TV Center

من زمانی که بچه بودم سریال Grey’s Anatomy رو میدیدم الان نگاه کردم دیدم فصل 21 در حال پخش :D داستانش چیه ؟ یعنی اینقدر طرفدار داره؟ چه خبره 21 فصل :D
 
آخرین ویرایش:
  • Like
Reactions: Love Console
من هنوز قسمت آخر رو ندیدم ولی بدون در نظر گرفتن اون، از این فصل بیشتر از فصل‌های ۳ و ۴ خوشم اومد. با اینکه به دو فصل اول نمی‌رسید، ولی صحنه‌های خنده‌دار کم نداشت و اتفاقات پوچ و جالبی می‌افتاد. :دی
فقط حیف که بیشتر سراغ کاراکترهایی مثل King Shark، Clayface و Bane نمی‌رن. اینا هر وقت وارد میدون می‌شن، یه سری از بهترین بخش‌های سریال رو ردیف می‌کنن و اصلاً یکی از دلایل جذابیت بالای فصل‌های اول هم حضور پررنگ این کاراکترها بود که به تدریج کمرنگ‌تر شد.
این صحنه از فصل پنجم هم برای ما ایرانی‌ها جالب بود:

اونجا که Brainiac عصبانی می‌شه و به لنا لوتر بیلاخ نشون می‌ده! :دی اون هم می‌گه احمق، داری انگشت اشتباهی نشون می‌دی و Brainiac می‌گه توی دنیای ما این بدترین توهین محسوب می‌شه! :دی

cccf20_25xzcs3.jpg

فصل پنجم به‌نوعی Half-Baked Reboot بود؛ چون پایان فصل چهارم نشون داد که هارلی کویین و رفقا گروه Gotham City Sirens رو تشکیل دادند؛ از اونور هم Nightwing با Lizarous Pit زنده شد و قرار بود تالیا الغول بشه شرور اصلی فصل پنجم و بروس وین دوباره شنل بتمن رو بپوشه؛ نمی‌دونم پشت پرده چه اتفاقی افتاد که فیلم‌نامه رو کلاً کوبیدند و از نو نوشتند؛ یا تصمیم وارنر بوده یا جیمز گان! در هر صورت، فصل پنجم اصلاً و ابداً جذاب نبود؛ همون موارد فوق نسبتاً جذاب رو زدند در چند فلش‌بک نشون دادند و پرونده باربارا گوردن رو بستن. قابل‌قیاس با سه فصل اول نبود؛ هدفِ این فصل روی همون عبارت The Mess is the Point بود؛ ترمالی ماهیت اصلی زندگی هست؛ از این جور پیام‌های سث‌روگنی؛ اینکه نه بتمن رو ببینی و بروس وین بیاد با جوکر دوست بشه؛ قطعاً طرفداران سینه‌چاک انیمیشن‌های بتمن رو عصبانی می‌کنه؛ از طرفی هم «هارلی کویین» کلاً اومد ساختارشکنی کنه و اصلاً نباید جدی بگیرنش؛ بااین‌حال، قصه هر چه بود تموم شد؛ امیدوارم دیگه ادامه ندن!
 
  • Like
Reactions: Dinosaur
این چرا سیس ترمیناتور میگیره؟ :D
خعلییی سمه خدایی:))

1742587589112.png

اکت که تعطیله ولی لامصب عجب پلنگی ـــــه!=P~ اوووووووووووووووووووووف=P~
جوونیاش اینقدر داف نبود💀
 
این چرا سیس ترمیناتور میگیره؟ :D
خعلییی سمه خدایی:))

View attachment 371909

اکت که تعطیله ولی لامصب عجب پلنگی ـــــه!=P~ اوووووووووووووووووووووف=P~
جوونیاش اینقدر داف نبود💀
سریالشو ندیدم ولی از چند سال پیش تعریف شنیدم
الان با توجه به گذشت چندین سال ازش قابل دیدنه؟
 
برای دوست داران White Lotus :دی
بهترین سریال کمدی و سمی که تو 2-3 سال اخیر دیدم باید بگم فصل 3 تازه داره کم کم موتورش راه میفته :دی
View attachment 371666
این صحنه عاااااااااااااااااالیییییییییییی بود :دی یک ربع داشتم به ریکشن‌های Walton Goggins میخندیدم
یکم دیر داره راه می افته. فصل دو واقعا انتظار رو بالا برد. تا اینجای کار جز والتون گاگینز و تا حدی جیسون ایزاکس بقیه کاراکتر ها چنگی به دل نمی زنن
 
خوب severance هم این فصلش تموم شد
به نظر میاد هدف شرکت اینه که همه گذشته تلخ افراد بیرونی رو با اگاهی افراد درونی جایگزین کنه بخاطر همین هارمونی میگه اگه پروژه تکمیل بشه جما میمیره و وقتی جما داره فرار میکنه دکتر ماور به مارک میگه تو همشونو به کشتن میدی که در هر صورت یکطرف بخشی از وجودشونو از دست میدادند اما خوب این نظر منه و سوالات خیلی زیادی مونده که پاسخ داده نشده
 
از فصل دوم Severance هم مثل فصل قبلی خوشم اومد و اتفاقات جالبی توش افتاد، با یه پایان فوق‌العاده. فقط این وسط یه چیزی هست که از همون فصل اول اذیتم می‌کرده و هنوز هم ادامه داره. :دی

امنیت ساختمونِ نه‌چندان بزرگ ما از این تشکیلات Severance بیشتره! :دی من با خیلی از چیزهای سریال کنار میام و از بخش‌های علمی‌تخیلی و شاید فانتزی تا آداب و رسوم خاصی که دارن، همه در خدمت فضاسازی سریال هستن و مشکلی باهاشون ندارم، ولی برام عجیبه که اون تشکیلات انقدر بی در و پیکره!
از همچین تشکیلاتی توقع دارم که حتی توی دستشویی هم کلی دوربین بذارن، چه برسه به جاهای دیگه. نه اینکه کاراکترها انقدر راحت با همدیگه صحبت کنن و نقشه بکشن و کسی هم نفهمه. اصلاً فرض کنیم تکنولوژی دوربین مداربسته توی دنیای موازیِ سریال وجود نداره (که داره و بعضی جاها دیده می‌شه)، ولی نمی‌تونن مثلاً ۱۰ تا نگهبان با سلاح غیرکشنده توی راهروها بذارن که کاراکترها انقدر راحت برای خودشون رفت و آمد نکنن؟ :دی
تا قسمت آخر فصل دوم می‌گفتم شاید این قضیه هم بخشی از فضای عجیب سازمان هست و مثلاً می‌خوان بدون نظارت کامل کارها رو پیش ببرن و یه جورایی آزادی عمل به این افراد بدن. ولی می‌بینیم که وقتی اوضاع خراب می‌شه، میلچک از شدت عصبانیت همه‌چیز رو منهدم می‌کنه و اون برادر عظیم‌الجثه‌مون هم قصد کشتن مارک رو داره. خب سازمانی با این ابعاد که طبیعتاً پول خیلی زیادی هم داره، می‌تونه به راحتی روی کارمندان خودش نظارت کنه که کار به اینجا نکشه و زد و خورد و قتل و فرار و... اتفاق نیفته. کلاً این بخش از سریال برام خیلی عجیبه. :دی
 
از فصل دوم Severance هم مثل فصل قبلی خوشم اومد و اتفاقات جالبی توش افتاد، با یه پایان فوق‌العاده. فقط این وسط یه چیزی هست که از همون فصل اول اذیتم می‌کرده و هنوز هم ادامه داره. :دی

امنیت ساختمونِ نه‌چندان بزرگ ما از این تشکیلات Severance بیشتره! :دی من با خیلی از چیزهای سریال کنار میام و از بخش‌های علمی‌تخیلی و شاید فانتزی تا آداب و رسوم خاصی که دارن، همه در خدمت فضاسازی سریال هستن و مشکلی باهاشون ندارم، ولی برام عجیبه که اون تشکیلات انقدر بی در و پیکره!
از همچین تشکیلاتی توقع دارم که حتی توی دستشویی هم کلی دوربین بذارن، چه برسه به جاهای دیگه. نه اینکه کاراکترها انقدر راحت با همدیگه صحبت کنن و نقشه بکشن و کسی هم نفهمه. اصلاً فرض کنیم تکنولوژی دوربین مداربسته توی دنیای موازیِ سریال وجود نداره (که داره و بعضی جاها دیده می‌شه)، ولی نمی‌تونن مثلاً ۱۰ تا نگهبان با سلاح غیرکشنده توی راهروها بذارن که کاراکترها انقدر راحت برای خودشون رفت و آمد نکنن؟ :دی
تا قسمت آخر فصل دوم می‌گفتم شاید این قضیه هم بخشی از فضای عجیب سازمان هست و مثلاً می‌خوان بدون نظارت کامل کارها رو پیش ببرن و یه جورایی آزادی عمل به این افراد بدن. ولی می‌بینیم که وقتی اوضاع خراب می‌شه، میلچک از شدت عصبانیت همه‌چیز رو منهدم می‌کنه و اون برادر عظیم‌الجثه‌مون هم قصد کشتن مارک رو داره. خب سازمانی با این ابعاد که طبیعتاً پول خیلی زیادی هم داره، می‌تونه به راحتی روی کارمندان خودش نظارت کنه که کار به اینجا نکشه و زد و خورد و قتل و فرار و... اتفاق نیفته. کلاً این بخش از سریال برام خیلی عجیبه. :دی
این چیزی که می‌گی کاملاً درسته، حتی تو اون قسمت که ماجرای جما رو می‌بینیم، یه شِمایی نشون داده می‌شه از این که انگار حتی اون 4 نفر رو دارن لحظه به لحظه مانیتور می‌کنن! ولی قسمت بعدی طوری رفتار می‌شه که انگار نه انگار ما همچین چیزی رو دیدیم.
باز نبود دوربین رو می‌شه این طوری توجیه کرد که می‌خوان هیچ Footageـی از فعالیت‌هاشون موجود نباشه، ولی خب یهو می‌بینی یه جا دیگه دوربین هست و کاملاً فعالیت‌ها رو ضبط می‌کنن.
 
فصل دوم سریال Severance به مراتب بهتر از فصل اول بود. ولی
متاسفانه قسمت آخر سریال واقعا نباید اینطوری تموم میشد. نماد گرایی‌های سریال خیلی خوبه ولی در برخی مواقع سریال سه کارایی می‌کنه که اول فک میکنی، این هم مرتبط به نماد سازی شاید باشه و یا اینکه در پس این سکانس چیزی نهفته ‌اس که نباید زود قضاوت کنم، ولی میبینم چنان به حاشیه و بیراهه می‌ره که متعجب میشم این همین سریاله؟! یه شرکتی با این عظمت و این پروژه که سری حساب میشه، نباید ۴ تا نگهبان داشته باشه، کلا ۲ نفر مسئول یه پروژه یه این بزرگی هستن! ایراد بعدش اینه که بعد از دو فصل هنوز جواب سوال‌ها رو درست نداده، پرورش بز مثلاً برای قربانی کردنش بود فقط؟! سوال بی جواب در برخی موارد خیلی زیاده ولی بازهم سریال خوبی هست. صحنه آخر سریال واقعا تهوع آور بود برام. اصلا توقع همچنین سکانس چیپ‌ی و مضحکی رو نداشتم!
 
از فصل دوم Severance هم مثل فصل قبلی خوشم اومد و اتفاقات جالبی توش افتاد، با یه پایان فوق‌العاده. فقط این وسط یه چیزی هست که از همون فصل اول اذیتم می‌کرده و هنوز هم ادامه داره. :دی

امنیت ساختمونِ نه‌چندان بزرگ ما از این تشکیلات Severance بیشتره! :دی من با خیلی از چیزهای سریال کنار میام و از بخش‌های علمی‌تخیلی و شاید فانتزی تا آداب و رسوم خاصی که دارن، همه در خدمت فضاسازی سریال هستن و مشکلی باهاشون ندارم، ولی برام عجیبه که اون تشکیلات انقدر بی در و پیکره!
از همچین تشکیلاتی توقع دارم که حتی توی دستشویی هم کلی دوربین بذارن، چه برسه به جاهای دیگه. نه اینکه کاراکترها انقدر راحت با همدیگه صحبت کنن و نقشه بکشن و کسی هم نفهمه. اصلاً فرض کنیم تکنولوژی دوربین مداربسته توی دنیای موازیِ سریال وجود نداره (که داره و بعضی جاها دیده می‌شه)، ولی نمی‌تونن مثلاً ۱۰ تا نگهبان با سلاح غیرکشنده توی راهروها بذارن که کاراکترها انقدر راحت برای خودشون رفت و آمد نکنن؟ :دی
تا قسمت آخر فصل دوم می‌گفتم شاید این قضیه هم بخشی از فضای عجیب سازمان هست و مثلاً می‌خوان بدون نظارت کامل کارها رو پیش ببرن و یه جورایی آزادی عمل به این افراد بدن. ولی می‌بینیم که وقتی اوضاع خراب می‌شه، میلچک از شدت عصبانیت همه‌چیز رو منهدم می‌کنه و اون برادر عظیم‌الجثه‌مون هم قصد کشتن مارک رو داره. خب سازمانی با این ابعاد که طبیعتاً پول خیلی زیادی هم داره، می‌تونه به راحتی روی کارمندان خودش نظارت کنه که کار به اینجا نکشه و زد و خورد و قتل و فرار و... اتفاق نیفته. کلاً این بخش از سریال برام خیلی عجیبه. :دی
به نظر که شرکت باید محیطی رو فراهم کنند که نسخه های درونی انگیزه ای برای کارکردن داشته باشند این انگیزه برای مارک هلی ار بود برای دیلان همسر بیرونیش ( دیدم که بعد از اینکه رابطش با همسر بیرونیش به هم ریخت تصمیم گرفت کنار بکشه) یا خود مارک اس توی تیم جدیدش اصلا نخواست کار کنه و شرکت مجبور شد که گروه قبلشو برگردونه و از اونجای که شرکت نمیتونه شکنجه کنه اینارو باید محیطی ایجاد کنه که اینا با میل خودشون کار کنند
 


پاسخ خود را بنویسید ...

کاربرانی که این گفتگو را مشاهده می‌کنند

  • Top
    رمز عبور خود را فراموش کرده اید؟
    اگر میخواهی عضوی از بازی سنتر باشی همین حالا ثبت نام کن
    or