استاکر، قدم به داخل زون می گذارد.
در گوشه ای از خیابان، سد بندی از یاغیان دیده می شود. استاکر، آرام و آهسته قدم به جلو گذاشته و به سنگری که مدنظرش است نزدیک تر می شود. شانسش ته کشیده و یاغی ای او را می بیند. به دنبالش، ندای چیکی بریکی ها به هوا برخواسته و گلوله ها به سوی استاکر باران. مهمات و مداواجات بس کم و دشمنان زیاد. استاکر خود را در تگنای مرگ می یابد.
در نقطه ای، استاکر قدمش به جایی غریب باز می شود. جایی که دیوانگی، تاریکی، و ترس ستون های آن هستند. آزمایشگاهی زیر زمینی. صدای کودکی گریان در فضا می پیچد، جهش یافتگانی روح مانند، جعبه ها را پرواز کنان به پیشواز استاکر می فرستند. از دور دست چیزی خود را به دری آهنی و محکم می کوبد و غرشی از پس آن. استاکر به راهرو قدم می گذارد.
از تاریکی زمین، صدای غیر انسانی ای به گوش می رسد. اسنورکی استاکر را دیده است. با ماسک شیمیایی بر روی صورتش و دندان های که انسانیت را مدت ها قبل بوسیده و کنار گذاشته اند، بر روی چهار دست و پا به سوی استاکر می خزد. خیزشی به هوا و بعد استاکری بر روی زمین.
در اعماق آزمایشگاه، حتی نور چراغ قوه در شکافتن تاریکی توانا نیست، استاکر پیش می رود. سکوت و باز هم سکوت و آه که سکوت چه وحشتی که ندارد! وحشت از وقایعی که انتظارمان را می کشند. ناگهان، بی صدایی جای خود را به غرشی می دهد. و از بین سیاهی آزمایشگاه دو نقطه پدیدار می شود. نور چراغ قوه شیرجه ای به آنسو می زند. اما هیچ! هیچ چیزی نیست. در کنارش، استاکر وجودی را حس می کند. و آن چیزی نیست جز بلادساکر، اینبار مرئی و تشنه به خون.
در میان درختان، استاکر ردیاب به دست، دنبال آتریفکت ها می گردد. صنایعی ای با ارزش، ساخته شده به دست زون. صدای ردیاب به بوقی تند و پشت سر هم تبدیل می شود و در پشت بوته ای، آرتیفکتی خود را نمایان می کند. استاکر دستانش را به هم مالیده و به آغوش آتریفکت می شتابد، در دو قدمی یار، چیزی نامرئی استاکر را به آغوش خود می کشد و شروع به چرخش می کند. می چرخد و می چرخد تا تک تک استخوان های استاکر و در نهایت گردنش می شکنند. در آخرین نفس ها، استاکر خود را در میان آنومالی پیدا می کند.
فاجعه ی چرنوبیل، منطقه ای به نام زون (The Zone) را ایجاد کرده است. مکانی که در آن، موجوداتی جهش یافته و فراتر و عجیب تر از آنها پا به زندگی می گذارند. به زودی افراد بسیاری به زون جذب شده و دسته های متفاوتی، با اهداف متفاوتی پدید می آیند.
دسته ای به نام Duty که زون را غیرطبیعی دیده و در صدد از بین بردن آن هستند، دیگری به نام Freedom و با عقیده ای در مقابل Duty، بر این باور دارند که زون مانند نعمتی است و باید آزاد و با بقیه مردم دنیا به اشتراک گذاشته شوند.
عده ای دزد و عده ای به دنبال آرتیفکت، دیگری فراری از قانون و آن یکی همراه با قانون.
و بسیاری از دسته های دیگر مانند Military، Loners و... که بزرگ و شناخته شده اند.
این که با کدام دسته همراه شوید، به اختیار خودتان است.
بازی اول با پروتاگونیست زخمی و بیهوشی شروع می شود که در حال برده شدن به پیش سیدروویچ، معامله گر بازار سیاه در داخل زون است. سیدروویچ قادر به نجات دادن زندگی او می شود اما استاکر زخمی دچار فراموشی شده است. تنها سر نخ به هویت او خالکوبی سرواژه S.T.A.L.K.E.R بر روی بازیش است و PDA اوست که شامل فهرست انجام کار تنها با یک ورودی است: استرلاک را بکش.
زون، منطقه ایست که شما را در خود غرق خواهد کرد و عاشق آن خواهید شد. بازی، تقریبا جهان باز مانند است. به این صورت که به چندین منطقه وسیع تقسیم شده و دستتان در گشتن این مناطق باز است. از بهترین نکات، استاکر، اتفاقات رندوم آن است. هر لحظه که به جلو پیش می روید ممکن است که با چیزی عجیب مواجه شوید، از درگیری انسان هایی که دشمنان شما اند با موجودات جهش یافته ای که همچنین دشمنان شما اند. کافیست در گوشه ای پنهان شده و شاهد درگیری باشید و برنده ای آن، حریف شماست.
یا به طور مثال ممکن است با تک تیراندازی در یک محیط باز گیر افتاده باشید و در تقلای کشتن او.
یا به دنبال آیتم های با ارزش در خانه ای پر از بلادساکر.
دنیای استاکر بسیار اتمسفریک و با جوی سنگین است. آسمان های گرفته که گاهی اوقات دل به باران می گشایند. شب هایی تاریک و نفس گیر. صداها! صدا هایی از دور دست و وحشتناک یا زمزمه باد و تنهایی.
استاکر بازی سختی است. و همینطور ترکیبی از چندین ژانر متفاوت. یکی از ژانر های داخل استاکر بقا است. از خونریزی گرفته رادیواکتیویته شدن و گرسنگی، دشمنان شما هستند. و همین بقا، بازی را زنده خواهد کرد. جرئت اشتباه نخواهید داشت. چرا که جواب آن مرگ است. استاکر بازی ای نست که بی احتیاطی کنید و بپرید جلوی گلوله ها، چرا که دخلتان خواهد آمد. تک تک گلوله هایی که به شما می خورد آسیب جدی خود را به جای می گذارند و اگر پشت سنگر نباشید، باید با زندگیتان خداحافظی کنید.
هوش مصنوعی بازی، از تحسین شده ترین هاست. به محض اینکه دشمنان شما را دیدند، سنگر می گیرند و از پشت آن در نمی آیند. بالاخره مجبور می شوید که سر را بالا برده و به جلو برید که گلوله اشان را نوش جان می کنید. حتی پشت سنگر ماند هم گزینه ای دائمی ای نیست و دشمنانتان با گذر زمان به جلو و به شما نزدیک تر می شوند و عده ای نیز از کنار و جناحین به شما حمله می کنند! سختی بازی و حساس بودن هر گلوله ای که دریافت می کنید را با این هوش مصنوعی ترکیب کنید تا حساب کار دستتان بیاید. از تنش ها و موقعی های به وجود آمده که، نهایت لذت را خواهید برد.
اینجا یک سوال پیش می آید:
آیا استاکر برای کسانی که طرفدار بازی های وحشت نیستند مناسب می باشد؟
همانطور که در بالا به اشاره شد استاکر ترکیبی از چندین ژانر متفاوت است. جهان استاکر باز است. و در نتیجه ی این باز بودن، قسمت ها و اتفاقات متفاوتی وجود دارد. قسمتی فاقد ترس و شامل نبرد با انسان ها و قسمتی هم وحشتناک و با موجودات جهش یافته. در نتیجه تجربه های متفاوتی در بازی وجود خواهد داشت و ترس تنها یک ژانر آن است نه تمامیت دنیای استاکر. بازی را به این دلیل از دست ندهید.
در گوشه ای از خیابان، سد بندی از یاغیان دیده می شود. استاکر، آرام و آهسته قدم به جلو گذاشته و به سنگری که مدنظرش است نزدیک تر می شود. شانسش ته کشیده و یاغی ای او را می بیند. به دنبالش، ندای چیکی بریکی ها به هوا برخواسته و گلوله ها به سوی استاکر باران. مهمات و مداواجات بس کم و دشمنان زیاد. استاکر خود را در تگنای مرگ می یابد.
در نقطه ای، استاکر قدمش به جایی غریب باز می شود. جایی که دیوانگی، تاریکی، و ترس ستون های آن هستند. آزمایشگاهی زیر زمینی. صدای کودکی گریان در فضا می پیچد، جهش یافتگانی روح مانند، جعبه ها را پرواز کنان به پیشواز استاکر می فرستند. از دور دست چیزی خود را به دری آهنی و محکم می کوبد و غرشی از پس آن. استاکر به راهرو قدم می گذارد.
از تاریکی زمین، صدای غیر انسانی ای به گوش می رسد. اسنورکی استاکر را دیده است. با ماسک شیمیایی بر روی صورتش و دندان های که انسانیت را مدت ها قبل بوسیده و کنار گذاشته اند، بر روی چهار دست و پا به سوی استاکر می خزد. خیزشی به هوا و بعد استاکری بر روی زمین.
در اعماق آزمایشگاه، حتی نور چراغ قوه در شکافتن تاریکی توانا نیست، استاکر پیش می رود. سکوت و باز هم سکوت و آه که سکوت چه وحشتی که ندارد! وحشت از وقایعی که انتظارمان را می کشند. ناگهان، بی صدایی جای خود را به غرشی می دهد. و از بین سیاهی آزمایشگاه دو نقطه پدیدار می شود. نور چراغ قوه شیرجه ای به آنسو می زند. اما هیچ! هیچ چیزی نیست. در کنارش، استاکر وجودی را حس می کند. و آن چیزی نیست جز بلادساکر، اینبار مرئی و تشنه به خون.
در میان درختان، استاکر ردیاب به دست، دنبال آتریفکت ها می گردد. صنایعی ای با ارزش، ساخته شده به دست زون. صدای ردیاب به بوقی تند و پشت سر هم تبدیل می شود و در پشت بوته ای، آرتیفکتی خود را نمایان می کند. استاکر دستانش را به هم مالیده و به آغوش آتریفکت می شتابد، در دو قدمی یار، چیزی نامرئی استاکر را به آغوش خود می کشد و شروع به چرخش می کند. می چرخد و می چرخد تا تک تک استخوان های استاکر و در نهایت گردنش می شکنند. در آخرین نفس ها، استاکر خود را در میان آنومالی پیدا می کند.
فاجعه ی چرنوبیل، منطقه ای به نام زون (The Zone) را ایجاد کرده است. مکانی که در آن، موجوداتی جهش یافته و فراتر و عجیب تر از آنها پا به زندگی می گذارند. به زودی افراد بسیاری به زون جذب شده و دسته های متفاوتی، با اهداف متفاوتی پدید می آیند.
دسته ای به نام Duty که زون را غیرطبیعی دیده و در صدد از بین بردن آن هستند، دیگری به نام Freedom و با عقیده ای در مقابل Duty، بر این باور دارند که زون مانند نعمتی است و باید آزاد و با بقیه مردم دنیا به اشتراک گذاشته شوند.
عده ای دزد و عده ای به دنبال آرتیفکت، دیگری فراری از قانون و آن یکی همراه با قانون.
و بسیاری از دسته های دیگر مانند Military، Loners و... که بزرگ و شناخته شده اند.
این که با کدام دسته همراه شوید، به اختیار خودتان است.
بازی اول با پروتاگونیست زخمی و بیهوشی شروع می شود که در حال برده شدن به پیش سیدروویچ، معامله گر بازار سیاه در داخل زون است. سیدروویچ قادر به نجات دادن زندگی او می شود اما استاکر زخمی دچار فراموشی شده است. تنها سر نخ به هویت او خالکوبی سرواژه S.T.A.L.K.E.R بر روی بازیش است و PDA اوست که شامل فهرست انجام کار تنها با یک ورودی است: استرلاک را بکش.
زون، منطقه ایست که شما را در خود غرق خواهد کرد و عاشق آن خواهید شد. بازی، تقریبا جهان باز مانند است. به این صورت که به چندین منطقه وسیع تقسیم شده و دستتان در گشتن این مناطق باز است. از بهترین نکات، استاکر، اتفاقات رندوم آن است. هر لحظه که به جلو پیش می روید ممکن است که با چیزی عجیب مواجه شوید، از درگیری انسان هایی که دشمنان شما اند با موجودات جهش یافته ای که همچنین دشمنان شما اند. کافیست در گوشه ای پنهان شده و شاهد درگیری باشید و برنده ای آن، حریف شماست.
یا به طور مثال ممکن است با تک تیراندازی در یک محیط باز گیر افتاده باشید و در تقلای کشتن او.
یا به دنبال آیتم های با ارزش در خانه ای پر از بلادساکر.
دنیای استاکر بسیار اتمسفریک و با جوی سنگین است. آسمان های گرفته که گاهی اوقات دل به باران می گشایند. شب هایی تاریک و نفس گیر. صداها! صدا هایی از دور دست و وحشتناک یا زمزمه باد و تنهایی.
استاکر بازی سختی است. و همینطور ترکیبی از چندین ژانر متفاوت. یکی از ژانر های داخل استاکر بقا است. از خونریزی گرفته رادیواکتیویته شدن و گرسنگی، دشمنان شما هستند. و همین بقا، بازی را زنده خواهد کرد. جرئت اشتباه نخواهید داشت. چرا که جواب آن مرگ است. استاکر بازی ای نست که بی احتیاطی کنید و بپرید جلوی گلوله ها، چرا که دخلتان خواهد آمد. تک تک گلوله هایی که به شما می خورد آسیب جدی خود را به جای می گذارند و اگر پشت سنگر نباشید، باید با زندگیتان خداحافظی کنید.
هوش مصنوعی بازی، از تحسین شده ترین هاست. به محض اینکه دشمنان شما را دیدند، سنگر می گیرند و از پشت آن در نمی آیند. بالاخره مجبور می شوید که سر را بالا برده و به جلو برید که گلوله اشان را نوش جان می کنید. حتی پشت سنگر ماند هم گزینه ای دائمی ای نیست و دشمنانتان با گذر زمان به جلو و به شما نزدیک تر می شوند و عده ای نیز از کنار و جناحین به شما حمله می کنند! سختی بازی و حساس بودن هر گلوله ای که دریافت می کنید را با این هوش مصنوعی ترکیب کنید تا حساب کار دستتان بیاید. از تنش ها و موقعی های به وجود آمده که، نهایت لذت را خواهید برد.
اینجا یک سوال پیش می آید:
آیا استاکر برای کسانی که طرفدار بازی های وحشت نیستند مناسب می باشد؟
همانطور که در بالا به اشاره شد استاکر ترکیبی از چندین ژانر متفاوت است. جهان استاکر باز است. و در نتیجه ی این باز بودن، قسمت ها و اتفاقات متفاوتی وجود دارد. قسمتی فاقد ترس و شامل نبرد با انسان ها و قسمتی هم وحشتناک و با موجودات جهش یافته. در نتیجه تجربه های متفاوتی در بازی وجود خواهد داشت و ترس تنها یک ژانر آن است نه تمامیت دنیای استاکر. بازی را به این دلیل از دست ندهید.
آخرین ویرایش: