Rate your last seen movie (قوانین پست اول حتما رعایت شود)

Darkfie1d

Lux Omnia Vincit
Loyal Member
Sep 25, 2005
3,040
نام
Gwynbleidd Darkfield
  • اگه خواستید پستی رو نقل قول کنید به جای جواب دادن توی این تاپیک پست رو ببرید داخل تاپیک Movie Center و بزارید پست های اینجا به صورت یک پارچه باقی بمونه. برای این کار گزینه "+ نقل قول" رو پایین سمت چپ پست مورد نظرتون بزنید تا پست انتخاب بشه بعد داخل تاپیک Movie Center از ادیتور گزینه
    1620238607876.png
    رو بزنید و پست مورد نظرتون رو اونجا نقل قول کنید.

  • لطفاً اسم فیلم رو حتماً بنویسید عکس به صورت خالی کافی نیست
  • عکسها رو حتماً به صورت Thumbnail/کم حجم قرار بدید.
  • دوستان لطف کنن به جای شیوه های من درآوردی برای امتیاز دادن ، 10 رو حداکثر قرار بدن و نسبت به اون امتیاز بدن.
  • نوشته هایی که ممکنه بخش خاصی از داستان فیلم رو لو بده، داخل تگ اسپویلر باید گذاشته بشه، در غیر اینصورت برخورد می شه
  • از پست کردن هر گونه مطلبی که به مبحث این تاپیک مربوط نمیشه خودداری کنید

امکان ویرایش قوانین وجود داره .
 

MOSTAFA VI

کاربر سایت
Oct 24, 2007
1,131
آقای مصطفی شیش میتونم بپرسم جریان چیه که همیشه پست آخر این تاپیک باید پست شما باشه؟
هیچ جریانی نداره، بعضی اوقات که میام پست قبلیم رو ادیت کنم و مثلا امتیازمو عوض کنم ادیت با مشکل مواجه میشه و تو ادیتور پستم قاطی پاتی میشه، بعدش میام تو تاپیک میبینم پستم سفیده یا یه مشت نقطه و مربع یا مثلا قسمتی از صفحه اصلی سایت جاش گذاشته شده)x در نتیجه مجبور میشم اون پستو کلا حذف کنم و دوباره از اول کامنت بدم)x
 

daniel45

کاربر سایت
Dec 25, 2008
521
نام
دانیال
vm7s1adclfoaj555ivj1.jpg

Super 8: 8/10
فیلم واقعاً قشنگی بود. شاید در نگاه اول داستانش معمولی و کلیشه‌ای به نظر برسه ولی وقتی پیش می‌ریم می‌فهمیم وجوه تمایز زیادی با اکثر فیلم‌های هم سبک داره. نکته‌ی جالب اینه که مثل همیشه J.J Abrams کاملاً دقیق کار کرده و شاید اول فکر کنید داستان اگه حالت معاصرتری به خودش می‌گرفت و در قرن 21 دنبال می‌شد حالت طبیعی‌تری داشت؛ ولی با پیشروی و دقت به عمق جریان می‌فهمیم بهترین بازه‌ی زمانی برای سیر داستانی فیلم انتخاب شده. اگه با کارای Abrams آشنایی دارید که حتماً این فیلم رو بهتون توصیه می‌کنم. اگرم با کارای Abrams آشنایی ندارید ولی از طرفدارای سبک عملی- تخیلی هستید باز هم توصیه می‌کنم این فیلم رو از دست ندید.
 
  • Like
Reactions: leonk13

Reza Razor

کاربر سایت
Jul 25, 2007
1,487
من آخرش نفهمیدم این True Story یا نه:d
اگه باشه که 8 میدم (حتی اگه بر گرفته از کتاب باشه خوبه)
اگر هم نباشه 6(چون 2 نمره بخاطره اینکه انقدر طولانیش کردن کم میکنم)
آخرش بود فکر کنم نوشت که واقعیه ... شوخی که ندارن :-b
ولی با اینکه درکل فیلم خوبی بود قبول دارم زیادی کشش دادن ×
 
  • Like
Reactions: βehdad

clockwork orange

کاربر سایت
Aug 17, 2007
793
نام
اردلان
مارلون براندو سرِ Apocalypse Now پدر کاپولا رو در آورده، پیشنهاد میکنم در موردش بخونی. کلا شاید خوب بازی کنه اما آدم گندیه.
یه چیزی که هست اینه که کوپولا واقعا نمی دونسته داره چی می سازه و پایان فیلمش رو چی کار کنه. به همین دلیل شدیدا به مهارتهای بدیهه پردازی براندو تکیه میکنه تا اینکه شاید بتونه از این طریق یه پایان قابل قبول از توش دربیاره. براندو هم که برای چیزی جز پول تو فیلم نبوده. اصلا اهمیت نمی داده. شاید بنظر برسه مثل یه حرفه ای رفتار می کنه ولی آدم می تونه ببینه که کلا ذهنش رو به همه چیز بسته و به فضای شخصی خودش وارد شده. کلا یه چیز مضحکی درباره براندو هست وقتی سعی می کنه هر جوری شده یه چیزی به ذهنش بیاره که بنظر عمیق هم بیاد و بعد مثلا بگه دیگه چیز دیگه ای به ذهنم نمیاد که بگم یا اینکه یه حشره تو دهنمه!
کوپولا تحت تاثیر هرتزوگ می شه گفت این فیلمو ساخت و واقعا هم خیلی شبیه به یه کار از ورنر هرتزوگه. هرتزوگ یه هنرمند دیوانه بود که می خواست یه کشتی رو از کوه بالا ببره. چرا اصلا باید یه کشتی رو از کوه بالا برد؟ به هیچ دلیلی. فقط می خواست این کار رو به اسم هنر انجام بده! با کوپولا هم همینه. هدفش این بود که یه کار بزرگ انجام بده. به جنگل می ره. به مرز جنون می رسه. با هزاران ساعت فوتج دیوانه وار بر می گرده. ارزش این فوتج چیه؟ ارزشش در جان به در بردن از سفره. برای همین فیلم شاید بیشتر درباره سازنده هاش باشه. درباره دیوانگی کارگردان. دیوانگی عوامل فیلم. دیوانگی فیلم خودش نتیجه افراطه. افراط در بودجه سرگیجه آور, در آزادی عمل استودیو, در دراگهای به راحتی قابل دسترس و یه ایگو گنده. جنون به خاطر قدرت نامحدود.
مستند قلبهای تاریکی حتی بنظرم جالبتر از خود فیلمه. بعنوان یه بررسی از جنون خود شیدایی قدرتمند تر از فیلم کوپولاست. خودمونی و تیزبین. و کلا رابطه کوپولا و براندو هم جالبه. امیدی که کارگردان به بازیگر داره به اینکه بتونه یجور کلایمکس از هیچی براش بسازه.
------------------------------------------
اینم یه عکس از هرتزوگ و کلاوس کینسکی که جالبه. باید دیوونه باشه که بتونه یکی مثه کینسکی رو تحمل کنه.
6gmsuxpfz6vsac8echf.jpg
[FONT=&amp]
[/FONT]
 
آخرین ویرایش:

terminator

کاربر سایت
Oct 21, 2005
201
نام
امیر
به جنگل می ره. به مرز جنون می رسه. با هزاران ساعت فوتج دیوانه وار بر می گرده. ارزش این فوتج چیه؟ ارزشش در جان به در بردن از سفره. برای همین فیلم شاید بیشتر درباره سازنده هاش باشه. درباره دیوانگی کارگردان. دیوانگی عوامل فیلم. دیوانگی فیلم خودش نتیجه افراطه. افراط در بودجه سرگیجه آور, در آزادی عمل استودیو, در دراگهای به راحتی قابل دسترس و یه ایگو گنده. جنون به خاطر قدرت نامحدود.
دقیقا نمی تونم بگم ولی به نظرم خیلی تاثیر گذاری فیلم برمیگرده به همین مشکلات. مشکلات عجیب غریبی که احتمالا عجیب غریب ترین شاهکار سینما روساختن. حس میکنم اون جهنمی که کوپولا میخواد نشون بده بدون جهنم پشت صحنه امکان پذیر نبوده.فیلم مطمئنا از اون چیزی که خود کوپولا فکر میکرده ساخته خیلی بهتره.

اتفاقا چندروز پیش داشتم مکالمه رو دوباره میدیدم.به شدت تاثیر گذار بود. خیلی بیشتر از دفعه اول که دیدم. تعلیق فیلم بی نظیر و یونیک بود. تعلیقی که با حس و صورت بازیگرا با سکانسهای طولانی و کشدار با تکرار چندین و چندباره یه مکالمه بی معنی تا لحظات پایانی با فضای کابوس گونه فیلم و... حس عجیبی رو تو بیننده ایجاد میکنه. بعد دیدن فیلم داشتم با خودم فکر میکردم که 2 نوع تعلیق تو سینما داریم: تعلیق هیچکاکی و تعلیق converstation ی.تا میرسیم به گره گشایی نهایی که دیگه اوج کار کارگردانه. درضمن جین هکمن فیلم دست نیافتنیه.
 

Jesper Kyd

کاربر سایت
Oct 28, 2005
933
نام
محمدحسن
یعنی توو فیلمای دهه 50 شم،براندو همچین عکس العملایی از خودش نشون میداده؟ برا چی خوب؟قبلا نمی دونستم،ولی یه بار یه بیوگرافی از نیکلسون fox movie نشون داد که می گفت خیلی دلش میخواست با براندو همبازی بشه،ولی وقتی باهاش بازی کرد ازش متاثر شده بود و اینکه باهاش کنار اومدن چقد سخت بود ...
 

clockwork orange

کاربر سایت
Aug 17, 2007
793
نام
اردلان
دقیقا نمی تونم بگم ولی به نظرم خیلی تاثیر گذاری فیلم برمیگرده به همین مشکلات. مشکلات عجیب غریبی که احتمالا عجیب غریب ترین شاهکار سینما روساختن. حس میکنم اون جهنمی که کوپولا میخواد نشون بده بدون جهنم پشت صحنه امکان پذیر نبوده.فیلم مطمئنا از اون چیزی که خود کوپولا فکر میکرده ساخته خیلی بهتره.
من فکر می کنم اون مستند ارزش واقعی فیلم رو مشخص می کنه. توش مردی رو نشون می ده که خواستار اختیاره ولی در واقع بیشتر تحت اختیار شانس و تصادفه. مردی رو نشون می ده که به بینش اعتقاد داره ولی خودش چندان بینشی نداره. نشون می ده که فیلم کمتر درباره ویتنام و انسان و جنگه و بیشتر درباره وسواس مندی محض هنر و دیوانگی محض هنرمند. هنرمند بودن تا حدی به دیوانگی نیاز داره. باید راضی باشی به ریسک رفتن به جنگل برای اینکه یه چیزی از زیبایی, جذبه و هوشمندی برداری. کوپولا به جنگل رفت و با چیزی زیبا, جالب و (این چیزیه که نابودش کرد) احمقانه برگشت. از این نظر فیلم بنظرم شبیه ساحل ماسکیتو و فیتزکارالدو است. دو فیلم دیگه درباره مردان دیوانه که به اسم هنر ظاهرا جنگل رو شکست دادن ولی واقعا چیز خاصی بدست نیاوردن. ارزش این فیلمها بیشتر در ریسک هنریشونه و عمل جان به در بردن از ترس تا خود محصول نهایی.
فیلم کوپولا گرچه بنظرم هیچ حقیقتی نه درباره ویتنام داره و نه جنگ به طور کلی ولی فیلمیه که کاملا در حرارت و اشتیاق سازنده هاش غوطه وره. فیلم نهایتا چیزی بیشتر از سری از صحنه های بیاد موندنی نیست. این صحنه ها خیلی همدیگه رو پر معنی نمی کنن. یجورایی کار ناکاملیه و حتی خود کوپولا هم اعتراف می کنه به اینکه نمی دونه دقیقا داره چی کار می کنه یا چی می خواد بگه. فیلم بنظرم یه کار شکست خورده است با این حال ارزش بارها تماشا رو داره.
 

terminator

کاربر سایت
Oct 21, 2005
201
نام
امیر
هیچ حقیقتی نه درباره ویتنام داره و نه جنگ
اردلان دقبقا نمودنم دلیل و منظورت چیه از این حرف. ولی به نظرم نگاه جامعی و دقیقی که تو این فیلم هست تو هیچ فیلم جنگی دیگه ای نیست. خیلی نکاتی که بعدا تو خیلی فیلمای دیگه به صورت بولد شده می بینیم. جاه طلبی و قدرت طلبی انسان ها که دقیقا عامل هر جنگیه به بهترین وجه ممکن تو فیلم نشون داده میشه. فشارهای روحی و فروپاشی جسمی سربازها(فول متال جکت) ، فساد و بی بندوباری و پوچی و دراگ (پلتون)، رابطه طبیعت، جنگ، انسان (خط باریک قرمز) ، اعتیاذ به جنگ(hurt locker) ، دوری هرچه بیشتر از قهرمان پروری و خیلی چیزهای دیگه که شاید برای اولین بار تو این فیلم نشون داده نشده باشن ولی هیچوقت اینقدر هنرمندانه و کاربردی نبودن. یه کار دیگه کوپولا اینکه برعکس خیلی فیلمهای دیگه که war is hell فقط به عنوان یه شعار بزرگ تو فیلم عمل میکنه واقعا یه جهنم می افرینه و شخصیتها رو توش رها میکنه.. جهنمی که از همون ترانه اول فیلم و چهره عرق کرده ودراگ مصرف کرده شین تا اخر فیلم دست از سر ادم بر نمیداره.
در کل اینکه فیلم ناکامله و فقط نشون دهنده جنون کارگردانه اصلا موافق نیستم:d.
 
آخرین ویرایش:

clockwork orange

کاربر سایت
Aug 17, 2007
793
نام
اردلان
کارایی مثل فول متال جکت(مخصوصا نیمه دوم) و خط باریک قرمز هر دو از ابهام به خوبی استفاده می کنن و جنبه تماتیک فیلمها اصلا برجسته نیست که بحثش جداست ولی ابهامی که ممکنه در آپوکالیپس در ظاهر بنظر بیاد بیشتر نتیجه سردرگمی کارگردانه. در قلبهای تاریکی حرفهای کوپولا درباره خودنمایی جالبه. می گه که "تمام هنرمندان آرزوشون اینه که چیزی بزرگ, عمیق و پر معنی بگن. همینطور همه هنرمندان بزرگ از این آگاه ان که عمق باید غیر قابل مشاهده باشه. اگه نباشه ریسک متظاهر بودن رو قبول می کنی. چیزی بدتر از یه فیلم بد نیست که فکر می کنه مهمه." همنیجا کوپولا به عیب آپوکالیپس اعتراف می کنه که جدای از بی باکی سینماییش کمتر از اون چیزی که بنظر میاد چیزی می گه. کوپولا هفته ها در اینکه چطور فیلمش رو به پایان برسونه می گذرونه. ایده ای نداره از اینکه چی کار می خواد بکنه یا چی می خواد بگه. در ستهای عظیمش قدم می زنه بشدت آگاه از اینکه چی کار نمی خواد بکنه. یه پایان کلیشه ای نمی خواد. تیراندازی غول آسا نمی خواد ولی ناتوان در پیدا کردن چیزی با محتوا برای گفتن. به جنگل رفته ولی نمی دونه چرا. تو یه جا حتی کوپولا به خودکشی فکر می کنه! به اینکه سعی کنه یجوری از فیلم بیرون بیاد درحالیکه اعتبار هنریش هم حفظ کنه!
اینکه می گی فیلم بطور بولد نشده و اریب با مفاهیمش سروکار داره تا حد زیادی به بدیهه پردازیهای سر صحنه هم بر میگرده. کوپولا به براندو اجازه می ده سه هفته کامل بدیهه پردازی کنه. براندو تمام دیالوگ هاش رو خودش می سازه. با هم دیگه براندو و کوپولا هزاران ساعت فقط بدیهه پردازی فیلمبرداری می کنن. کوپولا هنوزم نمی دونه داره چی کار می کنه. فقط یه ماه بعد تو اتاق تدوین از تیکه های فوتج یه پایان پذیرفتنی می سازه. گول زنی بزرگ آپوکالیپس در اینه که با لحنی به اندازه کافی مبهم و بی سروصدا به پایان می رسه که می تونه بعنوان چیزی عمیق برداشت شه.
پیام کنراد در کتاب اینه که وحشیگری و بی حسی می تونه دستاورد تمدن رو فقط در یک نسل از بین ببره. بین تمدن و فروپاشی خط باریکی وجود داره. یه ذره بربریت و یه ذره هرج و مرج تزریق کن و همه چی فرو می پاشه. فیلم کوپولا سعی کرده بر اساس این موضوع ساخته شه و می گه ناتوانی آمریکا در دست کشیدن از تجملات تمدن شکستش رو تضمین می کنه. جنگ رو باختیم چون آماده نبودیم بعنوان یه کشور دست به قتل عام بزنیم. مرتکب کار وحشتناک شدیم ولی آماده نبودیم همه زاه رو بریم.
شاید بزرگترین مشکل آپوکالیپس این باشه که فیلمنامه اش رو جان میلیوس نوشته. طرفدار جنگ اولترا محافظه کار که کوئنها کاراکتر والتر رو در لبوسکی بزرگ بر اساس اون ساختن. در پایان فیلمنامه میلیوس, کرتز و ویلارد تشکیل گروه می دن که با آمریکا بجنگن. نماینده های جنگجوهای وحشی ان. آزاد از دورویی ولی گمشده در تاریکی.
کوپولا مسلما بنظرش فیلمنامه میلیوس کاملا احمقانه اومد. پایان خشن میلیوس رو حذف کرد و به دنبال چیزی قدرتمندتر رفت. برای یه بیانیه بزرگ درباره جنگ و طبیعت انسان. ولی هیچی پیدا نکرد. چرا نتونست؟ نمی تونی ده ماه رو یه چیز کار کنی بعد یه مرتبه انتظار رسیدن یه مقصد دیگه رو داشته باشی.
در طول فیلم, آپوکالیپس یه چیزی به ما می گه و یه چیز دیگه نشون می ده. کلنل کیلگور در فیلم واقعا در جنگ می جنگه در حالیکه خداوند نیرومند جنگجو, کلنل کرتز کار کمی جدای از بریدن دست و پای بومیان انجام می ده یا در سایه ها مخفی می شه. فیلمنامه میلیونس کرتز رو بعنوان قهرمان می بینه. یه شورشی دانا و با تجربه که با روکش پر زرق و برق تمدن بازی می کنه. ولی کوپولا بنظر میاد تمایلی نداره به این مسیر بره.
ورژن ریداکس فیلم گرچه ضرب آهنگ بدی داره ولی جالبتره. یه سکانس روبرو شدن با فرانسویها داره که سعی می کنه دوره فرمانروایی مستعمراتی فرانسه رو با جنگ آمریکا در ویتنام مقایسه کنه. مشکل اینه که درگیری آمریکا در ویتنام با طرز تفکر استعماری اروپا قرن نوزده که در کتاب قلب تاریکی کنراد دیده می شه کاملا متفاوته. سیاست آمریکا نه تحت تاثیر اهداف استعماری بلکه ایدئولوژیکی بود. تجربه آمریکا در ویتنام در مقابل تجربه استعماری کنراد قرار می گیره. جای تعجب نداره که کوپولا نمی تونسته یه پایان مناسب برای فیلم پیدا کنه چون همچین پایانی وجود نداره.
آخرای فیلم کرتز کشورشو به دورویی متهم می کنه. می گه تمایلی به کاملا در آغوش گرفتن تاریکی ندارن. می گه اگه یه ارتش کوچیک از سنگدلها بهش می دادن جنگ فردا تموم می شد. مفهومش اینه که ویتنامیها چیزی بیشتر از وحشیهای بربری نبودن که باهاشون نه با نجابت بلکه با بی رحمی بدوی باید برخورد شه.
بدتر از این( و با اینکه این به نوعی نقطه قوت فیلم هم هست و کمتر فیلمی به فوتج جنگل آپوکالیپس می تونه نزدیک شه) جنگ کوپولا جنگیه از فیلمبرداری زیبا و چشم انداز تماشایی. وقتی به یه دهکده ویتنامی حمله می شه انقدر با شکوهه که چندان بنظر قتل عام نمیاد. کیلگور خودش شخصی خوشاینده به جای هیولایی که باید باشه. محبوبیت کاراکتر بطور مضحکی خیلی بالاست در حالیکه نباید اینطور باشه. فیلمنامه میلیوس در مقابل کاراکتری تیره تر رو توصیف می کنه.
در کل اینکه فیلم ناکامله و فقط نشون دهنده جنون کارگردانه اصلا موافق نیستم
مستند فیلم رو با پشت صحنه ورطه کامرون مقایسه کن و نگاه کن کامرون چقدر به آرومی با تولید غول پیکرش رفتار می کنه. طرف بیشتر روزش رو زیر آب می گذرونه ولی به ندرت خونسردیش رو از دست می ده. یه دهه بعد با تایتانیک با یه تولید دیوانه وار غول پیکر دیگه سروکار داره. فروپاشی کوپولا کمتر به وسعت فیلمش مربوطه و بیشتر به مشکلاتش با سروکار داشتن با جنبه های تماتیک/ذهنی فیلم. کلا فیلم یه نمونه جالب از وسواسمندی محض هنریه.
 
آخرین ویرایش:

LeGolaS

کاربر سایت
Feb 2, 2007
1,006
نام
علي
دیشب برای چندمییین بار malina رو دیدم.. واقعا قشنگه... :x
10/10
دلیلی نمیبینم که ازش امتیاز کم کنم....
شما نظرتون چیه؟
 

کاربرانی که این قسمت را مشاهده می‌کنند

Top
رمز عبور خود را فراموش کرده اید؟
or ثبت‌نام سریع از طریق سرویس‌های زیر