یک فیلم درجه یک خیلی غافلگیرکننده با فیلمنامه، بازیگریها، موسیقی، طراحی صحنه، فیلمبرداری و کارگردانی فوق العاده! که دیدنش رو به تمام دوستان توصیه میکنم. صد در صد تضمینی و خیالتون راحت که در تمام لحظات خصوصأ نیمه دوم فیلمش بیننده رو به وجد میاره. بدون شک این فیلم بهترین و پرافتخارترین فیلم تاریخ هلند و جزو بهترین فیلمهای خارجی زبان تاریخ سینماست.
یک پکیج بینظیر فراموش نشدنی از بازیگرانی که اکثرشون بهترین نقش عمرشان را در این فیلم ایفا کردن. کاریس فن هاوتن که واقعأ بازیگر بزرگیه و بهترین نقشی که بازی کرده هم در همین فیلمه. تام هافمن که ترکاند با آن سکانسهای پایانی! سباستیان کخ هم بازی ماندگاری از خودش برجا گذاشت. در واقع همه بازیگران این فیلم در اوج دوران بازیگری خودشان بودهاند.
فیلمنامهاش عجیب و غریب عالیه. فیلم حتی دقیقهای از جذابیت نمیفته! جالب اینکه این فیلم ترکیبی از چندین ژانر مختلف هست ولی سبک جنگی، جنایی و معماییش بر دیگر سبکهاش غالب هست. داستان بارها و بارها مخاطب رو غافلگیر میکنه و بعید میدونم کسی بتونه تا دقایق آخر حدس بزنه جریان از چه قرار بوده... به زیباترین شکل ممکن گمراهتون میکنه!
هرچند فیلم مربوط به جنگ جهانی دوم میشه و حتی ایده داستانی ممکنه واقعی باشه (احتمالش خیلی زیاده) ولی پیچشهای داستانی این فیلم فقط از ذهن یک نویسنده باهوش برمیاد و به نظرم ایده داستانیاش بسیار درگیرکننده هست.
فکر نمیکنم در تمام عمرم فیلمی دیده باشم که جالبتر از این فیلم تونسته باشه موضوع "خیانت" رو به تصویر بکشه اونم جوری که شاید حتی تصورش رو نکنید. بارها و بارها به مخاطب رو دست میزنه و هر بار بهش یادآوری میکنه که به هیچ کس اعتماد نکن! علاوه بر سکانسهای غافلگیرکننده متعدد یک سکانس شوکهکننده هم آخرش داره که بدون شک رو دست اصلی رو اونجا میخورید! دیالوگهای بسیار جذابی هم در فیلم شنیده میشه و در مجموع فیلمش سکانس ماندگار خیلی زیاد داره.
آرت و جنبههای هنری فیلمش هم به لطف کارگردان تواناش بارها خودنمایی میکنه و تحسین برانگیز هست. کارگردانی بینقص هست و تقریبأ تمامی سکانسها تأثیرگذاری لازم رو دارن. خلاصه تجربه نابی بود.
امتیاز من:
8.4/10 (دیدن این فیلم شدیدأ توصیه میشه!)
Run Lola Run 1998
فیلم باحالی بود و با وجود تمام ضعفهای خندهدارش مطمئنأ ازش لذت میبرید! کارگردان بسیار خلاق هست و خودش هم در فیلم بازی میکنه! این کارگردان به نظر من پتانسیل بسیار بالا و آینده درخشانی داره. کارگردانی که بعدها Victoria 2015 رو ساخت و نشون داد اگه بودجه مناسبی دستش بیاد چه کارگردان بزرگی میتونه باشه.
هرچند ایده فیلم تکراری بود ولی پرداخت تا حدی متفاوت بود. شادابی و نشاط فیلم و اون کمدی باحالش رو دوست داشتم. فیلمی هست که به زیبایی نشون میده وقتی انسان دست به عجله میزنه بعضی مشکلات ساده رو برای خودش تبدیل به مخمصههای بزرگ میکنه. انسانی که عجله میکنه خیلی چیزا رو نمیبینه! وقتی انسان دست به عجله میزنه نمیتونه راهحلهای ساده که شاید خیلی پیشپا افتاده به نظر برسند رو ببینه.
اصل داستان 20 دقیقه بیشتر نیست! ولی انگار لولا در تمام زندگیاش داره میدوه! اون بیشتر تایم رو برای دویدن صرف میکنه تا فکر کردن و برای همین خودش رو به دست تقدیر و شانس میسپاره و گاهی هم بر پایه همین شانس زندگیاش از این رو به اون رو میشه. اگر به ماجرای شرطبندی لولا در فیلم تأمل کنید این موضوع براتون روشنتر میشه.
سبک این فیلم خیلی یونیک، عجیب و غریب و متفاوت هست. به خاطر همین سبک عجیبش شاید احساس کنید این فیلم ضعفهای زیادی داره ولی حقیقت اینه که جهان این فیلم اینجوریه و بیننده به تدریج میتونه با جهان فیلمش همذاتپنداری کنه. بازیگران به قدری تصنعی، خندهدار و ضعیف نقششون رو ایفا کردن که شک میکنید چرا کارگردان اینها رو برای بازیگری در این فیلم انتخاب کرده! ولی باید توجه داشت که این جزو اولین فیلمهای جدی این کارگردان توانا بوده.
ولی ضعفهای این فیلم به قدری نیست که روی نقاط قوت زیادش سرپوش بذاریم. لوکیشنهای بسیار دلنشین، فیلمبرداری بسیار پویا و دائم در حال تحرک و همینطور داستان جذاب این فیلم موجب شده که شاهد یک فیلم بسیار مهیج، درگیرکننده و لذتبخش باشیم که ارزش تماشا داشته باشه.
امتیاز من: 7.5/10