدف تجاري آن، ولي فقط اولين هدف آن، بازيهاي كامپيوتري است. اگر بگوييم Xbox 360 بهترين دستگاه بازي است كه تا به حال ساخته شده است، مداحي است. چراكه سختافزارهاي بازي هر روز بهتر ميشوند، ولي Xbox 360 يك فاكتور تحسين برانگيز و ميخكوبكننده دارد. اين دستگاه اولين كنسولي است كه تمام بازيهايي كه برايش توليد ميشود، با وضوح بالا، صفحه عريض و با صداي دالبي 1/5 خواهد بود. مثل اين است كه چشمان شما ضعيف باشد و حالا عينك بزنيد: همه چيز واضحتر، صافتر و روشن تر به نظر ميآيد.
مثلا بهترين بازي گلف Xbox قديمي، Tiger Woods PGA Tour 2005 را در نظر بگيريد. حالا آنرا كنار نسخه 2006 بازي كه در دست توليد است، بگذاريد. چمن در نسخه قبلي بيشتر به يك فرش سبز شبيه بود. درحاليكه در نسخه جديد هر ساقه علف به صورت جداگانه طراحي و پويا نمايي شده است و براي خودش به طور مستقل با باد تكان ميخورد. در نسخه قبلي سايه درختان به صورت گرديهاي زمخت، حباب حباب، و بيظرافت بودند. اما در نسخه جديد هر برگ درخت براي خودش سايه جداگانه توليد شدهاي دارد. انعكاس نور بر سطح آب را به سختي ميتوان از آنچه در دنياي واقعي و فيلمها ميبينيم، تشخيص بدهيم. كيفيت و وضوح صدا و تصوير حيرتآور است. آدم از ديدن آن سرش گيج ميرود و احساس ميكند كه ميخواهد توي صفحه نمايش فرو برود.
كيفيت، مهمترين چيز است. يكي از دلايلي كه بازيها به عنوان يك هنر جدي گرفته نميشوند اين است كه شباهتي به هنر ندارند. بازيها بيشتر شبيه كارتون هستند، ولي نه حتي كارتونهايي كه پيكسار ميسازد. آنها بيشتر شبيه كارتونهاي بيظرافتي هستند كه شنبه صبح تلويزيون نشان ميدهد و اين بايد عوض شود. كاراكترهايي كه در بازي پدرخوانده براي Xbox 360 ميبينيم، از وزن و وقار دراماتيكي برخوردارند كه تا به حال نديدهايم. صورتهاي كارتوني صاف و يك تكه سابق، با چين و چروكها، سايه روشن ها و خطوط ريز پرشدهاند و ناگهان احساس پيدا كردهاند. ولي اين فقط شروع كار است.
بعضي از سازندگان بازي معتقدند ساختن بازيهايي با جلوه زيبا وقتي كه به اندازه كافي مگاهرتز و گيگابايت براي صرف كردن داشته باشيد، كار سختي نيست. هنر واقعي توسعه و پيشرفت در چيزي است كه به آن روال بازي ميگويند. تركيب جادويي ريتم بازي، ساختار، تعادل، و قصه است كه باعث ميشود يك بازي شكل بگيرد. مثلا يك بازي جنگي مثل Call of Duty:Finest Hour را در نظر بگيريد كه در آن بازيگران در نبردهاي بزرگ جنگ جهاني دوم شركت ميكنند. در نسخه قديمي بازي، مدام با موانع ناپيدايي روبرو ميشويد كه شما را مجبور ميكند براي رفتن از جايي به جاي ديگر حتما يك مسير مشخص را دنبال كنيد، و مجموعهاي از كارهاي از قبل تعيينشده را انجام دهيد. خيلي با دقت به افزودنيها نگاه نكنيد. آنها آن دقت و ظرافت در جزئيات را ندارند.
در Call of Duty2، نسخه Xbox 360، روال بازي جهش خارقالعادهاي روبه جلو داشته است. شما ميتوانيد درست مثل سرباز پيادهاي در قلب نبرد به هر طرف كه خواستيد بدويد. درحاليكه صدها نفر از همقطاران كه به اندازه شما هوش و حواس دارند و همانند شما ترسيدهاند، در اطرافتان هستند. شما ميتوانيد با هر ترتيبي كه مناسب ميدانيد، به اهدافتان برسيد (يا در راه آنها بميريد). ديگر خبري از موانع ناپيدا نيست.
ابرهاي دود و گرد و غبار از زمين برميخيزند، خورشيد را ميپوشانند و نور محيط را تحتتاثير قرار ميدهند. جنگ بالاخره دود و غبار واقعيش را پيدا كرده است. آشوب جنگ حيرتآور و گيجكننده است. شما Joe Grunt هستيد و نقش كوچكتان را در اين هنگامه كه فراتر از آگاهي و اختيارات شماست، بازي ميكنيد. اين همان جنگي است كه تولستوي، استاندال و استفان كرين شرح دادهاند و شما درست در وسط ميدان هستيد. آنچه ميبينيم، پيشرفت جهشي در قابليتهاي حسي و عاطفي بازيهاي كامپيوتري است.
پلي استيشن 2، كنسول قديمي بازي ساخت سوني، بازار و بازيگران اكنون در انتظار پلي استيشن3 هستند كه قرار است توفاني به پا كند.
البته علاقمندان بازيهاي جنگي مشغله واقعي ذهن گيتس نيستند. او همين الان هم آنها را در اختيار دارد. (نكته براي گيم بازان حرفهاي و وفادار: نسخه بعدي Halo در زمان ارائه Xbox 360 به بازار، آماده نخواهد بود. اين بازي بخشي از موج مهمي است كه در بهار آينده به راه خواهد افتاد. گيتس درحاليكه انگار عاشق كشتوكشتار است، ميگويد:"واقعا عالي و كامله. روزي كه سوني، پلياستيشن جديد را به بازار ميفرستد، يكراست با Halo3 روبرو ميشود.
انتظار ميرود كه مايكروسافت اعلام كند كه Xbox 360 ساير بازيهاي Xbox و Halo2 را اجرا كند.) ولي به هر حال گروههاي سني عمدهاي وجود دارند كه به هر دليل فشار دادن جوي استيك در دست و شليككردن به آدمهاي روي صفحه، برايشان اهميتي ندارد. براي جذبكردن اين گروههاي بزرگ از مخاطبان، بازيهاي كامپيوتري بايد سادهتر، پذيرفتنيتر و دستيافتنيتر شوند و ژانرهاي جديدي بايد براي توليد بازي ها مورد توجه قرار بگيرند.
بيشتر بازيهاي كامپيوتري موجود، شبيه فيلمهاي اكشن هستند. جاي كمديهاي رمانتيك يا درامهاي گريهدار، واقعا در بين ژانرهاي بازي خالي است. گيتس تصديق ميكند:"ما نبايد انتظار داشته باشيم كه همه افراد خانواده اين دستگاه را به خاطر بازيهاي ورزشي، جنگي، يا مسابقهاي آن دوست داشته باشند. بايد روي ژانرهاي جديد كه ريسك بالايي دارند، سرمايهگذاري كرد و ديد كه ميتواند به كداميك تكيه داشت. نميتوانيم فقط دست روي دست بگذاريم و به آزمودههايي كه درستي آنها ثابت شده است، قناعت كنيم."
ولي شايد Xbox جديد اصلا نيازي به بازيهاي قشنگ و جذاب يا ژانرهاي جديد و پر ريسك نداشته باشد. شايد اين دستگاه اصلا نيازي به بازي نداشته باشد.
فتح اتاق نشيمن
در مايكروسافت يك كتابچه 147 صفحهاي فوق محرمانه داخلي به اسم "كتاب" Xenon وجود دارد. Xenon نام رمزي است كه مايكروسافتبراي Xbox 360 انتخاب كرده است و "كتاب Xenon استراتژي كلي و جامع شركت را در قبال آن شرح ميدهد. بخش اعظمي از كتاب Xenon درباره چيزي است كه در كتاب DEL خوانده ميشود. DEL يعني Digital Entertainment Lifestyle (مدل زندگي با سرگرميهاي ديجيتال). به اين نكته توجه مي كند كه تمام رسانهها اعم از فيلم، موسيقي، بازي، عكس، تلويزيون و... همه ديجيتالي شدهاند و اين مسئله نحوه تعامل ما با آنها و نحوه ارتباط آنها با يكديگر را تحتتاثير قرار ميدهد. رسانههاي ديجيتال كمكم همه به فرمي از رسانه منفرد، منسجم و يكپارچه، و مطابق نيازهاي ما مبدل مي شوند. اين همان چيزي است كه در زبان فني دهه نود، به عنوان همگرايي يا يكپارچگي شناخته ميشد.
به همين دليل Xbox 360 علاوه بر بازي، ميتواند CDهاي صوتي را هم پخش كند. همچنين ميتوانيد آهنگهاي يك CD را به فرمت ديگري تبديل كنيد و از روي هاردديسك دستگاه آنها را پخش كنيد. ميتوانيد iPod تان را به Xbox 360 وصل كنيد و آهنگهاي روي آنرا از دستگاه استريوي خانگي بشنويد. ميتوانيد با آن DVD تماشا كنيد. اگر دوربين ديجيتال داريد، مي توانيد آنرا به Xbox 360 وصل كنيد و عكسها را روي تلويزيون تماشا كنيد و به اين ترتيب ديگر همه افراد خانه مجبور نيستند دور مانيتور كامپيوتر، در اتاق كار، جمع شوند. حتي اگر كمي از تكنولوژي سر دربياوريد، ميتوانيد Xbox 360 را با Wi-Fi به كامپيوتر وصل كنيد و به موسيقيها، فيلم ها و عكسهايي كه روي كامپيوتر ذخيره كردهايد نيز دسترسي داشته باشيد.
تازه اين همه قضيه نيست. Xbox 360 ميتواند به عنوان يك دستگاه ارتباطي هم عمل كند. برخلاف سوني يا نينتندو، مايكروسافت براي تكميل كنسول بازي خود، يك سرويس آنلاين كاملا پيشرفته به اسم Xbox Live به راه انداخته است.
گيتس و همكارانش اميدوارند با به بازار آمدن Xbox 360 اين سرويس به جامعهاي آنلاين با ويژگيهايي شبيه Friendster تبديل شود كه بازيگران ميتوانند از طريق آن با هم در ارتباط باشند و دوستانِ همسليقه پيدا كنند. شركتهاي بازيسازي از Xbox Live براي توزيع محصولات مربوط به بازيها، بستههاي اصلاحي، و فروش نسخههاي كوچك بازي و levelهاي جديد براي بازيهايشان استفاده خواهند كرد. Xbox Live بازاري رايگان براي همه خواهد بود. بازيگران ميتوانند بازيهايشان را از طريق آن به دلخواه خود درآورند. (custemize) كنند و بازيهاي ساخته خودشان را به صورت آنلاين به ديگران بفروشند.
درحالحاضر ميتوانيد با استفاده از Xbox Live با كساني كه داريد با آنها آنلاين بازي ميكنيد، چت كنيد و از راه دور با هم فكركنيد. بهزودي ميتوانيد ايميل و پيامهاي فوري هم براي يكديگر بفرستيد و ويدئوكنفرانس راه بيندازيد. با اين همه، مهمترين نكته موجود در اين زمينه اين است كه با Xbox 360 شما حتما نبايد بازي كنيد تا از اين امكانات ارتباطي بهرمند شويد. شما ميتوانيد وقتي داريد به سادگي تلويزيون تماشا ميكنيد، از طريق Xbox 360 با ديگران چت هم كنيد. كلمات، بالاي صفحه تلويزيون نشان داده ميشوند. حتي مي توانيد با يك هدست، voice chat هم بكنيد. گيتس خيلي راجع به اين موضوع هيجان زده است. او نميتواند باور كند كه اين قابليت ها تا به حال به عقل بقيه شركتها نرسيده است. او ميگويد:"چيزي كه درباره سوني ما را گيج ميكند، اين است كه آنها كي ميخواهند دست به كار شوند و چيزي مثل Live را راه بيندازند."
اكوسيستم جديد
بگذاريد با دقت ببينيم اينجا چه خبر است. مايكروسافت، شركتي كه بيشتر به خاطر نرمافزارهاي تجاري پرسودش معروف است، جعبهاي را به اتاق نشيمن شما فرستاده است. اين جعبه با ظاهر متواضعانه يك دستگاه بازي، به خانه شما راه يافت؛ يك اسباب بازي براي بچهها. ولي به محض ورود، CD player و DVD player شما را خورد، و با چشماني گرسنه به دستگاه تلفن نگاه ميكند. اين دستگاه كوچك، رئيس ميز تلويزيون شده است. با iPod، دوربين ديجيتال، تلويزيون، ضبط و پخش استريو، PC، كارت اعتباري، و اينترنتتان حرف ميزند. Xbox 360 يك اكوسيستم كوچك الكترونيك ساخته است و خودش در قلب آن جاي دارد.
بازيها فقط چاشني كار هستند. هدف اصلي، همان چيزي است كه گيتس به دنبال آن است. اين اكوسيستم اتاق نشيمن است. بازي ها فقط جواز ورود اين دستگاه به خانه هستند. گيتس ميگويد: Xbox" به خانهها وارد ميشود، چون بعضي از افراد خانواده (يعني پسران نوجوان) به آن به عنوان چيزي كه بايد داشته باشند، نگاه ميكنند. ولي براي اينكه جاي پاي آنرا در خانه ها محكم كنيم، بايد به آن يك جنبه خانوادگي بدهيم.
Xbox 360 با جايگاهي كه در اتاق نشيمن دارد، براي مايكروسافت معني مييابد و ما واقعا راه سخت و طولاني براي آن پيموده ايم."
گيتس نگران است كه جاهطلبيهايش دچار برداشت غلط شود. او خاطرنشان ميكند:"فكر نكنيد كه Xbox 360 قرار است كنترل اين اكوسيستم ديجيتال را در دست بگيرد، بلكه اين دستگاه در واقع بازيگر اصلي اين سيستم خواهد بود." ولي ابهاماتي هم وجود دارد: آيا مايكروسافت ميخواهد با Xbox 360 همان كاري را با اتاق نشيمن بكند كه از طريق ويندوز با دفترهاي كار كرد؟ آيا مايكروسافت مجددا نوعي از تكنولوژي را ابداع كرده است كه بهقدري خوب طراحي و بازاريابي شده و چنان كارآمد و مفيد است كه عملا به يك استاندارد بدل شود و يك مونوپل با سود سرسامآور در اطراف خود بسازد؟
همانطور كه دنياي موسيقي و ويدئو هرروز ديجيتاليتر ميشوند، تجارت سرگرمي در حال تبديل و تحول به تجارت نرمافزار است و بالاخره كسي بايد يك سكوي كاري بنيادي كه همه نرمافزارها روي آن اجرا شوند را بسازد. در صفحه 13 كتاب Xenon آمده است:" مايكروسافت به عنوان رهبر جهاني نرمافزار، جزء بهترين كانديداها براي سرمايهگذاري و به راه انداختن اين تحول است. اين فرصتي است كه نبايد از دست بدهيم".
شروع بازي
فرصت مذكور ممكن است كاملا از دست مايكروسافت برود. با شايعاتي كه درباره پردازنده پلياستيشن3 گفته ميشود، به نظر ميرسد سوني يك كشتي نوح از سيليكون ساخته باشد و احتمالا اين پردازنده بسيار فراتر از حدي است كه گيتس تصور ميكند. سخنگوي سوني ميگويد: "ما ميخواهيم يك جهش عظيم در تكنولوژي را به بازار معرفي كنيم، نه چيزي فقط در حد نسخه Xbox 1.5".
گيتس درباره مسئول پلياستيشن سوني ميگويد:"Kutaragi خوب بلد است با حرف، مردم را تحتتاثير قرار دهد." با وجود اين سهم خيره كننده 68 درصدي پلياستيشن در بازار جهانيِ 25 ميليارد دلاري بازيهاي ويدئويي، سند آشكاري از عقبتر بودن Xbox است. درمقابل سهم بالاي سوني، مايكروسافت 17 درصد و نينتندو 15 درصد از اين بازار را در اختيار دارند. مايكروسافت مثل PSP سوني و DS نينتندو دستگاه بازي قابلحملي به بازار معرفي نكرده است. بهعلاوه، مثل سوني از متخصصان مالتيمديا و مثل نينتندو از امتيازهاي معتبري مثل Mario و Pokemon در عرصه سرگرميهاي كودكان برخوردار نيست.
اين سه شركت در نمايشگاه E3) Electronic Entertainment Expo) قابليتهاي خود را به نمايش خواهند گذاشت.
حتي خارج از دنياي بازي هم به نظر ميآيد مشكلاتي براي مايكروسافت پيش آمده است. البته نميتوان گفت مايكروسافت ضعيف شده است، ولي درآمدهايش در فصل گذشته اندكي از مقدار مورد انتظار كمتر بود. مزاحمهاي سمج اپن سورس مثل لينوكس و فايرفاكس، با پيشرفتهايي كوچك ولي آزاردهنده، سهم مايكروسافت را از بازار كمتر ميكنند.
اپل با معرفي سيستم عامل جديدش، تايگر، نظر مثبت بسياري از تحليلگران را به خود جلب كرده است. اين سيستمعامل بعضي از قابليتهايي را كه مايكروسافت براي نسخه بعدي ويندوز در نظر گرفته بود، با خود به همراه دارد. درحاليكه سيستم عامل مايكروسافت تا قبل از 2006 آماده نخواهد بود. مايكروسافت به اين زوديها از ميدان به در نخواهد رفت، ولي اگر ميخواهد بر بازار خانگي مسلط باشد، الان بهترين وقت براي اينكار است.
بايد به گيتس آفرين گفت. او و شركتش به درستيمتوجه شدند كدام بخش صنعت سرگرمي، بيشترين سرعت رشد را دارد و يكي از قطارهايشان را به سمتش روانه كردهاند. او هنوز آماده است روي حركتهاي بزرگ شرطبنديهاي بزرگ بكند و در اين مورد مايكروسافت توانسته است گرايشهاي فرهنگي و تكنولوژيك را با يك مهندسي حساب شده و پيشرفته در يك محصول بديع خلاصه كند. ميتوان پنج سال گذشته، يعني سالهاي بعد از دات كام، را به عنوان دورهاي از ركود نسبي تكنولوژي به حساب آورد.
به خصوص وقتي كه با شور و حال نوآوريهاي اينترنت كه در دوره قبل از آن ديده مي شد، مقايسه گردد. ولي از سال 2000 شاهد يك تحول عظيم، ولي كاملا بيسروصدا بودهايم كه طي آن موسيقي ديجيتالي توسعه بيسابقهاي داشته است، دوربينهاي ديجيتال فراگير شدهاند، HDTV به جامعه معرفي شده است، و دسترسي باندپهن اينترنت و ارتباطات Wi-Fi به امري متداول تبديل شدهاند. اگر از 1995 تا 2000 را دوره داتكام بناميم، ميتوان گفت كه اكنون دوره dot- Home پيش روي ماست. به هر صورت، Xbox 360 سهمي از اين تحول را براي مايكروسافت به دست خواهد آورد.
در اين راه رمز موفقيت مايكروسافت حركت روي خط نازكي بين دو اصل متضاد است: باز بودن و در عين حال بسته بودن. هر كس كه بتواند سلطان اتاق نشيمن شود، سكان صفر و يكهايي كه به زودي فرهنگ و زندگي ما را ميسازند، در اختيار خواهد داشت. اين يك مسئوليت و يك امتحان بزرگ براي هر شركتي است. چنين قدرتي هميشه وسوسه محدود كردن رقابت را به دنبال دارد. اگر قرار باشد كه Xbox 360 كنترل اتاق نشيمن ما را در دست بگيرد، آيا DVD هايي كه فيلمهاي شركت سوني روي آنها ذخيره شده است را نشان خواهدداد؟ البته.
ولي آيا آهنگهايي را كه از يك مغازه آنلاين موسيقي متعلق به سوني دريافت شدهاند را نيز پخش ميكند؟ آيا پيامهايي را كه با AOL Instant Messanger فرستاده شدهاند را ميپذيرد؟ آيا با كامپيوترهايي كه سيستم عاملشان Mac OSX، و نه ويندوز است، شبكه خواهد شد؟ اگر يك پلتفرم خيلي باز باشد، شما نمي توانيد از آن پول در بياوريد. اگر خيلي بسته و انحصاري باشد، هر روز افراد كمتري از آن استفاده خواهند كرد و كم كم محو مي شود و ميميرد.
مراحل نهايي پروژه، كاري به محتويات داخل Xbox ندارد. مايكروسافت فقط بايد ظاهر آنرا جذاب كند. علاوه بر اينكه ظاهر Xbox 360 بيشتر سبك iPod ي دارد، پيتر مور تبليغات عجيب و كاملا غيرمايكروسافتي هم براي آن به راه انداخته است. مور براي Xbox 360 تقريبا به اندازه مراسم نخستين نمايش عمومي يك فيلم، مايه گذاشته است: يك مهماني، كه روي MTV پخش ميشود، و Elijah Wood ميزبان آن است و گروه پرطرفدار Killers در آن شركت دارند. براي آهنگ تم Xbox 360 هم، مور امتياز يكي از آهنگهاي مشهور B-Side را خريده است.
مور درمورد نظر گيتس و بالمر درباره تبليغات ميگويد: "بيل و استيو وقتي تبليغاتي را كه آماده شده است برايشان نمايش ميدهيم، نگاه ميكنند، سر تكان ميدهند و ميگويند من كه نميفهمم اينجا چه خبره. و اين درست همان چيزي است كه من ميخوام بشنوم، چون اگر آنها بتوانند قضيه را درك كنند، معلوم ميشود كه يك جاي كار ميلنگد."
اگر اينكه، يك Xbox 360 يا پلي استيشن3 يا نينتندو، هرچه كه اسمش را گذاشتهاند در اتاق نشيمنتان است و شما درحاليكه با آن به سمفوني مالر گوش ميكنيد، مشغول ويدئو كنفرانس با همبازيهاي جديدتان هستيد، برايتان باوركردني نيست، زياد نگران نباشيد. فقط به همه كساني فكر كنيد كه الان يك iPod دارند و پنج سال پيش اصلا نميدانستند كه MP3 چيست. هر قدر هم چيزهاي جديد ديده باشيم، باز هم تكنولوژي چيزي براي مبهوت كردن ما دارد. فقط كافياست چيزي اختراع شود كه كمي پيشرفتهتر و جذابتر از آنچيزي باشد كه ما انتظارش را داريم.
هم، مور امتياز يكي از آهنگهاي مشهور B-Side را خريده است. مور درمورد نظر گيتس و بالمر درباره تبليغات ميگويد: "بيل و استيو وقتي تبليغاتي را كه آماده شده است برايشان نمايش ميدهيم، نگاه ميكنند، سر تكان ميدهند و ميگويند من كه نميفهمم اينجا چه خبره. و اين درست همان چيزي است كه من ميخوام بشنوم، چون اگر آنها بتوانند قضيه را درك كنند، معلوم ميشود كه يك جاي كار ميلنگد."