من نگفتم همه منتقدها اینجوری هستن. گفتن نظر جمع همیشه درست نیست و بعضی وقتها ممکنه اشتباه باشه. این رو قبول نداری که بعضی سایتها و مجلات یه سری سیاست دارن؟ من تو پستم گفتم این نظر منه و فقط دارم نظرم رو میگم. هرچند نظر من این باشه که نظر شما درست نیست.
من حرفم رو در جواب این گفتم:
اینا دستشون تو جیب کمپانی هاس!کمپانی رقیب فیلم بسازه،سریع یه طومار چرتو پرت مینویسن دربارش و تهش یه متای پائین بش میدن. کمپانی خودی بسازه،سریع یه کتاب دربارهٔ عظمت این اثر تاریخی و جاودان مینویسن!
وگرنه در مورد نظر جمعی یا اصلا انتقال اشتباه این نظرات جمعی (نمره هایی که متاکریتیک از ریویو ها استخراج میکنه معمولا استنباط خودشه و کمتر منتقد درست درمونی از 100 نمره میده این روزا!) یا سیاست های بعضی رسانه ها شکی نیست.
مثلاً "گذشته" چه دلیلی داشت که توی پاریس اتفاق بیفته؟ آیا فرهادی اصلاً پاریس زندگی کرده یا آشنایی با کشور فرانسه داره؟
این ایرادی بود که فراستی هم گرفته بود
در هر صورت یه سری از اتفاقایی که تو فیلم نشون میده (اکثرا اتفاق های خیلی ریز) خیلی با نُرم جامعه نیمه سنتی ایرانی همخونی نداره، حالا اینکه چرا پاریس رو انتخاب کرده به جای لیون یا برلین نمیدونم، ولی در هر صورت این فیلم به این شکل اگه توی تهران ساخته میشد خیلی انتزاعی میشد.
یا تو جدایی، پدری که سر جمع 5 دقیقه هم تو کل فیلم ندیدیم و اهمیتی تو روند داستان و تاثیرپذیری شخصیتها نداشته چجوری باعث میشه که من گریه کنم؟
اولا که ارزش کار فرهادی تو مخلوط کردن ملودرام با حس تعلیقه، پس خیلیم نیازی نیست که حتما بحث گریه کردن پیش بیاد
دوما تو اون صحنه خاص بیشتر به نظرم میخواست مصیبت های مختلف زندگی پیمان معادی رو نشون بده تا بدبختی باباهه!
یا اصلاً فیلم دربارهی چی بود؟ جدایی؟ مهاجرت؟ این که جامعه دروغگو شده؟ تا اواسط فیلم خوب پیش میره، اما یهو خراب میشه. خودش رو گم میکنه. مثل آخرای فیلمهای دیگهی فرهادی.
بازم اولا که دلیلی نداره هر فیلمی که ساخته میشه یه موضوع خاص رو هدف قرار بده و اونو تحلیل کنه.
همیشه میشه سری مفهوم خیلی کلی مثل "زوال ارزشهای مدنی" یا همچین چرندیاتی رو واسه خیلی از فیلما استفاده کرد
ولی بازم میگم، چرا یک ملودرام باید یه مفهومی رو تحلیل کنه؟! به نظرم فرهادی بیشتر قصه گو هستش تا چیز دیگه ای، دنبال مفهوم گشتن تو فیلم فرهادی مثل دنبال مفهوم گشتن تو فیلمای فینچره.
1- آهان! دقیقاً اون طور گفتم که این رو زبان شما یا هر کس دیگهای که میخواست جواب من رو بده بشنوم. :d پس خود شما هم اعتقاد داری که اسکار ارزشی نداره و لزوماً بهترین فیلمها جایزه نمیگیرن؟ خب منم میگم که فیلمهای خوبی اون سال بودن که لیاقتشون بیشتر از جدایی بود. حالا اون یه عدهای که بعد از گرفتن اسکار جدایی رو رفتن ببینن رو حساب نمیکنم.
بگذریم که انتخاب جدایی یکی از انتخاب های محبوب اسکار بود، هم بین مردم، هم بین منتقدا هم تو خود Industry
من نمیگم جدایی چون اسکاره برده فیلم خوبیه، من تا قبل از امسال تقریبا 7-8 سالی میشد که شدیدا پیگیر Awards Season بودم و تقریبا مطمئنم که جایزه ها و نامزدی های جدایی اون سال، تو این تقریبا یه دهه گذشته راحت بین 20 تا انتخاب کاملا محبوب و مقبول اسکار بود.
وگرنه یه سری فیلما مثل King's Speech یا Slumdog رو من خودم دوباره امکان نداره ببینم!
چرا فکر میکنی کارگردانها پسرفت داشتن؟ چرا اونهایی که کارهاشون بهتر شده (یا در همون حد مونده)، مثل هیچکاک یا برگمان، جاودانه شدن؟
یعنی هیچکاک و برگمن همیشه روند کیفی کاراشون صعودی بوده؟! منظور من این نبود که کم کم مغز کارگردان تحلیل بره، منظورم اینه بالاخره هر کارگردانی ممکنه یه سری قدمهای اشتباهی هم ورداره.
من از هیچکاک و برگمن رو هم اگه خیلی بشه 15 تا فیلم دیدم، ولی در مورد اسکورسیزی کاملا این قضیه که بعضی وقتا میزنن تو جاده خاکی رو با پوست و گوشت لمس کردم
وقتی میام میگم در Shining به داستان خوب پرداخته نشد و نوضیح مناسبی در رابطه با عکس سکانس آخر و اون دو تا آدم که توی لباس عروسکی بودن داده نشد، فقط نظر من نیست. وقتی میگم سکانس تبر نیکلسن تو همین فیلم در یکی از فیلمهای victor sjostrom که خیلی وقت پیش ساخته شده وجود داره نظر من نیست.
در مورد Shining من چون فقط داشتم میترسیدم تو کل فیلم (تنها فیلم ژانر Horror ای هست که به زندگیم دیدم) هیچ نظری ندارم، خیلی فیلم محبوبی هم نبوده برام
منتقد خوب هم منتقد مرده هست!
جدا از اینها الان چند تا منتقد درست حسابی داریم؟
الان تقریبا یکی از بهترین دوران نقد فیلمه، هم منتقدای قدیمی مثل A.O Scott و مک کارتی فعال هستن(که قطعا دستشون تو جیب هیچ کمپانی ای نیست!) هم منتقدای جوون و بلاگر های خفنی که به معنای واقعی Cinephile هستن، و هم یه آدمی مثل دیوید بوردول هنوز هم اکتیوه که وقتی احساس کنه نیازه، به صورت تخصصی وارد یه فیلم میشه
جدایی از نظر یک ایرانی فیلم سیاسی نیست، ولی از نظر مدیایی که کشورهای ME رو میکوبه و بد جلوه میده فیلم خوبی برای بد نشون دادن جامعه بود.
اگه بخوایم فیلمای ایرانی رو که تو دنیا معروف شدن از نظر سیاه نمایی ایران (به هر نحوی) بررسی کنیم، "جدایی" راحت تو ده درصد غیر سیاه نماس
این رو میتونم قبول کنم که اگه به خاطر کمپین قوی Sony Pictures نبود شاید جدایی اونقدری دیده نمیشد، ولی اینکه چون سیاه نمایی کرده پس تحویل گرفته شده اصلا!
اگه اینطوری باشه "سگ کشی" بیضایی باید سی و دو تا اسکار میگرفت (البته از نظر سیاه نشون دادن، وگرنه حقش بود
)
این بدبخت که اصلا دیگه ایران فیلم نمیسازه
اگه فیلمای فرهادی و کیارستمی سیاه نشون میدن، پس مخملباف و قبادی و پناهی چیکار میکنن؟! تازه اینا تو دنیا معروفن، وگرنه نصف فیلمایی که تو سینما اکران میشد یه مدت در مورد فقر و دختر فراری و اینا بود (البته با مضمون شاد
)
==================
- خب همین دیگه. این "شرایط" چی هستن؟
هیچی لیست نُه فیلمه اولیه اومد، "گذشته" و نماینده اسرائیل و نماینده عربستان توشون نبودن با اینکه تقریبا همه فکر میکردن حداقل دو تاشون کاندید نهایی بشن.
اسکار بر خلاف چیزی که خیلیا فکر میکنن از سیاست های کلی و اصلی امریکا پیروی نمیکنه (حداقل در حال حاضر، شاید 40 سال پیش مدل دیگه ای بود)، اما خیلی وقتا خود همین هالیوودیا احساس میکنن که باید Politically Relevant باشن یا با trend جامعه و ذهن مردم همراه باشن (که البته اینا هیچ ربطی به اسکار بردن "جدایی" نداره) و واسه همین یه سری جایزه هایی رو میدن که این طرز تفکر پیش میاد که جایزه های اسکار به نوعی از بالا به پایین دیکته میشن.
جایزه بردن "آرگو" هم به نظرم رو همین قضیه بود نه اینکه یه لابی مخفیانه ای باشه که بخواد "آرگو" رو تبلیغ کنه.
=================
البته Fight club که اوایل عرضه به هیچ وجه ازش استقبال نشد و فروش کمی هم داشت. طبیعتاً نمرات هم شاید تغییر کرده باشه ولی خب. چرا این دوتا فیلم از نظر مردم یکی از بهترین فیلمهای دنیا هستن اما منتقدها حسابی از خجالتشون در اومدن؟
در مورد فیلم فینچر نظری ندارم چون احساس میکنم فیلم اون موقع یه جورایی بحث برانگیز بوده و هیچوقت هم نتونست تو گذر زمان خودشو اثبات کنه به خاطر اینکه کلا سبک فیلمسازی فینچر عوض شد (Se7en و Fight Club در مقابل Zodiac و TSN).
اما در مورد Leon که به نظرم واقعا فیلم ضعیفی بود
و هر بار که دیدمش آبکی تر و ضعیف تر از قبل به نظرم اومد (البته لئون رو سه بار دیده بودم قبل اینکه سامورایی ملویل رو ببینم، یعنی بحث مقایسه نبوده)
ولی در مورد باقی حرفا موافقم، منم از لیست IMDb حرفی نزدم، حتی همون نمره های متاکریتیک و اینا هم همیشه معیار درستی نیست ولی حداقل از نظر شخصی معیار محکم تریه!
همین فراستی اسکار گرفتن آرگو و جدایی رو پیشبینی کرده بود قبل از این که یک سری به خاطر این که فقط فیلم اسکار گرفته برن ازش تعریف کنن.
اینکارو تو همین فروم فکر کنم یه سی نفری کردن
من دفاعی از اسکار و آکادمی ندارم، اما وقتی که یه چیزایی رو تو یه بازه زمانی خاص بررسی میکنین، شرایط اون موقع رو هم در نظر بگیرین. چرا الان یکی مثل فون ترایر اینکارو نمیکنه؟!!