TV Center

پایان از lost سرکاری تر که دیگه نداریم.مارو از چی میترسونید :D
من هنوز نمی فهمم چرا یه عده میگن پایان لاست سرکاری بود! شاید مشکل از منه :D فصل آخرش ضعیف بود، اندینگش اش هم من راضی بودم ولی اینکه سرکاری باشه چرا؟ :D
 
من هنوز نمی فهمم چرا یه عده میگن پایان لاست سرکاری بود! شاید مشکل از منه :D فصل آخرش ضعیف بود، اندینگش اش هم من راضی بودم ولی اینکه سرکاری باشه چرا؟ :D
اصلا کلمه سرکاری از اندینگ Lost ساخته شده
 
این‌طوری که از کامنت‌های سایر کاربران (ردیت) خوندم، برای دیدن سریال لازم نیست ترتیب خاصی رو رعایت کنی؛ ینی closure مشخصی نداره و یک انیمیشن case-by-case به‌نوعی (برخلاف گرویتی فالز مثلا!)
آره، اکثر قسمت‌ها جوری نیستن که اول و آخرشون ربطی به قسمت قبل و بعد داشته باشه و می‌شه همین‌طوری رندوم هم دید. :دی مثلاً توی قسمت اول فقط خود بتمن حضور داره و بعد یه دفعه توی قسمت دوم (اگه درست یادم باشه) رابین هم از راه می‌رسه و Joker هم وارد ماجرا می‌شه، بدون اینکه هیچ توضیحی داده بشه که اینا اصلاً کی هستن! یه جورایی انگار فرض بر این بوده که مخاطب با خیلی از شخصیت‌های مثبت و منفی از قبل آشناست. ارتباط داستانی خاصی هم بین اکثر قسمت‌ها وجود نداره و ۹۰٪ این‌طوری هستن که یه ویلین میاد فلان کار رو می‌کنه و آخرش ادب می‌شه و می‌ره خونه‌شون!
فقط بعضی از ویلین‌ها یه سری قسمت مخصوص دارن که بهتره قبل از بقیه داستان‌هاشون ببینی (مثلاً ماجرای تبدیل شدن هاروی دنت به Two-Face یا اون یکی به Clayface) که احتمالاً این قضیه توی همون نحوه پخش تلویزیونی هم رعایت شده باشه و دیگه بعیده در این حد احمق بوده باشن که مثلاً اول Two-Face رو نشون داده باشن و توی قسمت‌های بعدی هاروی دنتِ معمولی رو! :دی
 
  • Like
Reactions: Origami 2008
همه مرده بودن از اول سر کار بودیم کلا
داداش اصلاً اینجوری نبوده :D فقط اون قسمت هایی که تو فصل آخر تو لس آنجلس بودن درواقع مرده بودن و تو برزخ بودن بقیه اش همه اتفاق افتاده، خیلی واضح بود این قضیه
 
پایان از sopranos سرکاری تر که دیگه نداریم.مارو از چی میترسونید :D

پايان سوپرانوز سر كارى بود؟ چيزى بى پاسخ نموند تو داستان صرفا پايانش متفاوت بود.

پایان از lost سرکاری تر که دیگه نداریم.مارو از چی میترسونید :D

اتفاقا داريم و همين got خيلى از سركارى بدتره.
قشنگ حس حماقت ميده به آدم :D
 
  • Poker Face
Reactions: Rohshen
Lost یه قسمت داشت با انواع Man of faith, man of science (جان مرد ایمان و تقدیر بود و جک مرد علم و منطق)
این عنوان یه جورایی شاکله کل سریال بود، تقابل علم و ایمان
آخرشم نویسنده های سریال بین علم و ایمان، ایمان رو انتخاب کردن و طبیعی بود خیلی ها نا امید بشن!
 
پايان سوپرانوز سر كارى بود؟ چيزى بى پاسخ نموند تو داستان صرفا پايانش متفاوت بود.



اتفاقا داريم و همين got خيلى از سركارى بدتره.
قشنگ حس حماقت ميده به آدم :D

متفاوت که بود. هرچند واقعا بی تفاوتم به متفاوت بودنش. داستانم چیزی ازش باقی نمونده حداقل درمورد باقی شخصیت ها. اینا همه درست ولی عاقبت شخصیت اصلی که مهمترین چیزه رو ول کرد امان خدا. 6 فصل منتظر بودم ببینم چه چیزی سر تونی میاد شخصا منتظر بودم به سزای اعمالش برسه و سکانس اخرم دقیقا حول محور همین قضیه بود منتهی کات تو بلک جوابی نبود که قانع کننده باشه رسما میدل فینگر بود :D این همه فیلم و سریال گنگستری هستن که متفاوت بودن رو در بطن و جریان داستان و شخصیت ها نشوندن و به زیبایی پروبال دادن و رفتن جلو و پایان بندی داشتن این یکی نوبر بود
 
متفاوت که بود. هرچند واقعا بی تفاوتم به متفاوت بودنش. داستانم چیزی ازش باقی نمونده حداقل درمورد باقی شخصیت ها. اینا همه درست ولی عاقبت شخصیت اصلی که مهمترین چیزه رو ول کرد امان خدا. 6 فصل منتظر بودم ببینم چه چیزی سر تونی میاد شخصا منتظر بودم به سزای اعمالش برسه و سکانس اخرم دقیقا حول محور همین قضیه بود منتهی کات تو بلک جوابی نبود که قانع کننده باشه رسما میدل فینگر بود :D این همه فیلم و سریال گنگستری هستن که متفاوت بودن رو در بطن و جریان داستان و شخصیت ها نشوندن و به زیبایی پروبال دادن و رفتن جلو و پایان بندی داشتن این یکی نوبر بود

اتفاقا خیلی درست و عالی تموم شد داستانش، به این صورت میتونی برداشت کنی که با توجه به حرفه ای که داشته و داره، مجبوره تا آخر عمرش هر جا که میره، تو هر شرایطی که هستش، با هر شخصی که هستش، این نگرانی رو داشته باشه که ممکنه یکی بیاد بکشتش، پلیس بیاد بگیرتش و ....
اینو میتونی بسط بدی به یک زندگی عادی که که هر لحظه ممکنه تموم بشه، حالا تو میخوای صبح تا شب نگران باش و یا که نه اصلا بهش فکر نکن و سعی کن در لحظه از زندگی لذت ببر. ولی برای تونی، کارگردان این رو نشون داد که تونی اون استرس هر لحظه زندگی رو تا اخر عمرش خواهد داشت. همونطور ما که تا آخر سریال استرس کشیدیم که نکنه الان اتفاقی بیافته. تبهکار و گناهکار و آدم خوب هم فرقی نمیکنه براش !
 
Lost یه قسمت داشت با انواع Man of faith, man of science (جان مرد ایمان و تقدیر بود و جک مرد علم و منطق)
این عنوان یه جورایی شاکله کل سریال بود، تقابل علم و ایمان
آخرشم نویسنده های سریال بین علم و ایمان، ایمان رو انتخاب کردن و طبیعی بود خیلی ها نا امید بشن!
عالی
جدا از ضعف هاش لاست هم درام خوبی داشت هم به شدت عمیق و پر مفهوم بود، من چند ماه پیش مجدد سریال کامل دیدم و با سن بیشتر پیامش خیلی برام ملموس تر بود
 
اتفاقا خیلی درست و عالی تموم شد داستانش، به این صورت میتونی برداشت کنی که با توجه به حرفه ای که داشته و داره، مجبوره تا آخر عمرش هر جا که میره، تو هر شرایطی که هستش، با هر شخصی که هستش، این نگرانی رو داشته باشه که ممکنه یکی بیاد بکشتش، پلیس بیاد بگیرتش و ....
اینو میتونی بسط بدی به یک زندگی عادی که که هر لحظه ممکنه تموم بشه، حالا تو میخوای صبح تا شب نگران باش و یا که نه اصلا بهش فکر نکن و سعی کن در لحظه از زندگی لذت ببر. ولی برای تونی، کارگردان این رو نشون داد که تونی اون استرس هر لحظه زندگی رو تا اخر عمرش خواهد داشت. همونطور ما که تا آخر سریال استرس کشیدیم که نکنه الان اتفاقی بیافته. تبهکار و گناهکار و آدم خوب هم فرقی نمیکنه براش !

that's just like ... your opinion ...man :D
 
  • Like
Reactions: LAMBERT
متفاوت که بود. هرچند واقعا بی تفاوتم به متفاوت بودنش. داستانم چیزی ازش باقی نمونده حداقل درمورد باقی شخصیت ها. اینا همه درست ولی عاقبت شخصیت اصلی که مهمترین چیزه رو ول کرد امان خدا. 6 فصل منتظر بودم ببینم چه چیزی سر تونی میاد شخصا منتظر بودم به سزای اعمالش برسه و سکانس اخرم دقیقا حول محور همین قضیه بود منتهی کات تو بلک جوابی نبود که قانع کننده باشه رسما میدل فینگر بود :D این همه فیلم و سریال گنگستری هستن که متفاوت بودن رو در بطن و جریان داستان و شخصیت ها نشوندن و به زیبایی پروبال دادن و رفتن جلو و پایان بندی داشتن این یکی نوبر بود

اتفاقا اصلا ميدل فينگر نبود.
شما اگه سريال رو به چشم يه اثر ديالوگ محور درام و نه صرفا يه فيلم گانگسترى ببينى متوجه ميشى.
يه اپيزود قبل موقع جنگ وقتى تونو تنها با اسلحه ايي كه بابى براش خريده بود تو اتاق نشسته بود يه فلش بك ميزنه و ياد ديالوگى ميفته كه بابى ميگه شنيدم وقتى ميكشنت حتى صداشم نميشنوى.
در نهايتم با صداى باز شدن در مغازه سرشو مياره بالا و سكوت و سياهى.
قبلشم ميدونيم كارلو قراره براى نجات پسرش شهادت بده عليه تونى.
خود ديويد چيس هم امسال توضيح داد تو مستند.
اگه به نظرتون اين سر كاريه يعنى سرسرى سريالو تماشا كرديد.
 
یه عده ای دوست داشتند مخ تونی بترکه و مغزش بیوفته تو بشقاب ... دیوید چیس این رو نمیخواست. پایانش خوبه. به ارتباط اندینگ با متن آهنگ Dont stop believing دقت کنید
 
آخرین ویرایش:

کاربرانی که این گفتگو را مشاهده می‌کنند

تبلیغات متنی

Top
رمز عبور خود را فراموش کرده اید؟
اگر میخواهی عضوی از بازی سنتر باشی همین حالا ثبت نام کن
or