هنوز تموم نشده کهJustified رو تموم کردم. خیلی دستم به نوشتن نمیاد. سکانس آخر بغضم ترکید. هیچ وقت فکر نمیکردم آدم احساساتی ای باشم ولی بدجوری نابود شدم. بعدا شاید بهتر بتونم درموردش فکر کنم ولی درحال حاضر میتونم بگم که پایان بی نقصی داشت.
هنوز تموم نشده که
بابا مشتی کجای کاری فصل 6 هم تموم شده ملت منتظر فصل 7 ــنالآن که گفتی رفتم سرچ کردم. تموم شده. با این که خیلی ازش لذت بردم ولی خوشحالم که نمیخوان فصل پنجش رو بسازند. پایان و جمع بندیش فوق العاده بود.
فازت چیه رفیق؟ :d منم سکانس آخر فصل 6 رو گفتم. فصل هفتمـی ساخته نخواهد شد :dبابا مشتی کجای کاری فصل 6 هم تموم شده ملت منتظر فصل 7 ــن
بابا مشتی کجای کاری فصل 6 هم تموم شده ملت منتظر فصل 7 ــن
فازت چیه رفیق؟ :d منم سکانس آخر فصل 6 رو گفتم. فصل هفتمـی ساخته نخواهد شد :d
بله درسته اشتباه از من بوداصرارت رو چیه؟ فصل اخر جاستیفاید بود و سریال تموم شد.
خوب دوستان تو همين فاصله از پست بالام،كل ٣ قسمت And Then There Were None رو ديدم.اول بگم كه زيرنويسش هم موجوده...عالى بود.تا اونجا كه يادم مياد كاملا منطبق بر كتاب بود...بعد از مدت ها نياز سريال هاى معمايى-رازآلود م رو برطرف كرد،البته هر چند كه با خوندن كتاب و انجام بازيش پايان رو مى دونستم و واقعا خوشا به حال كسى كه كتاب يا بازيشو تموم نكرده باشه و گر نه لذت چندين و چند برابرى خواهد داشت.بازيگر ها هم من كم و كاستى ازشون نديدم و همگى در سطح مطلوبى بودن،موسىيقى هم خوب بود (هر چند موسيقى متن بازيش تكرار نميشه).
هر چند دقيقه يك بار نظرتون راجع به عامل ماجرا عوض ميشه و در آخر پايانى خواهيد ديد كه احتمالا نيشخند به كل تئورى هاتون در طول ٣ ساعت و آفرين به داستان رازآلود و فلسفى آگاتا كريستى رو در پى داره.
١٠٠٪ پيشنهاد ميشه...بعد ديدن نظرتونو تو تاپيك بگيد.
به نظر من اپیزود اخر باید سریالو جمع و جور کنه حتی اگه _ پایان باز _ باشه , باید پایان ببخشه :d
نقدا هم یه نگاه جزمی انداختم .خیلی خلاصه اون انتظاری که پایان داشتیم میشه خوب براورده نکرد
البته پایانش رو تغییر داده بودن. تو کتاب—اگه درست گفته باشم—وقتی ورا خودکشی میکنه وارگریو تو اتاق قایم شده و اصلا ماجرا رو بهش توضیح نمیده. تو سریال وارد اتاق میشه و بهش توضیح میده. وارگریو هم رو همون تختی که قبلا گذاشته بودنش خودکشی میکنه و نه رو صندلی. یه نکتهی مهم دیگه هم مجسمهها هستن که ورا تو کتاب دوتا رو خودش برمیداره و به طعنه به قاتل میگه که عقب مونده و آخریش هم در پایان از دستش میفته. ولی تو سریال وارگریو مجسمهها رو در دست داره. این قسمتش به نظر من مهم بود. برای توضیح دادن پایان شاید تغییر مهمی نباشه و برای این مدیوم توضیح اینچنینی مناسبتر بود تا خوندن متن از روی نامه (که باز هم معتقدم این گزینه میتونست بهتر باشه). ولی باز هم به نظر من خوب بود. اینقدر این کتاب رو تغییر دادن که این سریال در مقابلشون تا حد زیادی وفادار بوده. جزیره دقیقا همونی بود که تو ذهنم تصور میکردم، ولی خونه متفاوت بود. انتونی، ژنرال و ورا رو هم موقع خوندن کتاب دقیقا همینطوری تصورشون کردم. وقتی تو سریال دیدمشون واقعا جا خوردم، دقیقا همونی بودن که میخواستم. بقیه نه زیاد. ولی در کل خوب بود، کار BBC هست دیگه، کمتر از این انتظار نمیره ازشون.
از معدود پایانهای بازی بود که خوشم اومد، من واقعا از پایان باز متنفر هستم ولی این خوب بود. و البته زیاد هم پایانش باز نبود، معلومه چه اتفاقی میافته، فقط نشون داده نمیشه. پایان باز دوست نداری میتونی به همون سکانس قبل کات اکتفا کنی و اصلا این احتمال رو در نظر نگیری که تونی رو ابکش میکنن. :d
این لامبرد خیلی خفن بود شخصیتش... اون پلیسه دیویس ( که مشخص شد اسم اصلیش بلور یا یه همچین چیزی هست) هم شخصیت جالبیه. اول اپیزود که رفت چمدون قاضیه رو برداشت تا یه 10 دقیقه بعدش به خودم میگفتم شخصیت کودنهی داستان اینه مث اینکه. ولی الان برعکس شده برام، بیشتر حس میکنم قاضیه کودنه :d
بقیه کارکترا برن به درک :d
اون بچه سوسوله هم ازش خوشم نمیاومد که خداروشکر کلکش کنده شد :d
در کل عالی بود، برم قسمت بعدی رو ببینم. :d
مینی سریال بسی خفنیه. به شدت پیشنهاد میشه...
)]من فكر كنم ٤ سال پيش كتابشو خوندم دقيق ديگه صفحه به صفحه يادم نى،خصوصا اينكه بازيشم رفتم و اينا باعث ميشه دقيق يادم نياد..بيشتر بازيشو يادمه كه قاضى تو نامه اى كه نوشت و بعد ها خوانده شد جزييات بيشترى از كاراشو داد در مقابل جملات پايانى قاضى تو سريال...متهم به ترتيب جرم كشته شدن تا پايانى ها عذاب همراه با استرس بيشترى بكشن...راننده ى سر به هوا و خوش گذرون جرمش از همه كمتره...خدمتكارى كه فقط شاهد جرم شوهرش بود..تا رسيد به قاتل ٢١ نفر...و نكته ى جالب داستان اينجاست..ورا آخرين نفر...قاتل بچه ى معصوم و بى گناه و اينكه تنها كسى كه تا انتها به جرمش اعتراف نكرد خودش بود،پس لايق سخت ترين بود.
[/OLOR]
قسمت سه رو هم که دیدی برو بخش آخر کتاب رو بخون تا بهتر داستان رو متوجه بشی. چون یه سری چیزا رو توضیح نمیده. و این که ای کاش میتونستم داستان رو از ذهنم پاک کنم و دوباره غافلگیر بشم. :d
آره ولی جالب اینجاست که ورا یه جورایی با خودکشی به جرمش اعتراف میکنه و به نظرم از همون اول هم میدونه که گناهکار هست ولی این اجازه رو به خودش نمیده که اینطور باور کنه. تنها کسی که تا مرگاش هم خودش رو مقصر نمیدونه املی هست که خب میشه سرش بحث کرد و گفت که شاید تا حدی مقصر نبوده (حداقل غیر عمد بوده) ولی این که به هیچ وجه اشتباهاش رو قبول نمیکنه و به دین متوصل میشه و همه رو پایینتر از خودش میدونه خودش بدترین گناهه. بین تمام اینها از املی بیشتر از همه متنفر بودم به همین دلیل. نکتهی جالب هم اینجاست که تمام شخصیتهایی که به صورت علنی خودشون رو گناهکار نمیدونن بیشتر تو ذهنشون درگیر هستن (شدیدترین نمونهاش ورا که مدام درگیره تو ذهن خودش) و اونایی که به جرمشون اعتراف میکنن به کارشون زیاد فکر نمیکنن. ولی املی یه جورایی متفاوت بود، اینقدر شخصیت خودخواهی بود که میشه گفت به جرماش اعتراف نمیکنه و تا حد زیادی (اگر نگیم کاملا) خودش رو مقصر نمیدونه. ولی خب چون زیاد مقصر نبود همون اوایل کشته شد. ولی ورا بدترینشون بود و به بدترین نحو ممکن هم کشته میشه. فرض کن آخرین نفر باشی (البته نبود، خودش فکر میکرد) و بعد از خوشحالی بری خودکشی کنی اون هم به بدترین نحو ممکن، تو یه جزیره و خونهای که توش کلی جنازه هست. :d و این که نمیدونم چرا باید ورا رو تو سریال وارد اون رابطه میکردن، اصلا نیازی نبود بهش.