با تشکر از علی
Download
The Walking Dead Season 2| PC
- Thread starter hosein me
- تاریخ آغاز
با تشکر از علی
Download
اون جا که Kenny می گیه English MoT*er F**KER خیلی باحاله
معلومه حواست جمع نیستا نمی گه انگلیش...میگه امریکن 
ice berg7
کاربر سایت
معلومه حواست جمع نیستا نمی گه انگلیش...میگه امریکن
منظورش اول فصل هست که کنی پشت درخت وایستاده ، اون روس که لای درختاست روسی بلغور میکنه ، کنی میگه ... english .
جلوتر اون Arvo یه حرفی میزنه و کنی همچین چیزی که تو میگیو گفت
جلوتر اون Arvo یه حرفی میزنه و کنی همچین چیزی که تو میگیو گفت
آخرین ویرایش:
Sam _Fisher
کاربر سایت
پایان غیر منتظره ای بود،به فوق العادگی پایان فصل قبل نبود ولی بازم خیلی ازش راضی بودم
درسته کنی وقتی از کوره در میرفت کارای غیر منطقی انجام میداد و به هیچکی اعتماد نمیکرد ولی احساس کردم کلم براش فرق داره چون نسبت به بقیه بیشتر میشناستش.دوست هم داشتم بمیره که راحت بشه نه اینکه چون ممکنه خطرناک باشه باید بمیره
انتظار اینم زیاد نداشتم که مجبور بشم از بین جین و کنی یکی رو انتخاب کنم،خیلی اعصابم خرد شد وقتی دعوا میکردن
کاش انتخابی هم داشت که میتونستیم باهاش هردوشون رو آروم کنیم
بهرحال راضی نشدم که خودم بکشمش ولی از کشته شدن جین هم خیلی ناراحت شدممردن کنی برای خودش بهتر بود ولی نمیخواستم به دست کلم کشته بشه.به احتمال زیاد فصل بعد همون اوایل telltale کارش رو تموم میکنه پس خیلی مشکلی نیست
معلومم نیست شاید توی فصل 3 بعد از چند ماه بتونن وارد اون کمپ بشن(ولی با این وضعیت بعیده)
این telltale کلا از احساساتی کردن ملت لذت میبره،وقتی لوک گفت "امروز تولدمه" معلوم بود که قراره همون روز بمیره
آروُ هم که از همون اول رو اعصاب بود،کاش کنی از همون اول انقدر میزدش تا بمیرهبه خاطر حماقت و مسخره بازی خودش خواهرش و بقیه دوستاش مردن بعد مارو مقصر میدونهبانی و مایک هم راحت حرفشو قبول میکنن انگار نه انگار خودشونم نزدیک بود بمیرن
انتظار اینم زیاد نداشتم که مجبور بشم از بین جین و کنی یکی رو انتخاب کنم،خیلی اعصابم خرد شد وقتی دعوا میکردن
کاش انتخابی هم داشت که میتونستیم باهاش هردوشون رو آروم کنیمبهرحال راضی نشدم که خودم بکشمش ولی از کشته شدن جین هم خیلی ناراحت شدم
مردن کنی برای خودش بهتر بود ولی نمیخواستم به دست کلم کشته بشه.به احتمال زیاد فصل بعد همون اوایل telltale کارش رو تموم میکنه پس خیلی مشکلی نیستمعلومم نیست شاید توی فصل 3 بعد از چند ماه بتونن وارد اون کمپ بشن(ولی با این وضعیت بعیده
)این telltale کلا از احساساتی کردن ملت لذت میبره،وقتی لوک گفت "امروز تولدمه" معلوم بود که قراره همون روز بمیره
آروُ هم که از همون اول رو اعصاب بود،کاش کنی از همون اول انقدر میزدش تا بمیره
به خاطر حماقت و مسخره بازی خودش خواهرش و بقیه دوستاش مردن بعد مارو مقصر میدونهبانی و مایک هم راحت حرفشو قبول میکنن انگار نه انگار خودشونم نزدیک بود بمیرن
MR.D.010
کاربر سایت
kenny رو بکشی خوب تموم نمی شه به نظر من ! (واقعا غم ناک بود مردن کنی
برعکس کاملا با معنی بود .
مثلا اگه با جین بری و وقتی اون خونواده رو راه ندی خیلی قشنگ تغییر شخصیت کلمنتاین توی این دنیای بی رحم رو نشون میده .
دختر بچه ای که تا همین دو سال پیش با عروسکهاش بازی میکرد حالا اسلحه دستش میگیره و چند تا ادم از خودش بزرگتر رو تهدید میکنه و دیگه ابایی از شلیک به ادمهای دیگه نداره . خیلی قشنگ بود همون دیالوگش و مخصوصا اون پسربچه سیاه پوست با اون نگاهش .
مثلا اگه با جین بری و وقتی اون خونواده رو راه ندی خیلی قشنگ تغییر شخصیت کلمنتاین توی این دنیای بی رحم رو نشون میده .
دختر بچه ای که تا همین دو سال پیش با عروسکهاش بازی میکرد حالا اسلحه دستش میگیره و چند تا ادم از خودش بزرگتر رو تهدید میکنه و دیگه ابایی از شلیک به ادمهای دیگه نداره . خیلی قشنگ بود همون دیالوگش و مخصوصا اون پسربچه سیاه پوست با اون نگاهش .
Argada
کاربر سایت
راستی من یکی از پایان ها رو ندیده بودم....راستی سرشار از احساسات هست..
راستی دوستان این یارو کیه!؟
صفحه اول همین پست رو ببینید...این کیه که قبل از انتشار بازی و موقع نمایش اسکرین شاتهای پیش نمایش عکسش هست اما تو بازی دیده نشد!؟
بین دعوای کنی و جین وقتی به کنی تیر میزنی...کنی روی زمین میوفته و به کلم میگه که بهترین اتخاب رو کردی...کلم هم در حالی که گریه می کنه ازش عذر خواهی می کنه...وای خدای من... .واقعا کنی ادم خوش قلبی هست... فکر نمی کردم همچین کاری کنه...دلم بدجور سوخت
راستی دوستان این یارو کیه!؟
صفحه اول همین پست رو ببینید...این کیه که قبل از انتشار بازی و موقع نمایش اسکرین شاتهای پیش نمایش عکسش هست اما تو بازی دیده نشد!؟
آخرین ویرایش:
راستی من یکی از پایان ها رو ندیده بودم....راستی سرشار از احساسات هست..
بین دعوای کنی و جین وقتی به کنی تیر میزنی...کنی روی زمین میوفته و به کلم میگه که بهترین اتخاب رو کردی...کلم هم در حالی که گریه می کنه ازش عذر خواهی می کنه...وای خدای من... .واقعا کنی ادم خوش قلبی هست... فکر نمی کردم همچین کاری کنه...دلم بدجور سوخت
راستی دوستان این یارو کیه!؟
صفحه اول همین پست رو ببینید...این کیه که قبل از انتشار بازی و موقع نمایش اسکرین شاتهای پیش نمایش عکسش هست اما تو بازی دیده نشد!؟
این یکی از 4 نفریه که اول بازی تو جنگل کریستا رو میگیرن...بعد از اینکه کریستا در میره این یارو میوفته دنباله کلم و بعد هم واکر ها میکشنش.
Blood Brothers
کاربر سایت
منم بازیو امروز عصر تموم کردم واقعا خیلی احساسی بود آخرش. حال ندارم از تصمیم هام تو بازی عکس بگیرم واسه همین مینویسم خلاصشو:
بی صبرانه منتظره فصل سوم...
فقط اینو بگم آخرش با کنی موندم و حتی وقتی رسیدیم به اون کمپه نرفتم توش...
و دوست ندارم که چند بار بازیو برم تا پایان های دیگش رو ببینم بنظرم مزش به همینه که اونی که خودت دوست داری و انتخاب میکنی رو بری...
و دوست ندارم که چند بار بازیو برم تا پایان های دیگش رو ببینم بنظرم مزش به همینه که اونی که خودت دوست داری و انتخاب میکنی رو بری...
Argada
کاربر سایت
با اطمینان بهت بگم که بقیه پایان ها اصلا به این یکی نمی رسند ...
danesh2000
کاربر سایت
ظ
فصل دوم از نظر پایان بندی بسیار متنوع و خوب بود اگرچه به نظر من کلا قابل مقایسه با فصل اول نیستش ولی در کل واقعا باید به telltale آفرین گفت ... به نظر من صحنه درگیری کنی و جین اوج هیجان این قسمت بود و واقعا گیمر رو سر دو راهی که چه عرض کنم چند راهی سختی قرار میداد ...
فصل دوم از نظر پایان بندی بسیار متنوع و خوب بود اگرچه به نظر من کلا قابل مقایسه با فصل اول نیستش ولی در کل واقعا باید به telltale آفرین گفت ... به نظر من صحنه درگیری کنی و جین اوج هیجان این قسمت بود و واقعا گیمر رو سر دو راهی که چه عرض کنم چند راهی سختی قرار میداد ...
من کلا تو فصل دوم از همون لحظه ای که فهمیدم کنی زنده است همیشه سعی کردم ازش جدا نشم و از تصمیاتش حمایت کنم اگرچه در بعضی موارد احساسی تصمیم میگرفت و خیلی درست نبودند ولی خوب کنی هست دیگه کاریش نمیشه کرد ... همیشه سریع عصبانی میشه و همین سریع عصبانی شدن تو تصمیم گیری هاش تاثیر منفی میزاره که با توجه به انواع و اقسام مصیبت ها که سر این بنده خدا اومده حقم داره ولی واقعا باید گفت که این کاراکتر روح بزرگی داره و به قول معروف یه همراه واقعی و قابل اعتماده ... من در قسمت آخر خیلی سعی کردم که کاری کنم که کنی و جین کوتاه بیان و به قول معروف برا یه لحظه که شده آروم بشن و به عاقبت دعواشون فکر کنن ولی نشد و وقتی که بین دوراهی کشتن یا نکشتن جین قرار گرفتم به هیچ عنوان نمیتونستم رو گزینه کشتن کنی کلیک کنم و واقعا ادامه بازی بدون اون برام سخت بود اونم بعد از مرگ لی در هر صورت همانند بسیاری از دوستان ؛ در پایان فصل دوم بهمراه کنی تو افق محو شدیم :dو بشدت از انتخابی که کردم و این تصمیمی که گرفتم راضی هستم و امیدوارم تو فصل سوم هم ادامه همین داستان رو داشته باشیم :d
----------------------
فقط دوستان من یه سوال برام پیش اومده ؛ هر کسی اطلاع داره اگر لطف کنه جواب بنده رو بده ممنون میشم :
بعد از اینکه این پسره آروُ به کلم شلیک کرد و ما بیهوش شدیم چه بلایی سر بانی و مایک و آروُ اومد ؟ با ماشین که نمیتونستن فرار کنن چونکه ماشین بعدش زیر پای کنی بود ؟ اگرهم پیاده در رفته باشن که چطور کنی و جین تعقیبشون نکردن و یا با تیر نزدنشون چونکه کنی و جین سریع بعد از شنیدن صدای شلیک اومدن و اونا نمیتونستن خیلی دور برن ؟
در هر صورت همانند بسیاری از دوستان ؛ در پایان فصل دوم بهمراه کنی تو افق محو شدیم :dو بشدت از انتخابی که کردم و این تصمیمی که گرفتم راضی هستم و امیدوارم تو فصل سوم هم ادامه همین داستان رو داشته باشیم :d----------------------
فقط دوستان من یه سوال برام پیش اومده ؛ هر کسی اطلاع داره اگر لطف کنه جواب بنده رو بده ممنون میشم :
بعد از اینکه این پسره آروُ به کلم شلیک کرد و ما بیهوش شدیم چه بلایی سر بانی و مایک و آروُ اومد ؟ با ماشین که نمیتونستن فرار کنن چونکه ماشین بعدش زیر پای کنی بود ؟ اگرهم پیاده در رفته باشن که چطور کنی و جین تعقیبشون نکردن و یا با تیر نزدنشون چونکه کنی و جین سریع بعد از شنیدن صدای شلیک اومدن و اونا نمیتونستن خیلی دور برن ؟
Agent47
کاربر سایت
پایان خوبی بود.ادامه داره داستان یه به اتمام رسید؟
من هرگز ذره ایی در رابطه با کنی دچار شک و تردید نبودم.اون دختره خیلی رو مخ بود و کلا چرت میگفت.حق با کنی بود و من کاملا ازش حمایت کردم.یارو تو اون سرما به جای اینکه مراقب بچه نوزاد باشه ولش کرده بود عقب ماشن برام چاقو میکشید!خوب دخلشو اورد اصلا معطل نموندم که چه انتخابی کنم.
در انتها به حرفش گوش دادم وارد اون پناهگاه شدم کنی مث یه مرد به تنهایی در افق محو شد.
همیشه هم حرف حساب میزد از اولشم گفت به این یارو روسه اعتماد نکنید و درستم میگفت.
خوب دخلشو اورد اصلا معطل نموندم که چه انتخابی کنم.در انتها به حرفش گوش دادم وارد اون پناهگاه شدم کنی مث یه مرد به تنهایی در افق محو شد.
همیشه هم حرف حساب میزد از اولشم گفت به این یارو روسه اعتماد نکنید و درستم میگفت.
کاربرانی که این گفتگو را مشاهده میکنند
Google