_ قبلا، تو دهه هشتاد، تهیه کننده بودم، فیلم میساختم. فیلمای اکشن و ***
یکی ازمنتقدا بهش میگفت، فیلمای اروپایی ...
من خودم فکر میکردم، چرت و پرتِ !!!
فیلم که شروع شد و اون فونت های مسخره و رنگ ِ مسخره تَرش اومد، همون موقع اَ فیلم ناامید شدم !
من نمیدونم چرا یه عده میگن انتظار نداشتیم فیلم اینجوری باشه و فکر میکردیم یه اکشن ِ هالیوودی ِ ؟؟؟؟!!!!
پَ نَ پَ ، فیلمی که اکران محدود داره، از کن جایزه بهترین کارگردانی رو میبره، نویسنده اش ایرانیه، کارگردانش اروپائیه و ... توقع داشتین چی باشه ؟!
تقریبا تو تمام نقدا و صحبتهایی که از این فیلم میشه، صحبتِ سامورایی ملویل هم هس، با هم مقایسه میشن و آخر هم به این نتیجه میرسن که درایو مثه سامورایی فیلم خوبیه ...
اما به نظر من گوست داگِ جارموش، میخوره درایو ِ رفنُ ! ( خیلی به هم شبیه ان این دو تا فیلم )
چرا؟! به هزار و یک دلیل که مهمترینش هویت داشتن ِ گوست داگ در فیلم جارموش و در خلاء بودن ِ راننده در فیلم رفن ِ ...
یه فلاش بک سیاه و سفید و خیلی مهم تو گوست داگ داریم که گذشته اون یارو سیاه پوستَ رو نشون میده و ما میفهمیم که چرا شخصیت اصلی فیلم این راه و روش رو انتخاب کرده... ولی تو درایو هیچی از شخصیت اصلی نمیدونیم و نخواهیم دانست، که به نظر من تا اینکه یه نقطه قوت واسه فیلم باشه، یه نقطه ضعفه ...
من از شخصیت های خاکستری بیزارم !
سکانس آسانسور، اوج خاکستری بودنِ راننده رو نشون میده ... که اَصن به نظر من خوب نیس ...
حسین آقا هم تو فیلمنامه سوتی کم نداده !
کن ذکاوت به خرج داد که جایزه بهترین کارگردانی رو به فیلم درایو داد، چون اَصن فیلم ِ اجرا بود، فیلمنامه که مالی نبود...
یه دو نمونه از اون دیالوگای قشنگُ (!) بگم :
_ لحظاتی که با تو بودم، بهترین اتفاق زندگیم بود (
)
_ چرا میگی اون آدم بَدَس ؟
چون کوسه اَس ...
مگه کوسه خوب نداریم ؟! (
)
از حق نباید گذشت... یه پلان خیلی محشر داشت :
تو سکانس تعقیب و گریز، اونجا که راننده دستی میکشه و ماشین تعقیب کننده چپ میشه، ما انتظار داریم که یه صحنه انفجار و یه قاب از ماشین چپ شده ببینیم ولی کارگردان با یه حرکت محیرالعقول(!) ، یه قاب جدید نشون میده که تا حالا من ندیده بودم. یه نما اَ داخل ماشین که همزمان هم چپ شدن رو میبینیم و هم چهره وحشت زده دخترَ رو، اونم اسلوموشن...خیلی خوب بود...
و یه سوال مهم : چرا یه درام تبدیل به یه اِسلشر میشه ؟!
یه نکته آخر هم بگم و برم :
به پیر، به پیغمبر، انسان با نشستن پشت پنجره و نگاه کردن به اُفق و خنده ملیح کردن، متحول نمیشه !!!
نمره : :thumbdown