بچه ها اگر خدا بخوا،پارت دوم قسمت لوروِث داره تموم میشه......#
یکی به دادم برسه.....
یه لیوان آب بدین دستم.....
یکی به دادم برسه.....
یه لیوان آب بدین دستم.....
:d
X Vs. Y (پست اول تاپیک خوانده شود)
- Thread starter Safety & Peace
- تاریخ آغاز
- وضعیت
این ورژن بلمونت ـیشه دی !
اینم ورژن قدیمی دخانیاتی که خاندان اسنیک استفاده می کنند دی گویا صحت حرف کتب تاریخی داره تایید میشه دی
Chapter II : Iorveth
در صورتی که گرالت، یوروِث را برگزیند،گرالت با کمک به یوروِث زنان الفی را که در برج آتش گرفته گیر افتادن رو نجات میده و سپس راهی Aedirn میشوند.
در اونجا جلسه ای بین پادشاه سرزمین همسایه یعنی شاه Henselt و ارتشی متحد از شورشیان توسط پسر پادشاه مرحوم Demavend یعنی شاهزاده Stennis و یکی از فرماندهان شورشیان به نام Saskia the Dragonslayer (ساسکیای اژدها کش) برگزار شد.
در همین حین ناگهان جنگی در میگیرد اما سریعا منقطع میشود زیرا در همان موقع نفرینی کهن فعال و سربازانی موهومی مانند به مردم حمله میکنند.. گرالت و یوروِث دقیقا به موقع سر میرسند و و ساسکیا و پرنس Stennis را با کمک جادوی Philippa Eilhart که در واقع راهنمای ساسکیا هست بیرون میبرند.
پس از آن شورشیان جلسه ای دیگر ترتیب میدهند.ساسکیا در نظر دارد تا با متحد کردن نیروهای وفادار تحت فرماندهی شاهزاده Stennis، ارتش کوتوله های شهر Vergen و Scoia'tael تحت رهبری یوروِث، جنگی علیه نیروهای شاه Henselt ترتیب دهد و او را شکست دهد و پس از اعلام تشکیل کشوری آزاد، خود نیز به عنوان ملکه معرفی شود.
در حالیکه جلسه قرار هست به وقتی دیگه موکول بشه، ساسکیا توسط زهر مسموم میشه.
در این بازه گرالت خودشو در مواجه شدن با 2 ماموریت میبینه:
یکی پیدا کردن موادی مخصوص برای درست کردن پادزهری برای ساسکیا و دیگری پیدا کردن اشیائی کهن که با کمک آنها بتواند نفرین را از میدان نبرد دور کند.
در حین ماموریت، گروهی از کشاورزان عصبانی، شاهزاده Stennis را متهم به مسموم کردن ساسکیا میکنند.
در این هنگام گرالت باید تصمیمی مبنی بر اینکه اجازه دهد جمعیت شاهزاده را بکشند (که از نتاجش به دست آوردن خون سلطنتی برای معالجه ساسکیا هست) و یا اجازه دهد او در این مورد دادگاهی برپا کند (که در این حالت گرالت خون سلطنتی Henselt رو در کمپش به دست میاره) بگیرد.
با کمک گرالت، در نهایت Philippa Eilhart موفق میشه که ساسکیا رو معالجه کنه.
گرالت همچنین کشف میکنه که وقتی که به Aedirn رسیده است، تریس توسط لِتو رها شده است ولی توسط جاسوسان امپراطوری Nilfgaard دستگیر شده است.
قبل از آنکه گرالت موفق به آزاد ساختن تریس شود، ارتش Nilfgaard او را به Loc Muinne منتقل میکنند.
پس از آن گرالت وارد میدان جکگ برای از بین بردن نفرین میشود و در نهایت نفرین را دور میسازد.
پس از آنکه نفرین برطرف شد، شاه Henselt با ارتشش به شهر Vergen حمله میکند اما شورشیان او و ارتشش را شکست داده و شاه Henselt مجبور به پذیرفتن شرایط ساسکیا میشود.
در طول مبارزه گرالت متوجه میشود که ساسکیا در واقع اژدهایی است که به فرم انسانی درآمده و یوروِث که نیز متوجه رفتار عجیب ساسکیا شده دستور میدهد که Dethmold بدون محاکمه اعدام شوداما قبل از آنکه او و گرالت بتوانند کاری از پیش ببرند، Philippa، خود و ساسکیا را به وسیله Teleport به Loc Muinne منتقل میکند.
گرالت و یوروِث به نتیجه میرسند که ذهن ساسکیا تحت طلسم Philippa هست و چاره نمیبینند جز اینکه ار را تا Loc Muinne. دنبال کنند
آخرین ویرایش:
دسته علی صلح و صفا درد نکنه
آقا یه لیوان آب پرتقال تگری براش بیارین ، بچمون خیلی زحمت کشید
دستت درد نکنه رفیق >:d
آقا یه لیوان آب پرتقال تگری براش بیارین ، بچمون خیلی زحمت کشید
دستت درد نکنه رفیق >:d
منم همینش رو دوست دارم!تا من شنیدم نظرسنجی در مورد گرالته سریع خودم رو رسوندم!!:d
البته دوباره دارم میرم ولی اینم بگم که گرالت یکی از بهترین شخصیتهاییه که تا حالا خلق شده پس حتما بهش رای بدین!!
حیف که یکم منحرفه!!
دست به دست کنید برسه بهش دی
خواستم لیوانی بریزم براش گفتم زیادش هم براش خوب نیست دی
Cheers Bro
دست به دست کنید برسه بهش دی
خواستم لیوانی بریزم براش گفتم زیادش هم براش خوب نیست دی
Cheers Bro
منم میخوام ، خیلی بی معرفتی....
میریم سر مبحث شیرین طراحی! :d
طراحی گابریل به نظرم بیش از حد اغراق شده هستش ... از طراحی ظاهریش گرفته تا خصوصیات اخلاقیش. معلومه Mercury Steam تا جایی که میتونسته میخواسته یه شخصیت بی عیب و نقص و ایده آل رو نشونمون بده. تا جایی که امکانش بوده و راه داشتن هیکل عضلانی و جثه بزرگی براش طراحی کردن ، طوری که سر گابریل نسبت به تنش خیلی کوچیک جلوه میکنه!:d
شخصیت پردازیش به نظرم تا حدی کلیشه ای هستش. همه کارهایی که در طول داستان داره انجام میده در راستای خیر مطلقه .... اون اشتباهاتی رو هم که مرتکب شده تحت کنترل و اراده خودش نبوده و در واقع مقصر کس دیگه ای بوده... . قبول دارم شخصیت زخم خورده ای هست و در راهی که داره میره کاملا مصمم ـه و اینا شخصیت پردازیش رو جالب کرده ؛
ولی در نقطه مقابلش ما Geralt رو داریم یک شخصیت چند بعدی و پیچیده، برخواسته از یک عنوان RPG و همونطور که ذات بازی های نقش آفرینی ایجاب میکنه خوب یا بد بودنش رو میتونیم خودمون تعیین کنیم! دنیای تیره و تار بازی ویچر گرالت رو مجبور میکنه دست به کارهای خیلی کثیفی بزنه...
گرالت تا به حال چندین بار در طی این 100 و خورده ای سال که از سنش میگذره عاشق شده ولی در نهایتش شکست عشقی عمیقی خورده. گذشته خیلی تلخی که داشته کاملا اون رو شکسته کرده و ما میتونیم خستگی رو کاملا توی چهرش ببینیم. ولی این باعث نمی شه چیزی از توانایی هاش کاسته بشه...
شخصیت گرالت رو من خیلی انسانی تر میدونم تا گابریل، اونهم مثل همه آدم های دیگه اشتباه میکنه ، توی مبارزاتش شکست میخوره و نسبت به جنس مخالف ضعیفه! نه مثل گابریل که حتی نمیتونه روح زن مُردش رو هم بیخیال شه و تا این حد وفادار و خوبه!!!
به شخصه بیشتر به شخصیت های خاکستری و یا تیره تو بازی ها علاقه دارم تا شخصیت های سفیدی مثل گبریل که هدفشون در طول داستان فقط و فقط امر خیره!:d
از نظر ظاهری هم گرالت یک کارکتر همه چیز تمومه. موهای بلند سفید ، زخمی روی صورتش و چشم های زرد نافذش که با اونا هر کسی رو طلسم میکنه...!:d درسهای زندگی تجربیات زیادی رو به اون آموخته...حس قدرت و اعتماد به نفس رو بوضوح میشه در چهره گرالت دید.
طراحی گابریل به نظرم بیش از حد اغراق شده هستش ... از طراحی ظاهریش گرفته تا خصوصیات اخلاقیش. معلومه Mercury Steam تا جایی که میتونسته میخواسته یه شخصیت بی عیب و نقص و ایده آل رو نشونمون بده. تا جایی که امکانش بوده و راه داشتن هیکل عضلانی و جثه بزرگی براش طراحی کردن ، طوری که سر گابریل نسبت به تنش خیلی کوچیک جلوه میکنه!:d
شخصیت پردازیش به نظرم تا حدی کلیشه ای هستش. همه کارهایی که در طول داستان داره انجام میده در راستای خیر مطلقه .... اون اشتباهاتی رو هم که مرتکب شده تحت کنترل و اراده خودش نبوده و در واقع مقصر کس دیگه ای بوده... . قبول دارم شخصیت زخم خورده ای هست و در راهی که داره میره کاملا مصمم ـه و اینا شخصیت پردازیش رو جالب کرده ؛
ولی در نقطه مقابلش ما Geralt رو داریم یک شخصیت چند بعدی و پیچیده، برخواسته از یک عنوان RPG و همونطور که ذات بازی های نقش آفرینی ایجاب میکنه خوب یا بد بودنش رو میتونیم خودمون تعیین کنیم! دنیای تیره و تار بازی ویچر گرالت رو مجبور میکنه دست به کارهای خیلی کثیفی بزنه...
گرالت تا به حال چندین بار در طی این 100 و خورده ای سال که از سنش میگذره عاشق شده ولی در نهایتش شکست عشقی عمیقی خورده. گذشته خیلی تلخی که داشته کاملا اون رو شکسته کرده و ما میتونیم خستگی رو کاملا توی چهرش ببینیم. ولی این باعث نمی شه چیزی از توانایی هاش کاسته بشه...
شخصیت گرالت رو من خیلی انسانی تر میدونم تا گابریل، اونهم مثل همه آدم های دیگه اشتباه میکنه ، توی مبارزاتش شکست میخوره و نسبت به جنس مخالف ضعیفه! نه مثل گابریل که حتی نمیتونه روح زن مُردش رو هم بیخیال شه و تا این حد وفادار و خوبه!!!
به شخصه بیشتر به شخصیت های خاکستری و یا تیره تو بازی ها علاقه دارم تا شخصیت های سفیدی مثل گبریل که هدفشون در طول داستان فقط و فقط امر خیره!:d
از نظر ظاهری هم گرالت یک کارکتر همه چیز تمومه. موهای بلند سفید ، زخمی روی صورتش و چشم های زرد نافذش که با اونا هر کسی رو طلسم میکنه...!:d درسهای زندگی تجربیات زیادی رو به اون آموخته...حس قدرت و اعتماد به نفس رو بوضوح میشه در چهره گرالت دید.
آخرین ویرایش:
واسه دی دونقطه هم بذارید
-------------------------------------
الان هوس کردم برم LOS رو بازی کنم ولی بازیم دست پسر خالم ــه
شما برید بازی کنید من تو کفش میمونم
بکنید آقا. مشکلی نداره که. فقط بذارید توی اسپویلر خب بهتره دیگه. اینو واسه این میگم که این تاپیک واسه خیلی ها جهت آشنایی هست و با اسپویل شدن داستان ( بدون زدن اسپویلر ) دیگه لطفی نمیمونه براشون.
اون قضیه داره واسه خودش دوست عزیز !
به خاطر همین باید از اول سر در تاپیک بزنیم که اسپویل داستانی داره که بچه ها نظر سنجی رو ببینن اگر بازیش رو تموم نکردن نیان تو ! اگه بخوایم اسپویلر بذاریم هر پست باید صد تا اسپویلر توش باشه یا کلش بره تو اسپویلر که جالب نمیشه چون 90% پست ها اونجوری باید بره تو اسپویلر که ضایع ـس دی بالاخره اینجا هم یه جور تاپیک داستانی حساب میشه و اولش اخطار داده بشه بهتره تا همه ی پست ها بره توی اسپویلر ! دی
-----------------
بر و بچه های صاحب تاپیک به آریا بگید توی اسم تاپیک بزنه "پست اول تاپیک حتماً خوانده شود" پست اول هم ویرایش کنید بنویسید تاپیک اسپویل داستانی داره که بچه ها حواسشون باشه !
آخرین ویرایش:
آتوسا و احسان جون اون لیوان جونمو نجات داد!>:d<
من برم قسمت سومو کم کم شروع کنم!
من برم قسمت سومو کم کم شروع کنم!
دقیقا! پیشنهاد عالیه! من برم به آریا بگم.
عالیه کارت احسان جون! واقعا کار این دفعه مون خیلی گسترده شد! خیلی! از همه نظر کامله!
آخرین ویرایش:
- وضعیت
Google