_MAFIA_

کاربر سایت
Oct 17, 2010
183
نام
محمد
Breaking bad final
واييي عالي بود چرا والت مرد اهههه
٢.من يه جا خوندم به واكينگ دد ختم ميشه:/
٣. دقيقه ١٨:٢٣ چي مي خواست بگه فقط اشكه والت بود؟
٤. لينك تاكينگ بد رو بديد ممنون ميشم(قسمت امروز)
 

Gojira

Remembering
کاربر سایت
Aug 6, 2012
2,599
نام
مـــهــدی
26882515922403010966.png


یا گیر این می افتاد، یا گیر اون، هیچ وقت آزاد نبود. خیلی این صحنه گریه کردن از خوشحالیش خفن بود.
 

Shinigami

کاربر سایت
Jun 8, 2010
9
کاش این جسی جاسوس نمک نشناس هم میمرد. مرتیکه اینقدر به خاطر باراک، نق زد و همه چی رو به باد داد ولی خودش باعث یتیم شدن باراک شده، اونوقت نشسته تو ماشین عربده میکشه از خوشحالی
 

SΛDrA-HhH

Gold User
May 5, 2011
15,460
نام
شیخ صدرا
ب
له بسیار هم خوب تموم شد،نحوه نفله شدن تاد و عموهاش شدیدا به دل نشست.
اون لیدیا رو هم که اونجوری ترکوند خیلی خوب بود،زنیکه عوضی خیلی بدم میومد ازش.
اون حرکتی رو هم که سر اون دو تا رفیقاش در آورد خیلی باحال بود :))
نکته جالب به نظرم خداحافظی والت و جسی بود،والت کامل توی تاریکی فرو رفته بود و فقط یه قسمتش روشن بود که نشون میداد والتر وایت کاملا به یه آدم بی رحم و بد تبدیل نشد.
اینکه بدون هیچ کلامی با هم خداحافظی کردن و والت هم توی تاریکی بود یجورایی این حسو به من داد که جسی دیگه این والت رو نمیشناسه.

صحنه مرگ والت هم خیلی جالب بود به خصوص اونجا که خونش روی تانکر ساخت شیشه موند و نشون میده وارد شدن تو این کارا چه عاقبتی داره ولی والت توی جایی لحظه های آخرشو سپری کرد که دوست داشت،جایی که بهش قدرت و اعتماد بنفس میداد یعنی چیزی که تو کل زندگیش نداشت و لبخند محوی هم که روی صورتش موقع مرگ بود نشون از رضایتش داشت.

اما یه نکته جالب اون حس رضایتی بود که دو جا توی صورت والت دیدیم،یکی وقتی که دخترشو واسه لحظه آخر دید و یکی هم وقتی که قبل مرگش توی آزمایشگاه بود و نشون میداد از کاری که کرده رضایت داره چون شاید واسه خودش چیزی نداشت و حتی اطرافیانش آسیب دیدن ولی در نهایت آینده بچه هاش تضمین شده بود.

پ.ن:تو باور افسانه ایی ایرانی میگن کسی که با چشم باز میمیره یعنی نمیخواسته از دنیا دل بکنه و زندگی به کامش نبوده که والت واقعا غیر از یه مدت کوتاه زندگی که دلش میخواسته رو نداشت.
 

Big Band

کاربر سایت
Jul 25, 2012
2,793
امسال اگه برایان کرنستون و سریال Golden Globe نگیرن شخصا رمپیج راه می ندازم :D
I'll join ya.:D
---
گیلیگان، کرنستون، بقیه... بچه ها مچکریم:D
نگفتم لیدیا رو با رایسین میکشه؟=))
شخصا از درست بودن پیشبینیم کف کردم:D
در مورد این اپیزود هم کلا شاهکار بود، اصلا من در حدی نیستم که در موردش حرفی بزنم:D
R.I.P Walter White
Teacher, family man, ruthless killer, meth king. You will be remembered.
یعنی من بعد از بریکینگ بد چطوری میخوام از سریال های دیگه لذت ببرم خدا عالمه:|
 

KAMY-GAME

کاربر سایت
Jul 12, 2012
945
نام
K @ M Y A B
goodbye%20breaking%20bad.jpg


وااای یعنی واقعا تموم شد ؟؟:((
این قسمت واقعا فوق العاده بود و به بهترین نحو سریال تموم شدش
اون جا که تلفن تاد زنگ زد و و والتر به لیدیا گفت به زودی میمیری خیلی قشنگ بود
واقعا دلم برای والتر تنگ میشه ولی باید هممون بدونیم که هر شروعی یک پایانی دارد
خلاصه باید تشکر کنم از تمام عوامل سریال مخصوصا گیلیگان که بهترین سریال عمرم رو ساختن
خداحافظ بریکینگ بد . خداحافظ والتر و خداحافظ هایزنبرگ
:(
 

GodΩΩWar

کاربر سایت
May 3, 2009
2,696
نام
حمید
Breaking Bad Felina

چرا اینقدر این سریال خفن بود ؟ :D عالی شروع شد ، عالی تموم شد ، نقصی نداشت ، به راحتی میتونم بگم برکینگ بد از همه ی سریال هایی که تا الان دیدم یه سر و گردن بالاتر بود .

فکر نمیکنم سریال دیگه ای درست بشه که من اینقدر ازش لذت ببرم ، هر اپیزود این سریال اینقدر خوب بود که منو متوجه گذر زمان نمیکرد .

در مورد قسمت آخر اینو بگم که بهتر از این نمیشد درست کنن ، والت از اول قسمت به ترتیب کارهایی که باید انجام میشد رو انجام داد ، پول هاشو به بچه هاش رسوند ، زنیکه لیدیا رو مسموم کرد ، خداحافظی درست و حسابی با خوانوادش کرد و همسرشو از بدبختی در آورد ، جک و دار و دستش رو کشت ، جسی رو نجات داد و یه مکالمه و خداحافظی عالی باهاش داشت و در آخر رفت یه نگاهی انداخت و :

32981918184018685021.jpg


همونجایی که "درش خوب بود" مُرد .

دو صحنه تو دو مکالمه که اولیش با اسکایلر بود ، همونجا که گفت نگو که این کارو کردی برا خونوادت ، والت هم جواب داد که واسه خودم انجام دادم چون درش خوب بودم و اونجا که جسی گفت بگو خودت میخوای اینو و والت هم همینو گفت اینقدر خوب بود که واقعا اشک رو تو چشام جمع کرد .

صحنه ی کشتن تاد توسط جسی و نگاهی که والت داشت هم فوق العاده بود .

برکینگ بد شاهکاری بود که هیچوقت دیگه تکرار نمیشه ، دست همه ی دست اندرکاران این سریال رو برای همه ی لحظاتی که با این سریال به ما دادند ، باید طلا گرفت .
 

daxpax

کاربر سایت
Feb 27, 2009
1,285
قسمت آخر بریکینگ بد
خیلی خوشحالم که سراغ open ending و پایان باز نرفتن و یک پایان مشخص رو در نظر گرفتن. این سریال همیشه راجع به کنش و واکنش و نتیجه بود(دقیقا مثل علم شیمی) پایانش هم یک closure باید میداشت دستت درد نکنه آقای گیلیگان
 

Gojira

Remembering
کاربر سایت
Aug 6, 2012
2,599
نام
مـــهــدی
من نمی دونم این پویا کجاست که هنوز ازون پست های تحلیلی نداده :D تا اون بیاد کامل بگه منم تو ردیت یه چند تا چیز گفتم و شنیدم. :D

69456938620529983135.png






  • [*=center] The "D" is Silent, Bitch



  • والت باز هم از مغزش استفاده کرد و برنده شد. نازی ها می تونستن بکشنش ولی والت می دونست غرور جک خیلی زیاده و به خاطر همون هم تو لحظه آخر کشته شد.


  • مثل دو قسمت پیش، جک به والت (والت به جک) با بشکه های پول التماس می کنه و باز هم مثل دو قسمت قبل، والت جک (جک هنک) رو می کشه.



  • هنک و گومی جلوی خانوادشون به خاک سپرده می شن و ماری هم راحت می تونه به زندگیش ادامه بده



  • لیدیا که همیشه به قیافه اش اهمیت می داد و می خواست همیشه بهترین باشه توی تختش بالای دستمال کاغذی های خِلی و استفراغش می میره.



  • جسی آزاد شد، و تاد رو هم به شکل فجیعی کشت. فکر کنم همه بعد از شنیدن صدای ترق شکسته شدن گردنش به آزادی روحی رسیدن !



  • بین جنگ و دعوایی که بین الیوت و گرچن و والت بود، از آخر والت برنده شد و خانواده اش هم بالاخره یک پولی گیرشون می آد و این همه بدبختی هاشون الکی نبوده.



  • بالاخره، بعد از این همه قسمت، والت اعتراف می کنه که Businessـش فقط به خاطر خانواده اش نبوده. و اسکایلر هم خیلی خوشحال می شه که بالاخره والت حقیقت رو قبول کرده.

60893170586192588578.jpg



  • والت و جسی بدون هم با اون نگاه باهم آشتی می کنن و دیگه هرچی بینشون بوده تموم می شه


  • فصل سه یادتونه که جسی رفته بود Rehab و داشت ترک می کرد؟ توی جلسه ها در مورد یک جعبه حرف زد؛

Group Leader: Jesse, last time, you seemed down about your job at the Laundromat. Let me ask something, if you had the chance to do anything you wanted, what would you do?
Jesse Pinkman: Make more green, man. A lot more.
Group Leader: Forget about money. Assume you have all you want.
Jesse Pinkman: I don't know. I guess I would make something.
Group Leader: Like what?
Jesse Pinkman: I don't know if it even matters, but... work with my hands, I guess.
Group Leader: Building things, like carpentry or bricklaying or something?
Jesse Pinkman: I took this vo-tech class in high school, woodworking. I took a lot of vo-tech classes, because it was just big jerk-off, but this one time I had this teacher by the name of... Mr... Mr. Pike. I guess he was like a Marine or something before he got old. He was hard hearing. My project for his class was to make this wooden box. You know, like a small, just like a... like a box, you know, to put stuff in. So I wanted to get the thing done as fast as possible. I figured I could cut classes for the rest of the semester and he couldn't flunk me as long as I, you know, made the thing. So I finished it in a couple days. And it looked pretty lame, but it worked. You know, for putting in or whatnot. So when I showed it to Mr. Pike for my grade, he looked at it and said: "Is that the best you can do?" At first I thought to myself "Hell yeah, bitch. Now give me a D and shut up so I can go blaze one with my boys." I don't know. Maybe it was the way he said it, but... it was like he wasn't exactly saying it sucked. He was just asking me honestly, "Is that all you got?" And for some reason, I thought to myself: "Yeah, man, I can do better." So I started from scratch. I made another, then another. And by the end of the semester, by like box number five, I had built this thing. You should have seen it. It was insane. I mean, I built it out of Peruvian walnut with inlaid zebrawood. It was fitted with pegs, no screws. I sanded it for days, until it was smooth as glass. Then I rubbed all the wood with tung oil so it was rich and dark. It even smelled good. You know, you put nose in it and breathed in, it was... it was perfect.
Group Leader: What happened to the box?
Jesse Pinkman: I... I gave it to my mom.
Group Leader: Nice. You know what I'm gonna say, don't you? It's never too late. They have art co-ops that offer classes, ***** extension program at the University.
Jesse Pinkman: You know, I didn't give the box to my mom. I traded it for an ounce of weed.


این جعبه توی این قسمت هم همون بود. غمناک ترین صحنه تو کل قسمت...


  • والت والت کنار تنها عشق واقعی ـش می میره. آماده که پلیس ها بیان دنبالش و بزرگ ترین جرم آمریکا رو ببینن. اسمش هم همیشه یاد همه می مونه، چه سریال، چه دنیای واقعی.

And in the end, he was the one who knocked.



احتمال وجود سکوئل هم هست.

اسکایلر از بس سیگار می کشه سرطان ریه می گیره؛
مجبور می شه Meth بپزه تا خانوادش رو نجات بده.
Breaking Bad : Skyzenberg
 
آخرین ویرایش:

KAMY-GAME

کاربر سایت
Jul 12, 2012
945
نام
K @ M Y A B
BB Season final

nope. صحنه ی مرگ هنک منفور (البته بیشتر به خاطر بازی Norris) همچنان 20 برابر قشنگ تر از صحنه ی مرگ والت بود! :d
دیالوگ اون صحنه که هنک به والتر گفت : تو خیلی باهوشی ولی هنوز نمیدونی که جک تصمیمش رو 10 دقیقه پیش گرفته باعث شد که سکانس مرگ هنک قشنگ بشه ولی به نظرم من که سکانس درگذشت والتر به مراتب قشنگ تر بودش ( مرگ در کنار وسایلی که زندگیش رو تغیر داد و به اینجا رسوندش )
 

Behrooz

کاربر سایت
Apr 14, 2006
3,009
دیالوگ اون صحنه که هنک به والتر گفت : تو خیلی باهوشی ولی هنوز نمیدونی که جک تصمیمش رو 10 دقیقه پیش گرفته باعث شد که سکانس مرگ هنک قشنگ بشه ولی به نظرم من که سکانس درگذشت والتر به مراتب قشنگ تر بودش ( مرگ در کنار وسایلی که زندگیش رو تغیر داد و به اینجا رسوندش )

البته بیشتر برای من اون حس درموندگی هنک بود، آره یه fck you گفت اما کلا هنک نه از لحاظ اعتماد به نفس و ترس اینا خیلی ضعیفه اون صحنه حس درموندگی و بیچارگی و اضطراب .... اینا تو چهرش داد میزد! :( من بدم میمود ازش اما اینقدر دلم سوخت براش واقعا نزدیک بود بزنم زیر گریه! :d

والت هم که دیگه دو سه اپیزود قبل ترش کاملا قطع امید کردم با اون وضعش بدبختانش، با خودم هی می گفتم تو دیگه به چه امیدی زنده ای؟ :d خلاص کن خودتو بره دیگه! :d
 

کاربرانی که این قسمت را مشاهده می‌کنند

Top
رمز عبور خود را فراموش کرده اید؟
or ثبت‌نام سریع از طریق سرویس‌های زیر